#حضرت_جعفر_طیار_ع
به معنی کلمه با علی برادر بود
به خُلق و خَلق، تو گویی خودِ پیمبر بود
هم اهل فضل و ادب بود هم شجاعت داشت
هم اهل خلوت شب بود هم سخنور بود
به وقت نطق و خطابه فصیح بود و بلیغ
به وقت معرکه مردافکن و دلاور بود
کسی که بت نپرستید پیش از اسلامش
و از دروغ و شراب و زنا مطهّر بود
کسی که بس که کرم کرد ابوالمساکین شد
کسی که بس که جگر داشت مثل حیدر بود
کسی که ورد زبان شد مرام هاشمیاش
کسی که معرفتش از قریشیان سر بود
پس از علی که خودش آبروی اسلام است
نخست مرد مسلمان، جناب جعفر بود
کسی که موقع هجرت به جانب حبشه
مهاجران خدا را امیر و رهبر بود
به وقت حیله و نیرنگ کافران قریش
به پشتوانهی آیات، دافع شر بود
زبان گشود و تلاوت نمود از مریم
که وحیِ آمده را آیه آیه از بر بود
چنان به منطق او سر سپرد نجاشی
که از شنیدن آیات، چشم او تر بود
چگونه مدح بگویم که مادح این مرد
خدا به وسعت آیات روحپرور بود
به رغم توطئه کتمان نشد فضایل او
که هر فضیلت او در هزار دفتر بود
کسی که بعد خدا و چهارده معصوم
روایت است که بر کائنات سرور بود
کسی که شادی دیدار او برای نبی
به قدر شادیاش از فتح جنگ خیبر بود
نبرد موته که شد از میان سرداران
جناب جعفر طیار امیر لشکر بود
دلاورانه به هم زد سپاه دشمن را
حریف یکتنهی تیغ و تیر و خنجر بود
میان لشکری از دشمنان محاصره شد
شمار دشمن او چندصدبرابر بود
به پای حفظ عَلَم هر دو دست خود را داد
دو دست رفت و علم همچنان فراتر بود
نوشتهاند که لبخند شد تمام تنش
در آن دمی که نفسهاش رو به آخر بود
نوشتهاند که او روزه بود و لبتشنه
میان معرکه در خون خود شناور بود
نوشتهاند که فرموده است پیغمبر:
به جای دست به روی دو شانهاش پر بود
نوشتهاند که آهی کشید حیدر و گفت
در آن زمان که بدون پناه و یاور بود:
که بیعت از سر جبر و ستم نمیکردم
در این میانه اگر حمزه یا که جعفر بود
در روایتی امام صادق (علیه السّلام) از امام باقر (علیه السّلام) نقل میفرمایند: هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) خبر شهادت جعفر بن ابیطالب و زید بن حارثه را شنید، وقتی داخل خانه میشد بسیار گریه میکرد و میفرمود: آن دو، هم سخن و مونس من بودند پس مرگ آمد و آنها را برد.
