#مناجات_با_خدا
خطا کارم اما خدایا ببخش
من بینوا را خدایا ببخش
تو را جان زهرا خدایا ببخش
ببخشم خدایا خدایا ببخش
اگر که همه توبه هایم شکست
اگر رشته بندگی ام گسست
شدم پیش تو بی سر و پا و پست
ببخشم خدایا خدایا ببخش
اگر روسیاهم اگر که بدم
اگر جز درت درب دیگر زدم
گنهکارم اما ببین آمدم
ببخشم خدایا خدایاببخش
همه خلوتم پر شد از جرم اگر
نماند آبرویی برایم دگر
از این بنده غافلت درگذر
ببخشم خدایا خدایا ببخش
من آنم که ترد از تو او را رواست
که پیمان شکن را فراقت سزاست
هرآنچه رسد گرچه از تو به جاست
ببخشم خدایا خدایا ببخش
عطا کرده ای و خطا کرده ام
وفا کرده ای و جفا کرده ام
به جبران لطفت چه ها کرده ام
ببخشم خدایا خدایا ببخش
اگر اعتباری ندارم دگر
در این جمعیت آبرویم مبر
سوا یا نکن یا که در هم بخر
ببخشم خدایا خدایا ببخش
تورا جان آن کشته ی اشک و آه
تورا جان آن بی کس قتلگاه
تورا جان آن خواهر بی پناه
ببخشم خدایا خدایا ببخش
شاعر: #موسی_علیمرادی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
به مناسبت #سالروز_تخریب_بقیع
هر چند انتهای فلک خاک این در است
خاک بقیع بر سر ما تاج دیگر است
بال فرشته منت از این خاک می کشد
جنت کجا به گرد و غبارش برابر است
بوی بهشت واقعه هرچند دلرباست
این قطعه از بهشت خدا دلرباتر است
برما مجال خادمی او نمی رسد
وقتی که جبرئیل دراین خانه نوکر است
تشبیه مهر و ماه بر این آستان خطاست
خورشید ماه پرتو فانوس این در است
گیسو زغم کشیده به چهره مگر بقیع
کز این حجاب خاطر هر شب مکدر است
نام بقیع میشنوم بغض میکنم
خاکی که نام بردن از او غربت آور است
تخریب شد بقیع پس از آن غروب شد
گویا فلک به خون جگر ها شناور است
بی سایبان مزار امامان بی حرم
این روضه از کران به کران آه گستر است
هر یک که خفته اند در این آستان غم
بر سینه هایشان همه داغی مکرر است
آن داغ مشترک حرم و آتش است و دود
این آه پاگرفته زیک روح و پیکر است
هریک به چشم دیده چگونه عزیزاو
درشعله ها شبیه سپندی به مجمر است
دیده است بین خانه امامی میان دود
وحشت به جان همسر و اطفال مضطر است
دیده به خیمه گاه امامی به چشم خود
در بین دود ، شعله به دامان خواهر است
دیده میان آتش و خون سیل لشگری
دنبال گوشواره و خلخال معجر است
در کربلا وجب به وجب روضه ریخته
آری عزای کرببلا داغ اکبر است
اما تمام چشمه این روضه های سخت
درشعله و شکستن آیات کوثر است
خاکی اگر که مانده ملک خانه ی بقیع
سِرَّش همه زچادر خاکی مادر است
شاعر: #موسی_علیمرادی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
خوشا ما که همسایه جنتیم
به خان کریمش همه دعوتیم
گدای رضاییم و در عزتیم
به دست کریمش چه خوش عادتیم
رضا پادشاه است و ما رعیتیم
فدای غلام مسیحا دمش
به سرهای ما سایه ی پرچمش
بود چشم ما جای آن مقدمش
بداند دو عالم که یک امتیم
رضا پادشاه است و ما رعیتیم
کسی را ندیدم برانی ز در
تویی مهربانتر زمادر پدر
مرا هم برای غلامی بخر
که با تو همه عاری از محنتیم
رضا پادشاه است و ما رعیتیم
منم سائل سر به راه شما
همان آهوی دل به خواه شما
بود روزی ام از نگاه شما
همه سائل سفره رحمتیم
رضا پادشاه است و ما رعیتیم
زمانی که حق قلب ما را سرشت
محب الرضا سر در آن نوشت
به مشهد عطا کرد ارض بهشت
همه آفریده از این حکمتیم
رضا پادشاه است و ما رعیتیم
خوشا آنکه دل سوی مشهد کند
مگر می شود او کسی رد کند
نگفته خودش لطف بی حد کند
و ما کشته این همه رأفتیم
رضا پادشاه است و ما رعیتیم
شاعر: #موسی_علیمرادی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
