eitaa logo
🎤 مجمع الذاکرین خمین
1.4هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
355 ویدیو
220 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 👋بامابروزباشید.👌 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
بنام خدا "" "" "" "" " لطف و احسان شما دریاست یا ام البنین رتبه و شأن شما والاست یا ام البنین بعد زهرای بتول گشتی انیس مرتضی منصبت چون فاطمه اولاست یا ام البنین سالها بودی تو بانو؛مونس مولا علی همت و سعی تو بی همتاست یا ام البنین تا که بستی با علی پیمان و عهد زندگی جمله ای از تو بسی زیباست یا ام النین گفتی یا مولا؛ مرا هرگز مخوانید فاطمه این سخن پر راز و پر معناست یا ام البنین دادی بر دردانه های فاطمه تو بال و پر راضی از تو علی و زهراست یا ام البنین غرق بودند در یم مهرت حسین و مجتبا بحر مهرت؛ بحر پر غوغاست یا ام البنین ام اِلاحساس؛ ام الابرارید و دریای ادب دامنت جولانگه عنقاست یا ام البنین پروریدید اسوهٔ شور و شهامت را شما این یل عشق آفرین؛ هیجاست یا ام البنین بر نوشتند هر چه از شأن ومقاماتش کم است او بصیرت پیشه و ؛بیناست یا ام البنین در تمام عمر خود؛گامش نشد لرزان دمی او دلش همواره با مولاست یا ام البنین نی حسین را؛ او برادر؛ بلکه بودش جان نثار زین سبب؛ او حاکم دلهاست یا ام البنین ام العباس؛ فاخرم در زمرهٔ عشاق او او چو مولایش حسین آقاست یا ام البنین مرد و زن پیرو جوان داریم ارادت بر شما چونکه اوغلون تاج سر بر ماست یا ام البنین یکصد و سی و سه بار گوئیم ابوفاضل مدد بهر ما نامش دم عیساست یاام البنین هرکه دل بندد بر او آسوده خاطر جان دهد این دلاور؛ شافع عقباست یا ام البنین "" "" "" "" "" "" "" "" "" مسلم فرتوت گلهین https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
یا لطیف السّلام علیکِ زوجة ولی الله س میگویَم از رودی کَز او یَم میشود تامین از اشک او باران نم نم می شود تامین با دودِ آهَش شعله ی غم می شود تامین از دستپختش رزق عالم می شود تامین قربان فقری که مرا مسکین‌ترین نامید من را گدای سفره ی ام البنین نامید تو آمدی تا دست حق را آستین باشی مثل ستونی..،محکماتِ بیتِ دین باشی انگشتریِ عشق را نقش نگین باشی اصلاً به تو می آید عباس‌آفرین باشی هستیِ معشوقِ فرات از نورِ هست توست تربیت ماه بنی هاشم به دست توست فصل خزان را خنده های تو بهارش کرد جاروی تو عرش زمین را بی غبارش کرد بیتِ علی را نور چشم ات نو نَوارش کرد لفظِ ادب را نام تو بااعتبارش کرد این احترامی که به زهرا میکنی..،عشق است در قلب حیدر خویش را جا میکنی عشق است از آن زمان که نور تو در خطَّ دید آمد جبریل بالش را به خاک تو کشید..،آمد کوه صلابت از وقارت تا شنید..،آمد چار آینه از شیشه ی عمرت پدید آمد خرج علی کردی همین احساس هایت را نذر حسین ات کرده ای عباس هایت را ابر کبودی قاتل مهتاب باشد؟ نه با تو حسن در کوچه ها بی تاب باشد؟نه زینب از این بی مادری بی خواب باشد؟نه شب ها حسین فاطمه بی آب باشد؟نه سرچشمه ی مِهر تو در این خانه میجوشد لب‌تشنه ی زهرا ز دستت آب می نوشد امّا امان از ساعتی که قلب دنیا سوخت از تشنگی لب های خشکِ روح دریا سوخت روی لب طفلان صدای آب..،بابا..،سوخت تا تیر بر مشکی اصابت کرد..،سقا سوخت رد سیاهی روی مهتاب شبت افتاد عباس تا نقش زمین شد..،زینبت افتاد دیگر پس از او تیرهای بی درنگ انداخت آن نیزه‌داری که به سمت شاه سنگ انداخت خونابه روی رمل های سرخ‌،رنگ انداخت نامردی آنجا بر لباس کهنه چنگ انداخت سرنیزه ها شاه تو را از حال می بردند ارباب ما را تا تهِ گودال می بردند جسم حسین تو معما شد..،نبودی که نیزه میان حلق او جا شد..،نبودی که بالای تل زینب قدش تا شد..،نبودی که پای حرامی در حرم وا شد..،نبودی که ای وای از اطفال از اطفال از اطفال... شمر از تهِ گودال آمد در پیِ خلخال زینب کجا و ناقه های بی امان..،بی بی زینب کجا و آن همه زخم زبان..،بی بی زینب کجا و مجلس نامحرمان..،بی بی زینب کجا و ضربه های خیزران..،بی بی نامحرمان اطراف زینب تاب می خوردند با حرمله پیش ربابت آب می خوردند بردیامحمدی https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