📚 مُسكّن الفؤاد شهيد ثانى، ص ۱۰۶
#علی_سلیمان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_جعفر_طیار_ع
ای به خیل مهاجران مهتر
ای همای بهشتیان جعفر
طوطی شاخ صدره و طوبی
مرغ عنقای عرش و بالاتر
صدف پاک توست بوطالب
بی بها نزد قیمتت گوهر
گر نبی را ز جانب یزدان
جانشین و وزیر شد حیدر
هم تو در بارگاه نجاشی
بودی اول سفیر پیغبر
وز مقام تو در دل احمد
این بود بس که گفت آن سرور
کز قدوم تو شادمان باشد
یا که از فتح قلعه ی خیبر
ای که با شیر حق تو خوردی شیر
تو ز پستان پاک یک مادر
مصطفی را علی برادر بود
مرتضی را برادری جعفر
از بیان شجاعتت کافی
که گزیدت به همگنان افسر
زآن که بهر سریه ی موته
نبدی افسری ز تو برتر
مشتریِ حق و از در و یاقوت
ثمنت داده در جنان شهپر
تا کشی هر کجا که خواهی پر
در دل آسمان نیلوفر
جعفرا ای تو فخر آل رسول
مایه ی سربلندی حیدر
به خدا این شرف برایت بس
در دو عالم تو راست عزت و فر
که عروس تو زینب کبراست
جلوه ی صبر حضرت داور
آن که در کربلا ز فرط وفا
کرد قربان عشق هر دو پسر
تا که در جاودان حماسه خون
زآل جفر بماند این دو اثر
باز هم مطلعی دگر گویم
باز آمد جنونم اندر سر
ای عقابی که بنگری فردا
زیر پرهای خود صف محشر
در کنارت یقین که خواهی دید
یک همای بهشتی دیگر
که به دوشش دو بال همچون تو
نصب کرده است خالق اکبر
نام او ساقی حرم عباس
سرو بستان ساقی کوثر
اندر آن صحنه ی حساب و کتاب
اندر آن تابش آتش و آذر
بر سرم سایه ی شما دو هما
بر لبم نام فاطمه حیدر
#حامد_رضا_معانیان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_جعفر_طیار_ع
آن که دهان ز بردن نامش معطر است
شمس وفا، معلم عباس، جعفر است
مردی چنان سترگ که در منظر رسول
برگشتنش مساوی با فتح خیبر است
در محضرش جمیع عبادات انس و جان
با ذکر رکعتی ز نمازش برابر است
گر لحظه ی شهید شدن روزه دار بود
تا لَمحه ی ابد همه سیراب کوثر است
بگرفت بال و جعفر طیار پر گشود
وقتی جدا دو دست عزیزش ز پیکر است
از او سپیدروست شب قاره ی سیاه
ماه شب چهارده از او منور است
تثلیث اگر مقابل توحید رنگ باخت
از نور اوست، او که رسول پیمبر است
سیمرغ آسمان ولا جعفر است او
بگشوده بالهاش در آفاق محشر است
از بالهای او چه بگویم که روز حشر
بر پیکر محب علی سایه گستر است
جعفر اگر که بود، نمیدید هیچکس
در کوچهها طناب به دستان حیدر است
جعفر اگر که بود نمیگفت هیچکس
پهلو گرفته زورق زهرای اطهر است
#محمود_حبیبی_کسبی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_جعفر_طیار_ع
شد مدینه غرق در شور و نوا وا جعفراه
شد امیرالمؤمنین صاحب عزا وا جعفراه
گه به حیدر گه به زهرا تسلیت گوید نبی
که علمدار سپاهش شد فدا وا جعفراه
آسمانی ها همه با گریه اش گریان شدند
بی برادر شد علی مرتضی وا جعفراه
تا به مسجد گفت پیغمبر که جعفر کشته شد
ناله زد مولا که شد پشتم دوتا وا جعفراه
این خبر را کاش دیگر از پیمبر نشنود
جعفر طیار شد دستش جدا وا جعفراه
کاش جعفر در مدینه بود تا بعد از نبی
این قَدَر تنها نمی شد مرتضی وا جعفراه
کاش جعفر بود تا دیگر نمی آمد به گوش
ناله ی زهرا میان شعله ها وا جعفراه
کاش جعفر بود وا می کرد در آن ازدحام
ریسمان از گردن شیر خدا وا جعفراه
کاش جعفر بود تا سیلی نمی خورد از کسی
دخت پیغمبر میان کوچه ها وا جعفراه
بین مقتل هم صدا می زد غریب کربلا
ای عمو ای کاش بودی کربلا وا جعفراه
دست و پا می زد حسین و خواهرش بر سر زنان
ناله زد از روی تل وا حمزتا وا جعفراه
#عبدالحسین
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_جعفر_طیار_علیه_السلام
#رباعی
یاران وفادار پیمبر بودند
ای کاش که در کنار حیدر بودند
دستان علی بسته نمیشد آنروز
در کوچه اگر حمزه و جعفر بودند
آرامش مطلق صدای تو کجاست؟
لبخند همیشه آشنای تو کجاست؟
ای آنکه تو را «ابوالمساکین» خواندند
مسکینم و مُستَکین، سرای تو کجاست؟
در معرکه قهرمان پیکار شدند
در قامت یک حماسه تکرار شدند
در موته و علقمه، دو سردار رشید
بیدست، میان خون علمدار شدند
باقیست همیشه قصۀ کوتاهش
این مرد که انتها ندارد راهش
در عرصۀ کربلا حضورش پیداست
در قامت دو جوان عبداللّهش
#سید_محمدجواد_شرافت
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_جعفر_طیار_ع
نور حق جهل را به مسلخ برد این چنین یافتی دوامت را
جاهلان مقابلت اما زخم دیدند التیامت را
عرشیان مست احتجاجاتت اهل منبر همیشه محتاجت
پس کلام تو سیف الاسلام است بکش آن تیغ در نیامت را
همرهان تو بی پناهانند پیروان تو از سیاهانند
آخر راه توست آزادی بشنوند از تو گر پیامت را
می روی سوی کاخ نجاشی تا رسول رسول حق باشی
السلامی بگو که روح الله می دهد پاسخ سلامت را
مژدهی فتح کردن خیبر یا حضور دوباره ات جعفر!
شادی احمد از کدام یک است؟ تهنیت گفته است گامت را
گفت خیر البشر که خیر الناس حمزه و جعفر و علی هستند
گفت تا آن جماعت خناس بپذیرند احترامت را
موته بی شک مقام موت تو نیست با دو بالی که هدیهی نبویست
میپری در بهشت و میفهمند ساکنان جنان مقامت را
ای حنیف همیشه با توحید صبح صادق برادر خورشید
با تو اهل سقیفه کی میدید آنچنان بیپناه امامت را
تو که هستی که دختران علی در هجوم تمام سختی ها
هرکجا داغ تازه میبینند با فغان میبرند نامت را
#سید_محمد_حسینی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_جعفر_طیار_ع
شب در اعماق رنج و غصه نهان
از طلوع سحر نبود نشان
شد زمانسوز لحظه های زمین
شد زمین گیر برهه های زمان
رمه ها در هراس از گرگان
گرگ ها در کمین جان شبان
برگ ها مستعد افتادن
فصل ها منتظر برای خزان
وادی امن غرق بی امنی
و امین خدا نداشت امان
زخم ها برده هوش از یاسر
سنگ ها برده از بلال توان
ناگهان سید عرب رسول خدا
حضرت مصطفی پیامبر جان
گفت هجرت کنند با جعفر
مؤمنان بهترین اهل جهان
تا که راحت شوند اهل یقین
نفسی از فشار از طغیان
تا که ننشیند آن جوانان را
گردی از شرک و ظلم بر دامان
تا که افتد حقیقت اسلام
آن سوی مرز مکه در جریان
