eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
376 ویدیو
228 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع،مکن ای صبح طلوع عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع 🥀🥀🥀 شاه گفتا کربلا امروز میدان من است عید قربان من است، عید قربان من است مادرم زهرا در این گودال مهمان من است عید قربان من است، عید قربان من است https://eitaa.com/Maddahankhomein
314.6K
👇 امشب شب قتل حسين، سلطان خوبان است، زينب پريشان است فردا زمين کربلا، از خون گلستان است، زينب پريشان است امشب علمدار حسين، دارد نگهباني، آن حيدر ثاني فردا تن بي‌دست او، اندر بيابان است، زينب پريشان است امشب شب قتل حسين... امشب به روي سينه ی مادر بُوَد اصغر، آن طفل خوش‌منظر فردا ز تير حرمله مهمان جانان است، زينب پريشان است امشب شب قتل حسين... امشب بُوَد قاسم ميان خيمه‌گه شادان، از خواندن قرآن فردا ز مَرکَب سرنگون اين سرو بستان است، زينب پريشان است امشب شب قتل حسين... امشب گُلان مصطفي از تشنگي بي‌تاب، در گفتگوي آب فردا روان از ديدگان اشک يتيمان است، زينب پريشان است امشب شب قتل حسين... https://eitaa.com/Maddahankhomein
43559_1397628161127_235614.ogg
235.6K
🎙سبک: چه سروی الله اکبر (مطیعی) شب آخر شد بیا بنشین خواهر من بیا بنشین نور هر دو چشم تر من بیا بنشین که رسیده وقت جدایی ای خواهر من رسیده نوبت که جان را سازم فدایی ای خواهر من تو نور چشم حسینی، تو مهتاب عالمینی تحمل کن خواهر زارم درد دوری که سهم تو گشته از دنیایت صبوری الوداع،خواهر زار و غمینم... بیا تا با تو وصیت گویم نگارم خزان گردد عصر فردا فصل بهارم ز بالای تل ببینی شمری نشسته رو سینه ی من مهیا شو رختی از غربت را کنی خواهر جان تو بر تن خدا حافظ جان خواهر روم بر دیدار مادر سلامت را می رسانم بر مادر خود سپارم دست تو طفلان و دختر خود الوداع،خواهر زار و غمینم... ✍وحید زحمتکش شهری https://eitaa.com/Maddahankhomein
124.9K
👇 امشب شهادت نامه ی عشاق امضا می شود فردا ز خون عاشقان این دشت دریا می شود امشب کنار یکدگر بنشسته آل مصطفی فردا پریشان جمعشان چون قلب زهرا می شود امشب شهادت نامه... امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی فردا صدای الامان زین دشت برپا می شود امشب کنار مادرش لب تشنه اصغر خفته است فردا خدایا بسترش آغوش صحرا می شود امشب شهادت نامه... امشب که جمع کودکان در خواب ناز آسوده اند فردا به زیر خارها گمگشته پیدا می شود امشب رقیه حلقه ی زرین اگر دارد به گوش فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا می شود امشب شهادت نامه... امشب به خیل تشنگان عباس باشد پاسبان فردا کنار علقمه بی دست سقا می شود امشب بُوَد جای علی آغوش گرم مادرش فردا چو گل ها پیکرش پامال اعدا می شود امشب شهادت نامه... امشب گرفته در میان، اصحاب، ثارالله را فردا عزیز فاطمه بی یار و تنها می شود امشب به دست شاه دین باشد سلیمانی نگین فردا به دست ساربان این حلقه یغما می شود امشب شهادت نامه... امشب سر سرّ خدا بر دامن زینب بُوَد فردا انیس خولی و دیر نصارا می شود ترسم زمین و آسمان زیر و زبر گردد "حسان" فردا اسارت نامه ی زینب چو اجرا می شود امشب شهادت نامه... ✍مرحوم چایچیان (حسان) https://eitaa.com/Maddahankhomein
