eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
385 ویدیو
229 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
قم شد مسیر ِ آخرم الحمدلله زخمی نشد بال و پرم الحمدلله قم احترامم حفظ کرده تا که دیده من دخترِ پیغمبرم،الحمدلله در کوچه ها راهِ عبورم را نبستند مانند زهرا مادرم الحمدلله باضربة سیلی میانِ کوچه ای تنگ خونی نشد چشم ترم الحمدلله بین در ودیوار با داغیِ مسمار زخمی نگشته پیکرم الحمدلله دعوا نشد،..برچادر من جایِ پا نیست خاکی نگشته معجرم الحمدلله ماخاطراتی تلخ از بازار داریم باز است هرسو معبرم الحمدلله تاچند منزل دورِ من نا محرمی نیست ساکت بُوَد دور و برم الحمدلله در کوچة تنگ یهودی ها نرفتم آتش نیفتاده سرم الحمدلله بالای نیزه قاریِ قرآن ندیدم محمل نگشته منبرم الحمدلله حرفِ سنان و شمر وخولی نیست اینجا دارم تمام ِ زیورم الحمدلله کنج خرابه آبرویم را نبُردند دشمن نگفته کافرم الحمدلله دور از مدینه تشییعِ من دیدنی شد قبرم همان دم شد حرم الحمدلله مثلِ رقیه بی کفن دفنم نکردند باشد تنِ من محترم الحمدلله غسل تنم کاری ندارد چو به پنجه مویم نپیچیده به هم الحمدلله تاصبح زینب دورِ پیکر گریه میکرد همراهِ سر از داغِ دختر گریه میکرد https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم رهایم کرد هر دستی ولی این آستان هرگز قفس شد هرکجا رفتم ولی این آسمان هرگز به قم می‌آیم و در مشهدم ، دیدی که هر دفعه نخوردم چای و سوهانی بدون زعفران هرگز به دوشم دوزخ آوردم ولی بُردم بهشتِ قرب از اینجا برنمی‌گردیم با بارِ گران هرگز تو بوی فاطمه داری نمی‌دانم چه سری هست دلم در پیش تو از او نمی‌خواهد نشان هرگز تو را باب الحوائج کرد بابایت ، یقین دارم من و دست تُهی حاشا من و غم همچنان هرگز خدایا  آبرو داریِ اهل قم چه غوغا کرد که حتی در دل تنگت نخورد آبی تکان هرگز تمام شهر می‌گفتند ناموس رضا اینجاست نبیند گَردِ راهی یا نگاهِ این و آن هرگز ببین آنقدر حُرمت دیده‌ای اینجا که در شرحت نمانده روضه‌ای از تو برای روضه‌خوان هرگز برادر داشتی اما برای تو نگفتیم از... سر و سنگ و سنان اصلا صدای خیزان هرگز دویدی نه ، زمین خوردی نه، اُفتادی به مقتل نه... به روی تَلِّ خاکی ، خاکی و چادر کشان هرگز نه با هولِ حرامی‌ها نه با طفلانِ در آتش میان خارها هرگز به چنگ ریسمان هرگز..‌. *** اگر بر نیزه می‌گردی از این منزل به آن منزل مرا دنبال خود آور ولی با ساربان هرگز حسن لطفی https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم‌الله الرحمن الرحیم گرچه از دوریِ برادرِ خود ذره ذره مریض‌تر میشد عوضش میهمانِ مردمِ قم لحظه لحظه عزیزتر میشد تا بیایی تبرکی ببرند همه درهای خانه‌ها وا بود در میان اهالی این شهر سرِ مهمانیِ تو دعوا بود خوب شد پرده‌هایِ محمل تو هر کجا رفته‌ای حجابت شد خوب شد با محارمت بودی زانویی خَم شد و رکابت شد آب پاشیده‌اند و خاکِ مسیر ذره‌ای رویِ چادرت ننشست رد نشد ناقه‌یِ تو از بازار محملِ چوبی‌ات سرت نشکست کوچه‌ها ازدحام داشت اما سرِ این شهر رو به پایین است می‌روی یاد عمه می‌گویی ضربِ شامی عجیب سنگین است می‌رسی و حواسِ مردم هست آب هم در دلت تکان نخورد از کنارِ خرابه رد نشوی یا نگاهت به خیزران نخورد دختری بود با شما یا نه؟ که اگر بود غصه‌ای کم داشت جایِ زنجیر و خار و نامحرم گِردِ خود چند چشمِ مَحرم داشت معجرت احترامِ خود دارد چه خیالی اگر برادر نیست رویِ سرهایشان طبق آمد ولی اینبار رویِ آن سر نیست آه ؛ بیماری و همه بیمار شهر قم شد مریضِ روضه‌ی تو حرفِ دختر شد و دلت لرزید شده وقت گریزِ روضه‌ی تو عمه‌اش گفت خوب شد خوابید چند شب بود تا سحر بیدار کُمَکَم کن رُباب جای زمین سرِ او را به دامنت بگذار آمد از بِینِ بازوان سر را تا که بردارد عمه‌اش ای داد یک طرف دخترک سرش خم شد یک طرف سر به روی خاک اُفتاد حسن لطفی https://eitaa.com/Maddahankhomein
رباعیات ورود حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) به شهر مقدس قم قم تجلی گاهِ نورِ اولیاست چون حریمِ خواهرِ مولا رضاست آمده بِنتُ الامام اُختُ الامام شادمان زین مرحمت اهل ولاست ************************** فاطمه آمد به قم آن خواهر والا مقام از مدینه بهر دیدار رضا هشتم امام وَز قدوم این دو دلبر شد تجلی گاه نور مشهد ازخورشید هشتم قم از آن ماهِ تمام ✍️ بیست و سوم ربیع الاول ورود حضرت فاطمه معصومه (س) به شهر مقدس قم السلام ای خواهرِ خورشیدِ هشتم فاطمه تالیِ زهرایی و شد مدفنت قم فاطمه آمدی با صد امّید از بهر دیدارِ رضا سوی خورشید آمدی ای ماهِ اُنجُم فاطمه دخترِ موسایی و معصومه ای ، جانِ رضا خاکِ پایت سرمه ی چشمانِ مردم فاطمه شد رضا خورشیدِ مشهد تو تجلی گاهِ قم ماهِ کامل با تو می گردد تَجَسُّم فاطمه گر چه دیدارِ برادر بهرِ تو ممکن نشد شد به پاطوفان ودیدی آن تهاجم فاطمه هر زمان دلتنگ قبرِ مادرت زهرا شدم آمدم بهرِ زیارت مرقدت قم فاطمه شکر لِلَّه سائل و نوکر بر این در گشته ام یوسفی را ، روزِ محشر کن ترَحُّم فاطمه ✍️ https://eitaa.com/Maddahankhomein
زائر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها شب شهادت قسمتم شد بار دیگر آمدم سوی حرم دعوتم کردی به قم ای بانوی اهل کرم سائل و نوکر شدم بر درگه آل عبا افتخارم شد گدایی ِ حریم با صفا از حریم با صفا و کوی خورشید آمدم بهر دیدارِ تو بی بی من به امّید آمدم بارها حاجت روا گشتم من از درگاه تو گرچه بی بی جان نبودم تاکنون دلخواه تو تا شنیدم بهر دیدار برادر آمدی با هزاران رنج و غم ، از بهر دلبر آمدی ناخود آگاه یاد زینب خواهر دلخون شدم گریه کردم ، بیقرار از صحنهٔ گلگون شدم گر چه دیدار برادر بهرِ تو ممکن نشد نه جسارت نه اسارت سهم تو لیکن نشد من فدای خواهری که ناله می زد یاحسین خیز و از جایت ببین رفتم اسارت نور عین (یوسفی) بس کن نگو از نیم روز واقعه عالمی دلخون شده از ناله های فاطمه ✍️ https://eitaa.com/Maddahankhomein