حبشه خطه ای پر از رحمت
حبشه کشوری پر از باران
حبشه همچو باغ های گل
حبشه مثل چشمه ها جوشان
حبشه بود گرم استقبال
از دل روشن مسلمانان
کاش بعد از نبی دل زهرا
داشت آرام و صبر و اطمینان
یا که می شد که از مدینه رود
تا به شهری دگر شود مهمان
این مدینه که جای ماندن نیست
برود او سوی کدام مکان
سرد و دلگیر شهر چون زندان
مردم شهر مثل زندانبان
گفته شد روز گریه کن یا شب
گفته شد این قدر نشو گریان
گاه از داغ مصطفی دلخون
گاه بر حال مرتضی گریان
گاه اندوه را فرو می خورد
گاه می آمد از ستم به زبان
گاه می گفت یا رسول الله
شده این کینه ها پس از تو عیان
کاش بودند حمزه و جعفر
تا حمایت کنند از حقمان
الغرص این قبیل خاطره ها
می کند اشک را ز دیده روان
#جواد_زمانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_جعفر_طیار_ع
ای یار پیمبر خدا، جعفر طیار
ای هم نفس شیر خدا، جعفر طیار
خلق و خوی و مشی تو چنان ختم رسولان
تو مظهر شرمی و حیا، جعفر طیار
نازد به تو ختم رسل و حیدر کرار
ای نور دل آل عبا، جعفر طیار
گردیدهای تو با نگه ختم رسولان
رخشنده چنان شمس هدی، جعفر طیار
خوانده است تو را ختم رسل باب مساکین
از بس ز تو دیده است عطا، جعفر طیار
از بس که کریم و مهربانی و صبوری
داده است خدا بر تو بها، جعفر طیار
ای یاور پیغمبر خاتم که بگردید
جان تو به راه دین فدا، جعفر طیار
دستان تو از ظلم عدوی تو بگردید
از پیکر پاک تو جدا، جعفر طیار
گشتی تو شهید از ستم و جور عدویت
رفتی تو به سوی کبریا، جعفر طیار
بودی تو همیشه حامی ختم رسولان
دست تو بریده شد چرا؟ جعفر طیار
از بهر غم داغ تو ای نور دو دیده
سوزند غریب و آشنا، جعفر طیار
از داغ تو سوزند همه اهل و عیالت
شد خانه ی تو بزم عزا، جعفر طیار
از بس که بود سوز غم داغ تو سنگین
سوزد ز غم تو مرتضی، جعفر طیار
احمد که بود نور دل عالم هستی
شد خون جگر از داغ شما، جعفر طیار
این نوکر دل سوخته ی آل محمد
گرید ز برای تو (رضا)، جعفر طیار
#رضا_یعقوبیان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_جعفر_طیار_ع
در عالم وهم آمدم این صحنه پدیدار
دیدم که نشستم به حضور دو علمدار
دو ماه فروزنده، دو خورشید درخشان
دو میر، دو فرمانده دو سرباز فداکار
این شیرِ حسینبنعلی، حضرت عباس
آن یارِ رسول مدنی، جعفر طیّار
این بهر حسینبنعلی یار و برادر
این نیز برادر به علی، حیدر کرار
عباس، زده خنده به ماه رخ جعفر؛
کای جان عمو! نور دل احمد مختار!
در یاری اسلام، چنان پای فشردی
تا دست تو گردید جدا در صف پیکار
در پاسخ او جعفر طیار چنین گفت:
ای ماه بنیهاشم، ای مطلعالانوار
هم چهره نهادند به پای تو ملایک
هم بوسهزده دست تو را سیّد ابرار
هرچند که در موته جدا گشت دو دستم
در یاری دین از دم شمشیر شرربار
دیگر نزدند از ره کین تیر به چشمم
ای اشک همه وقف تو در مکتب ایثار
من مثل تو یک ساقی بیآب نبودم
ای داغ لبانت به روی آب، پدیدار
سرو قد من بر سر نی رفت چو خورشید
نخل قد تو از سر زین گشت نگونسار