183K
# زمزمه 👇 فردا حسین سر می‌دهد عباس و اکبر می‌دهد... شش ماهه اصغر می‌دهد هم عون و جعفر می‌دهد امشب حسین دلداریِ فرزند خواهر می‌دهد فردا سر و دست و بدن در راه داور می‌دهد فردا حسین سر می‌دهد... امشب شه دنیا و دین با قلب مجروح و غمین گوید به زین العابدین باشد وداع آخرین ای دل غمین حالم ببین از جور قوم مشرکین فردا یقین شمر لعین آبم ز خنجر می‌دهد فردا حسین سر می‌دهد... امشب کند لیلا فغان زینب بوَد بر سر زنان این از غم سلطان دین آن از فراغ نوجوان این در صدای الحذر آن در نوای الامان این با برادر در سخن آن دل به اکبر می‌دهد فردا حسین سر می‌دهد... امشب حسین در کربلا گردد به دور خیمه ها گاهی به بانگ یا نبی گاهی به صوت یا اخا گاهی به فکر کودکان گه در نماز و در دعا فردا به راه امتحان سر را به کافر می‌دهد فردا حسین سر می‌دهد... امشب همه اطفال او با تشنگی در گفتگو غم در دل و خون در گلو بشکسته سر بگشاده مو باشد برادر در سخن گه با پدر گه با عمو فردا حسین این جمله را تسلیم خواهر می‌دهد فردا حسین سر می‌دهد... امشب سکینه از عطش بگرفته دامان پدر هر دم زند بر سینه و گاهی به پهلو گه به سر گوید که ای جان پدر عزم سفر داری مگر سید چو مجنون با قلم تشکیل دفتر می‌دهد فردا حسین سر می‌دهد... https://eitaa.com/Maddahankhomein
57905_139861820-AudioConverter.mp3
563.1K
مکن ای صبح طلوع که بی برادر شوم مکن ای صبح طلوع بی سایه ی سر شوم چون به تاب و تبم خون جگر زینب وای من وای من ۲ خیمه در خیمه در ذکر و نماز و دعا ظهر فردا شهید سر ز تن ها جدا همه حاجت روا ای خدا ای خدا وای من وای من شده عباس نگهبان همه خیمه ها همه جا آروم و تو خواب ناز بچه ها فردا دل غمینند روی خار می‌نشینند وای من وای من ✍ روح الله گائینی https://eitaa.com/Maddahankhomein
65672_139968192333_347678.mp3
441.8K
شام وداع و، حالی عجیب است ذکر مداوم، امن یجیب است امشب شبی زیبا برای مومنین است شام تلاوتهای قرآن مبین است مظلوم حسین مظلوم حسین، مظلوم حسین جان... سر حسین و، دامان زینب سرّ مگوها، در آخرین شب گوید حسین وزینبش گردیده گریان از غصه ی فردا شده سر در گریبان مظلوم حسین مظلوم حسین، مظلوم حسین جان... عباس امشب، باشد نگهبان آرام جان، زنان و طفلان فردا شود دستان او جدا ز پیکر گردد شهید راه اسلام و برادر مظلوم حسین مظلوم حسین، مظلوم حسین جان... امشب رباب است، گهواره جنبان آرام اصغر، در بین طفلان فردا شود پرپر بروی دست بابا این غنچه با تیر عدو گردد شکوفا مظلوم حسین مظلوم حسین، مظلوم حسین جان... ✍اسماعیل تقوایی https://eitaa.com/Maddahankhomein
57903_1398618192855_446297.mp3
540.3K
امشب شب آخرِ شاه دین باشد۲ شام وداع همه مومنین باشد۲ واویلا واویلا واویلا واویلا... آمده حسین امشب در بر خواهر تا گویدش آنچه را باشد مقدر گفتا ولی زینبش طاقت نیاود رفته زهوش اندر آغوش برادر واویلا واویلا واویلا واویلا... امشب حرم،پاسبانی دهد عباس به کودکان سرزند این روح احساس فردا که سقا شود از بهر طفلان گردد جدا دست از تنِ اشجع الناس واویلا واویلا واویلا واویلا... امشب علی اصغر، میان گهواره خوابست ومادر کند اورا نظاره فردا سه شعبه خورد زیرگلویش گلوی این شش ماهه می شود پاره واویلا واویلا واویلا واویلا... بر بنی هاشم چوشمعست علی اکبر عجب قرآنی خواند الله اکبر فردا به میدان رود این گل لیلا ارباً اربا می شود شبه پیمبر واویلا واویلا واویلا واویلا... ✍اسماعیل تقوایی https://eitaa.com/Maddahankhomein
57899_1398618131932_600942.mp3
694.9K
شام عاشورا رسیده شام جان افزا رسیده زینبی سر به زانوی حسینش گرم صحبت بود با نور عینش وای امان از دل خونین زینب... خیمه های اهل ایمان در دعا و صوت قرآن صوت قرآن اکبر دلنشین است لیک فردا تنش روی زمین است وای امان از دل خونین زینب... اصغری دست رباب است غنچه ای در حال خواب است ظهر فردا گلویش پاره گردد پدرش مانده و بیچاره گردد وای امان از دل خونین زینب... امشبی با شور و احساس پاسبان خیمه عباس می شود مقتل او نهر علقم می کند خیمه ها را غرق ماتم وای امان از دل خونین زینب... ✍اسماعیل تقوایی https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم نافع‌ابن‌هلال نیمه‌ی شب  بر در خیمه‌گاه زینب بود داخل خیمه چشم اربابش  بازهم بر نگاه زینب بود عشق در سینه‌اش تموج داشت غرق نورِ حسین  آئینه با ادب ایستاده عابد شب سر به زیر است دست بر سینه نافع از دور می‌شنید آه و گریه و التهابِ زینب را جگرش پاره پاره شد تا که  می‌شنید اضطراب زینب را: جگرم سوخت ای تک و تنها ظهر فردا چکار خواهی کرد آخرش هم که خواهر خود را  به فراقت دچار خواهی کرد رفت نافع به خیمه‌گاهِ حبیب با دو چشمی که دید گریان است ریخت خاکی به سر ،حبیبِ حرم دخترِ مرتضی پریشان است خون به رگهای پیرمرد آمد گفت برخیز نوبتِ ما شد جان ما  هدیه‌ی بنی‌هاشم مثل شیرِ نری مهیا شد همه اصحاب را صَلا دادند رو به شیران و این دلیران کرد حلقه‌ی یاوران که کامل شد  تیغ خود را حبیب عریان کرد حلقه گشتند یاوران باهم عابس و جون و سالم و جندب منجح و حنظه سعید و وسوید وهب و عمرو و قارب  و شوذب همه رفته با خروش و شکوه همه بر گِردِ خیمه‌ی زینب مثل صخره شبیه قله‌ی‌کوه همه بر گردِ خیمه‌ی زینب آمدیم ای عقلیه‌ی عالم تا دلت زخم این و آن نخورد به تو سوگند تا که ما هستیم آب هم در دلت تکان نخورد یک به یک لب به لب رجز خواندند شیرهای قبیله رو به حرم تیغ چرخان و نعره‌ی لبیک رو به سوی عقیله رو به حرم آنچه پیداتر است در این بِین رگ پیشانی علمدار است وای بر حال  آنهمه لشکر که رجزخوانیِ علمدار است لشکرِ شمر را بهم زده است آنکه تا صبحدم قدم زده است شُکر عباس هست و یاوران اما طور دیگر خدا رقم زده است کم کم از شیرها همه رفتند یک به یک کم شدند پای حسین همه در پیش فاطمه خونین همه درهم شدند پای حسین خبری هم از علقمه پیچید وای بر من پناه زینب رفت تکه تکه است تکیه‌گاه حسین غرق خون تکیه‌گاه زینب رفت دست‌ها را به روی سر بگذاشت آنچه می‌ گفت بر سرش آمد دید از روی تل به قربانگاه پدر و جد و مادرش آمد تکیه بر نیمه نیزه‌ای داده شاهِ بی یار از این و آن می‌خورد نامشان را که یک به یک می‌بُرد تنِ یاران همه تکان می‌خورد جمع نامحرمان همه جمع است خواهری می‌دوید در گودال قبل از آنیکه زینبش برسد شمر آمد پرید در گودال... (حسن لطفی https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
