eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
712 ویدیو
369 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 در عزای شب دوم محرم الحرام 🏴 کربلا ای کربلا ای کربلا آمدم ای سرزمین پُر بلا غاضریه باز کن آغوش را نوحه را آغاز کن ای نینوا با خودم سنگ صبور آورده ام آمدم با خواهر دردِ آشنا میسپارم خیل نسوان را به او شد أباالفضلم(ع) پناه خیمه ها قل هوالله ٱحد بر قامتش شد علیِ اکبرم(ع) حیدر نما این رقیه(س) خانم من را ببین جز در آغوشم نرفته هیچ جا تا بیایم دم به دم بوسیده ام کودک شش ماهه ام را بارها جای لالایی برایش روز و شب تا در آغوشم دهد یاری مرا- -خوانده ام «إنا إلیه راجعون» تا برای دست من باشد عصا ذکر «تسلیماً لأمرک» خوانده ام تا بگیرد هر چه دارم را خدا کربلا چاوش بخوان و گریه کن آمدم با یارهایِ با وفا آمدم اما اسیرِ زینبم(س) غربتش اندوهِ هر روز و شبم پیر خواهد شد پس از من زودِ زود او که یک روزش بدون من نبود باید آرام دلِ خواهر شوم دل ندارد لحظه ای مضطر شوم هست هر لحظه برایش هولناک ساعتِ افتادنم بر روی خاک شک ندارم سمت قلبش میروند تیرهایی را که بر من میزنند میشود از گریه چشمش لاله گون تا که می بیند تنم را غرق خون کربلا دار و ندارم دست تو زینبم(س) را میسپارم دست تو رحم کن بر او و بر حالِ حرم بعد من محرم ندارد خواهرم عصر عاشورا به حرفم گوش کن شعله های خیمه را خاموش کن نشکند قلبِ رقیه(س) بعدِ من خارهای پیش ِ پایش را بکَن مانده در یادم نگاه آخرش جای من دستی بکش روی سرش کربلا آیینه معنا کن فقط بعد من باش و تماشا کن فقط میشود آموزهٔ مکتب شروع میشود سرداریِ زینب(س) شروع شک نکن حتی اگر بی «سر» شود از محالات است بی معجر شود راستی بر آن عزیزِ با وفا بیشتر باشد حواست کربلا می کِشد از داغِ شش ماهه عذاب بعدِ من جان تو و جانِ رباب(س)! ب_الحسین https://eitaa.com/Maddahankhomein
🤔 به شوق زیارت کربلا و شهادت 🥀 ای برکتِ بی انتها؛ ممنونم از تو اربابِ من! بعد از خدا؛ ممنونم از تو نانِ مرا دادی و هستی سرپرستم عمری محل دادی مرا؛ ممنونم از تو گفتم حسین(ع) و در پناهِ نامت آقا شد دورِ دور از من بلا؛ ممنونم از تو مِهر مرا انداختی در قلبِ زهرا(س) کرده ست در حقم دعا؛ ممنونم از تو این نوکرِ شرمنده را در اربعینت بردی نجف تا کربلا؛ ممنونم از تو با تربت و با چند جرعه چایِ روضه درد مرا دادی شفا؛ ممنونم از تو امروز اگر که رزقِ اشکم روبراه است دارم اگر حالِ بکا؛ ممنونم از تو من دوست دارم کشتهٔ عشق تو باشم این حاجتم را کن روا؛ ممنونم از تو مثل شهیدان عاقبت این تن اگر که در خاک و خون باشد رها...ممنونم از تو یا که اگر یکروز جانم را بگیری در روضه هایِ بوریا؛ ممنونم از تو! https://eitaa.com/Maddahankhomein
🍃🏴 در عزای شب چهارم محرم الحرام به امید آمرزش 🍃🏴 تا نگاهت کرد، یک دل نه! که صد دل باختی گرچه بستی راه را؛ مغرور گرچه تاختی حرمتِ زهرا(س)‌ برایت بود سنگین آنچنان قیمتی کردی خودت را؛ جان و دل پرداختی از سیاهی ها به سمت نورِ مطلق آمدی کفش هایت را به دور گردنت انداختی آمدی جبران کنی هر اشتباهِ رفته را حر شدی و با ادب کارِ خودت را ساختی گفت "إرفَع رأسَکَ" فوراً حسین بن علی(ع) حیف از عمری که اربابِ مرا نشناختی سر بریدی لحظهٔ توبه؛ یزیدِ نفْس را اینچنین بین شهیدان رفته؛ سر افراختی شد میانِ خاک و خون عاقبتَت ختم ِ به خیر آمد آقایی که بر آقایی اش دل باختی! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @Maddahankhomein
با دست تهی آمده؛ محتاج و فقیرم ارباب، حسین بن علی(ع) هست امیرم ایکاش که در کرب و بلا یک شب جمعه از دستِ أبالفضل(ع) امان نامه بگیرم! @Maddahankhomein
🌺 نذر سلطان تشنه لب عالم😢 🌺 -لطفا حق روضه ادا شود- دلخوشی هایِ کم ِ دور و برت را بردند از دلِ باغ تمام ثمرت را بردند بر زمین خورد و همان لحظه زمینگیر شدی تیرها خوش قد و بالا پسرت را بردند علَم افتاد و تنِ علقمه را خون برداشت کمرت خم شد و قرص ِ قمرت را بردند  دست شش ماهه تکان خورد میان دستت تا که با تیرِ سه پر، بال و پرت را بردند پایِ گودال؛ به پیشانی تو سنگ زدند عمرسعد(لع) تشر زد! سپرت را بردند ضرب شمشیر به فرق سرت آسیب رساند تا در آن همهمه نام پدرت را بردند رو به زینب(س) به تنت پیرهنت شد پاره پایکوبان به سرِ نیزه «سرت» را بردند رفتی و حالِ حرم لطمه زنان ریخت به هم تا که با مشعلِ آتش خبرت را بردند شک ندارم دَله دزدانِ حرامی حتی خیمهٔ سوخته و شعله ورت را بردند حرمله(لع)شمر(لع)سنان(لع)بر شتری بی محمل خواهرت، جانِ دلت، همسفرت را بردند! https://eitaa.com/Maddahankhomein
🍃🌺 به امید کسب آمرزش و مغفرت الهی 🌺🍃 دیگر مهارِ بغضِ جانکاه؛ کارِ من نیست ماندن میانِ طوفانِ آه؛ کارِ من نیست در چاهِ نفْس درگیر با ظلمتم شب و روز دیگر نفس کشیدن در چاه؛ کارِ من نیست یک عمر از رفیقِ ناباب ضربه خوردم دیگر رفاقتِ با گمراه؛ کارِ من نیست از توبه گفته ام به، هر عاصیِ پشیمان تفسیرِ آیهٔ یأس...که راهکارِ من نیست با هر إلهي العفو چون رویِ خوش نشان داد پس ناامیدی از این درگاه؛ کارِ من نیست دل کندن از بهشتی که وعده داده شاید... دل کندن از خدایِ دلخواه؛ کارِ من نیست * شمر(لع) آمد و به هم ریخت با گریه حالِ شعرم توصیفِ وضعِ گودال؛ والله کارِ من نیست خنجر کشید و میگفت استادِ قتلِ صبرم کُشتن که در زمانِ کوتاه؛ کارِ من نیست آقایِ ما عطش داشت! شمشیر خورد و شرحِ بارانِ نیزه هایِ ناگاه؛ کارِ من نیست! http://eitaa.com/Maddahankhomein
شب جمعه شب زیارت ارباب 🌺 به شوق آمرزش در ماه رجب 🌺 ظلم کردم به خودم! آمده ام توبه کنم از گناهی که به من کرده ستم توبه کنم باز برگشته ام از غفلت و وقتش شده که قدرِ برداشتنِ چند قدم توبه کنم ای خدا آمده ام تا که خودم باشم و تو هم مناجاتِ کنم قدری و هم توبه کنم تا در آغوش خودت گریه کنم یک دلِ سیر تا که از این همه بیتابی و غم توبه کنم سائلِ مضطربِ ماهِ رجب را دریاب آمدم در طلبِ لطف و کرَم توبه کنم روسیاه و نگران! در به در و شرمنده... بیشتر آمدم از وضعِ خودم توبه کنم با همین دست؛ که خالیست و محتاج به توست با همین چشم ترم! چشم ترم توبه کنم با خودم واسطه آورده ام امشب باید به أباالفضل(ع) قسم! زیرِ علَم توبه کنم نامه عفوِ مرا مُهر بزن پیش ِ حسین(ع) بطلب کرب و بلا؛ کنجِ حرم توبه کنم! https://eitaa.com/Maddahankhomein
