🏴 در عزای هشتم شوال و جسارت به بقیع
#نذرامامان_غریب_بقیع_و_ظهورحضرت_مهدی_عج🏴
حالِ و احوال جهان زار و اَسفناک نبود
اینچنین غم به دلِ عالم افلاک نبود
کینه؛ شمشیر شد و خورد به ایوانِ بقیع
هیچ شرمندگی از آیهٔ "لولاک" نبود
گنبد آوار شد و ریخت به هم گلدسته
این خرابی که در اندازهٔ إدراک نبود
مادرش هرزه و نام پدرش نامعلوم
ذاتِ آنکس که چنین کرد جفا؛ پاک نبود
شیعه گریان؛ به امامانِ خودش داد سلام
تا به این حد دلش آزرده و غمناک نبود
ناسزا گفت به زوّار و خدایا ایکاش...
دشمنِ آل علی(ع) این همه هتاک نبود
پشت دیوار؛ به زیرِ قدم ِ زائر، کاش-
جایِ سنگِ مرمر؛ یکسره خاشاک نبود
حرمی داشت برای خودش اینجا، روزی...
اینچنین خلوت و بی نوحه و پژواک نبود
دور تا دورِ مزارش به خدا داشت ضریح
این همه دور و برِ قبرِ حسن(ع)؛ خاک نبود!
#سلام_بر_چهار_امام_غریب_بقیع
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#لعن_الله_علی_آل_سعود
#مرضیه_عاطفی
┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
@Maddahankhomein
┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🏴نذر شهادت مظلومانۂ یادگار کربلا #حضرت_امام_محمدباقرعلیه_السلام🏴
-لطفا حق روضه ادا شود-
پیر شد هر لحظه پای روضه ها، مثل پدر
در نیاورد از تنش رختِ عزا، مثل پدر
حلقه میزد اشک در چشمش؛ به گریه می نشست
از مصیبت های سختِ کربلا، مثل پدر
خشک میشد حنجرش، میسوخت، تا می دید که
طفلِ تشنه، شیرخواره هر کجا، مثل پدر
یاد مشک پاره و دستِ قلم در علقمه
داغدارِ جملۂ «أدرک أخا»، مثل پدر
زیر لب میخواند گریان روضه ها را یک به یک
ضجّه میزد یادِ آن خونین-قفا، مثل پدر
رفت پیش چشم او سرها به روی نیزه و
دید جسم ِ بی کفن بر بوریا، مثل پدر
خیمه ها میسوخت! موهای رقیه(س) همچنین
داشت با خود گریه های بیصدا، مثل پدر
من فدای کودکی هایش که رفت از کربلا
با دو دستِ بسته تا شام ِ بلا، مثل پدر
بر سرِ بازارِ آذین بسته بین هلهله
بر سرش میخورد سنگِ بیهوا، مثل پدر
در خرابه ناتوان افتاد! خوابش برده بود
روی خار و خاک؛ بی آب و غذا، مثل پدر
آخرش مسموم شد با زهر، مظلومانه شد-
در بقیعِ بی حرم قبرش رها مثل پدر!
#صلی_الله_علیک_یاأباعبدالله_الحسین
#السلام_علیک_یا_باقرالعلوم_دخیلک
#سلام_بر_ائمۂ_غریب_بقیع
#لعن_الله_علی_آل_سعود
#مرضیه_عاطفی
┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
@Maddahankhomein
🏴نذر شهادت غریب بی حرم حضرت
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام🏴
پابه پای حضرتِ زهرا(س) و حیدر در بقیع
زائرانه میرود امشب پیمبر(ص) در بقیع
می نشیند روی خاک و میکشد آه از دلش
ای زمین داری امانت چند گوهر در بقیع
آسمان با شال مشکی بر مزار افتاده است
میشود با اشکِ اهلِ عرش؛ محشر در بقیع
یادِ تابوتی که شد دریایی از بارانِ تیر
خواهرش را میکُشد گریان و مضطر در بقیع
کربلا جای خودش! عمریست از داغ حسن(ع)
مادر سادات دارد حالِ دیگر در بقیع
زیر لب میگوید این را...داشتی مثل حسین(ع)
کاش یک صحن و سرا با سنگ مرمر در بقیع
میشود آباد حتی بهتر از آنچه که بود
بیشتر از پیش می آید کبوتر در بقیع
محض سائل پروری؛ نذر امام ِ مجتبی(ع)
سفره اش را پهن خواهد کرد مادر در بقیع
اشک میریزیم در باب الحسن(ع) یادِ حسین(ع)
نیمهٔ شب روضه میخوانیم آخر در بقیع!
#ألسلام_علیک_یا_حسن_إبن_علي
#بالحسن_ع_إلهي_العفو
#دخیلک_یا_معزالمؤمنین
#لعن_الله_علی_آل_سعود
#مرضیه_عاطفی
https://eitaa.com/Maddahankhomein