شعر اول #ردالشمس
۱۵ شوال یا ۱۷ شوال
رَدُّالشَّمس: معجزه ی بازگشت خورشید به اذن حضرت امیرالمؤمنين علیه السلام
لحظه ای خورشید با دستور ایزد بازگشت
نه برای آن که بر عالم بتابد بازگشت
در هوای کسب فیض از نور سرمد بازگشت
بابت نوکرشدن بر جان احمد بازگشت
بازگشته تا کند اعلام آن هم نوکر است
تا ابد در اختیار شیعیان حیدر است
تا به قَدر ِ چار رکعت خدمت ِ حیدر کند
عرش حق را منجلی از طاعت حیدر کند
بازگشتش را نماد شوکت حیدر کند
هر لبی را مبتلای مدحت ِ حیدر کند
در هوای سجده های مرتضی پرواز کرد
دیده ی هر نوکرش را غرق در اعجاز کرد
مرتضی با یک نظر ،خورشید را سرزنده کرد
روز را قدر ِ نماز ِ عصر خود پاینده کرد
قلب ها را با نمازش از صفا آکنده کرد
هر قلم را وقت ثبت مدحتش شرمنده کرد
مانده در وصف همین یک فضل، هر صاحب قلم
قرن ها باید شود مصروف ِ شرحش دست ِکم
این فقط یک قطره از دریای فضل حیدر است
او تمامی صفات ذات حق را مظهر است
فضل ردالشمس هم که منکر آن کافر است
گوشه ای از منقبت های غلامش قنبر است
هر که باشد با علی اهل کرامت می شود
با صد و ده بار ذکرش خَرق ِعادت می شود
بی گمان طبق حدیث صادق آل عبا
می رسد وقت طلوع شمس آل مرتضی'
می کند عالم به انوار جبینش اکتفا
به به از انوار او روشن شود أرض وسماء
با ظهور او به زودی می شود هفت آسمان
بی نیاز از تابش خورشید و ماه واختران
او بیاید می رود اول مدینه ، پشت در
پیش آن مادر که از داغ پسر شد محتضر
می کند پرونده ای را باز با سوز جگر
تا بگیرد انتقام از کینه های چل نفر
می زند فریاد که از چه به هم پیوسته اید
سینه ی خیرالنساء را پشت در بشکسته اید
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
@Maddahankhomein
شعر دوم #ردالشمس
۱۵ شوال یا ۱۷ شوال
معجزه ی بازگشت خورشید به اذن حضرت امیرالمؤمنين علیه السلام
خورشید با اذن تو راه ِ آسمان گیرد
از طلعت روی تو نوری جاودان گیرد
از مشرق چشمان تو طالع شود هر روز
شب هم میان دیدگانت آشیان گیرد
وقت طلوعش سر زند اول به ایوانت
تا که برای تابشش از تو توان گیرد
وقتی که ردّ الشمس حادث شد خدا می خواست
باری دگر خورشید از روی تو جان گیرد
بوده پیام اصلی اعجاز ردّ الشمس:
باید که از تو هر کسی حق را نشان گیرد
در روز محشر که هراسش را امانی نیست
شیعه فقط از مِهر آل تو امان گیرد
خورشید ِ محشر می شود نور ِجبین تو
به به که می گردند یارانت قرین تو
وقتی که خورشید است با لطف تو تابنده
نزد جمال ماه رخسار تو شرمنده
وقت نزول آیه ی والشمس ِ روی تو
بر ساحت عالم شده هر روز زیبنده
حالا به قَدر ِ چار رکعت حیدری بودن
برگشته تا گوید خدا را با توأم بنده
برگشته تا هنگام پروازت به سمت عرش
در آسمان سجده ات گردد پناهنده
برگشته تا در سایه سار آفتاب تو
باشد برای نور بخشیدن ، برازنده
اصلاً نه اینکه چار رکعت بلکه با مِهرت
وقف محبّینت شده هر روز رخشنده
موضوع صدها کنگره شد فضل ردّالشمس
امّا شد عاجز وقت شرحش هر نویسنده