به پیشگاه مقدس بانو ام البنین سلام الله علیها سنگم، از معدن الماس سخن می گویم خاکم، از چشمه ی احساس سخن می گویم من مغیلانم و از یاس سخن میگویم یعنی از "مادر عبّاس" سخن می گویم اسوه ی عاطفه، اسطوره ی تقوا و یقین مادر شیر پسرهای علی، امّ بنین ای که خورشید، به دور قمرت گردیده قرص ماه، آینه دار پسرت گردیده سُرمه ی حور و ملک، خاک درت گردیده بال جبریل، گلیم گذرت گردیده جیره ی شاعر بی نان و نوا را بفرست "چادرت را بتکان روزی ما را بفرست" پی دل گشته و دیدیم که دلدار تویی معنی عارفه ی واصله ی یار تویی مرهم بی کسی حیدر کرار تویی محرم گریه ی مولا به شب تار تویی دیده ای از غم جانکاه، چه ها می گوید ضجّه هایش به دل چاه، چه ها می گوید جگرت پاره شد از آه جگر فرسایش دلت آواره شد از ناله ی واویلایش سوختی، با شرر نغمه ی یا زهرایش مُردی از دیدن لرزیدن زانوهایش گشت هر بار علی از غم زهرا مدهوش کُشته ی فاطمه را مهر تو آورد به هوش تو همانی که از اوّل شده شیدای حسین ضربان دلت آهنگ دل آرای حسین شعر لالایی عباس تو نجوای "حسین" ریختی ماحصلت را همه در پای حسین مهر و ماه و فلک و جمله ی مافیهایش ای به قربان حسین و قمر زیبایش چه ابالفضل تو اوصاف نکویی دارد بحر جود است و به هر غمزده جویی دارد هر کسی با پسرت سرّ مگویی دارد خوش به احوال سکینه چه عمویی دارد گرچه بُرده ست خودش از همه عالم دل را نقش ِ دل کرده فقط ، نام "ابوفاضل" را نیست جز عشق عمو، مایه ی آب و گل او مَشک خونین عمو، بانی خون دل او آخرین خنده ی عباس بوَد قاتل او آه، از خاطره ی همّت بی حاصل او سینه اش از غم عباس بود آکنده زیر لب زمزمه دارد که "عمو شرمنده" آه را در دلم ای کاش فرو می بردم سخنی پیش تو از آب نمی آوُردم عوض آب کمی خون جگر می خوردم قبل از آنی که به تو رو بزنم می مردم من چه‌ گفتم که دم خیمه درآمد اشکت رفتی و‌ از تو‌ نیامد خبری جز مشکت یاد داری که قد یوسف زهرا تا شد؟ بعد از آنی که عمود آمد و فرقت وا شد؟ تیر ها از همه سو بر تن پاکت جا شد ناگهان بر سر رأس و بدنت دعوا شد ولی ای مرد، کجا تیغ و‌ سنان کشت تو را به خدا چاک لب دخترکان کشت تو‌ را رفتی و لشکر بابای من از هم پاشید رفتی و حرمله بر بی کسی ما خندید رفتی و عربده ی شمر به گوشم پیچید معجر از روی سرم خولی نامرد کشید لکّه ابر سیهی روی مرا پوشانده رد سیلی سنان بر رخ من جا مانده https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
السلام علیک یا ذُخرُ الله فی الارضه عج دعای بِینِ طلوعِین مستجاب شود اگر زمان مناجات،"گریه" باب شود عُروج اهل سحر را دو قطره هم کافی است چرا که دیده ی تر،بال و پر حساب شود دلیل تَزکیه ی نَفس،حُسنِ تاثیر است که گر به سنگ بگویی ببار،آب شود چِقَدر سوخت دل ات از گناه‌کاری من چِقَدر سوخت دل تو..،دلم کباب شود تو را به حضرت زهرا بیا دُرُستم کن بیا اجازه مده نوکرت خراب شود به برده های سرِ این گذر نگاهی کن یکی شبیه به من شاید انتخاب شود چِقَدر ندبه بخوانیم و اَینَ اَینَ کنیم چِقَدر پرسش عُشّاق بی جواب شود سوار مرکب اُمّید می رسی از راه به شرط آن که دل شیعه پارِکاب شود تو را قسم به علمدار کربلا برگرد بیا که روضه به اذن تو فتح باب شود بنا نبود که آبی به خیمه ها نبرد بنا نبود که سقا ز غصه آب شود قرار بود به شش ماهه دست کم برسد بنا نبود که شرمنده ی رباب شود پس از پسر بخدا حق دهیم اگر همه عُمر برای اُمِّ بنین آب‌ها،سراب شود بردیامحمدی https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9