🌺 به امید زیارت کربلا ومحتاجِ آمرزش 🌺 نور از چشمانم و حالِ خوش از این تن گرفت خسته ام از روزگاری که تو را از من گرفت خاطراتی ناب دارم از تو ای کرب و بلا از همانجا که دلم تاب و تبِ ماندن گرفت بار آخر وقتِ برگشتن به یادت هست که؟! اشک در چشمم بنایِ سخت باریدن گرفت لحظه لحظه با من است این حالِ آشوبِ فراق از خداوند آرزویِ در حرم مردن گرفت مُردَم و زنده شدم هر بار که وقتِ وداع این دلِ وابسته ام تصمیم ِ دل کندن گرفت در حوادث؛ در بلا بیتاب و آشفته نشد از ضریح ِ تو هرآنکس بهترین جوشن گرفت زائرت؛ در ظلمتِ قبرش به ذکرِ یاحسین(ع) در میانِ دستهایش مشعلی روشن گرفت شد رفیقم عاشقَت! گفته به من حالم خوش است- از همان روزی که اربابَت مرا گردن گرفت دعوتش کردی و پایِ ثابتِ روضه شده آمد و از مادر تو إذنِ بوسیدن گرفت بوسه زد بر پرچمت با اشک و راهی شد دلش... روضه خوان میگفت: اطرافِ تو را دشمن گرفت تا شنید این را که شد غارت؛ همه-پیراهنت گریه کرد و جان به لب شد هر چه پیراهن گرفت! https://eitaa.com/Maddahankhomein
🍃🌺 به شوق آمرزش و کسب غفران الهی 🌺🍃 ماهِ شعبان رو به پایان است و حالِ من خراب می کِشم از دستِ سهل-انگاری ام خیلی عذاب ذهنم از افکارِ هیچ و پوچ ظلمانی شده آسمانِ باورم گاهی ندارد آفتاب ای خدا این بندهٔ بی چشم و رویَت را ببخش این بدِ بی آبرو! هر لحظه با صدها نقاب... گاه مؤمن، گاه عاصی، گاه خدمتکارِ نفْس گاه در بیراهه رفتن؛ سخت درگیرِ شتاب میزنم فریادِ استمداد! میخواهم کمک! کاش در این چاه؛ الساعه بیندازی طناب زود آزادم کن از بی بند و باریِ خودم ای فدایِ آن محبتهای بی حدّ و حساب بد خرابش کردم و دستم به جایی بند نیست از گناهان کاش میکردم بخوبی اجتناب حُسنِ ظن دارم به تو! داری به برگشتم امید باز هم "ألعفو" میگویم بدونِ اضطراب باز هم مثل گذشته خرجِ عشقت مرا مثلِ آن ایّام که میشد دعایم مستجاب می کُشد آخر مرا "هب لي کمالَ الإنقِطاع" باید از بینِ من و تو زود بردارم حجاب خسته ام از این حجاب و مانعِ خودساخته خسته ام دور از تو حتی دیگر از هر چه ثواب دست ها را باز کن! بیتابِ آغوشِ توام میشود گرچه گناهانم خودش صدها کتاب چشم پوشی کن بحقّ ناجیِ غمها؛ حسين(ع)... درگذر از من بحق بیقراریِ رباب(س) خانمی که سوخت از داغِ گلِ شش ماهه اش بعدِ عاشورا برایش طعم ِ آتش داشت آب! http://eitaa.com/Maddahankhomein
🍃🌺 در آرزوی وصال و به شوق شهادت خصوصا 🌺🍃 در حوادث باید إستغناه* را پیدا کنیم بی نیاز از خلق؛ تکیه گاه را پیدا کنیم غم می آید بیخبر تا در بزَنگاهِ فراق صبر و ایمان و دلِ آگاه را پیدا کنیم خیر و برکت نیست در اسلام ِ عافیت طلب آن به آن باید غمی جانکاه را پیدا کنیم خوشبحال آنکه از جان ساخت مشعل! تا که زود- وقتِ گمراهی بخوبی راه را پیدا کنیم روشنی بخشید و دائم دل به آتش زد شهید تا که شب‌هنگام؛ راه از چاه را پیدا کنیم باید آخر تارِکِ دنیا و "ما فیها" شویم تا مرام نابِ ثارالله(ع) را پیدا کنیم پر کشیدن تا خدا آسان‌ترین کار است اگر یک مسیرِ کاملا کوتاه را