این شمّه ای از منقبت های جلیل توست
شد هر قلم در وصف اوصافت سرافکنده
گویم چگونه از اُحُد، از آن رشادت ها
روح الامین در مدح رزمت شد سُراینده
گویم چه از مرحب کُشی،از قلعه ی خیبر
دربی که آن را شَست ِتو از جای خود کَنده
از سفره ی جود تو بهره برده دشمن هم
جوینده ی لطفت همیشه بوده یابنده
صد حیف! پژمرده شدی از داغ روی داغ
شد قلب تو از محنت و اندوه آکنده
شد قدّ تو خَم ای یل خیبر زمانی که
شد پاسخ آهت میان کوچه ها خنده
آنان که در خُم با تو پیمان ِوفا بستند
وقت هجوم دشمنان بودند بیننده
سی سال کرده بر تنت پیراهن مشکی
افشای راز سینه و مسمار سوزنده
سی سال، یاد از غسل او هر نیمه شب کردی
گویا که تیغ ابن ملجم را طلب کردی
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
@Maddahankhomein
#ردالشمس
۱۵ شوال یا ۱۷ شوال
معجزه ی بازگشت خورشید به اذن حضرت امیرالمؤمنين علیه السلام
خورشید با اذن تو راه ِ آسمان گیرد
از طلعت روی تو نوری جاودان گیرد
از مشرق چشمان تو طالع شود هر روز
شب هم میان دیدگانت آشیان گیرد
وقت طلوعش سر زند اول به ایوانت
تا که برای تابشش از تو توان گیرد
وقتی که ردّ الشمس حادث شد خدا می خواست
باری دگر خورشید از روی تو جان گیرد
بوده پیام اصلی اعجاز ردّ الشمس :
باید که از تو هر کسی حق را نشان گیرد
در روز محشر که هراسش را امانی نیست
شیعه فقط از مِهر آل تو امان گیرد
خورشید ِ محشر می شود نور ِجبین تو
به به که می گردند یارانت قرین تو
وقتی که خورشید است با لطف تو تابنده
نزد جمال ماه رخسار تو شرمنده
وقت نزول آیه ی والشمس ِ روی تو
بر ساحت عالم شده هر روز زیبنده
حالا به قَدر ِ چار رکعت حیدری بودن
برگشته تا گوید خدا را با توأم بنده
برگشته تا هنگام پروازت به سمت عرش
در آسمان سجده ات گردد پناهنده
برگشته تا در سایه سار آفتاب تو
باشد برای نور بخشیدن ، برازنده
اصلاً نه اینکه چار رکعت بلکه با مِهرت
وقف محبّینت شده هر روز رخشنده
موضوع صدها کنگره شد فضل ردّالشمس
امّا شد عاجز وقت شرحش هر نویسنده
این شمّه ای از منقبت های جلیل توست
شد هر قلم در وصف اوصافت سرافکنده
گویم چگونه از اُحُد، از آن رشادت ها
روح الامین در مدح رزمت شد سُراینده
گویم چه از مرحب کُشی،از قلعه ی خیبر
دربی که آن را شَست ِتو از جای خود کَنده
از سفره ی جود تو بهره برده دشمن هم
جوینده ی لطفت همیشه بوده یابنده
صد حیف! پژمرده شدی از داغ روی داغ
شد قلب تو از محنت و اندوه آکنده
شد قدّ تو خَم ای یل خیبر زمانی که
شد پاسخ آهت میان کوچه ها خنده
آنان که در خُم با تو پیمان ِوفا بستند
وقت هجوم دشمنان بودند بیننده
سی سال کرده بر تنت پیراهن مشکی
افشای راز سینه و مسمار سوزنده
سی سال، یاد از غسل او هر نیمه شب کردی
گویا که تیغ ابن ملجم را طلب کردی
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#ردالشمس
۱۵ شوال یا ۱۷ شوال
رَدُّالشَّمس: معجزه ی بازگشت خورشید به اذن حضرت امیرالمؤمنين علیه السلام.
