eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
702 ویدیو
368 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
شامگاهت نیز مانند پگاهت روشن است محبس تاریک با نور نگاهت روشن است کی حریفت می‌شود این کینه‌ی سرد و نمور شعله‌ای در سینه‌ات داری از آهت روشن است گرچه چشم تنگ زندان بر قیام‌ت کم گذاشت لااقل قلبت به نور سجده‌گاهت روشن است کنج زندان هم اگر باشی حکومت می‌کنی ابن یقطین نسبتش با بارگاهت روشن است قلب زندان‌بان به تو غرق محبت می‌شود عالمی با رویت رخسار ماهت روشن است از زن رقاصه هم قدیسه می‌سازی دگر غم ندارد رهرو ات وقتی که راهت روشن است دستگیری می‌کنی هرچند دستت بسته است جلوه ات بر شیعیان بی پناهت روشن است در خیالش دشمنت بر قدرتت غُل بسته است؟ نه ! که زنجیری به پای تو توسل بسته است ای که داوودی و فرمایش برآهن می‌کنی حضرت موسی که دل را طور ایمن می‌کنی خواست خاموشت کند دشمن نمی‌دانست تو با لب خاموش هم تکلیف روشن می‌کنی کاروانی را به دست ساربان پس می‌زنی با کلامی رخنه در فرمان دشمن می‌کنی ربنایت کافران را هم مسلمان می‌کند با دعایت یاغیان را پاک دامن می‌کنی باب حاجاتی و روزی را به عالم می‌دهی صبح وقتی که شروعِ ذکر گفتن می‌کنی زهر خرما را نکردی از لبت کوتاه پس شک ندارم‌ بخششت را شامل من می‌کنی شک ندارم اشک‌هایم را گواهی می‌دهی کاهِ ایمان مرا یک‌باره خرمن می‌کنی عادلی هستی که عالم از نگاهت داد خواست صد کفن از پیکر پاک تو استمداد خواست هیچ کس را دست خالی رد نکردی از درت پس کدام این کفن ها می‌رسد بر پیکرت تو کفن داری خدارا صدهزاران بار شکر یاوران زنده داری لااقل دور و برت ای بنازم معرفت را دخترانش را سپرد بر تو طوری گریه کن باشند گویا دخترت ... دختری را می‌شناسم داغ بابا را که دید گفت بابا جان کجا مانده تن جنگاورت گفت بابا پای من زخم است اما غم نخور روی نی‌ تا می‌روی می آیم از پشت سرت گفت بابا روسری دارم ندیدی گوش من مثل انگشت تو شد در غارت انگشترت گفت اگر مهمان من باشی بگیرم از کدام ؟ بوسه از لب‌های خشکت یا که از چشم ترت دارد آدابی اگر دل‌جویی از اشک یتیم دختری را می‌شناسم در خرابه بگذریم سعیده کرمانی https://eitaa.com/Maddahankhomein
قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ یا مبدل السیئات بالحسنات صلی الله علیک یا اباعبدالله اگر چه حال خراب و تباه داشته باشی اگر چه قدر جهانی گناه داشته باشی اگر خطای تو افزون ز کوه ها شده باشد اگر ثوابی کمتر ز کاه داشته باشی اگر چه طاعت تو قدرِ هیچ هم شده باشد اگر هزار هزار اشتباه داشته باشی اگر چه شهره به فسق و فجور هم شده نامت اگر چه نامه و روی سیاه داشته باشی هنوز هم که هنوز است نا امید نگردی همین که بر لبت از حسرت آه داشته باشی بیا دوباره به سویم، امید هست ببخشم همین که قطره اشکی گواه داشته باشی کجا برانمت از خود؟! به روز حشر اگر که امیدوار به سویم نگاه داشته باشی کجا برانمت از خود؟! اگر که گوشه هیئت به زیر سایه ی پرچم پناه داشته باشی کجا برانمت از خود؟! اگر حسین شنیدی به گریه حُرمتِ او را نگاه داشته باشی کجا برانمت از خود؟! اگر میانه روضه هنوز گریه برآن پادشاه داشته باشی https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_5809844566727071508.ogg
زمان: حجم: 2.34M
🔘اللهم عجل لولیک الفرج🔘 ▫️▫️▫️ا▫️▫️▫️ ⬛️ بند اول شد کشته ی زهر کین،هفتم ولی دادار ازفرط غمش گشته چشمان رضا اشکبار از ظلم سندی دارد اونشانه بدنش کبوده از تازیانه ▪️واویلا(٢) آه و واویلا▪️ 🔳⬛️ بند دوم شد روز و شبش یکسان،در تاریکی زندان هنگام کتک خوردن ، زمزمه کند قرآن هر دم که آید قاتل به دیدارش با فحش و ناسزا دهد آزارش ▪️واویلا(٢) آه و واویلا▪️ 🔳⬛️ بند سوم در بین غل و زنجیر،غمگین شده و مضطر از بسکه جفا دیده، نالانه و خون جگر در گوشه ی زندان شد رویش نیلی چون مادرش خورده ضربه ی سیلی ▪️واویلا(٢) آه و واویلا▪️ 🔳⬛️ بند چهارم آتش زده بر جانش،مصیبت کربلا گریه کند از داغ،آن پیکره سر جدا جدش غلطان به خون خود تپیده خواهرش از غصه شد قد خمیده ▪️واویلا(٢) آه و واویلا▪️ ✏️ https://eitaa.com/Maddahankhomein
خون سر پیرهنش بود که ازپا افتاد ته گودال تنش بود که از پا افتاد ته گودال نفس می زدودشمن به جدال نیمه کاره سخنش بود که ازپا افتاد وای از آن واعطشا گفتن او درگودال ناله ی دلشکنش بود که از پا افتاد ذکر لعل لب او بودمناجات و دعا درگودال گندم ری ثمنش بود که ازپا افتاد پیش چشم خواهر ه دلداده اش روی زمین قطعه قطعه بدنش بود که ازپا افتاد مادرش آمد ه با قامت خم در گودال گوشه ای سینه زنش بود که ازپا افتاد پیکرش ماند روی خاک بیابان بلا بوریایی کفنش بود که ازپا افتاد آرمین غلامی (مجنو ن کرمانشاهی) https://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم غزل امام زمان عج،روضهٔ گودال مِن حالِ تو بودم که دروغ است نبودم دنـبالِ تو بودم که دروغ است نبودم از هـجرِ تو باران شدم اما نگرانِ... اَحوالِ تو بودم که دروغ است نبودم سرباز نَه وَالله که سربارِ تو بودم از آلِ تو بودم که دروغ است نبودم گفتم که منم شیعه ولی پیروِ تو دَر... اعمالِ تو بودم که دروغ است نبودم یک بار نَشد بُگذرم از خود به هوایت مِن٘ حالِ تو بودم که دروغ است نبودم گفتم که ثواب است به یادِ تب وُ تابِ... گودالِ تو بودم که دروغ است نبودم گفتم دَهَن وُ نیزه...زمین خوردی و آنی دنبالِ تو بودم که دروغ است نبودم https://eitaa.com/Maddahankhomein
💢 سفارش حضرت روح‌الله به روضه‌خواندن... 🔸در آخر منبر را بخوانند و زیاد بخوانند؛ دو کلمه نباشد! همان‌طوری که در سابق عمل می‌شد، بشود، گفته بشود، شعر و نثر در فضایل اهل‌بیت(ع) و در مصائب آن‌ها گفته بشود؛ تا این مردم مهیا باشند؛ در صحنه باشند، بدانند که ائمۀ ما تمام عمرشان را صرف برای ترویج اسلام کردند، اگر آنها یک سازش می خواستند بکنند، همۀ جهات مادی برایشان مهیا بود، لکن خودشان را فدای اسلام کردند و با سازش نکردند! 📝- وصیتنامه سیاسی ـ الهی، صحیفه امام، ج 21، ص 400 🆔 @elalhabib_ir
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل‌مصیبت هشتمِ محرّم حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام این‌سو علی آن‌سو علی هر سو که می‌بینم علی تکّه به تکّه پیکرت با گریه می‌چینم  علی اِی واژه‌هایِ کوثرم  پیغمبرِ آه وُ کرم تو بهترین اِثباتِ اسلامِ مَنی  دینم علی بر رویِ زانو می‌کشم خود را اگر سویِ تنت چشمَم سیاهی می‌رود اِنگار سنگینم علی تازهِ‌جوانم داغِ تو جان بر لبم آورده است بوسیدَمَت شد روضه‌خوان لبهایِ خونینم علی بالاسَرَت قرآن تلاوت می‌کنم  آرامشم به سینه‌ام چسبانده‌ام آیاتِ یاسینم علی شَهزاده‌ای امّا شده تابوتِ تو یک بوریا اِی علّتِ پیری وُ پیشانیِ پُرچینم علی در روضه‌هایت می‌خورم پشتِ سرِ هم بر زمین تا که می‌افتم می‌کِشد کِل خصمِ دیرینم علی یک گوشه‌یِ گودال پیشِ مادرم روحِ تو را وقتی که دست و پا زدم در ندبه می‌بینم علی 📃حرم سیدالکریم علیه السلام @Maddahankhomein
●━━━━━━─────── می نویسم به اِذن ثارُالله از زنی با وقار همچون ماه راوی صادقِ بنی هاشم از علوم خفیِ حق آگاه مَهد علم و مفسر قرآن کوه عصمت، مقرب درگاه چون حسین و حسن سخاوتمند مثل زینب صبور آل الله مثل زینب بلا چشیدن را ام کلثوم بوده خاطرخواه با صلابت مبارزه می کرد با سلاح دعا و اشک و آه خطبه مانند مرتضی می خواند خطبه هایی پر از غم جانکاه مدح او را بس است چون بوده دختر فاطمه، سخن کوتاه دختر دوم ولی خدا ام کلثومِ حضرت زهرا آن قدر داغ و دردسر دیده قد کمان و نحیف گردیده بعد داغ غم رسول الله یاس را در دل شرر دیده وسط کوچه ی بنی هاشم یک نفر به چهل نفر دیده خاک غم روی چادرش مانده چون شکاف سر پدر دیده جگرش پاره شد کنار حسن طشت لبریز از جگر دیده چادر خواهر بزرگش را وسط خیمه شعله ور دیده لب گودال بر زمین خورده غارت جسمِ محتضر دیده کوفه و شام پر بلا رفته بر سر نیزه ها قمر دیده نیزه ها را ببر از این جا شمر دور کن چشم بی حیا را، شمر با دلی پُر شراره و گریان لقمه ها را گرفت از طفلان @Maddahankhomein
●━━━━━━─────── مور را رخصت تمجید سلیمان ها نیست پیشگاه کرمت عرصۀ جولان ها نیست از کرامات فراوان تو خوبان ماتند این همه حسن در اندیشۀ انسان ها نیست باید ادیان پی اوصاف تو تحقیق کنند گفتن از شخصیتت وسع مسلمان ها نیست عصمت از فاطمه داری که مطهر شده ای احتیاجی پی این امر به برهان ها نیست شعر اگر بهر تو کم گفته شده خرده مگیر سیر اوصاف تو در قدرت عَمّان ها نیست نقش تو نیست کم از زینب کبری بانو گرچه حک نام تو در صفحۀ اذهان ها نیست شام زیر لگد خطبۀ تو جان می داد مثل تو هیچ کسی فاتح میدان ها نیست رمز عرفان اثر سجدۀ پیشانی توست احتیاجی سر این سفره به عرفان ها نیست خواستی تا همه جا صحبت زینب باشد مدح و مرثیه اگر از تو به دیوان ها نیست ام کلثوم شدن زینب و زهرا شدن است حرف عشق است در آن صحبت عنوان ها نیست ازدواج تو و نمرود مدینه ؟ هیهات نخی از چادر تو قسمت شیطان ها نیست نمک سفرۀ افطار پدر هستی تو لذتی بی تو در این شیر و در این نان ها نیست می شود گفت زتو از غم و درد تو نگفت ؟ مدح خوب است ولی مکفی گریان ها نیست یوسفت در عوض چاه به گودال افتاد چون تو دلسوخته در یثرب و کنعان ها نیست سر و سامان تو را نیزه ای از پا انداخت خیمۀ سوخته جایِ سر و سامان ها نیست ناز پروردۀ دستان پر از مهر علی شأن تو ناقۀ عریان و بیابان ها نیست دور تا دور تو با هلهله جمعیت بود بزم مِی، طشت طلا جای پریشان‌ها نیست هرچه گفتم کمی از قدر و مقام تو نشد مور را رخصت تمجید سلیمان ها نیست شاعر: @Maddahankhomein
●━━━━━━───── بانو زبانزد است حیایی که داشتی تاریخ ثبت کرده وفایی که داشتی نازل شود به وحی خدا مدحِ وصف تو با آن مقام، پیش خدایی که داشتی در آسمانِ حیدر و زهرا پریده ای مهد کمال بود هوایی که داشتی با حضرتِ عقیله شما مو نمی زدی در خُلق و خو وفایی که داشتی دیدند اهل کوفه که حیدر ظهور کرد با خطبه ها و صوتِ رسایی که داشتی دیدی مصیبتی که دگر کَس نمی رسد به ابتدای صبر و رضایی که داشتی عباس تا که دید نداری تو هدیه ای سهمِ تو شد به کوهِ منایی که داشتی عباس تا که دید نداری تو هدیه ای سهمِ تو شد به کوهِ منایی که داشتی قربانیِ تو نزد خدایت قبول شد یک عُمر ماند رنگ حنایی که داشتی اُم البنین به شهر مدینه که روضه داشت گُل می نمود آه و بکایی که داشتی با زینب و رباب فقط ناله می زدی با خاطرات کرب و بلایی که داشتی تقسیم شد میانِ اسیرانِ اهل بیت در شهر شام آب و غذایی که داشتی تقسیم شد میانِ اسیرانِ اهل بیت در شهر شام آب و غذایی که داشتی حتی زنِ یزیدِ لعین گریه اش گرفت با دیدن خرابه و جایی که داشتی عباس بود روی نی و بست چشم خود وقتی که دید تاولِ پایی که داشتی شکر خدا نبود ببیند برادرت بردند گوشوارِ طلایی که داشتی شکر خدا نبود حسین تو بشنود در زیر تازیانه نوایی که داشتی ┄┄┅┅❅🥀❅┅┅┄┄ @Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم زینب که بود؟ آنکه فراوان شهید شد در خیمه و میانه ی میدان شهید شد وقتی علیِ اکبر لیلا به خون نشست او هم در این کشاکش طوفان شهید شد وقتِ شهادتِ پسرانش شکسته شد قاسم که رفت، با دل سوزان شهید شد آن لحظه ای که مشکِ علمدار تیر خورد چون رود،بی قرار و خروشان شهید شد شش ماهه را که بُرد برادر به قتلگاه فکر رباب بود و پریشان شهید شد جانش به جان حضرت ارباب بسته بود بالای تل، خمیده و بی جان شهید شد دیگر برای ناله زدن هم نفس نداشت وقتی که شاه، بی کس و عریان شهید شد آنجا که رفت چشم حرامی به خیمه‌ها زینب هزار بار به قرآن شهید شد آتش رسیده بود به دامان دختران بی تاب، روی رمل بیابان شهید شد از تاول شکفته به پا، جان به لب شد و در لابلای خار مغیلان شهید شد او که برای کل اسیران پناه بود در امتداد شام غریبان شهید شد قرآن که خواند راس برادر: توان گرفت تا چوب خورد بر لب و دندان شهید شد ▪️▪️▪️ https://eitaa.com/Maddahankhomein
aein-mastan.rzb.irروضه اربعین حسینی (ع) - برخیز و ببین عاقبت و آخرمان را - حاج منصور ارضی.mp3
زمان: حجم: 1.91M
  اربعین حسینی علیه السلام برخیز و ببین عاقبت و آخرمان را منصور ارضی 🏴🍂🍂✨🏴🍂🍂✨ برخیز و ببین عاقبت و آخرمان را لبهای ترک خورده و چشم ترمان را برخیز که از باغ خزان خورده ببینی گل های کبود آمده ی پرپرمان را در آتش خیمه دل من رفت مدینه آمد نظرم سوختن مادرمان را بعد از تو و عباس حرم رفت به غارت طوفان ستم برد زر و زیورمان را کم بود بیفتم به خدا از روی ناقه بر نیزه که دیدم سر آب آورمان را از شهر پدر مانده ام آخر چه بگویم در کوفه شکستند برادر سرمان را در امنیت کامل چشمان تو بودیم با نیزه گرفتند که دور و برمان را یک شهر به ما خیره و من خیره به چشمت دیدی تو خودت از روی نی محشرمان را جان دادن ما در ملا عام طبیعی است هر چند نبرده ست کسی معجرمان را از شام همین قدر بگویم که شکستند با ضرب لگد شاخه ی نیلوفرمان را در فکر ربابیم همه، گر چه گرفتیم گهواره چوبی علی اصغرمان را زن و بچه نگاه می کنن به امام چهارم و بی بی زینب، ببینند کجا نگه میدارند یه وقت دیدن بالای یه گودالی بی بی دو عالم صورتش رو رو خاک گذاشت، عزیز زینب... یادگار مادرم من برگشتم از سفر، همه به گریه زینب گریه می کنند، خدا کنه اون صدا به گوش ما برسه؛ داداش هر وقت آب دیدم یاد لب تشنه تو افتادم... https://eitaa.com/Maddahankhomein