eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
710 ویدیو
369 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
مدح ای داد بیداد از غریبی از اسیری.. من‌ روی بام قصرم‌ و تو در‌ مسیری من‌ مَردم اما پیش هر نامرد رفتم آواره شب تا صبح با پا درد رفتم چه زود عهد خویش را با ما شکستند یاد حسن کردم نمازم‌ را شکستند نان تورا خوردند و دنبال یزیدند مثل علی من را به هر کوچه کشیدند این زخم لب این کاسه ها اصلا بهانه ست من تشنگی را دوست دارم‌ عاشقانه ست! اینها که میگفتند عبد‌ خانه زادند.. از شیعیان مخلص ابن زیادند.. با چوب دستی زد به لبهای کبودم اقا فقط من فکر لبهای تو بودم این‌ قوم‌ از کینه دلی لبریز دارند در دستهاشان سنگهایی تیز دارند دادم عقیقم‌ را که فکر شر نباشند تا بعد ازین دنبال انگشتر نباشند پایین میوفتم‌ تا که تو پایین نیوفتی! از بام می افتم که تو از زین نیوفتی! من شمر را دیدم که‌ دنبال خطر بود چشمم به آن خنجر که بسته بر کمر بود آقا خلاصه من به جرم عشق مردم یاد تنور افتادم اصلا نان نخوردم.. ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
خورد در عالم ذر تا نظر ما به حسین سجده کردیم که شد گرم سر ما به حسین فاطمه دست کشیدست به چشم تر ما گره خوردست اگر چشم تر ما به حسین یک شب آمد پی ما گفت شما مال منید! دیگر افتاد از آن شب‌ گذر ما به حسین دل ما وادی امنش شده، فاخلع نعلیک! بخدا سوخته مردم جگر ما به حسین صد برابر شده این وسع کم ما به حسن سود خالص شده حتی ضرر ما به حسین چهارده قبله خدا خلق نموده اما.. انس دارد نفس بیشتر ما به حسین پدری کرده برای همه نوکرهاش بدهی داشت از اول پدر ما به حسین گریه کردیم و جراحات تنش بهتر شد جلوه کردست در عالم هنر ما به حسین درحسینیه همه زائر ارباب شدیم وصل شد تا که دل یک نفر ما به حسین کاش در موقع تلقین گدا سر برسد آن زمانیکه رسیده خبر ما به حسین اربعین باز میایم حرم ان شالله منتهی میشود آخر سفر ما به حسین @Maddahankhomein
سالها گریه سالها روضه همه ی عمر مجتبی روضه روزگارش گذشت با روضه کوچه،در،طشت،چندتا روضه بانی و روضه خوان و سینه زن است سوخته نام دیگر،حسن است دوستانی چو دشمنان دارد گله از دست این و آن دارد کارِد بر روی استخوان دارد گرچه هر روز میهمان دارد شان اورا کسی نفهمیده از مدینه حسن چه ها دیده کس نفهمید ابتلایش را در گذر بغض بی صدایش را جوشن زیر این عبایش را روی پا زخم آشنایش را غصه اش را خضاب کرد حسن مرگ را انتخاب کرد حسن وای اگر بی کس حرم باشی خسته از جان به هررقم باشی بین خانه اسیر غم باشی روزه باشی و تشنه هم باشی پر شکسته ز خاک پر بکشی زهر را جای اب سر بکشی چون حسن بی کسی به دهر نبود شان او طعنه های شهر نبود با کسی جز مغیره قهر نبود جگر پاره اش ز زهر نبود داغ ناموس بود بر جگرش به در خانه بود هر نظرش داغ انروز که رسیدند و چهل نفر داد میکشیدند و پدرش را غریب دیدند و مادرش را زمین کشیدند و همه قاتل شدند حتی در بی هوا رد شدند از مادر گرچه آماده ی جدایی بود به لب تشنه اش نوایی بود دلش انگار کربلایی بود وقت گریه به روضه هایی بود روضه ی ذبح از قفای سری زدن خواهری بپای سری https://eitaa.com/Maddahankhomein
صبح ازل طلوعش  باطلعت حسن بود و الشمس و ضحها در صورت حسن بود یک ذره خاک او ماند مارا درست کردند گویا که خلفت ما از خلقت حسن بود بابا همیشه میگفت دیدی خدا کریم است؟! نانی که خوردی امشب از برکت حسن بود هرجا حسین قدم زد دنبال مجتبی بود شخصا حسین محو شخصیت حسن بود با دوستان مروت با دشمنان مروت این خُلق در یکی بود  او حضرت حسن بود یک گوشه چشم کرد و شش گوشه را بنا کرد کرببلا محیطش تا تربت حسن بود صد سال اشک ادم یک گریه ی شبش بود صدسال صبر ایوب یک ساعت حسن بود در خانه جعده بود و در کوچه هم مغیره پس‌ کی خدا دراین شهر هم صحبت حسن بود؟ در کوچه پیش رویش کشتند مادرش را فریاد ازین زمانه این قسمت حسن بود https://eitaa.com/Maddahankhomein
یا لطیف اَلسَّلامُ عَلَیْکُما یا سَیِّدَی شَبابِ اَهل الجَنَّة در هیئت حسینم و در هیئت حسن در خدمت حسینم و در خدمت حسن هم صحبت حسینم و هم صحبت حسن هم رعیت حسینم و هم رعیت حسن دست کرم حسن شد و احسان حسین شد روح و روان حسن شد و جانان حسین شد قبله حسن..،مساحت ایمان حسین شد از ملت حسینم و از ملت حسن در مجلس حسین و حسن روضه خوان خداست آقا؛ حسین..،امام؛ حسن..،ماسوا؛ گداست اصل بهشت..،سینه‌زنی پای این دوتاست در جنت حسینم و در جنت حسن روح اذان حسین شد و ربنا حسن کشتی حسینِ فاطمه شد..،ناخدا حسن شیرینیِ حسین حسین است یا حسن در "یاحسین" ریخته شد لذت "حسن" پیر نجف حسینیه را تا درست کرد زینب گریست..،ماتم عُظمیٰ درست کرد زهرا غذای هیئتشان را درست کرد نان حسین خورده ام از برکت حسن ظرف حسن فرات به جوی حسین بُرد لب‌تشنه را به سمت سبوی حسین بُرد ما را حسن پیاده به سوی حسین بُرد دور حسین پُر شده با زحمت حسن یک روح در میان دو تن بوده از قدیم پائین پای این دو..،وطن بوده از قدیم صحن حسین..،صحن حسن بوده از قدیم پس خاک کربلاست همان تربت حسن آن کوچه..،بی حسین..،حسن را اسیر کرد سیلی‌زدن‌به‌فاطمه او را چه پیر کرد در زیر چکمه چادر مادر که گیر کرد آسیب دید بین گذر غیرت حسن یک عمر اشک ریخت..،به گریه وضو گرفت از هر مسیر تنگ که می دید..،رو گرفت آن گوشوار را که شکستند..، او گرفت این خاطره‌ است اوج غمِ غربت حسن https://eitaa.com/Maddahankhomein
مناجات ای جان مسیح را مسیحا! خیرالمثل خدای اعلی یک جلوه ی عزت تو امروز صد جلوه ی عزت تو فردا خادم به تو انبیا یکایک زائر به تو ایزد تعالی هر دل به ولای تو مبارک هر خانه به نور تو معلی از خون بشود نماز باطل از خون تو شد نماز احیا اسلام محمد و علی شد با خون گلوت مهر و امضا دستی که ز تو جداست مسکین دستی که گدای توست دارا هر غصه کند فسرده مارا غیر از غم تو که ساخت بر ما سینه زن تو عزیز زینب گریه کن تو عزیز زهرا جز گریه برای غربت تو خیری بخدا نداشت دنیا هرخاک حرام باد مارا جز تربت کربلات آقا چیزی که نمانده تا محرم.. یک کرببلا ببر تو ما را! لبهای تو تشنه ی فرات و.. لب تشنه ی تو هزار دریا ای وای درآن غروب دلگیر با خواهر تو نشد مدارا بانوی قبیله را کشاندند اوباش میان جنگ و دعوا آن دیده ی خون گرفته تو خیره طرف خیام زنها آنقدر سنان فرود آمد تا رفت تنت به نیزه بالا خنجر ز تو میگرفت اجازه گفتی که ببُر! برید سر را https://eitaa.com/Maddahankhomein
