eitaa logo
🎤 مجمع الذاکرین خمین
1.4هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
367 ویدیو
225 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 👋بامابروزباشید.👌 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
سیددمشقی سیدی در دمشق ساکن بود نام او بود سید ابراهیم او که همراه با سه دختر خود منزلی داشت در پناه رحیم دختران را یکی پس از دگری دختر کوچکی بگفت به خواب که بگویید از برای پدر قبر من را فرا گرفته است آب برود تا به نزد والی شهر که سه ساله تو را نموده خطاب بر مرمت تو همتی بنما تا مزارم نگشته است خراب نگرفت این قضیه را جدی سید ما نگشته بود مجاب تا سه ساله به خواب او آمد بر قصورش بر او نمود عتاب صبح سید به نزد والی رفت کرد بر او قضیه را تعریف گفت والی شوند اهل کمال جمع بر گرد بارگاه شریف هر چه عالم ز سنی و شیعه بود هر کس به نزد خلق عزیز حاضر آمد به جامه ای طاهر با ادب غسل کرده پاک و تمیز جز به دستان سید ابراهیم قفل آن بارگاه باز نشد هر که زد بهر نبش قبر کلنگ غیر او هیچ چاره ساز نشد پس نمودند صحنه را خلوت خرد کردند سنگ سخت لحد کفن نازنین سه ساله ی شاه بود سالم به حول و لطف احد چون کفن رفت اندکی به کنار کار سید رسید تا به هوار گفت با پیرهن شده مدفون زن غساله هم نبوده به کار آن بدن را گرفت بر زانو هی نوازش نمود و گریه بر او رفت از هوش سید ابراهیم بارها از نظاره ی بانو گفت من منتقل نمی سازم جسم این نازدانه را اصلاً تا نسازد سه ساله را انکار دوستی هم نوای با دشمن در بغل داشت جسم بانو را سید ما سه روز پی در پی غیر وقت نماز او بنهاد بر زمین جسم نازنین را کی؟ دید سید که دشمن بی رحم جای سالم بر آن بدن نگذاشت بود سرتاسر بدن پر زخم یک کبودی به روی صورت داشت دید گیسوی سوخته، کنده شده پای مجروح و چشم آزرده دید پهلوی مثل فاطمه را جای آن گوشواره ی برده بله سید به مرگ هم حق داشت آنچه گفتند او مشاهده کرد دید آن طفل کوچک و معصوم دید آثار رنج و محنت و درد @Maddahankhomein