eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
407 ویدیو
237 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
بندی از ترکیب بند لشگر از جنگ هراسان شده، می پرهیزد او سه دفعه ولی از جای خودش برخیزد شاهکاری که علی کرد به جنگ احزاب شعف و شور مرا یکسره برانگیزد کار دشوار که می گشت، نبی بی وقفه با توکل به خدا روی به حیدر می زد عجبی نیست اگر پشت ندارد زرهش هیچ کس نقل نکرده است علی بگریزد تا علی نعره زند رو به صفوف دشمن سپر و تیغ و زره روی زمین می ریزد به چنین جلوه ی طوفانی و غرنده ی خود بر همه، فخر و مباهات نماید ایزد حق به دستان علی قدرت خود را رو کرد پسر عبدود افتاد و ملک هو هو کرد https://eitaa.com/Maddahankhomein
CQACAgQAAxkDAAFms4piaAS8lCT29GPUXPEspGSVv9TiRQACngsAAkYhMVPFWbK0r77PAiQE.mp3
6.41M
کشف الاسرارِ نون و القلم حیدر حیدر یا ذَا الجودِ وَ الْمَنِّ وَ الْکرم حیدر حیدر نور المستوحشین فِی الظُلَم حیدر حیدر مصداق آیۀ مباهله توی جنگیدن حتی عادله ها علی بشرٌ کیف بشر خیلی با بشر داره فاصله حیدر، منتها و مبدا وجوده حیدر، شعر نابی که خدا سروده حیدر، فاصله نداره با خداوند حیدر، بوده وقتی هیچ کسی نبوده بند2⃣ ذکرش بالاترین عبادته حیدر حیدر مبنا و میزان قیامته حیدر حیدر معنی واقعی وحدته حیدر حیدر محبتش مرز برادری آفریده شد واسه دلبری ولایتش راه نجاته و شرط قبولیِ پیمبری حیدر، صاحب اختیار کائناته حیدر، نوکریش اوجبه واجباته حیدر، معنی حقیقی کماله حیدر، سرتا پا تجلی صفاته بند3⃣ استاد جنگیدن بی زره حیدر حیدر وقتی به ابروش میندازه گره حیدر حیدر دشمن باید بی سر عقب بره حیدر حیدر شاگرد رزمش عباس و حسین فاتح بدر و خیبر و حنین توی خندق تنها یه ضربشه افضل من عبادت الثقلین حیدر، ضرباتش همه رو حسابه حیدر، همیشه بی سپر و نقابه حیدر، هرکجا میگه هل من مبارز حیدر، پرسشی کرده که بی جوابه ‌«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» ‌https://eitaa.com/Maddahankhomein
خیر من عبادة الثقلین..شور مولا(1).mp3
935.7K
شورامیرالمومنین علی علیه السلام. خیرٌ من عبادة الثقلین لضربة علی یوم الخندق با دیدن این صحنه جبرئیل گرفته نوای علیٌ حق حق علی... چه کار میکنه علی چه کار میکنه یه لشکر رو داره تار و مار میکنه عدو رو ببین داره فرار میکنه.. فرار از خروشه ذوالفقار میکنه.. سر میزنه حیدر رویین تَنه حیدر ابراهیمِ بُت شِکنه حیدر... دشمن میشه لرزان با دیدنه حیدر ابراهیمِ بُت شِکنه حیدر... جانم حیدر... اسدالله الغالب علیه... که نشده مغلوبه دشمناش توی خوابم نمی بینن هرگز علی بِلرزه تو جنگی پاهاش یا علی... بدونه زِره علی چقد محشره دل از شخصِ پیغمبرم میبره خداهم به مدحش میگه حیدره که حرزش یازهراس اگه برتره قبله نما حیدر قلعه گشا حیدر دستِ خدا، شیرِ خدا حیدر... بر عالم و آدم فرمانروا حیدر دستِ خدا، شیرِ خدا حیدر... جانم حیدر... امیرالمومنین ولی الله... فقط به علی میاد خلافت بافاطمه تامحشر میخونم بر غاصبِ حقِ علی لعنت جان علی... جهان بی علی نداره هیچ اَرزشی که خورشید نداره بی علی تابشی ندارم با دشمنِ علی سازشی... بَدَم تا اَبدم با وهابی و داعشی حبل المتین حیدر یعسوبِ دین حیدر مولا امیرالمومنین حیدر... در آسمان رهبر شاهِ زمین حیدر مولا امیرالمومنین حیدر... جانم حیدر... https://eitaa.com/Maddahankhomein
تا که این شور را شعور کنم میروم از نجف عبور کنم لحظه ای از زمین جدا بشوم آسمان را کمی مرور کنم از سلیمان اجازه می گیرم که خودم را شبیه مور کنم گریه ها کرده ام برایش تا شعر را غرق در سرور کنم من که از شوق مَنْ یَمُتْ یَرَنی زندگی با خیال گور کنم آنقدر میزنم صدایش تا خلوتم را پر از «حضور» کنم گفته‌ام «اوریا» که مدحش را گاهی اوقات از زبور کنم حرفی از معجزات او بزنم یادی از نور کوه طور کنم شرحی از دردهای او بدهم تا که ایوب را صبور کنم دل و جان شستشو دهم با اشک قلب را شیشه ی بلور کنم با عنایات او وجودم را خالی از هرچه غیر نور کنم "مست مست از شراب لم یزلی سرخوشم سرخوش از ولای علی" شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
