زمینه؛ بِعَلی بِعَلی.mp3
5.84M
#مناجات #زمزمه #زمینه
🔹بعَلی بِعَلی🔹
از لطف خودت میدونم
خیری اگه شامل حالم میشه
از چشم خودم میبینم
هرچی بلا وِزر و وَبالم میشه
من چوب بدیمو خوردم
عمریه از دست خودم عاصیام
اشکای چشمام میباره
با دل سنگم بازم احساسیام
تو این هجوم غم
تو این همه بلا، تنها تویی پناهم
بیا و رحمی کن
خدا خدا خدا، بگذر از اشتباهم
میشه از بار غصهها کم
میشه قلب منم یه حرم
بِعَلی بِعَلی که بگم
الهی یا الهی
اللّهُمَّ اغفِر لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُنزِلُ البَلاَء
ــــــــــــــــــــــــ
انقده از تو دورم که
انگاری به چشم تو ناآشنام
بار گناهم سنگینه
واسه همین بالا نمیره دعام
خواهش هر روزم اینه
حال خوش و اشک زلالی بده
کنج قفس شد زندونم
واسه پریدن پر و بالی بده
پر از سیاهیام
شدم به غم دچار، قلبی نمونده واسهم
بارون رحمتو
روی سرم ببار، این شده التماسم
پر جرمم و غرق خطا
ندارم چیزی غیر دعا
نگیر اینو ازم ای خدا
الهی یا الهی
اللّهُمَّ اغفِر لِيَ الذُّنوبَ الّتِي تَحبِسُ الدُّعَاء
ــــــــــــــــــــــــ
غصه گرفته دنیامو
تاریکه تاریکه و بیروزنه
حس جدا موندن از تو
آره منو داره زمین میزنه
عمری صدام کردی اما
چی شده به لطف تو بیاعتنام
درگیر کار دنیامم
خالی شده از تو همه لحظههام
با اینکه توبه هم
برام فراهمه، این همه از تو دورم
از این جهنمی
که دور تا دورمه، کاش که بدی عبورم
ندونمکاریامو ببخش
تو بیا و گنامو ببخش
میشنوی تو صدامو ببخش
الهی یا الهی
اللّهمَّ اغفِر لِيَ الذُّنوبَ الّتِي تَهتِكُ العِصَم
شاعر و نغمهپرداز: #عباس_همتی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
🏴همه در روز شهادت #امیرالمومنین عزاداریم
امروز، عزای حیدر مظلوم است
در ماتم او رخت عزا مرسوم است
در تاب و تب سیزده فروردین
دل در گرو چهارده معصوم است
::
با خلق جهان بگو: گره باید زد
با نیت و با وضو گره باید زد
تا بختِ شکستهقلبها باز شود
دل را به ضریح او گره باید زد
::
با داغ علی به غم دچاریم همه
دلدادۀ آن ایل و تباریم همه
پاییز و زمستان که ندارد این داغ
در ماتم او ابر بهاریم همه
✍ #عباس_همتی
↳ @Maddahankhomein
#امام_عصر علیهالسلام
#غزل
🔹فجر صادق🔹
و رستاخیز تو از چشم دنیا خواب خواهد برد
شب تشویش را آن نور عالمتاب خواهد برد
بتاب ای فجر صادق! روشنیبخش حقایق باش
وگرنه دین ما را جعفر کذّاب خواهد برد
رسیده سامری با صوت سحرانگیز دقّالباب...
اگر دل دل کنیم ایمانمان را «باب» خواهد برد
تویی تنها تو بابالله و وجهالله و سِرّالله
کدامین مدّعی سهمی از این القاب خواهد برد؟!
کسی که رو بگرداند از آن لبخند، خواهد باخت
کسی که از نگاه تو شود سیراب، خواهد برد
نگاهت نغمۀ باران، نگاهت چشمۀ ایمان
نگاهت خستگیها را از این مرداب خواهد برد
جهان در انتظار آن نماز جمعه در اقصاست
قنوت روحبخش تو دل از محراب خواهد برد
::
غزل را تا زدم، دادم به دست رود؛ میدانم
که این لبتشنه را تا خیمۀ او آب خواهد برد
📝 #عباس_همتی
✅ @Maddahankhomein
سرود؛ اشفعی لنا.mp3
1.39M
#سرودمیلادحضرت_معصومه_علیهاالسلام
🔹اشفعی لنا🔹
عطر بهاری شده تو سینه جاری
از قدمت شد دلم آیینهکاری
مست نسیمت مجاور حریمت
روزی ما رو داده دست کریمت
همه نفسام نثار تو
دل منه همجوار تو
حرم توئه بهشت من
آرومه دلم کنار تو
صبح صحنت معطره
لبریز از بوی مادره
ضریحت التیام زخم شیعههاست
دل بی تو روشنی نداشت
قم بی تو مأمنی نداشت
پناه زائرت خود امام رضاست
«یا معصومه یا فاطمه»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شد دلم آباد تا به پای تو افتاد
صحن و سراته پر از عطر گوهرشاد
حال دعامو برات کربلامو
از تو میگیرم همه نداشتههامو
شادی دل امام رضا
اسم تو رو میزنم صدا
با دل شکسته اومدم
یا فاطمه اِشفعی لنا
قم از تو آبرو گرفت
دل با تو رنگ و بو گرفت
به هیچکی رو نمیزنم به غیر تو
هم دریای کرامتی
هم معنای محبتی
همیشه با منه دعای خیر تو
«یا معصومه یا فاطمه»
شاعر: #حسین_عباسپور
نغمهپرداز: #عباس_همتی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
سرود؛ روزای دوری.mp3
1.56M
#سرودامام_کاظم_علیه_السلام
🔹یا بابالحوائج🔹
زینت هفت آسمونه
مرقد هفتمین امام
میشه دلم کبوترش
میره حرم با یه سلام
به ظاهر اگرکه بیزائره
چقده دل اونجا مسافره
حرم قشنگش غریب نمیمونه
جود و کرمش بینهایته
که مرام آقام سخاوته
کسی که بیاد بینصیب نمیمونه
به نور نگاهش اسیرم
بدون نگاهش میمیرم
چی میشه که امسال از آقام
برات زیارت بگیرم
«دلمو احیا میکنی، یا بابالحوائج»
گرههامو وا میکنی، یا بابالحوائج»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اربعینا یادمونه
بعد زیارت حسین
هرساله راهی میشدیم
سمت دیار کاظمین
آخه دیدن اون صحن و سرا
میتونه که از دوش زائرا
کولهبار هر خستگی رو برداره
میگه اینو هرکس که اومده
حرم آقام مثل مشهده
حرم پسر هم عطر پدر داره
الهی نشیم کمسعادت
جانمونیم از این ضیافت
به دعای آقام انشالله
وا میشه مسیر زیارت
«دلمو احیا میکنی، یا بابالحوائج»
گرههامو وا میکنی، یا بابالحوائج»
شاعر و نغمهپرداز: #عباس_همتی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
در عشق، بنای نیکنامی دارند
جسماند که یک جان گرامی دارند
در مقتل گودال، یکی باز دوید...
این جانبهکفان مگر تمامی دارند
فهمید که لحظه، لحظهای جانکاه است
در معرکه دید فرصتش کوتاه است
گودال که ختم ماجرا نیست، ببین
این تازه شروع رزم عبدالله است
میخواست چو قاسم بشود فرجامش
از خیمه دوید جان ناآرامش
در معرکه دست او قلم شد امّا
نگذاشت که از قلم بیفتد نامش
✍ #عباس_همتی
↳ @Maddahankhomein
#حضرت_عبدالله علیهالسلام
#رباعی
🔹رزم عبدالله🔹
در عشق، بنای نیکنامی دارند
جسماند که یک جان گرامی دارند
در مقتل گودال، یکی باز دوید...
این جانبهکفان مگر تمامی دارند
فهمید که لحظه، لحظهای جانکاه است
در معرکه دید فرصتش کوتاه است
گودال که ختم ماجرا نیست، ببین
این تازه شروع رزم عبدالله است
میخواست چو قاسم بشود فرجامش
از خیمه دوید جان ناآرامش
در معرکه دست او قلم شد امّا
نگذاشت که از قلم بیفتد نامش
📝 #عباس_همتی
✅ @Maddahankhomein
#حضرت_علی_اکبر علیهالسلام
#غزل
🔹عاشورای پیغمبر🔹
صدا نزدیک میآید، صدای پای پیغمبر
جوانی میرسد از راه با سیمای پیغمبر
معطّر میکند هر کوچه را عطر سلام او
میافتد هر کسی یاد جوانیهای پیغمبر
جوانان انس میگیرند با دنیای او، یعنی
جوانان انس میگیرند با دنیای پیغمبر
به اعجاز اذانش جان گرفته رکن حنّانه
نهفته بین لبهایش دم عیسای پیغمبر
نگاهش ساحل یاسین، دلش دریای الرّحمن
به او بخشیدهاند از لهجۀ گیرای پیغمبر
مدینه، کربلا؛ آیینههایی رو به یکدیگر
و اکنون روز عاشوراست، عاشورای پیغمبر
به معراج عطش راهی، بُراق زخم را زین کرد
تداعی شد در آن دم لیلةالاسرای پیغمبر
زمین افتاد از مرکب، شکست آیینۀ احمد
شکست و ارباً اربا شد قد و بالای پیغمبر
صدای زخمی «هذا... رسول اللّه» میآمد
دلش میخواست برمیخاست پیش پای پیغمبر
علی سیراب شد سیراب شد، از خاتم بابا
علی سرمست شد سرمست، از صهبای پیغمبر
کنار پیکر بیجان او اشک پدر میریخت
برایش باز احیا شد غم عظمای پیغمبر
عبایی دست و پا کرد و غمش را بین آن پیچید
در این طوفان شکسته قامت طوبای پیغمبر
::
دلم در کربلا، پایین پا، حال خوشی دارد
نشسته باز زیر قُبّةُ الخضرای پیغمبر
📝 #عباس_همتی
✅ @Maddahankhomein
#امام_حسین #دیر_راهب
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
راه گم کردی که از دیر نصاری سر در آوردی
یا به دنبال مسلمانی در این اطراف میگردی
با سکوتت پاسخم را میدهی هرچند حق داری
خستهای، پیداست قدر چند منزل راه طی کردی
خط به خط پیشانی خونرنگ تو تفسیر صدها زخم
زیر این کوه مصیبت خم به ابرویت نیاوردی
در نگاه تو بعینه میتوان تاریخ غم را دید
من یقین دارم که با یحیی در این غمنامه همدردی
در حضور تو چشیدم لذت پروانه بودن را
نیمهشب تابیدی و بر دیر ظلمت سایه گستردی
شستوشو دادی دل آیینهام را، با نگاهی گرم
مشکل از دل بود میدیدم پر از خاکی پر از گردی
هدیه آوردی برایم یک نفس عطر مسیحا را
با دم توحیدیات در من دمیدی زندهام کردی
شاعر: #عباس_همتی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_حسین علیهالسلام
#دیر_راهب
#غزل
🔹عطر مسیحا🔹
راه گم کردی که از دیر نصاری سر در آوردی
یا به دنبال مسلمانی در این اطراف میگردی
با سکوتت پاسخم را میدهی هرچند حق داری
خستهای، پیداست قدر چند منزل راه طی کردی
خط به خط پیشانی خونرنگ تو تفسیر صدها زخم
زیر این کوه مصیبت خم به ابرویت نیاوردی
در شهیدستان چشمت میتوان تاریخ غم را دید
من یقین دارم که با یحیی در این غمنامه همدردی
در حضور تو چشیدم لذت پروانه بودن را
نیمهشب تابیدی و بر دیر ظلمت سایه گستردی
شستوشو دادی دل آیینهام را، با نگاهی گرم
مشکل از دل بود میدیدم پر از خاکی پر از گردی
هدیه آوردی برایم هر نفس عطر مسیحا را
با دم توحیدیات در من دمیدی، زندهام کردی
📝 #عباس_همتی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
تو آن امام غریبی، تو آن امام رئوف
در این کرانه به خورشید بیبدل معروف
به یک اشارۀ ابرو، نَهَیتَ عَن مُنکَر
به مهربانیِ لبخند، اَمَرتَ بِالمَعروف
تو نور در دل من ریختی، نفهمیدم
نبود سنخیتی بین ظرف با مظروف
چهقدر آینه بیتوته کرده در حرمت
چهقدر دل که در این بارگاه کرده وقوف
برادرانه در آغوش خویش میکِشیام
خوشم که هیچ غمی نیست در جوار رئوف
من از نگاه تو خواندم «فَمَن یَمُت یَرَنی»
تو را همان دم آخر، فِی الاحتِضار اَشوف
برای وصف تو تنها سکوت باید کرد
چه الکن است در این آستان زبان حروف
دو خط روایت ابن شبیب را خواندم
و پا به پای دلم سوخت برگ برگ لهوف
کبوترانه دلم پر کشید تا گودال
که دعبل آمد و سرداد روضۀ مکشوف
چه کشتهای، چه غریبی، مُخَضَّبٌ بِدِماء
چه مقتلی، چه شهیدی، مُقَطَّعٌ بِسُیوف
✍ #عباس_همتی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#مدح_حضرت_جعفر_طیار_ع
پرنده پر زد و پرواز کرد از چینه ی دیوار
دل تنگم صدا میزد: مرا همزاد خود پندار
خوشا مشتاق تو آغوش باز آسمان باشد
خوشا پرواز، پروازی رها بر روی گندم زار
که لطف دیگری دارد از آن بالا نظر کردن
به پستیهای این دِه کوره ناچیز بیمقدار
خدا در هر مکان حس میشود اما از آن بالا
به ما نزدیکتر، نزدیکتر هم میشود انگار
خدا پرواز بر بام بهشتش را عنایت کرد
به مقطوعالیدین جنگ موته جعفر طیار
همان ماهی که کسب فیض کرد از محضر خورشید
که حتی شب به نورانی ات او میکند اقرار
سخاوتهای آن دست کریمش نُقل هر محفل
کرامتهای او بوده است نَقل کوچه و بازار
کسی در فکر تطمیعش نیفتاده است، نه هرگز
که عبد مصطفی کی بوده عبد دِرهم و دینار؟
همه داراییاش را پای این یک جمله میبخشد
شده رهتوشه عقبای او((الجار ثم الدار))
اگر در راه حاجاتت هزاران پیچ و خم دیدی
مسیر استجابت، با نمازش میشود هموار
نماز جعفر طیار چون گنجینه ی نور است
در گنجینه را وا کن از آن ذکر و دعا بردار
تمام لحظهها سمت خدا بار سفر بسته است
چه فرقی میکند جزء مهاجر بود یا انصار؟
که هجرت کرده بود از خود، جهاد اکبر این بوده است
تمام لحظهها با نفس اماره است در پیکار
((فمن یرجو لقاء ربه)) در شأن او بوده
((فمنهم من قضی نحبه))از او میگفت دیگر بار
فیُشبه بالنبی خَلقه، فیُشبه بالنبی خُلقه
نبی بوده است در صورت، نبی بوده است در رفتار
قصیده بر ضریح چشمهایش میزند بوسه
به استقبالِ آن دلداده میآید پیمبر وار
زمان رجعتش از وادی غربت مصادف شد
به فتح قلعه ی خیبر، به دست قامع الکفار
هلا برخیز حسان! طبع شعرت را شکوفا کن
بخوان از پاکی طیّار و از بیباکی کرّار
از آن سو کوه میآمد از این سو مرد دریا دل
بلال! الله اکبر سر بده در لحظه ی دیدار
ولی دلخونم از تحریف، از تحریف زیبایی
ولی دلگیرم از تاریخ، از تاریخ پنهان کار
معاذ ابن جبل عقد اخوت خوانده با جعفر؟!
معاذ الله از این نسبت، از این گفتار استغفار
تو تنها با علی بودی برادر، با علی تنها
حریم ((خلوت دل نیست جای صحبت اغیار))*
به جنگ موته رفتی و علی چشم انتظار تو...
خبر آمد خبر چون شعلهای افتاد بر نیزار
خبر خونین خبر سنگین خبر اشک و خبر تلخ است
خبر آمد خبر در خاک و خون غلتیدن سردار
که اوج روضه این شد با دهان روزه جان دادی
خبر میگفت با جام شهادت کردهای افطار
دم رفتن همه دیدند پرچم بین دستت بود
خبر میگفت از افتادن دستان پرچمدار
دو بال سرخ از یاقوت داری جای دستانت
فدای آن همه از خود گذشتن، آن همه ایثار
پس از تو انکسار از چهره ی شیر خدا میریخت
پس از تو میشود هفت آسمان روی دلش آوار
الهی این چنین داغی نبیند هیچ کس هرگز
الهی این چنین داغی نگردد باز هم تکرار
نباشی گرگها بیشک نقاب از چهره میگیرند
پس از تو عرصه بر شیر خدا هم میشود دشوار
اگر در ماجرای کوچه شمشیر علی بودی
کجا دستان مولا بسته میگردید بالاجبار
اگر بودی اگر که جای زهرا خطبه میخواندی
میان شعرها دیگر نمیشد حرفی از مسمار
نبودی، روزهای بعد تو تاریک شد تاریک
حقیقت همچنان خورشید بود، انکار شد انکار
علی آن روزها در غصه ی هجران تو میسوخت
شهادت میدهد روز قیامت آن در و دیوار
#عباس_همتی
با این اشعار عالی ان شاءالله بریم برای ایام فاطمیه
از همهی عزیزان التماس دعای خیر
https://eitaa.com/Maddahankhomein