آنجا که شور عشق نباشد کمال نیست آنجا که گریه هست صحبت مجال نیست آنجا که هجر نیست امید وصال نیست در پیش ما مقام ، به سن و به سال نیست اینجا سه ساله حجت حق بر بزرگ هاست ارث نواده ، عصمت مادربزرگ هاست آیینه ی مقابل زهراست صورتش خیلی کشیده است به زینب نجابتش اسلام را کشیده به دوش رسالتش حوریه های عرش نشینند کلفتش مانده دخیل چادر او مریم از نخست محتاج یک دمش شده عیسی هم از نخست برده حجاب درس حیا از حجاب او خورشید رو گرفته ز شرم نقاب او دارد هزار شرح سه جلد کتاب او چشمان عالمی ست سوی انقلاب او گرچه اسیر سلسله ها شد اسیر نیست کوچه به کوچه رفت ولی سر به زیر نیست پای برهنه پایه ی تکفیر را شکست بت های شام و کوفه از این ردپا شکست با دست بسته اش کمر فتنه ها شکست کاخ یزید را شب موعود تا شکست آمد خلیل و از برکاتش اثر گرفت از قطره های اشک دو چشمش تبر گرفت مجنون ترین شده است که لیلاترین شود ویران نشین شده است که بالا نشین شود او آمده است قبله ی این سرزمین شود جا دارد اینکه مالک یوم الدین شود در شام با وصیت بابا سفیره شد از بس که در صغیره شدن هم کبیره شد تکیه به عمه کرده است و فانی زینب است یعنی عصای قد کمانی زینب است تصویری از وقار جهانی زینب است پا منبری مرثیه خوانی زینب است هرگز ندیده است کسی این شکوه را بالا گرفت پرچم فتح الفتوح را تقدیر او شده است پر از در به در شدن از طعنه ها شکسته شدن خون جگر شدن با پلک زخم چشم به راه پدر شدن با یک تبر ز روضه ی بابا خبر شدن وقت عبور حس خطرداشتن بد است در ازدحام درد کمر داشتن بد است دارد دوباره گردن او تیر میکشد... این درد را ز حلقه ی زنجیر میکشد از کعب نی مصیبت شمشیر میکشد صد روضه از مدینه به تصویر میکشد رفته است چادر سر او بر سری به زور از او گرفته مقنعه را لشگری به زور https://eitaa.com/Maddahankhomein
به کعبه کسی تا ابد سر نمیزد... اگر کعبه سجده به حیدر نمیزد به عشق علی،وقت معصیت ما.. قلم را ملک بین جوهر نمیزد برای علی تا دم‌ حوض رفتیم وگرنه کسی لب به کوثر نمیزد علی فتح خود را به یک‌ ضربه میکرد همان ضربه بس بود.دیگر نمیزد علی زحمتش را به نوکر نمیداد دم کار حرفی به قنبر نمیزد زمان غضب آنچنان اخم میکرد.. که جبریل از هیبتش پر نمیزد اگر در اذان ها علی حذف میشد موذن هم الله اکبر نمیزد اگر صبر حیدر نمی بست دستش فلانی لگد را براین در نمیزد اگر شعله ی در نمیرفت بالا زن خانه در شعله پرپر نمیزد اگر خاک کوچه به چادر نمیخورد به کوفه کسی حرف معجر نمیزد 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 https://eitaa.com/Maddahankhomein
خورد در عالم ذر تا نظر ما به حسین سجده کردیم که شد گرم سر ما به حسین فاطمه دست کشیدست به چشم تر ما گره خوردست اگر چشم تر ما به حسین یک شب آمد پی ما گفت شما مال منید! دیگر افتاد از آن شب‌ گذر ما به حسین دل ما وادی امنش شده، فاخلع نعلیک! بخدا سوخته مردم جگر ما به حسین صد برابر شده این وسع کم ما به حسن سود خالص شده حتی ضرر ما به حسین چهارده قبله خدا خلق نموده اما.. انس دارد نفس بیشتر ما به حسین پدری کرده برای همه نوکرهاش بدهی داشت از اول پدر ما به حسین گریه کردیم و جراحات تنش بهتر شد جلوه کردست در عالم هنر ما به حسین درحسینیه همه زائر ارباب شدیم وصل شد تا که دل یک نفر ما به حسین کاش در موقع تلقین گدا سر برسد آن زمانیکه رسیده خبر ما به حسین اربعین باز میایم حرم ان شالله منتهی میشود آخر سفر ما به حسین @Maddahankhomein
●━━━━━━─────── مور را رخصت تمجید سلیمان ها نیست پیشگاه کرمت عرصۀ جولان ها نیست از کرامات فراوان تو خوبان ماتند این همه حسن در اندیشۀ انسان ها نیست باید ادیان پی اوصاف تو تحقیق کنند گفتن از شخصیتت وسع مسلمان ها نیست عصمت از فاطمه داری که مطهر شده ای احتیاجی پی این امر به برهان ها نیست شعر اگر بهر تو کم گفته شده خرده مگیر سیر اوصاف تو در قدرت عَمّان ها نیست نقش تو نیست کم از زینب کبری بانو گرچه حک نام تو در صفحۀ اذهان ها نیست شام زیر لگد خطبۀ تو جان می داد مثل تو هیچ کسی فاتح میدان ها نیست رمز عرفان اثر سجدۀ پیشانی توست احتیاجی سر این سفره به عرفان ها نیست خواستی تا همه جا صحبت زینب باشد مدح و مرثیه اگر از تو به دیوان ها نیست ام کلثوم شدن زینب و زهرا شدن است حرف عشق است در آن صحبت عنوان ها نیست ازدواج تو و نمرود مدینه ؟ هیهات نخی از چادر تو قسمت شیطان ها نیست نمک سفرۀ افطار پدر هستی تو لذتی بی تو در این شیر و در این نان ها نیست می شود گفت زتو از غم و درد تو نگفت ؟ مدح خوب است ولی مکفی گریان ها نیست یوسفت در عوض چاه به گودال افتاد چون تو دلسوخته در یثرب و کنعان ها نیست سر و سامان تو را نیزه ای از پا انداخت خیمۀ سوخته جایِ سر و سامان ها نیست ناز پروردۀ دستان پر از مهر علی شأن تو ناقۀ عریان و بیابان ها نیست دور تا دور تو با هلهله جمعیت بود بزم مِی، طشت طلا جای پریشان‌ها نیست هرچه گفتم کمی از قدر و مقام تو نشد مور را رخصت تمجید سلیمان ها نیست شاعر: @Maddahankhomein
به نام خدای جهان آفرین خداوند آب روان آفرین عقیق آفرین ساربان افرین دهان آفرین خیزران آفرین ازین نامرتب سلام علیک! مسیحای زینب سلام علیک! اَ اَدخُل؟تو خواندی که دعوت شدم حلالم کن اسباب زحمت شدم زیارت شدی و زیارت شدم مهیای ذکر مصیبت شدم عجب روضه ای روضه خوانت منم برای غمت سینه هم‌ می‌زنم چهل روزی است این زن قد کمان.. همان زن که عظمی ست بین زنان.. گرفتار شمر است با ساربان.. نگفتم نرو پیش زینب بمان! چهل روز من بی تو بودم حسین کبود کبود کبودم حسین منی که میایم از آن راه دور.. شکسته وقار و شکسته غرور به صد زحمت از مست های شرور لباس تنت را گرفتم به زور شرافت گرفته ست قرآن به تو! نبینم بگویند عریان به تو! عجب کربلایی عجب محشری عجب اسبهایی عجب معبری عجب بوریایی عجب پیکری عجب حنجری و عجب خنجری سرت بود سمت حرم کج حسین تورا پشت و رو کرد با لج حسین سرت را نخست از حرم غصب کرد سپس بین خورجین یک اسب کرد سپس برروی شاخه ای نصب کرد سپس بابتش جایزه کسب کرد دلم سوخت از شام تا بامداد سر تو کجا تشت ابن زیاد؟! چنان سخت بر من گذشت آن نبرد تنم شد کبود و رخم بود زرد شدم آخر عمر بازارگرد درآن کوفه همسایه با من چه کرد حسین چندتا زخم بد خورده ام من از آشنایان لگد خورده ام مرا غیر درد ومحن نیست که مرا شام مثل وطن نیست که مرا شمر زد دست من نیست که به بازارشان جای زن نیست که به فکرم نمی‌رفت آبم کنند گرفتار بزم شرابم کنند : https://eitaa.com/MaddahanKhomein
مدح اثر زهر به کل بدنت معلوم است شدت درد تو و ضعف تنت معلوم است گاه غش می‌کنی و گاه به خود می‌پیچی خوب اوضاع تو با سوختنت معلوم است حرف خود را به تکان دادن سر می‌گویی حالت از گریه و طرز سخنت معلوم است سعی داری که نبیند پسرت اما حیف باز خاکی شدن پیرهنت معلوم است چه سرت آمده جسم تو زمرّد شده است؟ تکه‌تکه ز عقیق یمنت معلوم است پادگان جای تو و اهل و عیال تو نبود در نگاه تو غم دل‌شکنت معلوم است کاسه نزدیک لبت می‌شود و می‌افتد باهمین زاویه زخم دهنت معلوم است قصدت اینست تو هم کرببلایی بشوی این مواسات در عطشان‌شدنت معلوم است فرق بسیار تو با جد غریبت آقا وقت تشییع و کفن‌داشتنت معلوم است گوشه‌ی دیگر فرق تو در این امنیتِ‌ خواهران و حرم لطمه‌زنت معلوم است ته گودال نرفتی، به سرت سنگ نخورد شکر این لحظه‌ی آخر بدنت معلوم است http://eitaa.com/Maddahankhomein