#در مدح و منقبت اسدالله الغالب علی بن ابیطالب علیه السلام
🌿🌼🌾🌿🌼🌾
هست چون شاهد به کام و باده در ساغر مرا
نیست در دل آرزوی جنّت و کوثر مرا
نگذرد بر خاطرم اندیشه حور و قصور
هست تا از باده وحدت به کف ساغر مرا
قصّه کم گو از که و مه واعظا با من که عشق
کرد فارغ از هوای اصغر و اکبر مرا
.
گام بر هر ره که هشتم بود باطل عاقبت
شد به سوی حق ولای مرتضی رهبر مرا
.
شکر یزدان را که کرد از هر دو عالم بی نیاز
«حبّ مولانا امیرالمؤمنین حیدر مرا»
.
دیده بر بستم ز دیدار همه خوبان دهر
کرد نقش روی او تا جلوه در منظر مرا
.
از شرف سایم کله بر ماه تا افکنده است
سایه از مهر آفتاب چرخ دین بر سر مرا
.
با ولای حیدرم آسوده از کید زمان
نیست باک از بازی این چرخ افسونگر مرا
.
پیش دونان بهر زر هرگز نیارم سر فرود
دست حاجت گر به هستی در زند آذر مرا
.
من که گوهرها ز بحر معرفت اندوختم
کیسه گو باشد تهی از نقد سیم و زر مرا
.
نیست غم گر نیست از این آب و خاکم بهره ای
هست طبع آتشین خود گنج بادآور مرا
.
بالم از مهر علی بر خویشتن زان رو که نیست
در جهان بالاتر از این افتخاری مر مرا
.
یا علی ای رهنمای سالکان راه حق
ایکه باشد خاک پای تو به سر افسر مرا
.
بستهام سوسن صفت با ده زبان لب از سخن
گشته خاموش از نوا طبع سخنگستر مرا
.
بس که باشد خاطرم افسرده از دست محن
بر زبان دیگر نیاید شعر نغز و تر مرا
.
من که دارم گوهر مهر تو را در گنج دل
مهر خاموشی چرا باشد به لب دیگر مرا
.
همچو بوتیمار تا کی سر برم در جیب غم
طاقت دل از خموشی طاق شد یکسر مرا
.
خامه برگیرم به کف سازم به نامت چامهای
تا ز لب جای سخن ریزد دُر و گوهر مرا
.
ای مهین نامت بهین سرلوحه دفتر مرا
غیر عشقت نیست سودای دگر بر سر مرا
.
دارم امّید آن که لطف ایزدی دارد «فتی»
با علی و آل او محشور در محشر مرا
#مرحوم_فتی_تبریزی
https://eitaa.com/Maddahankhomein