فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در سینهام دلیست که نامش کبوتر است
هر روزِ سال، سائل موسی بن جعفر است
یک روز مشهد است به پابوسی پـسـر
یک روز قم، گدای کرامات دختر است
آن دختری که گل خجل است از لطافتش
از عطر او هزار گلستان معطر است
آن دختری که در دل قرآنِ شهر قم
خود، «هل أتیٰ» است سورهی «نور» است «کوثر» است
آن دختری که خواهر خورشید مشهد است
قلبش تمام، خانهی عشق برادر است
آری برادر... آنکه بلندای آفتاب
از انعکاس صورت ماهش منور است
رازی است در حلاوت نامش که روز و شب
«از هر زبان که میشنوم نامکرر است»
تکلیف ما و حضرت سلطان مشخص است
وقتی که در برابر او شاه، نوکر است
هرکس که نیست از دل و جان خاکبوس او
خاکش به حکم مجتهد عشق، بر سر است!
چون گفته بعد مرگ میآید، از اشتیاق
چشمـم در انتظار اجل خیره بر در است
حرف دل است، خرده به حرف دلم مگیر
من قائلم بهشت، خراسانِ دیگر است
دل چیست؟ آشیان محبت؛ وگر که نیست
با سنگ کوه و ریگ بیابان برابر است
در سینهام دلیست که با عشق میتپد
در سینهام دلیست که دل نیست! گوهر است
جز از علی و آل علی دم نمیزنم
«از هرچه میرود، سخن دوست خوشتر است»
#علیرضا_مهران
@Maddahankhomein
#اربعین
باز هم سمت خانهی لیلی
راه افتادهاند مجنونها
شان قانون عشق، بیتردید
برتر است از تمام قانونها!
خستهای از زمانه از دنیا
شهر تنگ است؛ جای ماندن نیست
میگریزی «الی الحسین» که او
عادتش «خواندن» است و «راندن» نیست
میشوی گم میان جمعیت
تا سیاهیّ لشکرش باشی
یا _خدا را چه دیدهای_ شاید
از شهیدان محضرش باشی
میشود میهمان چشمت اشک
مینشیند به سینهات آهی
روضههای مجسم راهند
دختران سه ساله گهگاهی
در دلت شعله میکشد هر بار
یادی از لالهها، شقایقها،
زیر باران گریه میخوانی:
خوش به حال تمام عاشقها
إن حبَّ الحسین یَجمعُنا
پس اگر صد تنیم، یک جانیم
کربلا ساکنیم یا مشهد
«ما گدایان خیل سلطانیم»
همه از ساغر ولا مستیم
در طوافیم روی ساقی را
فتنه از هم جدا نخواهد کرد
دست ایرانی و عراقی را
#علیرضا_مهران
https://eitaa.com/Maddahankhomein