شکرخدا🙏
چگونه شکر بگویم که زنده ماندم من
به ماه روضه تو خویش را رساندم من
چگونه شکر بگویم اجل امانم داد
که باز چشم تر من به بیرقت افتاد
چه قدر شور دلم زد به ماه غم نرسم
به زیرسایه این بیرق و علم نرسم
به شوق این دهه ی شور وماتمت آقا
تمام سال شمردم همه نفس ها را
چگونه شکر بگویم که باز گریانم
شبیه زلف پریشان تو پریشانم
تمام ترس من این بود با دلی حیران
شب رقیه نباشم میان گریه کنان
امان دهید خودم بین روضه میمیرم
شب ششم جگرم را به دست میگیرم
برای روضه هفتم چه نذرها کردم
که لای لای بخوانم به دور اوگردم
سپرده ام به دو دستم کند گریبان چاک
برای آن همه اکبر که اوفتاده به خاک
میان روضه سقا که جان به لب آید
شبیه دخترکان تو لطمه خواهم زد
به چشم گفته ام از اشک پر کند مشکی
مگر ز شرم نریزد دگر عمو اشکی
شب دهم نفسم را دگر نمی خواهم
برای شام عزایت سحر نمیخواهم
تمام حاجتم این است تا که ظهر دهم
جنازه ام برود روی دوش این مردم
همان زمان که سماوات بر زمین افتاد
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
میان خیل شغالان فتاد چون شیری
یکی به نیزه زد و دیگری به شمشیری
همه زدندو سپس شمر آمد و خنجر
نشست روی ورق های مصحف پرپر
برید سر زتنت با دوازده ضربه
جداشد اخر سرعرش از تن کعبه
#شعر_طلیعه_ماه_محرم #شعر_ورود_به_محرم #موسی_علیمرادی
@Maddahankhomein
#امیرالمومنین_علی_ع_غربت
#زبان_حال_حضرت_زهرا_س
در پیش من از غربت دلدار مگویید
از مرگ سخن در بر بیمار مگویید
من زار نگشتم که علی زار بماند
از بی کسی یار به آزار مگویید
ای جمعیت زخم تنم! لب مگشایید
در پیش علی از در و دیوار مگویید
اینقدر دگر آه نگردید نفسها
با هر سخن از قصهی مسمار مگویید
پژمردن من را به بیان نیست نیازی
احوال گلِ زار به گلزار مگویید
من تاب ندارم که بگریند عزیزان
بر دیدهی زخمی من از خار مگویید
اصلاً به فدای سر حیدر که شکستم
با دل شده جز عشق به دلدار مگویید
من طاقت شرمندگی یار ندارم
از رفتن من نیز به اظهار مگویید
تا زندهام از شانه نیفتد علم او
بی لشگریاش را به علمدار مگویید
✍ #موسی_علیمرادی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#مناجات_با_خدا
در #ماه_مبارک_رمضان
#امام_حسین_مدح_شهادت
حالا که مهمان تو در ماه صیامم
بر تشنه کام کربلا اول سلامم
مانند طفلی که زبان تازه گشوده است
با اشک روضه وا شود بر توبه کامم
با بسم رب الکربلا روزه گرفتم
با روضه داری روزهداری شد مقامم
یعنی که مهمانی تو بزم حسین است
بوی محرمم میدهد ماه صیامم
مهمان نوازی می کند او از غلامش
آن که به مهمانی نکردند احترامش
رحمی به نوزاد و جوان او نکردند
رحمی به طفل نیمه جان او نکردند
هر جا که گریه کرد خندیدند بر او
شش ماهه ای آورد خندیدند بر او
تشنه شدم تا آب دیدم گریه کردم
یاد لبش آهی کشیدم گریه کردم
وقتی هلال ماه را دیدم به چشمم
گویا سری بر نیزه ها دیدم به چشمم
ماهی که زلفش آسمان را تار میکرد
زخم جبینش خواهرش را زار میکرد
قرآن که خواندم روضه ای دیگر به پا شد
هر آیهی آن روضهی تشت طلا شد
با خیزران زد بر لبش قرآن نخواند
تا پرتوِ خورشیدی اش پنهان بماند
یارب عنایت کن به حق کشته اشک
در کاسهی چشمم بریز اشک مدامم
گرچه رفیق نیمه راهش بودم اما
حق رفاقت را به من کرده تمامم
با آنکه بد بودم ولی رزق مرا داد
نانی به غیر از نان او باشد حرامم
حتی نیاورده به رویم رو سیاهم
باز آبرو داده میان خاص و عامم
شرمنده ام شرمندهی روی حسینم
پیش مرام و لطف او من بی مرامم
شاعر: #موسی_علیمرادی
https://eitaa.com/Maddahankhomein