لحظه ای خورشید با دستور ایزد بازگشت
نه برای آن که بر عالم بتابد بازگشت
در هوای کسب فیض از نور سرمد بازگشت
بابت نوکرشدن بر جان احمد بازگشت
بازگشته تا کند اعلام آن هم نوکر است
تا ابد در اختیار شیعیان حیدر است
تا به قَدر ِ چار رکعت خدمت ِ حیدر کند
عرش حق را منجلی از طاعت حیدر کند
بازگشتش را نماد شوکت حیدر کند
هر لبی را مبتلای مدحت ِ حیدر کند
در هوای سجده های مرتضی پرواز کرد
دیده ی هر نوکرش را غرق در اعجاز کرد
مرتضی با یک نظر ،خورشید را سرزنده کرد
روز را قدر ِ نماز ِ عصر خود پاینده کرد
قلب ها را با نمازش از صفا آکنده کرد
هر قلم را وقت ثبت مدحتش شرمنده کرد
مانده در وصف همین یک فضل، هر صاحب قلم
قرن ها باید شود مصروف ِ شرحش دست ِکم
این فقط یک قطره از دریای فضل حیدر است
او تمامی صفات ذات حق را مظهر است
فضل ردالشمس هم که منکر آن کافر است
گوشه ای از منقبت های غلامش قنبر است
هر که باشد با علی اهل کرامت می شود
با صد و ده بار ذکرش خَرق ِعادت می شود
بی گمان طبق حدیث صادق آل عبا
می رسد وقت طلوع شمس آل مرتضی'
می کند عالم به انوار جبینش اکتفا
به به از انوار او روشن شود أرض وسماء
با ظهور او به زودی می شود هفت آسمان
بی نیاز از تابش خورشید و ماه واختران
او بیاید می رود اول مدینه ، پشت در
پیش آن مادر که از داغ پسر شد محتضر
می کند پرونده ای را باز با سوز جگر
تا بگیرد انتقام از کینه های چل نفر
می زند فریاد که از چه به هم پیوسته اید
سینه ی خیرالنساء را پشت در بشکسته اید
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امیرالمومنین_حیدر
#دوبیتی #ردالشمس
ای ردّ شمس،معجزهی بی مثال تو
آیات ذوالجلال،به وصف جلال تو
شمسِ غروب کرده،دوباره طلوع کرد
برگشت تا دوباره ببیند جمال تو
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
یامرتضی علی من و لطف و عنایتت
ارض و سماست جمله محیط ولایتت
ثابت شد از اشارهی دست و ز ردّ شمس
نظم فلک بود به یَدِ با کفایتت
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
ای رَدّ شمس معجزهی کمترین تو
خورشید خوشه چین ز روی نازنین تو
وقت طلوع ، بر گلِ رویت سلام کرد
برگشت در غروب،ببوسد جبین تو
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
ازلسان خدای متعال:
ای شمس،منم خدای تو،ربِّ احد
اذنِ تو بود به امر اللهُ صمد
گرچه شده هنگامِ غروبت،اما
حالا که علی اراده کرده برگرد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ردُّالشمس که شد،در آسمان گردیدم
از جانب شمس این ندا بشنیدم
با فخر به ماه و به کواکب می گفت
امروز دومرتبه علی رادیدم
ــــــــــــــــــــــــــــــ
خورشیدم و پیش تو قمر می گردم
با نور تو ، مَحو از نظر می گردم
هنگام غروب است علی جان اما
گر امر کنی دوباره بر می گردم
ـــــــــــــــــــــــ
خورشیدم و در پیِ ظفر می گردم
با نور علیست،جلوه گر می گردم
هروقت علی گفت بیا می آیم
هر وقت بگوید برو ، برمی گردم
ــــــــــــ
خورشیدم و بانور علی می آیم
بازمزمه و شور علی می آیم
امروز نیامدم بدستور علی
هر روز بدستور علی می آیم
...ا
خورشیدم و درپی ظفر میگردم
بانور علی است جلوه گرمیگردم
هروقت علی گفت بیا. می آیم
هروقت بگوید برو. برمیگردم
.....ا
هرجا که حق بود زتو تکریم میشود
جنت به روی ماه تو ترسیم میشود
باردشمس گشت عیان برتمام خلق
افلاک با نگاه تو تنظیم میشود
#محمد_علی_قاسمی_خادم
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#ردالشمس #امیرالمومنین
این معجز ردشمس از حیدر بود
روی علی ازشمس فروزانتر بود
چون روی علی دو باردر روزی دید
فرداش فروغ شمس زیباتر بود
#محمد_علی_قاسمی_خادم
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#ردالشمس شعر ۱
۱۵ شوال یا ۱۷ شوال
