4_5803003005947088901.mp3
133.1K
❣﷽❣#زمزمه_نوحه
#سینه_زنی_امام_صادق_ع
#سبک عموجان عموجان حرم آب نداره
بیائید بیائید
عزا خانه ی صادق
که پاره پاره گشته
دل مصحف ناطق
که این امام مظلوم
شده شهید و مسموم
🌑واویلا واویلا
بگیرید بگیرید
روی دوش تن او
بسوزید بسوزید
کنار بدن او
که این امام مظلوم
شده شهید و مسموم
🌑واویلا واویلا
بگوئید بگوئید
بخوان نوحه مدینه
که صدیقه ی کبری
زند بر سر و سینه
که این امام مظلوم
شده شهید و مسموم
🌑واویلا واویلا
https://eitaa.com/Maddahankhomein
❁﷽❁ #زمزمه_نوحه
#زبانحال_حضرت_رقیه_علیهاسلام
#سبک:حسین جان!به یادلبت یک شبم خواب راحت نداشتم....
┈••✾•🏴یارقیه🏴•✾••┈
بابایی!
چقــد منتــظر بودم امشب بابایی، بابایی
بــرا خـــاطـــر عمـــه زینــب بیایی، بابایی
بپــــا کردی اینــجا عجب کربلایی، بابایی
بابایی!
از اون وقتــی که بودی بالای نیزه یامظلوم
تو می دیدی اشکامو در پای نیزه یامظلوم
چه زخم عمیـــقی شده جای نیزه یامظلوم
بابایی!
ببین صورت نیلی دخترت رو بابایی
ببین غنچــهٔ زخمیِ پرپرت رو بابایی
دل سوختهٔ کوثــر دیگرت رو بابایی
بابایی!
کتک خوردم از بس کبوده تن من
ببیـن آتیش افتــاده رو دامــن من
ببین پاره شد معــجر و پیرهن من
بابایی!
چـــه کردن بابا با لب و دنــدون تو، عزیزم
که داره می ریزه هنوزم خــون تو، عزیزم
روی صــــورت زخمــی و گلگون تو، عزیزم
بابایی!
منم مثـــل مادر از این دنیـا سیرم،بابایی
تنم زخمیه دست به دیوار می گیرم،بابایی
ببر راحتـم کن که بی تو می میرم ،بابایی
بابایی!
دیگه عمـــه رو خستـــه کردم با اشکام
چه حرفا شنـــیدیم از این مردم شـــام
خاکستر می ریختن رو سرهامون از بام
بابایی!
بی بی جان!
رسیده دیگه عمه وقت جدایی،بی بی جان
دارم میرم امشب سفر با بابایی،بی بی جان
خداحافظ ای عمـهٔ نینـــوایی،بی بی جان
بی بی جان!
چقد زحمـتت دادم ای عمه جونم،ببخشم
دیگه طاقتم نیست نمیشه بمونم،ببخشم
حـــلالم کن ای عمـــهٔ قد کمــونم،ببخشم
بی بی جان!
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
❁﷽❁ #زمزمه_نوحه
#زبانحال_حضرت_رقیه_علیهاسلام
#سبک: دلخواه
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
خوش اومدی تو ای سرِ /خستهٔ روی نیزه ها
خواب تو رو دیده بودم / میای خرابه پیش ما
دیدی تو التماسمو/چشمای بی خواب منو
اومدی آرومش کنی / این دل بی تاب منو
ممنونتم که اومدی /حالا کنـــارمه سرت
ولی دلم تو کربلا / مونده کنـــار پیکرت
چن تا سوال دارم بابا / ازت میخوام بدی جواب
تو رو قسم میدم بابا/ به جان اصغر رباب
یتیم به کی میگن بابا؟/ وقتی تو بابای منی
خودت حالا بهم بگو / مَنِ الذی أَیتَمَنی؟
بگو چرا دیگه عمو / رفت و به خیمه برنگشت؟
توی نبودنِ عمو / چه سختیها به ما گذشت
چقد دلم تنــگ شــده / برا علی اکبـــرم
می خونم هر شب لالایی/ برا علی اصغرم
چشـماتو واکن بابایی/ تاول پاهــامو ببین
ردّ طناب و سیلی رو/ صورت زیبامو ببین
تو بودی روی نیزه و/همیشه پای نیزه من
می دیدم حتی از رو نی/می کشیدی تو ناز من
یه دختر سه ساله رو / با تازیونه می زدن
تا برسیم شــام بلا / به هر بهونه می زدن
بذار بهت بگم بابا/گوشواره هامو دزدیدن
با گریه های من چرا/همش بهم می خندیدن
بذار بهت بگم بابا / کجا دلم خیلی شکست
وقتی که چوب خیزران / روی لبای تو نشست
الهی بشکنه بابا / دستی که زد رو لب تو
بمیره اون که خنده کرد/ به غربت زینب تو
امان از این شام بلا / یهودیهای بی حیا
بزم شراب و کوچه ها/ امان از اون جسارتا
میخوام که همراه سرت / منم بیام به کربلا
نذار که من جا بمونم / تنها توی شام بلا
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۳/۵/۱۴
https://eitaa.com/Maddahankhomein
❁﷽❁ #زمزمه_نوحه
#زبانحال_حضرت_رقیه_علیهاسلام
#سبک:حسین جان!به یادلبت یک شبم خواب راحت نداشتم....
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
بابایی!
چقــد منتــظر بودم امشب بابایی، بابایی
بــرا خـــاطـــر عمـــه زینــب بیایی، بابایی
بپــــا کردی اینــجا عجب کربلایی، بابایی
بابایی!
از اون وقتــی که بودی بالای نیزه یامظلوم
تو می دیدی اشکامو در پای نیزه یامظلوم
چه زخم عمیـــقی شده جای نیزه یامظلوم
بابایی!
ببین صورت نیلی دخترت رو بابایی
ببین غنچــهٔ زخمیِ پرپرت رو بابایی
دل سوختهٔ کوثــر دیگرت رو بابایی
بابایی!
کتک خوردم از بس کبوده تن من
ببیـن آتیش افتــاده رو دامــن من
ببین پاره شد معــجر و پیرهن من
بابایی!
چـــه کردن بابا با لب و دنــدون تو، عزیزم
که داره می ریزه هنوزم خــون تو، عزیزم
روی صــــورت زخمــی و گلگون تو، عزیزم
بابایی!
منم مثـــل مادر از این دنیـا سیرم،بابایی
تنم زخمیه دست به دیوار می گیرم،بابایی
ببر راحتـم کن که بی تو می میرم ،بابایی
بابایی!
دیگه عمـــه رو خستـــه کردم با اشکام
چه حرفا شنـــیدیم از این مردم شـــام
خاکستر می ریختن رو سرهامون از بام
بابایی!
بی بی جان!
رسیده دیگه عمه وقت جدایی،بی بی جان
دارم میرم امشب سفر با بابایی،بی بی جان
خداحافظ ای عمـهٔ نینـــوایی،بی بی جان
بی بی جان!
چقد زحمـتت دادم ای عمه جونم،ببخشم
دیگه طاقتم نیست نمیشه بمونم،ببخشم
حـــلالم کن ای عمـــهٔ قد کمــونم،ببخشم
بی بی جان!
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
https://eitaa.com/Maddahankhomein