😢بی تو مولا
نو بهار است ولی بی تو دلم غمگین است
داغ هجران تو بر سینه ی من سنگین است
جای خالی تو در سفره ی هر ساله ی عید
سین بی نام و نشانِ سفری دیرین است
بعد از آن فصل خزانی که ز پا افتادم
می کشم ناز اجل را که بر این بالین است
غم مهجوری و آوارگی و بی خبری
طالع شوم من خسته دل مسکین است
به دلِ موجِ فنا برده همه بنیادم
سیل اشکی که به خون جگرم رنگین است
مرهمی گرچه بر این سینه نبودست عمری
شوق دیدار تو بر آتش دل تسکین است
بی تو سالی ،که نه عمرم همه طی شد اما
به دعایی سر این سفره دلم خوشبین است
و نگاهم به همان جمله ی پایانی عهد
و دمی گوشه ی چشمی ز گُلِ یاسین است
برسم کاش به صبحی که از آن هرکوچه
به تماشای گل نرگسمان آذین است
#سید_هادی_حسینی
@Maddahankhomein