بسم الله الرحمن الرحیم آنقدر ناله شدم تا جگرم ریخت حسین آنقدر اشک که مژگان ترم ریخت حسین موی من تار به تارش شده پیش تو سفید مثل پائیز شدم برگ و برم ریخت حسین منکه پیرِ تو شدم پیرتر از این مپسند به جوانِ تو قسم بال و پرم ریخت حسین  نکن ای صبح طلوع ، کاش نیاد که فقط غم عالم به دلِ شعله‌ورم ریخت حسین حق بده خاک به روی سرِ خود می‌ریزم فکرِ فردات چه خاکی به سرم ریخت حسین خار در پشت حرم چیدی ودستت خون شد زخمِ دستِ تو که دیدم جگرم ریخت حسین در میان حرمت حرفِ امان نامه شده دیدم اشکی که زِ چشمِ قمرم ریخت حسین کُشت دلشوره مرا حال رُبابت بد شد طفلِ بی شیر  بهم دور و برم ریخت حسین زود برگرد مدینه که نگویم فردا بعدِ تو جمع حرامی به حرم ریخت حسین تا نگوید لب گودال  سکینه با من آنقدر زخم زدندش ،  پدرم ریخت حسین تا نبینی به کنار دو سه‌تا طفل یتیم خیمه‌ی شعله وری روی سرم ریخت حسین تا نبینی که به  حال من و تو می‌خندد آنکه شلاق به پشت و کمرم ریخت حسین تا رُبابت به سر ِنیزه اشاره نکند وای از سنگ ببین که پسرم ریخت حسین حق بده جان بکَنَم پیشِ تو از حال روم تو بگو من چه کنم جای تو گودال روم (حسن لطفی https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
بسم الله الرحمن الرحیم دوبیتی‌های شب عاشورا چه حالِ پُر ملالی داره زینب اگه دستای خالی داره زینب میره خیمه به خیمه تا بدونن برا فرداش چه حالی داره زینب میون این خزونِ عشق و مردی یکی داره میره به خیمه گردی داره میاد بگوشش از رُبابش چرا مادر چرا باز گریه کردی بخواب مادر بخواب با خوندن من بخواب جونِ عمو رو دامنِ من نزن اینقد زبونت رو رولبهات نکِش ناخنت و رو گردنِ من یکی داره تو تنهایی میخونه یه دختر داره بابایی میخونه موهاشو عمه  می‌بافه دوباره براش با اشک لالایی میخونه تویِ خیمَش ببین دلگیره قاسم زبون میگیره فردا میره قاسم اگه تو کوچه با بابام نبودم تقاصِ کوچه رو می‌گیره قاسم مبادا زیرِ دست و پا بمونی مبادا زنده بی بابا بمونی داره قاسم به عبدالله میگه اگه رفتم مبادا جابمونی نبودم من تو پَهلویِ عمو باش کنارش باش بازویِ عمو باش اگه دیدی که اسبا رو میارن رویِ سینش فقط رویِ عمو باش میگه زینب با اون غمهاش عباس امیدِ خیمه‌هامون ، کاش عباس یه بار خواهر بگی زینب فدات شه یه بار خواهر بگو داداش عباس دلِ گلها میلرزه با عمو نه همه تو خیمه‌اند اما عمو نه حرم خواب است بی خوابه حرامی همه تو خیمه‌هان اما عمو نه غمی که اوج غمهامه آوردن یه دردی که رو دردامه آوردن رُباب خوابونده تازه اصغرش رو نگید پیشش امون‌نامه آوردن منو خیمه به خیمه دیدی آقا برا یاری چه ناامّیدی آقا ببین خونی شدن دستات عزیزم چرا شب خارها رو چیدی آقا بیا بردار از خاکا سرت رو نگاهی های هایِ خواهرت رو می‌ترسم بعد این زنده نباشم بیا امشب ببوسم حنجرت رو بمیرم بی کسی مادر نداری مگه خواهر مگه خواهر نداری بده انگشترت رو تا نگم که چرا انگشت و انگشتر نداری بیا ای سایه‌ی اطفال برگرد از این صحرای بداقبال برگرد ببین زینب داره میمیره امشب بیا از سمتِ اون گودال برگرد حسن لطفی https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9