پیدا کنیم نیست راهی جز شهادت! باید آری غرقِ خون- شیوهٔ جان دادنِ دلخواه را پیدا کنیم باید از سر بگذریم و مثلِ شاهِ کربلا در بلایا راهِ قتلگاه را پیدا کنیم چشم را دریا کنیم و قلبمان را شعله ور روضه در پیش است! اشک و آه را پیدا کنیم * برنگشت از علقمه ماهِ بنی هاشم چرا؟!... منتظر مانده رقیه(س) ماه را پیدا کنیم لابِلایِ خاک و خون؛ قامت-کمان؛ مثلِ حسین(ع) پیکرِ سقّایِ خیمه گاه را پیدا کنیم!... *یَامُغْنِیَ مَنِ اسْتَغْنَاه... اى بى نیاز کنندهٔ کسى که از او بى نیازى خواهد. فرازی از دعای جوشن کبیر https://eitaa.com/Maddahankhomein
🏴 در عزای شب دوم محرم الحرام 🏴 کربلا ای کربلا ای کربلا آمدم ای سرزمین پُر بلا غاضریه باز کن آغوش را نوحه را آغاز کن ای نینوا با خودم سنگ صبور آورده ام آمدم با خواهر دردِ آشنا میسپارم خیل نسوان را به او شد أباالفضلم(ع) پناه خیمه ها قل هوالله ٱحد بر قامتش شد علیِ اکبرم(ع) حیدر نما این رقیه(س) خانم من را ببین جز در آغوشم نرفته هیچ جا تا بیایم دم به دم بوسیده ام کودک شش ماهه ام را بارها جای لالایی برایش روز و شب تا در آغوشم دهد یاری مرا- -خوانده ام «إنا إلیه راجعون» تا برای دست من باشد عصا ذکر «تسلیماً لأمرک» خوانده ام تا بگیرد هر چه دارم را خدا کربلا چاوش بخوان و گریه کن آمدم با یارهایِ با وفا آمدم اما اسیرِ زینبم(س) غربتش اندوهِ هر روز و شبم پیر خواهد شد پس از من زودِ زود او که یک روزش بدون من نبود باید آرام دلِ خواهر شوم دل ندارد لحظه ای مضطر شوم هست هر لحظه برایش هولناک ساعتِ افتادنم بر روی خاک شک ندارم سمت قلبش میروند تیرهایی را که بر من میزنند میشود از گریه چشمش لاله گون تا که می بیند تنم را غرق خون کربلا دار و ندارم دست تو زینبم(س) را میسپارم دست تو رحم کن بر او و بر حالِ حرم بعد من محرم ندارد خواهرم عصر عاشورا به حرفم گوش کن شعله های خیمه را خاموش کن نشکند قلبِ رقیه(س) بعدِ من خارهای پیش ِ پایش را بکَن مانده در یادم نگاه آخرش جای من دستی بکش روی سرش کربلا آیینه معنا کن فقط بعد من باش و تماشا کن فقط میشود آموزهٔ مکتب شروع میشود سرداریِ زینب(س) شروع شک نکن حتی اگر بی «سر» شود از محالات است بی معجر شود راستی بر آن عزیزِ با وفا بیشتر باشد حواست کربلا می کِشد از داغِ شش ماهه عذاب بعدِ من جان تو و جانِ رباب(س)! ب_الحسین https://eitaa.com/Maddahankhomein
🍃🏴 در عزای شب چهارم محرم الحرام به امید آمرزش 🍃🏴 تا نگاهت کرد، یک دل نه! که صد دل باختی گرچه بستی راه را؛ مغرور گرچه تاختی حرمتِ زهرا(س)‌ برایت بود سنگین آنچنان قیمتی کردی خودت را؛ جان و دل پرداختی از سیاهی ها به سمت نورِ مطلق آمدی کفش هایت را به دور گردنت انداختی آمدی جبران کنی هر اشتباهِ رفته را حر شدی و با ادب کارِ خودت را ساختی گفت "إرفَع رأسَکَ" فوراً حسین بن علی(ع) حیف از عمری که اربابِ مرا نشناختی سر بریدی لحظهٔ توبه؛ یزیدِ نفْس را اینچنین بین شهیدان رفته؛ سر افراختی شد میانِ خاک و خون عاقبتَت ختم ِ به خیر آمد آقایی که بر آقایی اش دل باختی! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @Maddahankhomein