🤔فردای بی علی😢
دیگر رسید لحظه ی فردای بی علی
پوچیم و هیچ ما پس از این،(ما)ی بی علی
ای کاسه های شیرِ به صف ننگ بر شما
گَر از علی کنید تمنای بی علی
مُرغ از قفس پرید ندا داد جبرئیل
اینک شما و وحشتِ دنیای بی علی
قرآنِ بی علی ثمرَش ابنِ ملجم است
دارد خطر تلاوتِ هر آیه بی علی
بوی شکافِ کعبه گرفته طوافِ ما
باید گریخت وَرنَه ز هَر جای بی علی
جز یاعلی مگو و مَدد از جهان مجو
شیطان نشسته در پَسِ هر (یا) ی بی علی
با یاعلیست گَر دَمِ او زنده می کُند
بی معجزه ست هر دمِ عیسای بی علی
رَمزِ شکافِ کعبه و دریا علیست ، پس
غرق است بینِ حادثه موسای بی علی
در (عین)و(لام)و(یا)همه ی درس ها گُمند
بیهودگیست مَشقِ الفبای بی علی
یک عده پای غیرِ علی پا گرفته اند
اسلامشان شده ست چه بی پایه بی علی
شیری که خورده اند از آن رو که نیست پاک
از آنشان شده ست اذان های بی علی
(ما را خدا ز زُهدِ ریا بی نیاز کرد)
دلخوش بمان تو شیخْ به تقوای بی علی...
شاعر: #محسن_کاویانی
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#مربع_ترکیب
به مناسب ۱۷ شوال روز نبرد
تاریخی مولا با عمربن عبدود
ای اخمِ تو جهنم ، لبخندِ تو بهشتم
عشقِ تورا خداوند آمیخت با سرشتم
خورده گره نگاهَت با کل سرنوشتم
مست از خُم تو بودم این بیت را نوشتم
حتیٰ اگر علی را از بُعدِ دین نبینی
مانند اوگُلی نیست در هیچ سرزمینی
آه ای دمَت مسیحا من خُشکی کویرم
صدبار زنده ام کن تا پای تو بمیرم
عمریست مستِ مستم ، مست از خُمِ غدیرم
حالا منم غلامت حالا تویی امیرم
پیش از ازل تویی تو ، بعد از ابَد تویی تو
اول کسی که در عرش ، میخانه زد تویی تو
اسلامِ بی تو یعنی : شهری که رویِ آب است
با فکرِ ابن ملجم ، قتل ِ علی ثواب است
در مذهبِ خوارج ، کشتار ، دین ناب است
لعنت به مذهبی که از بیخ وبن خراب است
نه عاشقِ علی نیست بی شک مرید غیر است
آن خشکه مذهبی که چون طلحه و زبیر است
یک عده از همه دین فکر زیان و سودند
آنان که راه دین را با زور میگوشودند
از دختر یهودی خلخال می ربودند
ای کاش در مروّت یک ذره چون تو بودند
لبخندِ تو تمامِ فرهنگِ پهلوانیست
اسلامِ حیدرانه اسلامِ مهربانیست
پاشید دشمنِ تو آب دهان به رویَت
اما تو خم نکردی ابرو از این خصومت
بَه بَه به این مرام و بَه بَه به این مروت
حتی زره نبردی از دشمنَت غنیمت
بی آبرو نکردی عَمروبن عَبدود را
درسِ گذشت دادی مردان نابلد را
جانم علی سکوتم , جانم علی کلامم
جانم علی شروعم , جانم علی تمامم
جانم علی قعودم , جانم علی قیامم
جانم علی امیرم , جانم علی امامم
بگذارامشبی را بی پرده مَست باشم
بعداز خداپرستی حیدر پرست باشم
ای عطرهای دنیا یک تارِ گیسووانت
شیرانِ هر قلمرو در چنگ آهووانت
خیبر دخیل بسته بَر دورِ بازووانت
روزی که غرقِ خون شد محرابِ ابرووانت
گفتند مردم شهر او فتنه ساز بوده
آخر مگر علی هم اهل نماز بوده؟
تنها رفیقت عمری ،بعد از خدا خدا بود
در خانه ی یتیمان نفرین به تو دعا بود
پاداش نان و خرما ، دشمنام و ناسزا بود
کوفه چه دیر فهمید رسمِ علی چه ها بود
از علم و دانش تو ،از فهم تو نگفتیم
از جنگ تو نوشتیم ،از رحم تو نگفتیم
در هیچ دوره عشاق دور از خطر نبودند
دلداده گان حیدر افراط گر نبودند
دنبال هر امیرِ نامعتبر نبودند
غیر از علی مریدِ شخصی دگر نبودند
حالا جهان اسلام باید که خون ببارد
وقتی سه چارم آن بوی علی ندارد
گفتم علی و باید مثل تو مَرد باشم
در هر سکوت سردم گرم نبرد باشم
در پشت خنده هایم یک کوه درد باشم
غرق غمِ یتیمان یک کوچه گرد باشم
یکروزدلبری از نسل شما میاید
بوی تو باردیگر از کوچه ها میاید...!