من خجلت بیآبی طفلان نکشیدم
اشک تو از این غصه روان بود به رخسار
باید که بگریند شهیدان همه تا حشر
در علقمه بر زخم فراوان تو بسیار
یک لحظه تو از دست و سر و چشم گذشتی
گشتی به جگر تیر بلا را تو خریدار
بیدستی تو باعث آن شد که ز هر سو
آید به تنت زخم روی زخم، دگربار
بگریست اگر در غم من چشم پیمبر
بشکست غم تو کمر از حجّت دادار
در ماتم من اشک علی ریخت به صورت
در ماتم تو فاطمه گردید عزادار
این فخر، مرا بس که به جنّت بزنم پر
همراه تو ای فرش رهت دیده ی احرار
زیبد که ببالیم به افواج ملایک
تو حضرت عباسی و من جعفر طیّار
من باب جهاد استم و تو باب حسینی
یابند ز تو در حرم خون خدا بار
«میثم» به ثنای علی و آل کند فخر
خورده است به طبعش نفس میثم تمار
#استاد_غلامرضا_سازگار
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#مدح_حضرت_جعفر_طیار_ع
پرنده پر زد و پرواز کرد از چینه ی دیوار
دل تنگم صدا میزد: مرا همزاد خود پندار
خوشا مشتاق تو آغوش باز آسمان باشد
خوشا پرواز، پروازی رها بر روی گندم زار
که لطف دیگری دارد از آن بالا نظر کردن
به پستیهای این دِه کوره ناچیز بیمقدار
خدا در هر مکان حس میشود اما از آن بالا
به ما نزدیکتر، نزدیکتر هم میشود انگار
خدا پرواز بر بام بهشتش را عنایت کرد
به مقطوعالیدین جنگ موته جعفر طیار
همان ماهی که کسب فیض کرد از محضر خورشید
که حتی شب به نورانی ات او میکند اقرار
سخاوتهای آن دست کریمش نُقل هر محفل
کرامتهای او بوده است نَقل کوچه و بازار
کسی در فکر تطمیعش نیفتاده است، نه هرگز
که عبد مصطفی کی بوده عبد دِرهم و دینار؟
همه داراییاش را پای این یک جمله میبخشد
شده رهتوشه عقبای او((الجار ثم الدار))
اگر در راه حاجاتت هزاران پیچ و خم دیدی
مسیر استجابت، با نمازش میشود هموار
نماز جعفر طیار چون گنجینه ی نور است
در گنجینه را وا کن از آن ذکر و دعا بردار
تمام لحظهها سمت خدا بار سفر بسته است
چه فرقی میکند جزء مهاجر بود یا انصار؟
که هجرت کرده بود از خود، جهاد اکبر این بوده است
تمام لحظهها با نفس اماره است در پیکار
((فمن یرجو لقاء ربه)) در شأن او بوده
((فمنهم من قضی نحبه))از او میگفت دیگر بار
فیُشبه بالنبی خَلقه، فیُشبه بالنبی خُلقه
نبی بوده است در صورت، نبی بوده است در رفتار
قصیده بر ضریح چشمهایش میزند بوسه
به استقبالِ آن دلداده میآید پیمبر وار
زمان رجعتش از وادی غربت مصادف شد
به فتح قلعه ی خیبر، به دست قامع الکفار
هلا برخیز حسان! طبع شعرت را شکوفا کن
بخوان از پاکی طیّار و از بیباکی کرّار
از آن سو کوه میآمد از این سو مرد دریا دل
بلال! الله اکبر سر بده در لحظه ی دیدار
ولی دلخونم از تحریف، از تحریف زیبایی
ولی دلگیرم از تاریخ، از تاریخ پنهان کار
معاذ ابن جبل عقد اخوت خوانده با جعفر؟!
معاذ الله از این نسبت، از این گفتار استغفار
تو تنها با علی بودی برادر، با علی تنها
حریم ((خلوت دل نیست جای صحبت اغیار))*
به جنگ موته رفتی و علی چشم انتظار تو...
خبر آمد خبر چون شعلهای افتاد بر نیزار
خبر خونین خبر سنگین خبر اشک و خبر تلخ است
خبر آمد خبر در خاک و خون غلتیدن سردار
که اوج روضه این شد با دهان روزه جان دادی
خبر میگفت با جام شهادت کردهای افطار
دم رفتن همه دیدند پرچم بین دستت بود
خبر میگفت از افتادن دستان پرچمدار
دو بال سرخ از یاقوت داری جای دستانت
فدای آن همه از خود گذشتن، آن همه ایثار
پس از تو انکسار از چهره ی شیر خدا میریخت
پس از تو میشود هفت آسمان روی دلش آوار
الهی این چنین داغی نبیند هیچ کس هرگز
الهی این چنین داغی نگردد باز هم تکرار
نباشی گرگها بیشک نقاب از چهره میگیرند
پس از تو عرصه بر شیر خدا هم میشود دشوار
اگر در ماجرای کوچه شمشیر علی بودی
کجا دستان مولا بسته میگردید بالاجبار
اگر بودی اگر که جای زهرا خطبه میخواندی
میان شعرها دیگر نمیشد حرفی از مسمار
نبودی، روزهای بعد تو تاریک شد تاریک
حقیقت همچنان خورشید بود، انکار شد انکار
علی آن روزها در غصه ی هجران تو میسوخت
شهادت میدهد روز قیامت آن در و دیوار
#عباس_همتی
با این اشعار عالی ان شاءالله بریم برای ایام فاطمیه
از همهی عزیزان التماس دعای خیر
https://eitaa.com/Maddahankhomein
حضرت جعفر طیار ع ی(17).mp3
89.8K
#نوحه_حضرت_جعفر_طیار_ع
تو رهرو راه رسالت هستی
ریشه کن ظلم و ضلالت هستی
جان پیغمبری
هستی حیدری
جعفر طیار۲
تو جعفری برادر عقیلی
تو قهرمان جنگ و بی بدیلی
رهرو پیمبر
بر علی برادر
جعفر طیار۲
خطیب و عارف هستی و دلیری
جنگاوری بی مثل و بی نظیری
رهنورد احمد
در جهان سرآمد
جعفر طیار۲
اخلاق تو شبیه پیغمبر است
همچون علی کرامتت محشر است
تویی صاحب کرم
جان اهل حرم
جعفر طیار۲
چو مرتضی جعفر تو رزمنده ای
داری کرم عزیز و بخشنده ای
حامی دین تویی
کشته ی کین تویی
جعفر طیار۲
در جنگ موته از ستم شهیدی
روز جزا جعفر تو روسپیدی
ظلم و کین فزون شد
دل شیعه خون شد
جعفر طیار۲
پرده ی حرمت تو را دریدند
از ظلم و کین دستان تو بریدند
پیمبر در عزاست
خون دل مرتضاست
جعفر طیار۲
#رضا_یعقوبیان
#سبک_حاج_ناظم
https://eitaa.com/Maddahankhomein
حضرت جعفر طیار ع ی(18).mp3
146.8K
#نوحه_حضرت_جعفر_طیار_ع
تو مولی جعفر طیاری
تو جان حیدر کراری
امید احمد مختاری
تو بودی با نبی آشنا
خون بگرید از داغت طاها۲
چو حیدر تویی حامی دین
یاور خاتم المرسلین
گفته احمد ابوالمساکین
پیمبر از تو بوده رضا
خون بگرید از داغت طاها۲
برادر بر علی و عقیل
شدی قهرمان بی بدیل
ز تو احمد نموده تجلیل
بوده ای به عشقش مبتلا
خون بگرید از داغت طاها۲
یار پیغمبری یا جعفر
هستی حیدری یا جعفر
در کرم محشری یا جعفر
دشمن دشمنان طاها
خون بگرید از داغت طاها۲
جعفر و چو حیدر دلیری
یار و یاور هر فقیری
تو جنگاوری بی نظیری
بوده ای یاوری با وفا
خون بگرید ز داغت طاها۲
تو در خون خود آرمیدی
به راه دین حق شهیدی
روز محشر تو روسپیدی
بگشتی در ره دین فدا
خون بگرید ز داغت طاها۲
جان تو جعفرا فدا شد
دست تو از بدن جدا شد
خانه ی تو بزم عزا شد
شهید ظلم و جور و جفا
خون بگرید ز داغت طاها۲
#رضا_یعقوبیان
#سبک_نسیمی_جانفزا_می_آید
https://eitaa.com/Maddahankhomein