بنام خدا "" "" "" بارگاهی در دیار قم بناست تربیتش بر درد بی درمان دواست بوسه باید زد به خاک این سرا این سرا چونکه حسابش ماسواست دارد این شهر عطر و بوی فاطمی این شمیم بر جسم و جان ما جلاست این حرم باشد تجلی گاه نور بهر ما این آستان دارالشفاست خفته اینجا خواهر سلطان طوس خواهری که از تبار اولیاست او چو زینب شهره بردلدادگی ست خواهری که عاشقی را انتهاست دختر موسای کاظم باشد او در کرامت او مثال مجتباست می زند آتش به جان آلام او چون غم هجران عزیزان جان فزاست بگذریم از غصه وغم های او او هماره چشم بر راه رضاست عاشقان امشب ندا سر می دهیم چونکه آل مصطفی غرق عزاست گریه ها سر می‌دهد موسی الرضا در خراسان ماتم عظما بپاست فاخرا خون گریه کن در چون شبی چون به معنا دلغمین خیر النساست "" "" "" " شاعر؛مسلم فرتوت گلهین https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الکریم نذر حضرت نجمه خاتون سلام الله علیها علیها ...................................... نامه ی اعمال ما را از بدی عاری کند او همیشه با  کرامت آبروداری کند چشمه های لطف را بر تشنگان جاری کند روز محشر هیچ  ما را هم خریداری کند آینه با آینه در عرش صحبت میکند مثل زهرا مادرش ما را شفاعت میکند * عشق را با یاعلی موسی الرضا آغاز کرد در کویرستان قم ،باران شد و اعجاز کرد رو به دنیا هشتمین باب جنان را باز کرد عشق را در جان این‌وادی طنین انداز کرد قم بدون حضرت معصومه خاکی بیش نیست از لب معصوم باید بشنوی معصومه کیست * عرشیان  دست توسل رو به این بانو زدند صحن هایش را ملائک  نوبتی جارو زدند پای درسش روز و شب علامه ها زانو زدند حل شده کل مسایل تا به علمش رو زدند چشمه ای از کوثر بابا بزرگش بوده است آیه آیه نور بوده هرچه او فرموده است * سر پناه هر دل تنهاست مانند رضا بین طوفان ساحل دریاست مانند رضا او عصای حضرت موساست مانند رضا نور چشم مادرش زهراست مانند رضا حق، به ایران رحمت چندین برابر داده است رزق ما را دست این خواهر برادر داده است * قم ندارد جا برای بندگی دور از حرم حاصل ما میشود بازندگی دور از حرم حالمان را نیست جز شرمندگی دور از حرم مزه ای چون مرگ دارد، زندگی دور از حرم در جهان بی لطف او قدر پشیزی نیستیم ما بدون حضرت معصومه چیزی نیستیم ** جمعیت دیده است اما غارت و کشتار نه با کجاوه رفت اما بر سر بازار نه گل نصیبش شد ولی رنجیدن و آزار نه مجلسش بردند اما مجلس اغیار نه عمه ی سادات بود و قسمتش سیلی نشد فاطمه بوده است اما صورتش نیلی نشد ..................................... https://eitaa.com/Maddahankhomein
ای سایه ی بالا سرِ خواهر، برادر! ای جانِ از جانِ خودم بهتر، برادر! خواهر همان احساس مادر بر برادر دارم برایت می‌شوم مادر، برادر! ای سوره! چشمی بر منِ آیه بیانداز یعنی نگاهی هم به همسایه بیانداز یك بارِ دیگر بر سرم سایه بیانداز بر خواهرانش سایه دارد هر برادر چیزی به غیر از چشم تر دارم؟ ندارم از گوشه ی زندان خبر دارم؟ ندارم اصلاً نمی‌دانم پدر دارم-ندارم دیدم كمالاتِ پدر را در برادر از جانب زُلفت صبایی می‌فرستی؟ با التماس من دعایی می‌فرستی؟ دارالشِفای من! دوایی می‌فرستی؟ افتاده‌ام در گوشه‌ی بستر، برادر! این جا مسیرِ كوچه‌ها خوب است، خوب است وقتی نگاهِ مردها خوب است، خوب است حالا كه احوالِ رضا خوب است، خوب است از بس فنا گردیده‌ام من در برادر در كوچه‌ها با حالِ بیمارم نبردند وقتی رسیدم، سمتِ بازارم نبردند این معجری را كه سرم دارم، نبردند این جا چه شأنی دارد این معجر، برادر! ای كاش مرغی را كسی بی پَر نبیند جسمِ برادر را كسی بی سر نبیند هر كس ببیند كاش كه خواهر نبیند افتاده روی تلِّ خاكستر، برادر نه تو جسارت دید‌ه‌ای، نه من جسارت نه تو اسارت دیده‌ای، نه من اسارت نه تو به غارت رفته‌ای، نه من به غارت پس ما دو تا قربانِ آن خواهر-برادر با نیزه‌ای تا شاه را از حال بردند یك یك تماماً رو سوی اموال بردند هر آن چه را كه بود در گودال بردند تسبیح، عبا، عمامه، انگشتر، برادر! ✍ https://eitaa.com/Maddahankhomein
در مسیر پابوسی حرم حضرت فاطمه معصومه (س) شکر لله باز هم زائر شدیم بر حریم کوی تو طائر شدیم خواهر سلطانی و جان رضا کن نگاهی از کرم امشب به ما خادمان و نوکرانت در رهت سائلان و زائران درگهت آمدند بهر عزایت فاطمه کن عنایت بر گدایانت همه کن قبول از ما تو ای اخت الرضا روز محشر کن شفاعت جمع ما ✍️ https://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف یابن الحسن فدای غم بی امان تو ابری شده دوباره چرا آسمان تو از داغ روی داغ به روزت چه آمده قربان پلک زخمی و اشک روان تو هستی کجای مجلس ما، صاحب عزا باید بگیرم از چه کسی یک نشان تو تا کی همیشه از نظر شیعه مخفی است در بین روضه، ناله و اشک نهان تو وقت عزای حضرت معصومه شد بیا خیلی کشیده است جفا، عمّه جان تو داری برای غربت او گریه می کنی مسموم گشته عمّه ی پاک و جوان تو از او بپرس از قم و باران گل؟ بگو: جز احترام دیده مگر کاروان تو؟؟؟ هرگز نبرده است تو را بین ازدحام آن میزبان غیرتی و مهربان تو در مقتل تو صحبتی از کعب نی نشد هجده سر بریده نشد سایبان تو حرفی ز رقص و هلهله در کوچه ها نشد از بزم می نخوانده دگر روضه خوان تو لعنت به اهل شام که با سنگ آمدند طعنه شنید عمّه ی قامت کمان تو عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان به حقّ روضه های لب و خیزران تو ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نور امید ، روشنی چشم ما بیا در شام تار، ای قمر هل أتی' بیا ظلم و ستم به حدّ نهایت رسیده است شیعه شده اسیر هزاران بلا بیا حق زیر پای لشکر تزویر له شده رسواگر ضلالت قوم ریا بیا بدعت میان دین نبی رخنه کرده است در قلب شهر، بتکده گشته بنا بیا حالا که دیده ،لایق دیدار تو نشد بنگر شدم به مرگ خودم هم رضا بیا حالا که از گناه شدم تَحبِسُ الدُّعاء بنما خودت برای ظهورت دعا بیا آقا شده ست حاجت شیعه ظهور تو بنما دگر تو حاجت ما را روا بیا در سوگ عمّه جان تو مجلس گرفته ایم در ماتم شهیده ی راه رضا بیا َآمد به قصد دیدن روی برادرش اما به راه دیدن او شد فدا بیا چونان پدر ز کینه ی عباسیان پست گردیده است کشته ی زهر جفا بیا در شهر قم ندیده دگر عمّه جان تو بر روی نیزه رأس رضا را جدا بیا سنگی نخورده بر سر او بین کوچه ها بر جدّ او نگفته کسی ناسزا بیا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein