درمدح حضرت حمزه سیّد الشهداء(ع)
در خون فتاد پیکر رعنای آن شهید
ناگه شکفت لاله به سیمای آن شهید
دشمن شکافت سینه و بیرون جگر کشید
در خون شکفت پیکر والای آن شهید
از آن شهید ، هنده جگرخواره می درید
یکجا جگر چنین ز بقایای آن شهید
احمد گریست داغ جگرسوزِ حمزه را
بر روی خاک دید چو مأوای آن شهید
تنها نه اشک ریزد ازین قصّه مصطفی
خونین جگر شده ز تماشای آن شهید
بر پیکرش فکند رسول خدا عبا
خواهر ندید قامت طوبای آن شهید
از عمق درد و داغ توانی خبر گرفت
اشکی که ریخت وی به تسلّای آن شهید
قلب رسول از غم او شرحه شرحه گشت
این کم نبود شرح معزّای آن شهید
ماتم گرفت خاک اُحد از شهادتش
دارد هنوز عطر تجلّای آن شهید
"یاسر" گشود بال سعادت کلام تو
بر سر بگیر سایه ی پرهای آن شهید
محمود تاری "یاسر"
https://eitaa.com/Maddahankhomein
123.2K
نوحه سنتی شهادت حضرت حمزه سلام الله علیه
یا خیرَالشهدا یا اسدَ الله
از خون تو شده اُحد قتلگاه
گریان از این غم شد رسول الله
یا صاحب الزمان آجرک الله
فرمان به عزایت داده پیمبر
داغت جگر سوز است ، ای پاره جگر
خانه به خانه مدینه شد آه
یا صاحب الزمان آجرک الله
تربتت شسته شد با اشک کوثر
زائر قبرت شد زهرای اطهر
تسبیح گریه دارد به همراه
یا صاحب الزمان آجرک الله
میثم مومنی نژاد
https://eitaa.com/Maddahankhomein
103.5K
نوحه سنتی حضرت عبدالعظیم حسنی سلام الله علیه
کریم مدینه ، مولا تسلیت
جان داده فرزندت در خاک غربت
شد ری عزادار بر ابن کریم
صلی الله علیک یا عبدالعظیم
با اشک شیعیان شد غسل و کفن
شهر ری گرید بر آن دور از وطن
شیعه نوحه خوان زین داغ عظیم
صلی الله علیک یا عبدالعظیم
اجر زیارت سبط مجتبی
کَمَن زارَ الحُسَینُ بِکربلا
شد آستانش جنت النعیم
صلی الله علیک یا عبدالعظیم
میثم مومنی نژاد
https://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل مدح و مرثیه شهادت حضرت حمزه علیه السلام
اِی عمو جانِ حضرتِ زهرا
شیرِ پیکار سَیّدالشّهدا
سِپرِ دین مدافعِ حرمی
دل و دلدار سیّدالشّهدا
فاطمه پایِ روضههایِ شما
میزند زار سیّدالشّهدا
سینهات را گرفته نیزه هدف
شده تکرار سیّدالشّهدا
بدنت مُثْله میشود اِی وای
روضهیِ یار سیّدالشّهدا
تَهِ گودال هر که آمد زد
سخت شد کار سَیّدالشّهدا
خاک خوابید و نیزهها بر خواست
کوچه بازار سیّدالشّهدا
غیرتیها به رویِ نِی بودند
دید اِنگار سیّدالشّهدا
گلِ یاسی دوباره سیلی خورد
خون و دیوار سیّدالشّهدا
یادِ غمهایِ مادرش افتاد
سینه مسمار سیّدالشّهدا
اگر این روضهها پریشان است
میرسد یار سیّدالشّهدا
#حسین_ایمانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مثنوی وفات حضرت عبدالعظیم علیه السلام
در حریمِ تو شده آباء و اَجدادم حسینی
بُغضم اینجا با حسن همراه و فریادم حسینی
خادمانت مهربان مثلِ حریمِ شاهِ طوسند
عاشقانِ کربلا باید ضریحت را ببوسند
بارِ اوّل در سرایِ تو شدم کربوبلایی
مسلمیه گفتم اینجا یاحسین کوفه مَیایی
تا به صحنِ تو رسیدم آه ثاراللّه گفتم
از حسین و کاروانِ دربهدر در راه گفتم
دارم از صحن و سرایِ دلبرم چه خاطراتی
حل شده در کربلایِ شهرِری چه مشکلاتی
سَیّدی یابنَالحسن شد گنبدِ تو داغِ سینه
تو حرم داری ولی جدِّ غریبت در مدینه
نَه حریمی نَه سرایی نَه بنایی نَه رِواقی
نیست آنجا گریهکن روشن نخواهد شد چراغی
یادگارِ مجتبی جانم فدایِ خادمانت
با کسی تندی نَشد شکرِ خدا در آستانت
کربلایِ تو ندیده کودکی را پابرهنه
از نفس اُفتادی امّا رویِ سینه نیست چکمه
روضههایش را خلاصه میکنم چه بَد بریدند
اَسبها با نعلِ تازه سویِ گودالی دَویدند
خواهرش میدید امّا رحمِ این ظالم مَحال است
پیکری بر خاک مانده بر رویِ نیزه هلال است
آخرِروضه همیناست و همیناست و همیناست
زینتِ دوشِ نبی جسمَت چرا رویِ زمین است
بیهِجا بیقافیه حتّی ردیفی هم ندارد
بیحیا این قافله دور وُ بَرش مَحرم ندارد
روضههایِ ما پریشانِ حسین و مجتبی شد
دل که شد عبدالعظیمی بابهایِ روضه وا شد
یاحسین و یاحسن ذکرِ مدامِ زائران است
بیقرار و داغدارت مهدیِ صاحبزمان است
#حسین_ایمانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_حمزه
موجیم که تقدیمی بحریم به ساحل
اوجیم که از خویش رسیدیم به سافل
.
در مرتبهی فرش زبانبسته و مسئول
در مرحلهی عرش عنانتافتهسائل
.
عجزیم سراپا و غروریم سراسر
در ظاهر خود شهد و به بطنیم هلاهل
.
در ساعت تقبیح خودیم از همه فارغ
در ساحت تسبیح خدا، بند سلاسل
.
فردا که به میزان عمل سعی بسنجند
کو طاعت و کی طوع و کجا قُرب و نوافل؟
.
از مقصد خود رد شده یا ابن سبیلیم
یک گام نرفتیم به سویی متعادل
.
دلداده از این عشوهگر پیر به غمزه
دلبسته از این کهنهرباطیم به منزل
.
از حیث کمالیم به هر منطقه ناقص
در وجه قصوریم به هر ناحیه کامل
.
دستاروشانیم که از نان و نشانی
دور سر خود گشته چنین عاطل و باطل
.
برخیز و بزن طرح نو ای دهر! که حق را
از ما نشود جز بدی و سیئه حاصل
.
آمد به سخن دهر کای از خاطره غافل!
کوتاه سخن کن که نه ای عالم و عامل
.
گر از همه اقبال گزیدی تو قفا را
بنمایمت از وجه اتم، طرح مقابل
.
تو مرد زبان نیستی ای همهمه! شو گوش
تا روی کنم از تو به سویی متمایل
.
توفیق سخن یافته ام عمّ نبی را
توفیق چنین کم بدهد دست به قائل
.
گفتم که بگو کیست که در عالم امکان
او را نبود عِدل و عدیلی و معادل؟
.
از من به سخن رو به احد کرد و چنین گفت:
ای میر قریش، آیت حق، تیغحمایل
.
نام تو اگر حمزه شد این عین صوابست
ضرغام نبی، شیر خدا، صفدر قابل
.
ای آنکه ملائک به مواسات تو با حق
بودند به توفیق تماشای تو نایل
.
ای آنکه به میزان عمل، نوح پیمبر
من جمله گزیدهست تو را شاهد عادل
.
با صولت هیجای تو دلگرم پیمبر
از غیرت والای تو سرد اند غوائل
.
در عزم مواسات تو با احمد مختار
کو واهمه در جان تو از عاجل و آجل
.
خصمی که به شمشیر به پرخاش تو آمد
بر دست نماندش نه اصابع نه انامل
.
بر پای جوانمردی ات افتاد محامد
از ساحت ایمان تو جوشید مناهل
.
توصیف تو در حدّ نبی بود و علی بود
ای عقل به درک تو به هر مرتبه جاهل
.
ای تربت تو فاطمه را سبحهی اوراد
جانها به فدای تو و آن تربت و آن گل
.
ای "جوهر" ایجاد به فیضت متمسّک
ای عالم امکان به مزارت متوسّل
.
بر گوی چه رازی به حریم تو نهان است
زهرا اگر اینگونه کشد رنج فواصل؟
.
داغ تو بزرگ است به ایمان تو سوگند
آن داغ که بر قلب پیمبر شده نازل
.
آن داغ که تنها به عبایی شده پنهان
بین تو و خواهر شده این پارچه حائل
.
صد داغ و صد افسوس از آن لحظه که زینب
دید آن سر بر نیزه و سر کوفت به محمل
#مجید_لشگری
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#مدحُ_منقبتِ_سَیدُالکریم_حضرت_عبدُالعظیم_الحسنی_علیه_السلام
یا سیدَالکریم، سلام ای طلایه دار
بر حضرتت درودِ خدا، ای بزرگوار
ای خط و مشیِ شیعه ی اِثنی عشر ترا
ای مَحرمِ چهار امام، ای ولی مَدار
با رشته های حبلِ متین خورده ای گِره
والا اِمامزاده ی در دین زمامدار
عبدالعظیمی و حسنی و حسینی و
زهرائی و محمدی و حیدری تبار
اَحسنت بر مرام و قوام و دوامِ تو
ای زاده ی امام حسن، روحِ باوقار
سجاد و باقرند، عموهای اَطهرت
ای بر دلت ز صادقِ آل عبا قرار
تو نور چشمِ حضرتِ موسیَ بنِ جعفری
یارِ رضا، معینِ جواد، و سفیرِ یار
داده امامِ هشتمِ ما، شیعه را سلام
در نامه ای که داده به دستِ تو، آن نگار
هادیِ دین، ترا ولیِ خود خطاب کرد
ای صاحبِ عقایدِ نابِ تمام عیار
حتی امامِ عسکری از تو کند سخن
آری بتو امامِ زمان، کرده افتخار
بعد از قیامِ حضرتِ معصومه، بی گمان
طرحِ قیامِ توست، که شیعه شد آشکار
بعد از تو نیز، شیعه در ایران بقاء یافت
پرچم رسید دستِ علیِ بنِ مَهزیار
روح خدا، پیامِ قیامِ ترا گرفت
آن شد قیامِ او، که هنوز است ماندگار
ایران ز انقلابِ امام است مفتخر
سیدعلی است، وارثِ این اوجِ افتخار
اقدامِ تو، نشاطِ عجیبی به شیعه داد
دین گشته در سراسرِ دنیا پیامدار
نشرِ معارف از تو شتابی دگر گرفت
شد با تو خطِّ فاطمی، اِحیاء و برقرار
با اینکه بود کارِ تو در اِختفا، ولی
ترویجِ دین به شیوه ی مخفی است، ابتکار
هر چند زیرِ بارِ مصائب، قدَت خمید
شخصیتِ جهادیِ تو ماند باوقار
از بس، حدیثِ آل علی را صَلا زدی
نهج البلاغه شد ز کتابِ تو وامدار
تفسیرِ آیه های تَولّا، شد از تو نشر
هم، شرحِ آیه های تَبرّا به هر دیار
در دوره ای، حدیثِ غدیر از تو جان گرفت
شد منتشر پیامِ نبیِ بزرگوار
در راهِ دین، هرآنچه ز دستت برآمده
کردی تو از وظیفه شناسی، به روزگار
تنها نه با زبان، که در انجامِ کارِ خیر
خود میشتافتی، به قدمهای اُستوار
با دستگیری از ضُعفا، اُنس داشتی
با مردمِ ضعیف، نشستی هزار بار
دستِ اسیر و دستِ فقیر و یتیم را
با روی خوش گرفتی و بودی همیشه یار
با اهلِ درد، همدل و همراه و همزبان
با اهلِ ظلم، سیره ی تو بود اقتدار
سر، هیچگه مقابل کس خَم نکرده ای
اِلّا مقابلِ خَمِ اَبروی تک سوار
با اینکه چند یوسف زهرا، ثناگویَت
بودی غریبِ شهر و غریبِ همه دیار
آواره گشتی از همه جا، تا به کربلا
آوار شد به جسمِ تو، تخریبِ آن مزار
قبل از فدا شدن، شده ای فانیِ حسین
مثلِ حبیب، کشته ی دلبر شدی دوبار
آوار دیدی و اَثرِ نعلِ اسب، نَه
لب تشنه ماندی و نشدی ذبحِ نابِکار
جسمَت نماند روی زمین زیرِ آفتاب
رَاسَت نرفت بر سرِ نِی سوی هر دیار
روزیکه از عراق به مُلکِ ری آمدی
گریان شدی بخاطرِ یک جمله، زار زار
قاتل که از حکومتِ ری، گندمی شنید
تنها به وعده ای سرِ مولای ما برید
استادمحمود ژولیده
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#السلام_علیک_یا_حمزه_سید_الشهداء
منکه عبد عبید سبحانم
جان نثار رسول قرآنم
اولین سید شهیدانم
من علی را ولی حق دانم
به پسر عمِ خود علی سوگند
او دمِ مرگ زد بمن لبخند
منکه بهر قریش درد سرم
نیست یکذره ترس در جگرم
به رسول خدا اگر سپرم
سایه ی مرتضاست روی سرم
هر چه دارم من از علی دارم
پیرم و بر سرم ولی دارم
علی آقای انبیای خداست
بر و بازوی مصطفای خداست
شیر هر بیشه مرتضای خداست
از ازل حیدر آشنای خداست
او به دور نبی به صحن اُحد
من به گِردِ علی ز خو بیخود
مِیسره، مِیمنه چه غوغا بود
وسطِ معرکه مرا جا بود
چشم من گرچه سوی طاها بود
ذکر من نام پاک مولا بود
آنکه قلب مرا هدف بگرفت
هدفش را شهِ نجف بگرفت
نبضِ من داشت با علی میزد
قلب من ذکر یاعلی میزد
نفَسم مرتضی علی میزد
بر عدو ضربه را علی میزد
هر سری را ز خصم میچیدم
ما رَمَیت اِذ رَمَیت میدیدم
منکه از عشق منجلی بودم
مستِ نورِ سینجلی بودم
محوِ جنگیدنِ علی بودم
چون نبی، عاشقِ ولی بودم
سینه ام را شکافت سرنیزه
قلبِ من هم شتافت بر نیزه
هر که قصدِ تهاجمِ ما داشت
خوفِ شمشیرِ شیر حق را داشت
هو هوی مرتضی چه غوغا داشت
وسطِ معرکه مصلا داشت
"لا فتی" چون شعار سبحان شد
صوت "اِلّا علی" نمایان شد
هر که را طینت علی باشد
قسمتش محنت علی باشد
عاقبت وصلت علی باشد
روزی اَش رویت علی باشد
جان چو میرفت از گِل و طینم
آمد آخر علی به بالینم
میگذارد ز لطفِ دلجویش
سرِ هر کشته را به زانویش
من بمیرم، مقابلِ رویش
سر بریدند ماهِ نیکویش
شمرِ ملعون که روی سینه نشست
رَاسِ مظلوم، روی نیزه نشست
پیکرم مثله شد، ولی آخر
پوششم شد عبای پیغمبر
جسدم را ندید اگر خواهر
مانعش بود حضرت کوثر
کاش مادر کنار دختر بود
مانع دیدنِ برادر بود
زینبش چونکه بی برادر شد
شاهد پاره پاره پیکر شد
بوسه گاهش بریده حنجر شد
وای از آن دم که صیدِ معجر شد
عصمت الله در اسارت بود
کار نامحرمان جسارت بود
استادمحمودژولیده
https://eitaa.com/Maddahankhomein
باب الحرم _میثم مطیعی.mp3
21.08M
#روضه #وفات_حضرت_عبدالعظیم_علیه_السلام و #حضرت_حمزه_سیدالشهدا_سلام_الله_علیه_
مداح🎤حاج میثم مطیعی
اَلسَّلامُ عَلی الْعَبْدِ الصّالِحِ الْمُطیعِ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِاَمیرِ الْمُؤمِنینَ اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا اَبَاالْقاسِمِ ابْنَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ الْمُجْتَبی ..
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#روضه #وفات_حضرت_عبدالعظیم_علیه_السلام و #حضرت_حمزه_سیدالشهدا_سلام_الله_علیه_
مداح🎤حاج میثم مطیعی
اَلسَّلامُ عَلی الْعَبْدِ الصّالِحِ الْمُطیعِ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِاَمیرِ الْمُؤمِنینَ اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا اَبَاالْقاسِمِ ابْنَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ الْمُجْتَبی ..
حتی نوادگانِ تو صاحب حرم شدن
باید برای قبرِ تو کاری کنم حسن ..
اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا مَنْ بِِزِیارَتِهِ ثَوابُ زِیارَة سَیِّدِ الشُّهَداءِ یُرْتَجی .. به گمانم سیدالکریم خیلی عاشقِ ابی عبدالله بوده .. خیلی حسینی بوده .. اونقدر که وقتی از دنیا رفته خدا هر کی بیاد زیارتش رو به واسطۀ او حسینی میکنه و اسمشُ تو لیستِ زوار کربلا می نویسه..
چنانکه بر سر شب، لطفِ نور ماه افتد
گدا همیشه گذارش به کویِ شاه افتد
ستاره سمت حریم کریم آل حسن
به این امید که روشن شود، به راه افتد
کسی که عرضه دین نزد مقتدا میکرد
ز خوف اینکه مبادا به اشتباه افتد
سیدالکریم حضرت عبدالعظیم میومد محضرِ ائمه دینِ خودش رو عرضه میکرد ، تصدیقش می کردن .. امشب دینت رو میتونی محضرِ امام زمان عرضه کنی یا نه ! امشب میتونی به امام زمان بگی این دینمِ ، منو قبول داری یا نه ؟!!
چه بود شان تو؛ انت ولینا حقا
که در نظاره به جاهت ز سر کلاه افتد
خود عبدالعظیم حسنی نقل کرده دَخَلتُ عَلی سَیدی عَلِی بنِ مُحَمَّدٍ(ع) رسیدم خدمت امام هادی فَلَمّا بَصُرَ بی، قالَ لی: مَرحَبا بِک یا أبَا القاسِمِ، تا چشمای امام هادی به حضرت عبدالعظیم افتاد حضرت فرمودخوش آمدی اباالقاسم أنتَ وَلِینا حَقّا .. حقیقتا تو دوستِ مایی .. فَقُلتُ لَهُ: یابنَ رَسولِ اللّهِ إنّی اُریدُ أن أعرِضَ عَلَیک دینی، میگه گفتم آقا میخوام دینم رو به شما عرضه کنم .. اگه دینم مورد رضایت شما بود حفظش کنم .. فَإِن کانَ مَرضِیا ثَبَتُّ عَلَیهِ حَتّی ألقَی اللّهَ عز و جل. فَقالَ: هاتِ یا أبَا القاسِمِ.(۱)
آقا فرمودن بیا جلو حرفات رو بگو ما آمادۀ شنیدنیم ..
به غیر کنیه نبردن ائمه نام تو را
چه قدر و منزلتی داری ای اباالقاسم
یاحضرت عبدالعظیم مددی ..
نصیب زائرت اجرِ سفر به کربوبلاست
همین که چشم دلش سمت بارگاه افتد
سپید میشود از هر گناه، جامه دل
اگر نگاه شما سوی این سیاه افتد
شاعر: محمد قائمی راد
حسین جان دلم کربلا می خواد .. حسین جان دیگه کم کم نوکرا دارن آمادۀ محرم میشن ..
شبهای جمعه فاطمه با اضطراب و واهمه
آید به دشت کربلا گوید حسین من چه شد
گردد به دور خیمه گاه آید میان قتلگاه
گوید حسین من چه شد نور دو عین من چه شد
دلم برات تنگ شده حسین جان ..
زینت دوشِ نبی روی زمین جای تو نیست
خوار و خاشاک زمین منزل و ماوای تو نیست
دل من مقیم کربلای تو،
جوونیم به پای روضههای تو
رسیده، نسیم جانفزای تو .. تو این صحرا
شهید روز عاشورا، لاله عطشان زهرا
تشنه بریدن رگ هاتو، تو روز روشن واویلا
اگر کشتند چرا آبت ندادند
چرا زان درّ نایابت ندادند
اگر کشتند چرا خاکت نکردند
کفن بر جسم صد چاکت نکردند
چند جمله ام با امام زمان صحبت کنیم :
غم ما، شرارههای اون دره،
هنوزم صاحبزمان خون جگره
دل ما پی مزار مادره .. مادر زهرا
راز ولایت یا زهرا .. رمزِ شهادت یا زهرا
ذکر مدام لبهای .. حضرت حجت یازهرا
سحرخیز مدینه کی میآیی ..
امیر بیقرینه کی میآیی
عزیزم مادرت چشم انتظاره ..
شفای زخم سینه کی میآیی
📚منبع:
شیخ صدوق، محمد بن علی، التوحید، ص۸۱.
مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۶، ص۱.
شیخ صدوق، التوحید، ص۸۱، حدیث ۳۷.
شیخ صدوق، اکمال الدین و اتمام النعمة، ج۲، ص۳۷۹.
شیخ صدوق، الامالی، ص۴۱۹.
فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص۳۱.
خزاز رازی، کفایة الاثر، ص۲۸۶.
طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۲۴۴.
مجلسی، بحارالانوار، ج۶۶، ص۱.
https://eitaa.com/Maddahankhomein
4 - Vahed - Hajmahdirasuli - 990322 - Sarallahzanjan.mp3
23.82M
#واحد با مداحی: حاج مهدی رسولی
سالروزشهادت حضرت حمزه و وفات حضرت عبدالعظیم حسنی (علیهالسلام)
از احد آید ندا واویلتا واحَمْزَتاه
شهر پیغمر شده ماتمسرا واحَمْزَتاه
هم برادر، هم عمو، هم تکیه گاهش کشته شد
خون شد از غم قلب ختمالانبیا واحَمْزَتاه
قطعه قطعه پاره پاره اربا اربا چاک چاک
پیکرش افتاده روی خاکها واحَمْزَتاه
دست وحشی بشکند یارب که از راه ستم
نیزه زد بر پهلوی او بی هوا واحَمْزَتاه
تا نیفتد چشم خواهر بر جراحات تنش
بر رویش انداخت پیغمبر عبا واحَمْزَتاه
خواهرش جسم برادر را ندید از حال رفت
شد احد از ناله هایش کربلا واحَمْزَتاه
......
فاطمه بعد از پدر با پهلوی بشکسته اش
در کنار قبر او میزد صدا واحَمْزَتاه
تو نبودی ای عمو بر صورتم سیلی زدند
پیش چشم شوهرم در کوچه ها واحَمْزَتاه
تو نبودی خانه ام را از جفا آتش زدند
تو نبودی سوختم در شعله ها واحَمْزَتاه
کاش بودی ای عمو تا باز میکردی طناب
بین دشمن از دو دست مرتضی واحَمْزَتاه
در مدینه مادر و ، دختر به دشت کربلا
روی تل میزد صدا واجعفرا واحَمْزَتاه
نیزه ها میرفت بالا زینب از سوز جگر
ناله میزد واعلیا وااَخا واحَمْزَتاه
کاش حمزه بود تا خنجر بگیرد از عدو
یا که زینب را برد در خیمه ها واحَمْزَتاه
#عبدالحسین_میرزایی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_عبدالعظیم
از بوستان فاطمه، عطر و شميم داشت
با دوستان فاطمه، لطف عميم داشت
خواندند اهل معرفت او را «نگين ري»
با آن که نام و شهرت «عبدالعظيم» داشت
از شهر بند رنج و غم، آزاد مي شود
هر کس که پاس بندگي آن حريم داشت
اين گلشن «حسن»، اين عاشق «حسين»
با مهر و عشق و عاطفه عهدي قديم داشت
گل واژه حديث از آن لعل جان فزا
عطر بهار وحي و صفاي نسيم داشت
از محضر سه حجت معصوم فيض برد
يعني که ره به چشمه فوز عظيم داشت
مثل کبوتران حرم خانه «رضا»
روحي در آستان ولايت مقيم داشت
شاگرد پاک باخته مکتب «جواد»
دستي پر از کرامت و طبعي کريم داشت
از پرتو هدايت «هادي» اهل بيت
راهي به آستان خداي رحيم داشت
ايمان خويش را به امامش ارايه کرد
با آن که جان روشن و قلب سليم داشت
با خاندان وحي پل ارتباط بود
با اهل بيت رابطه ي مستقيم داشت
طور تجلي سه امام همام را
چون درک کرده بود، مقام کليم داشت
شب تا به صبح شعر «شفق» را مرور کرد
مرغ سحر که زمزمه «يا کريم» داشت
#محمد_جواد_غفورزاده
https://eitaa.com/Maddahankhomein