تشنه ام تشنه ی شراب توام من خرابم اگر خراب توام مایه ی افتخار من هستی گرچه من مایه ی عذاب توام با همه جز تو بی حساب شدم به امیدی که در حساب توام باز هم می دهم سلام به تو باز هم سر خوش از جواب توام از ازل تو ابوتراب منی تا ابد ذره ای تراب توام خطبه های توخط به خط اعجاز عاجزم عاجز از خطاب توام واژه ای دست پا شکسته ام خط خطی هایی از کتاب توام "مست مست از شراب لم یزلی سرخوشم سرخوش از ولای علی" شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
نه فقط شاه و سرور است علی نور خورشید محشر است علی من نمی گویم او خداست ولی با چه چیزی برابر است علی عشق از روز اول است علی عشق تا روز آخر است علی فاتح جنگ خندق است علی فاتح جنگ خیبر است علی در حقیقت علی ست پیغمبر در حقیقت پیمبر است علی نام او مست می کند مارا ساقی حوض کوثر است علی "مست مست از شراب لم یزلی سرخوشم سرخوش از ولای علی" شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
آفرینش گدای ثروت او پادشاهان غلام همت او تربت کربلا شفاست ولی مستی ماست دست تربت او کُشته های بدون زخم نبرد چشمه ای از شکوه قدرت او روز مشغول کار و شب بیدار چه زمانی ست استراحت او ؟؟ گِل بد بو کجا و ...نور خدا طینت ما کجا و ...طینت او همه عالم گواه ذلت ما همه عالم گواه عزت او بار ما مانده بود روی زمین جور ما را کشید رأفت او عاشق از حرف لغو بیزار است همه جا می کنیم صحبت او در دو عالم فقیر نیست کسی که خریده کمی محبت او تا نجف می رویم قبل از مرگ که مبادا دهیم زحمت او "مست مست از شراب لم یزلی سرخوشم سرخوش از ولای علی" شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
عاشقانش فراتر از عددند ازلی بوده و الی الابدند تا نجف پا برهنه می آیند مست ها راه خویش را بلدند ذره ها در کنار ایوانش بی قرار اند و تشنه ی مددند عارفان غرق در خیال وصال عالمان نیز طالب خردند عاشقان مست جام کوثر او زاهدان هم به فکر خوب و بدند به الست و به ربکم سوگند عده ای امتحان نداده ردند وحده لا اله الا هو اهل این خانواده هم احدند او اگر شمع آستان باشد همه پروانه اند در صددند "مست مست از شراب لم یزلی سرخوشم سرخوش از ولای علی" شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
در نجف ذکر باد،هوست فقط شرح اذکار موبه موست فقط خواهش مست های ایوانش قطره ای باده از سبوست فقط گرچه آب از سرم گذشته ولی درد من درد آبروست فقط اشک های مرا زیاد کنید که طهارت درین وضوست فقط گوش گوش است وقف او باشد حرف خوب است حرف دوست فقط کی! ازین عشق می شویم آگاه جان که در گودی گلوست فقط عاشقانه ترین غزل هایم درخورِ جایگاه اوست فقط "مست مست از شراب لم یزلی سرخوشم سر خوش از ولای علی" شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
باشد سخن زیبا اگر نام علی آید به لب جانم ز عشق مرتضی باشد بسی در تاب و تب به به علی یعنی علی دیگر نمی گویم سخن با نام پاک آن ولی دل را رهانم از محن گر نام او از صفحۀ تاریخ کم گردد یقین چیزی نمی ماند ز اسلام و برای مسلمین غار حرا در شهر نور در شهر با روح بتول هر لحظه شد یار نبی او بوده بازوی رسول در جنگ بدر و در احد در خندق و خیبر که بُد فتاح خیل قلعه ها برگو که در خیبر که شد بینم قلاعی سخت تو در تو و محکم بی قرین دربی درون قلعۀ هفتم بسی باشد وزین مرحب ستاده در کنار قلعۀ هفتم ولی در بستر بیماری افتاده است مولایم علی بنگر رسول الله را با لشکر اسلامیان یک سو زده اردو و خیل مسلمین اندر میان احمد که دارد در دلش روح و ولای حیدری خواهد که او رسوا کند هم اولی هم دومی با اولی گفتا برو گر چه تو اهلش نیستی این قلعه ها را فتح کن گر چه تو مردش نیستی آن بزدل ترسو نرفته از قفا برگشت و گفت این کار کار حیدر است مائیم مرد خواب و خفت پیغمبر والا مقام آن عاشق شاه عظام خواهد که او ظاهر کند فرق خلایق با امام پس امر بنمود آن ولی بر ثانی بزدل همی بهر رضای خالق داور نما کاری همی او هم بسان اولی برگشت و رسوا شد یقین بر آیدی این کار از دست امیرالمؤمنین پایان روز دوم و مشکل بسی افتاده بود مشکل گشای احمدی در بستری افتاده بود گفتا پیمبر می دهم چون صبح فردا آیدی پرچم به دست دست خود با فتح اعدا آیدی دست خدا شد دست او عالم به بند و بست او مرحب کش و خیبر گشا این کار باشد پشت او تیغ دو دم او را به کف خیل ملک او را به صف مرحب نه بل صدها هزاران مرحب او را همچو کف بعد از شفای احمدی چشمان حیدر باز شد تا دید درب قلعه را چشمش به سوز و ساز شد کل ملائک را خدا آماده باش سر داده است زیرا علی پا در رکاب از بهر جنگ آماده است کون و مکان از قهر او اندر تلاطم می شود خورشید در گرد و غبار جنگ او گم می شود ای سینه از عشق علی پر باده شو پر باده شو جبریل را گفتا خدا آماده شو آماده شو دستش به تیغ تیز شد عالم به چشمش ریز شد چون شیر بر روی فرس با حالتی چون خیز شد ای تیغ در دستِ که ای؟ ای تیغ سرمستِ که ای؟ ای تیغ پا بستِ که ای؟ اندر پی خستِ که ای؟ ای تیغ رقصانی چرا؟ برگو تو حیرانی چرا؟ در دست مولایم علی برگو چو مستانی چرا؟ ای تیغ هر دم می کُشی ای تیغ در دم می کُشی از بهر وصل دست او نازی دمادم می کُشی این شهرت دیرینه را از آن ولی بگرفته ای اوج سعادت را نگر دست علی بگرفته ای حیدر چو بر دلدل نشست بنمود عزم آن حصار آمد به سوی قلعه و مرحب بدیدی چون سوار شمشیر تیز حیدری رفتی چو در بالای سر پیچیده در کون و مکان فریاد و بانگ الحذر خیل ملک بر جبرئیل حق پناه آورده اند از آتش تیغ علی از سینه آه آورده اند اندر دل مرحب هزاران ولوله افتاده بود از نعره مولا به خیبر زلزله افتاده بود چون صاعقه آمد فرود بر فرق آن مرد حسود تیغ امیرالمؤمنین آتش زد آن فرق عنود تنها نه سر را با کُلَه بل پاره سنگ خاره کرد بین دو کتف و هم کمر پشت فرس را پاره کرد زد خالق کون و مکان فریاد با صوت جلی برگیر ای جبریل حق دست ید الله علی ترسم ز تیغ مرتضی کون و مکان پاشد ز هم خورشید ره گم میکند ماه از شرار او به غم مرحب بکشت و دست او بر درب قلعه حلقه زد با نعرۀ زهرا مدد در را کنار از قلعه زد تنها نه قلعه گوش کن کل سما در لرزه شد الله اکبر ای عجب عرش خدا در لرزه شد یاللعجب این حیدر است یا که خداوند جهان یاللعجب این حیدر است یا ناظم کون ومکان یاللعجب این حیدر است یاصاحب عرش و لوا یا للعجب این حیدر است یا نسخۀ فرد خدا این آبروی حیدر است دست خدای سرمد است دریای فضل مرتضی بی ساحل و هم بی حد است حیدر پناه احمد است دین و ولای احمد است کل سپاه احمد است روح و صفای احمد است حیدر جلی حیدر خفی حیدر صفی حیدر ولی حیدر وفی حیدر قوی حیدر رضی حیدر علی حیدر قمر حیدر ثمر حیدر ظفر حیدر گهر حیدر امین کردگار او صاحب تیغ دو سر فردی است فردی بی نظیر مردی است مردی بی قرین او بهترین عبد خدا در آسمان و در زمین مهر محّمد در دلش عشق محّمد در سرش شد گر پیمبر شهر علم مولا علی باشد درش این فاش می گویم اگر حیدر نبود اندر زمین نامی نمی ماند از خدا اسمی ز ختم المرسلین خورده گره بر کار ما گوییم از مهر و وفا لبخندی از لبهای او باشد به درد ما دوا یا مرتضی اعجاز کن با آن ید خیبر گشا درب دلم را باز کن بر رحمت و لطف خدا یا مرتضی بر شیعیان بنما دمی آقا نظر ما صاحبی داریم لیک هستیم از او بی خبر حق بتول جان رسول حکم فرج امضا نما بر ما غلامی درش را از کرم اعطا نما https://eitaa.com/Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خیال و بال ، دوباره به قصد همکاری کنند شاعر شیدای شهر را یاری که باز پر بگشاید به آسمان و رسد که خواب عشق ببیند به رغم بیداری در قفس بشود باز و می پرم با شعر شده ست ضربت شیرین این قلم کاری چگونه شکر کنم رخصت سلامم را اگر چه باز از این بد، دل پری داری سلام می کنم و پاسخ سلامم را دهی به روی طبق ها به رسم درباری به زیر بارش باران سرودم این دل را به فال نیک گشودم جواب خود آری زینت کریمی نیا http://eitaa.com/Maddahankhomein