#ورودکاروان_داغدارحسینی_به_مدینه
#قطعه ورودِ کاروان داغدیدهیِ کربلا
بشیر آمد و شهرِ مدینه بر هم ریخت
مدینه بر سرِ خود خاکِ غصّهوغم ریخت
مدینه از غمِ کـرب و بلا به سر میزد
صدایِ قاصدِ غم شعله بر جگر میزد
آهای شهرِ مـدینه... حسین را کشتند
تمـامِ آبـرویِ عالـَمـین را کشتند
هوا هوایِ غم و غصّههایِ لیلا بود
نوایِ داغِ جـوانی که اِرباً اِرباٰ بود
آهای شهرِ مـدینه نَه آب بود نَه شیر
جوابِ کودکِ بیتابِ این حرم شد تیر
نَه قاسمیسْت در این کاروان نَه عبدُاللّه
رسیـده قافـلهیِ داغـدارِ ثاراللّه
بگو به حضرتِ امُّ البنـین پسرها پـَر
دو دست و چشم و علمدار و مشکِ سقّا پَر
عزیزِ فاطـمه را تشنه سَر بریده ستم
به یادِ فاطمه و فاطمیّه سوخت حرم
نشسته است سرِ شاهِ دین رویِ نیزه
تـَنی به زیرِ سمِ اسبها شـده روضه
بـِبار تا به قیامت که حرفِ غارت شد
نصیبِ دخـترِ زهرا چرا اسارت شد؟!
بـِبار و ناله بزن نالههایِ واویلا
بگـو شبیهِ حـرم العجل گلِ زهرا
#حسین_ایمانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein