#دهه_کرامت
#حضرت_معصومه_س_مدح
از کریمان سنگ میخواهیم ما، زر میرسد
در حرم از آنچه میخواهیم بهتر میرسد
لطف و احسان کریمان را شمردن مشکل است
وقت احسان، پشت آن احسان دیگر میرسد
اى که دستت میرسد کارى کنى، کارى بکن
عمر دارد میرود، دارد اجل سر میرسد
در طلب خوب است حاجات مکرر داشتن
وقتی از این ناحیه دارد مکرر میرسد
شب به شب در میزنم، چون در زدن مال من است
دست سائلها فقط تا حلقۀ در میرسد
گر به ما کم میرسد از خصلت کمبینى است
ورنه دارد ده برابر ده برابر میرسد
من فقط یک نوکرم، کار خودم را میکنم
او خودش هر وقت لازم شد به نوکر میرسد
خادمان آنقدر بى اصل و نسب هم نیستند
نسبت ما یا به فضه یا به قنبر میرسد
فقر آمد میرود ایمان، ولى پیش شما
میشود ایمان من فقرى که از در میرسد
رزق در بین الطلوعین است، بین طوس و قم
رزق از دو سفرۀ موسى بن جعفر میرسد
هم به زیر دِیْن قم، هم زیر دِیْن مشهدم
گاه به داد من برادر، گاه خواهر میرسد
فاطمه را خواستم، معصومه را زائر شدم
فیض قبر مادرى از قبر دختر میرسد
پیش تو محتاجها در حال رفت و آمدند
تا که آهو میرود، پشتش کبوتر میرسد
::
پابرهنه میدوید و میدوید و میدوید
زودتر از شمر آیا به برادر میرسد.؟
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
قبل از قدم برداشتن در راه هجرانش
بايد رفاقت کرد با خار بيابانش
هجران کشيدن به اميد وصل میارزد
گر اولش تلخ است، شيرين است پايانش
هر کس که عاشق نيست پس اصلاً چرا زندهست
يا چه جوابى میدهد فردا به وجدانش
خاکستر پروانهاى را ديدم و گفتم
هر کس که عاشق میشود اين است تاوانش
آن کوچهاى که يار ما از آن گذر کردهست
عُشاق منت میکشند از سنگ طفلانش
منکه چهل سال است روى خاک میخوابم
حيف است نگذارم سرم را روى دامانش
اين شمعها که بر تن پروانه میگِريند
زنده نمیمانند تا شام غريبانش
اشک جوانى بهترين سرمايهی پيرىست
خوب است باشد آدمى فکر زمستانش
در وقت مردن روبه قبله میشود هرکس
من وقت مرگم میشوم رو به خيابانش
در اصل بنده بودنش را جار خواهد زد
عبدى که سجده میکند اول به ايوانش
باران که آمد بعد از آن خيرات میبارد
خير کسى را خواستى اول بگريانش
سنگينى زنجير بر گردن نمیگيرد
از گريه هر که خيس میگردد گريبانش
من سالها در گيسوى تو سِير ميکردم
سِيرى که خيل عارفان خواندند عرفانش
وقتى دلم را دست چشمان تو میدادم
باور نمیکردم بيندازى به زندانش
يک شب در آغوشت نباشم خشک خواهم شد
پژمرده میگردد گلى که نيست گلدانش
آنکه لبش را از ضريحت برنمیدارد
صدها گره وا میکند از کار، دندانش
گفتم همه هستند شايد جاى من هم هست
من هم يکى از اين کبوترهاى مهمانش
شکر خدا اينجا کريمان سلطنت دارند
دنيا به ايران نازد و ايران به سلطانش
سيرش دو چندان و سلوکش هم دو چندان است
هر کس که از قم میرود سمت خراسانش
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
https://eitaa.com/Maddahankhomein