#عبدالله #شب_پنجم
از خیمه راهی شد به سمت شاه عبدالله
آمد به سوی لشکر بدخواه عبدالله
ان تنکرونی فانا ابن الحسن گویان
شد جای بابا با عمو همراه عبدالله
او یازده سال است دنبال چنین روزی ست
تا خون بریزد پای ثارالله عبدالله
او بود و لشکر بود و گودال و عمو تنها
شد همچو کوچه، آه، قتلگاه، عبدالله
با دست خالی رفت جنگ نیزه و شمشیر
شد دست ها چون قامتش کوتاه عبدالله
تیر سه شعبه دوخت جسمش را به جسم شاه
میگفت وا امّاه وا امّاه عبدالله
تا دید زینب وضع دست کوچک او را
آهی کشید و گفت امّا آه عبدالله
#محمود_یوسفی
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
🆔 @Maddahankhomein
#عبدالله #شب_پنجم
از خیمه راهی شد به سمت شاه عبدالله
آمد به سوی لشکر بدخواه عبدالله
ان تنکرونی فانا ابن الحسن گویان
شد جای بابا با عمو همراه عبدالله
او یازده سال است دنبال چنین روزی ست
تا خون بریزد پای ثارالله عبدالله
او بود و لشکر بود و گودال و عمو تنها
شد همچو کوچه، آه، قتلگاه، عبدالله
با دست خالی رفت جنگ نیزه و شمشیر
شد دست ها چون قامتش کوتاه عبدالله
تیر سه شعبه دوخت جسمش را به جسم شاه
میگفت وا امّاه وا امّاه عبدالله
تا دید زینب وضع دست کوچک او را
آهی کشید و گفت امّا آه عبدالله
#محمود_یوسفی
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
🆔 @Maddahankhomein