رَدُّالشَّمس: معجزه ی بازگشت خورشید به اذن حضرت امیرالمؤمنين علیه السلام
لحظه ای خورشید با دستور ایزد بازگشت
نه برای آن که بر عالم بتابد بازگشت
در هوای کسب فیض از نور سرمد بازگشت
بابت نوکرشدن بر جان احمد بازگشت
بازگشته تا کند اعلام آن هم نوکر است
تا ابد در اختیار شیعیان حیدر است
تا به قَدر ِ چار رکعت خدمت ِ حیدر کند
عرش حق را منجلی از طاعت حیدر کند
بازگشتش را نماد شوکت حیدر کند
هر لبی را مبتلای مدحت ِ حیدر کند
در هوای سجده های مرتضی پرواز کرد
دیده ی هر نوکرش را غرق در اعجاز کرد
مرتضی با یک نظر ،خورشید را سرزنده کرد
روز را قدر ِ نماز ِ عصر خود پاینده کرد
قلب ها را با نمازش از صفا آکنده کرد
هر قلم را وقت ثبت مدحتش شرمنده کرد
مانده در وصف همین یک فضل، هر صاحب قلم
قرن ها باید شود مصروف ِ شرحش دست ِکم
این فقط یک قطره از دریای فضل حیدر است
او تمامی صفات ذات حق را مظهر است
فضل ردالشمس هم که منکر آن کافر است
گوشه ای از منقبت های غلامش قنبر است
هر که باشد با علی اهل کرامت می شود
با صد و ده بار ذکرش خَرق ِعادت می شود
بی گمان طبق حدیث صادق آل عبا
می رسد وقت طلوع شمس آل مرتضی'
می کند عالم به انوار جبینش اکتفا
به به از انوار او روشن شود أرض وسماء
با ظهور او به زودی می شود هفت آسمان
بی نیاز از تابش خورشید و ماه واختران
او بیاید می رود اول مدینه ، پشت در
پیش آن مادر که از داغ پسر شد محتضر
می کند پرونده ای را باز با سوز جگر
تا بگیرد انتقام از کینه های چل نفر
می زند فریاد که از چه به هم پیوسته اید
سینه ی خیرالنساء را پشت در بشکسته اید
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
@Maddahankhomein
#ردالشمس شعر ۲
۱۵ شوال یا ۱۷ شوال
معجزه ی بازگشت خورشید به اذن حضرت امیرالمؤمنين علیه السلام
خورشید با اذن تو راه ِ آسمان گیرد
از طلعت روی تو نوری جاودان گیرد
از مشرق چشمان تو طالع شود هر روز
شب هم میان دیدگانت آشیان گیرد
وقت طلوعش سر زند اول به ایوانت
تا که برای تابشش از تو توان گیرد
وقتی که ردّ الشمس حادث شد خدا می خواست
باری دگر خورشید از روی تو جان گیرد
بوده پیام اصلی اعجاز ردّ الشمس :
باید که از تو هر کسی حق را نشان گیرد
در روز محشر که هراسش را امانی نیست
شیعه فقط از مِهر آل تو امان گیرد
خورشید ِ محشر می شود نور ِجبین تو
به به که می گردند یارانت قرین تو
وقتی که خورشید است با لطف تو تابنده
نزد جمال ماه رخسار تو شرمنده
وقت نزول آیه ی والشمس ِ روی تو
بر ساحت عالم شده هر روز زیبنده
حالا به قَدر ِ چار رکعت حیدری بودن
برگشته تا گوید خدا را با توأم بنده
برگشته تا هنگام پروازت به سمت عرش
در آسمان سجده ات گردد پناهنده
برگشته تا در سایه سار آفتاب تو
باشد برای نور بخشیدن ، برازنده
اصلاً نه اینکه چار رکعت بلکه با مِهرت
وقف محبّینت شده هر روز رخشنده
موضوع صدها کنگره شد فضل ردّالشمس
امّا شد عاجز وقت شرحش هر نویسنده
این شمّه ای از منقبت های جلیل توست
شد هر قلم در وصف اوصافت سرافکنده
گویم چگونه از اُحُد، از آن رشادت ها
روح الامین در مدح رزمت شد سُراینده
گویم چه از مرحب کُشی،از قلعه ی خیبر
دربی که آن را شَست ِتو از جای خود کَنده
از سفره ی جود تو بهره برده دشمن هم
جوینده ی لطفت همیشه بوده یابنده
صد حیف! پژمرده شدی از داغ روی داغ
شد قلب تو از محنت و اندوه آکنده
شد قدّ تو خَم ای یل خیبر زمانی که
شد پاسخ آهت میان کوچه ها خنده
آنان که در خُم با تو پیمان ِوفا بستند
وقت هجوم دشمنان بودند بیننده
سی سال کرده بر تنت پیراهن مشکی
افشای راز سینه و مسمار سوزنده
سی سال، یاد از غسل او هر نیمه شب کردی
گویا که تیغ ابن ملجم را طلب کردی
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
@Maddahankhomein