✍ابیاتی از یک مثنوی عیدانه🌾
چشم بر هم زدم و ماه مبارک طی شد
حسرتِ این دل افروخته پی در پی شد
یاد باد آن همه اشک بصر و سوز دعا
یاد باد آن همه شور سحر و شوق خدا
چه سفرها دل ما در دل شب داشته است
چه سحرها که "ابوحمزه" به لب داشته است
همدم و مونس هر روزه ی ما قرآن بود
برکات و نفحاتش همه بی پایان بود
ای خوشا آنکه در این ماه خدا را دیده ست
دامن خویشتن از رنگ و ریا برچیده ست
چقدَر یاد "لب تشنه" هواییمان کرد
وقت افطار، عطش کرب و بلاییمان کرد
کاش این معنویت یکسره با ما باشد
عیدی ما فرج یوسف زهرا باشد...
#سید_محمدمهدی_شفیعی
#سید_علیرضا_شفیعی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_زمان_عج
چه فرق میکند اصلا که دیر یا زود است
خیالم از تو و از وعدۀ تو آسوده ست
تو گفته ای که میآیی و وقت آمدنت
چه فرق میکند اصلا که دیر یا زود است
همین که راه بیفتم در این مسیر بس است
که پاک می شود آری هرآنچه در رود است
همین که راه بیفتم رسیده ام بی شک
که انتظار خودش مقصد است و مقصود است
فقط نه هرکس هیزم بیاورد، هرکس
نسوخت پای غمت، در سپاه نمرود است
قمار کردن عمر است، انتظار ولی
در این قمار فقط حرف سود یا سود است
در امتحان بزرگی که وعده حق است
کدامیک از ما در کنار موعود است
هرآنکه منتظر قائم است برخیزد
هرآنکه منتظر غائب است مردود است
#سید_محمدمهدی_شفیعی ✍
@Maddahankhomein