#محسن_کاویانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_باقر_علیه_السلام
#شهادت #چارپاره
یکبارِ دیگر هفتِ ذی الحجّه
آمد ولی حالا مزارِ تو
خالی شده از جمعِ یارانت
حجاج رفتند ازکنارِ تو
از غربتت هرسال میسوزم
وقتی کمی فرصت نمی ماند
وقتی که حتی یک نفر روزِ
هجرانِ تو پیشَت نمی ماند
صحنِ تو بویِ کربلا دارد
عاشق فقط میفهمد این بورا
بینِ تمام گریه های خود
بینِ زیارت های عاشورا
میخواهم امشب شاعرَت باشم
رخصت بگیرم از نگاهِ تو
هر بَندبَندش نور خواهد شد
شعری که باشد در پناهِ تو
از نسلِ باران از دو خورشیدی
بابایِ تو یک شیر زن دارد
خون رگت تنها حسینی نیست
تو مادرت خونِ حسن دارد
قدرِ تورا خورشید می داند
عطرِ تو در تورات می ماند!
عشق از نگاهَت باده می نوشد
علم از شکوهَت مات می ماند
من شک ندارم بی نگاهِ تو
هر عالِمی خودکامه خواهد شد
من شک ندارم با نگاهِ تو
دیوانه هم عَلامه خواهد شد
از آسمانَت نور می بارَد
بَر دفتر ِ شیخِ کُلینی ها
تاریخ هم پایِ تو می گریَد
در کاروانی از حسینی ها
در کودکی دیدی هزاران غم
حتی تمامِ جنگ ها را هم
از کربلا تا کوفه می دیدی
خون گریه های سنگ ها را هم
آن روزهای سردِ پاییزی
دستِ قضا هَمبازی ات را بُرد
داغِ سه ساله داغِ سنگینیست
سنگین تر از دستی که بر او خورد!!!
شاعر شدم تنها به عشقِ تو
تا شعر من با بودنَت باشد
شعرم کُمیتی می شود آقا
وقتی صِله پیراهنَت باشد...
#محسن_کاویانی
@Maddahankhomein
#اربعین_حسینی
دائماً شورِ عشق در سرِ ماست
ترش روییِ دشمن از این است
این که در ازدحامِ تلخی ها
زندگی با حسین شیرین است
کوله ی من کجاست؟ کفشم کو؟
اربعین ها همیشه بی تابم
بعد از آن اولین سفر دلِ من
موکِبی شد برای اربابم
بغضِ بی تابِ عاشقان ، سفری
روی ابرِ خیال می خواهد
از نجف سمتِ کربلا رفتن
پا فقط نه که بال می خواهد
این ستون ها که بیستون وارند
نقلِ یک عشقِ ناب و دیرینند
این جماعَت چقَدْر فرهادند
شهریارانِ قصرِ شیرینند
ما ( أَنَا مِنْ حُسَیْن) گویانیم
همه یک روح و بیشمار تنیم
بس که (حُبُّ الحُسَينِ يَجمَعُنا )
همه انگار اهلِ یک وطنیم
چشممان مَحوِ رقصِ پرچم هاست
گوشمان مستِ نوحه ی عربی ست
آتش و باد، گرمِ عود و فلوت
شبِ مستانِ نینوا چه شبی ست
به لبم ، لَبْ لَبی غزلخوان شد
جای شربت شراب در سینی ست
به دهانم دِهْین عجب چسبید
طعم شَعْریّه شعرِ آیینی ست
در مسیری که فرشِ آن عرش است
من فقط دیده ام ظواهر را
خُرده از من مگیر ای زاهد
حَرَجی نیست حالِ شاعر را
گرمِ تبخیر سوی خورشیدیم
رودهایی به سمتِ دریاییم
در همین ظهرِ راه پیمایی
سوی عصرِ ظهور پویاییم
شک ندارم برای دردِ همه
نامِ مهدی همیشه تسکین است
چای مَشّایه یادمان داده ست
زندگی با حسین شیرین است...
شاعر: #محسن_کاویانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein