eitaa logo
🎤 مجمع‌الذاکرین خمین
1.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
371 ویدیو
226 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 👋بامابروزباشید.👌 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم ما حسینی گشته‌ایم از قبلِ دنیا با حسن ما خودِ کرببلا هستیم اما با حسن هرکه گرید بر حسن در وقت گریه بر حسین طور دیگر قُرب دارد پیش زهرا با حسن هست در نام حسن جان، هم جلال و هم جمال من زیارت می‌کنم  هر پنج‌تن را با حسن یک کریم از هرچه دارد هر دو عالم کافی است کارِ ما اُفتاده است امروز و فردا با حسن من‌که هرچه درد دیدم شد مداوا با حسین من‌که هر بیچاره دیدم گشت آقا با حسن کم اگر آورده‌ای در دخل و خرج خانه‌ات کاروبارت می‌شود تنها مُهیا با حسن گاه‌گاهی شمع روشن کن به سقاخانه‌ای نذر کن روز فرج را پیش آقا با حسن نذر کن باهم حرم سازیم بر خاک بقیع پیش  قبر فاطمه آییم آنجا با حسن ترس در این سیره هرگز جای اظهاری نداشت یک طرف دنیا و ظلمش یک طرف ما با حسن گفت: لا یوم... و در و دیوار با او گریه کرد روضه خوانی پا گرفته از همانجا با حسن حجره‌ی او شد حُسینیه حسینش مستمع قبل عاشورا محرم گشت پیدا  با حسن قاسمش جای رجز فرمود انا ابن الحسن تا به هم ریزد سپاه کفر تنها با حسن ارزق شامی زمین اُفتاد قاسم نعره زد کربلا کامل نمی‌گردید الا با حسن روز محشر هرکسی دنبال آقاییست؛ کاش مادرش آنجا صدا می‌کرد ما را با حسن هر که گرید زیر این خیمه یقیناً می‌شود... مادرش زهرا سلام‌الله علیها با حسن (حسن لطفی ۴۰۳/۰۴/۲۰) @Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم تا دخیلِ پَرِ دامان حسن می‌گردیم خیس از شُرشُرِ بارانِ حسن می‌گردیم ماه و خورشید به دورِ سرمان می‌چرخند تا که دورِ سرِ طفلانِ حسن می‌گردیم اَشهدُ اَنَّ حسن  قبلِ تولد گفتیم ما در اسلام ، مسلمانِ حسن می‌گردیم ما دوصد بار اگر باز به دنیا آییم باز هم مومنِ قرآنِ حسن می‌گردیم نوبتِ ما نشود ، بسکه ملائک هستند لطف زهراست که قربانِ حسن می‌گردیم نذری ماه محرم همه لطفِ حسن است ما  حسینی فقط از نانِ حسن می‌گردیم مذهبِ عشق تماشای حسین است و حسن در بهشت آنِ حسین آنِ حسن می‌گردیم از حسین است که بالای حسن داد کشید ما اگر پاره گریبان حسن می‌گردیم همه جا رفته و گشتیم  همین فهمیدیم همه‌ی عمر در ایرانِ حسن می‌گردیم آرزو نیست رجز نیست یقینم این است همه یک روز در ایوان حسن می‌گردیم (حسن لطفی) @Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم از زبان امام حسین علیه‌السلام دعایِ دیشب تو زود مستجاب شده یتیمِ خانه‌ی ما خانه‌ام خراب شده غریب هستی و آهِ غریب می‌گیرد دعای قلبِ شکسته عجیب می‌گیرد سَبُک شدی و چو پَر رویِ دستهای منی چقدر شکل جوانیِ مجتبای منی بگو چکار کنم داغِ بی حسابت را نگفتمت که نگیر از رُخَت نقابت را فرشته‌ها به کنارت از  آه می‌سوزند به ما نگاه کن ای بی گناه می‌سوزند به رویِ خاک چرا چاک چاک می‌مانی بغل که می‌کنمت رویِ خاک می‌مانی حلال کن نوه‌ی فاطمه عمویت را شبیه قاب دو دستم گرفته رویت را اگر که باز کنم  باز می‌شود رویت  حسن کنارِ من و شانه می‌زند مویت همینکه سنگ زدندت خلاصه اُفتادی میانِ تیغ و شن و سنگ و ماسه اُفتادی رسید دادِ تو با شیهه‌های اینهمه اسب تو را شناختم از لابه‌لای اینهمه اسب بهم نریز نبینم غمِ خزانِ تو را یتیمِ من چه کنم داغ بی امانِ تو را بگو عمو ، نه از این سینه بر نمی‌آید چگونه جا بزنم چند استخوان تو را سپاه رد شد و دیدم که گیر اُفتادی میانِ معرکه دیدم کشان کشانِ تو را چقدر نعل بهم ریخت نوجوانِ مرا بگو چگونه مرتب کنم دهان تو را... (حسن لطفی) @Maddahankhomein
شب ششم محرم الحرام یا حضرت قاسم ع نمی رسید قمر هم به پای زیباییش میان هاشمیان شهره بود یکتاییش صداش تازه کمی مثل مردها شده بود اگر چه فاصله کم بود تا شکوفاییش برای بردن دل از حسین کافی بود کمی کرشمه کند با نگاه زهراییش جواز عاشقی اش دست خط بابا بود که بسته بود به بازو به رسم شیداییش همیشه آرزویش بود چون عمو باشد نشد که شکل بگیرد خیال سقاییش همینکه مقتدرانه به سوی میدان رفت همینکه خواند رجز با دم مسیحاییش هراس و لرزه بر اندام دشمنان انداخت احاطه بود به لشگر توان یاراییش زره نداشتنش گر چه کار دستش داد نشست تیر به آن صورت دلاراییش عمامه ی سر او ضربه را نمی فهمید تبر گذشت ز پیشانی اهوراییش عمو رسید کنارش ولی چه فایده داشت چه سخت بود خدایا عروج لیلاییش به روی شانه ی او گر چه گردنش افتاد به چشم نجمه نشد کم دمی از آقاییش تمام اهل حرم آمدند با عجله برای بردن آن قامت تماشاییش حسین جعفری @Maddahankhomein
286.2K
⬛️اللهم عجل لولیک الفرج⬛️ ⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️ ⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️ ⬜️بند اول ای عموجان،به قاسم بده اذن میدان تا که باشم، منم جزوه خیل شهیدان پدرم وصیت کرده یاحسین کربلا باید بشی فداحسین آه،بده رخصتم یابن الزهرا آه،بحق داداشت مجتبی ◽️وای،امان از غریبی◽️ ⬜️بند دوم تاکه نیزه،به من خورد نوایم چنین شد ای عموجان،نگر قاسم نقش زمین شد مضطرب شده نجمه توی خیام فاطمه،شده کاره قاسم تمام آه،شده    تازه   داغ   مدینه آه،شکست استخوانم ز کینه ◽️وای،امان از غریبی◽️ ⬜️بند سوم حجله گاهم ، شده   زیره  سم  ستوران نقل جشنم،شده سنگ و نیزه ی عُدوان له ‌ شده   تمام   اعضای  تنم ای عمو میریزه خون از دهنم آه،مثال    ابالفضل   قده من آه،چو عسل کشیده شده من ◽️وای،امان از غریبی◽️ ✏️ @Maddahankhomein
238.7K
⏺اللهم عجل لولیک الفرج⏺ ☑️بند اول قاسمم نوه ی شیر خیبر شاگرد رزم  ساقی لشکر تازه داماده حسینم،من دلاور اهل پیکار مجتبی  را  یادگارم ، وارث  حیدر  کرار 🔘آه و واویلا🔘 ☑️بند دوم ای عموجان  نبینم  تنهایی بی کس و یاور و بی فدایی اذن  میدانم   بده  تا، به  ره  تو  من شهید شم مثل اصحاب همچواکبر،پیش زهراروسفیدشم 🔘آه و واویلا🔘 ☑️بند سوم افتادم  ای  عمو  بر روی خاک استخوانم شکست و تنم چاک بین میدان پیکره من،له‌ شده است بدن من از اثره  نعل  مرکب،کش  آمد  عمو  تن من 🔘آه و واویلا🔘 ✏️ @Maddahankhomein
السلام علی آفتاب علی الدوام حسن سحر مسجد‌الحرام حسن ماه زیبای پشت بام حسن حسنی زاده‌ای به نام حسن ای حُسینی ترین سلام حسن مثل دریا به جزر و مد عباس بینِ اَبروت بوسه زد عباس گفت پیشت علی مدد عباس می‌روی و تمام قد عباس ایستاده به احترام حسن جلوه‌ی بی نظیرِ شیر جمل نوجوان دلیر شیر جمل روشنیِ ضمیر شیر جمل جگر شرزه شیر شیر جمل شد نصیبت همه مرام حسن جلوه ی نور پنج تن قاسم دومین نسخه‌ی حسن قاسم مردِ پیکار تن به تَن قاسم یَلِ بی باک و صف شکن قاسم ای قیامت شده قیام حسن تیغ تیز تو می‌کند غوغا شیوه‌ی رزمِ تو خود مولا رجزت مثل مجتبی زیبا ازرق شام و بچه هایش را می‌کُشی مُنتها به نام حسن چار شانه ؛ نه آبشاری تو استواری تو اقتداری تو نوه ی شاه ذوالفقاری تو صاحب تیغ آبداری تو ای علی اکبر نیام حسن مدد از نامت استغاثه ی ما دم زدن از تو ذکر خاصه ی ما رزم تو بخشی از شناسه ی ما وصف جنگیدنت حماسه ی ما رجزت حامل پیام حسن طاق محراب ؛ کنج ابرویت شانه کرده نسیم گیسویت رعد و برق است نعره‌ی هویت میمنه ؛ میسره ، ثناگویت یک تنه لشکر نظام حسن دفترت را بگو غزل اُفتاد شوکت و هیبت ازل اُفتاد در پِیِ جانِ تو اجل اُفتاد بر زمین شیشه‌ی عسل اُفتاد تَرَک اُفتاده بین جام حسن به روی خاک جا به جا شده‌ای هدف زخم سنگ ها شده‌ای زیر سم خُرد و نخ نما شده‌ای زیر پا مانده ، بیصدا شده‌ای قد کشیده شدی ؛ تمام حسن! @Maddahankhomein
ماه شب چارده گشته پامال عموجان زچه این سان بدنت پاره پاره شده از ضربت شمشیرتنت تاکنار بدن تو به شتاب آمده ام شده همرنگ دل غرقه بخونم بدنت بدرقه کرد تورااشک ونگاهم که نبود زرهی برتنت ای گل به جزاز پیرهنت ازغم وداغ تو خون ریخته از چشم ترم مثل لاله شده پرخون زچه جام دهنت باز کن لب سخنی ازلب خاموش بگو مانده درذائقه ی من عسلی از سخنت رُخت ای ماه شب چارده ازخون ترشد رفتی وماند فروغ رجز شب شکنت گرچه حاجت به کفن نیست شهیدان رالیک شده پیراهن خونین تن تو کفنت درکنار تن صدچاک تو فریاد زنم یادگار حسنم ،سوختم از سوختنت به چه حالی ببرم سوی حرم جسم تورا منتظر مانده به ره مادر غرق محنت داغ برداغ دلم آمده گر می گریم تازه شد داغ علی باغم پرپر شدنت سوخت گرچه دل محزون «وفایی» امّا صدهزاران دل عاشق شده بیت الحزنت @Maddahankhomein
نقش ربّنا به زير سُمّ ستوران تنت رها مانده عموفدای توگردد تنت كجامانده صدازدی توعمورا ولی خبردارم كه نيمی ازنفست درگلوت جا مانده گل بهشتی من گرچه پرپرت كردند شميم ناب تودرخاك كربلامانده زپشت پرده ی خونين اشك خودديدم به عضوعضوتنت زخم نيزه هامانده شكسته اند چرا حُرمت تورا ای گل چقدربربدنت جای رّدپا مانده هنوزظرف عسل ازلبت نيفتاده هنوز روی لبت ،نقش ربنّا مانده صداي خواندن امّن يجيب می آيد كه نجمه منتظرت دست بردعا مانده توراچگونه بردخيمه گه عمو بنگر كنارجسم توازپا دراين منا مانده نوشت اشك «وفایی» پس ازشهادت تو حديث عاشقی ات برزبان مامانده @Maddahankhomein
🖤بند نوبتم رسید تا بشم شهید از غم علی عمو قدت خمید خودم برات میشم علی اکبر مثه بابام میرم توو قلب لشکر منم دیگه باید زره بپوشم تا از سرکسی نیوفته معجر بزار عموجون برم توو میدون 🖤بند اشکمو ببین بسه انتظار سن و سالمو عمو به روم نیار نگو که این بلا برام عظیمه نیگا نکن که قاسمت یتیمه نگو که دشمنای ما بی رحمن بزار منم برم خدا کریمه خدانگهدار تا وقت دیدار 🖤بند نخ نما شده قالی تنم گرگا اومدن به قصد پیرهنم عمو بیا دیگه تمومه کارم میخوام که سر رو دامنت بزارم دارم میرم دیگه منو حلال کن ببخش اگه دیگه توون ندارم تویی امیرم برات بمیرم شعر: سبک: https://eitaa.com/Maddahankhomein
سبک: مولانا یا مهدی یا قاسم بن الحسن ماه زیبای انجمن قربون تو برم آقا ای پسر شاهم حسن یا قاسم بن الحسن شده ذکر هر سینه زن فدای تو ایل و تبارم ای پسر شاهم حسن ای دلبر و دلدار نوه ی حیدر کرار ای دلبر و دلدار ای شاگرد علمدار ای دلبر و دلدار با دست کریمانت درد و غما رو از روی قلب نوکراتون بردار صاحب نسب هستی خیلی با ادب هستی تو کربلا دیدن همه که قتال العرب هستی 🔹 https://eitaa.com/Maddahankhomein
ماه پوشیده کفن در دل طوفان می رفت آه فرزند حسن داشت به میدان می رفت همه دیدند عمو در بغلش غش کرده چون به میدان بلا داشت دل و جان می رفت دانش آموخته ی مکتب ثاراللهی بی زره در نفس سایه ی قرآن می رفت او که حتی نرسیده است دو پایش به رکاب در دل لشکر طاغوت رجز خوان می رفت مرگ از طعم عسل در نظرش شیرین تر داشت با عشق ،به قربانی سلطان می رفت گرچه فرزند حسن بود ولی عشق حسین داشت آئینه ای از لولوء و مرجان می رفت رقص شمشیر و رجز خوانی او بر دل کفر داغ می زد پی هم تا خط پایان می رفت عاقبت بوسه ی شمشیر به فرق سر او خبر آورد به مهمانی رحمان می رفت همه دیدند در آغوش عمو جان می داد ماه را حضرت خورشید به قربان می رفت @Maddahankhomein
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِالله ، یا حُسَین ---------- عشق تو ما را درین وادی کِشاند از خرابه سوی آبادی کِشاند عشق تو صید جگرها می کند عشق تو دل را به صیّادی کِشاند عشق تو آمد سراغِ قلب ها از قفس ما را به آزادی کِشاند راست قامت گشته ایم ، این عشق پاک قامت ما را به شمشادی کِشاند بس که شیرین است کار عاشقی عشق تو ما را به فرهادی کِشاند ما شهید عشق می گردیم و ، عشق بر گلو این تیغ فولادی کِشاند جان ما را کرده پابندِ خودش گر کِشاند این عشق ، بنیادی کِشاند گفت «یاسر» با نسیم کربلا عشق تو ما را درین وادی کِشاند محمود تاری «یاسر» @Maddahankhomein
چه بلائی سرت ای نورِ دو عین آمده است تیربارانِ حسن یاد حسین آمده است قرعه ی قائله انگار به اسمت زده اند سنگ، کم آمده از بسکه به جسمت زده اند سرِ لِه کردنِ جسم تو چه بلوا کردند عقده ها از پدرت را سرِ تو وا کردند سینه اَت خُرد شده، بسکه لگدمال شدی زیرِ این نیزه و شمشیر و سنان، چال شدی سیزده ساله ی بشکسته تنم، صبر نما ای شده کشته بجای حسنم، صبر نما بدن هیچ کسی اینهمه پر چین نشده هیچکس مثل تو، چون فاطمه گلچین نشده چو غزالی، گلوی نازکِ تو نحر شده صحن این دشتِ غم، از خونِ تو یک بحر شده چه بلوغی قد و بالای تو دارد، گُلِ من غارتِ گیسوی خونریزِ تو شد قاتلِ من بس مرا خوانده ای، از آهِ تو بیتاب شدم تشنه لب مانده ای، از شرمِ لبت آب شدم ناله ی آخری اَت، لحظه ی افتادنِ تو پیشَت آورد مرا، در دمِ جان دادنِ تو بغلت میکنم اما ز بغل می‌ریزی چقدَر از دهن ای مست، عسل می‌ریزی سوی معراج شدی، در برِ چشمِ ترِ من جای تو هست همان پیشِ علی اکبرِ من حاج محمودژولیده @Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم   روضه جناب حضرت قاسم سلام الله یا نداری جان، لبی بگشایی و آهی کشی یا عسل چسبانده قاسم‌جان لبانت را  به هم ای یتیم خانه‌ام رحمی به حال نجمه کن ریختی در خیمه‌ام گریه کنانت را به هم ناله‌ات می آمد اما پایکوبی داشتند ناله کردم که نریزید این امانت را به هم نذر کردم بین اَبرویت ببوسم بازهم حیف نعلی ریخت اَبروی کمانت را به هم شیر شد لشکر همین که دید قد و قامتت دوخت بر این خاک جسم خون چکانت را به هم عمه‌ات دارد می‌آید اینقدر پا را مکش با تقلایت نریزی عمه‌جانت را به هم کاش می‌شد که بگویم با حسن: حالا نیا آخ پاشیده است تیغی نوجوانت را به هم دشنه‌ای خوردی صدایت را به سینه قطع کرد نیزه‌ای نامرد پیچانده دهانت را به هم در میان سینه‌ات شن ریزه می‌بینم چرا وای ساییدند شن‌ها استخوانت را به هم (حسن لطفی ۴۰۳/۰۴/۲۰) @Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎤 مجمع‌الذاکرین خمین
۲۱ تیر، روز عفاف و حجاب گرامی باد.
بسم الله الرحمن الرحیم انتخاب چون بود انتخاب تو احلی من العسل شد مرگ در حساب تو احلی من العسل پرسید: از شهادت؟ و گفتی که: ای عمو مرگ است در رکاب تو احلی من العسل ای صاحب رساله مستی، نوشته در هر صفحه از کتاب تو احلی من العسل می خواستی که شاعر کرب‌وبلا شوی این‌گونه شد خطاب تو احلی من العسل با دیدن تو طعم دهان‌ها عوض شده است پس روی در نقاب تو احلی من العسل ما نیز مست جام تو هستیم تا ابد ای مزه‌ی شراب تو احلی من العسل روزی اگر بقیع شود صاحب حرم خواهد شد اسم باب تو احلی من العسل در پاسخ سوال تو شد مرگ روسیاه وقتی که شد جواب تو احلی من العسل. @Maddahankhomein
زبان حال ابا عبدالله الحسین علیه السلام خطاب به قاسم بن الحسن علیه السلام ماه امشب نشده ماه تر از ماه شما دلبری می کنی و معرکه دلخواه شما گرم ، شمشیر شده در اثر آه شما زرهی جور نشد بر قد کوتاه شما ترسم از رفتن تو قافله بر هم ریزد آسمان از غم این قائله بر هم ریزد گشته شیرین دهنم از اثر شهد لبت شده احلی غم امروز من از حرف شبت چقدر نخل حسد برده به طعم رطبت چه شبیه است به حیدر سخن و تاب و تبت شانه بر مو زنی و سلسله بر هم ریزد از کمان ابروی تو حرمله برهم ریزد بس که لبهای تو داغ است سرم می سوزد خم شدم موقع بوسه کمرم می سوزد بیشتر از همه بر تو جگرم می سوزد همچنان قلب حسن قلب حرم می سوزد نجمه از دیدن این ولوله بر هم ریزد خیمه دشمن از این زلزله برهم ریزد عمه پروانه صفت دور سرت می چرخد چون پدر کوچه فقط در نظرت می چرخد زرهی هست که دور کمرت می چرخد زیر سم ها همه ی دور و برت می چرخد کاش یک نعره زنی تا گله بر هم ریزد بین من با تو صف فاصله بر هم ریزد رو شده با تو همه نیمه پنهان حسن قاف سین میم شده سوره قرآن حسن شاعرت هم شده مهمان سر خوان حسن گوشه چشمی به جوانان بنما جان حسن حرف بسیار ولی حوصله بر هم ریزد شاعرت نیز در این مرحله برهم ریزد زینت کریمی نیا http://eitaa.com/Maddahankhomein
زمینه و نوحه و روضه من قاسمم پور امام مجتبایم جانبر کف شاه شهید کربلایم "احلی من العسل"بود بهرم شهادت با خون حمایت میکنم من از ولایت جان عمو جان عمو اذنم بفرما تا جان بقربانت کنم فرزند زهرا از داغ اکبر طاقت من طاق گشته بهر شهادت این دلم مشتاق گشته بابای من گفته تو را من یار باشم سر باز جان بر کف چو در پیکار باشم این بازوی من بهر بازو بند بابا این جان ناقابل فقط اذنم بفرما درس شهادت میدهم بر نوجوانان اندر دفاع از مکتب شاه شهیدان آن نوجوان شد عازم میدان هیجا "ان تنکرونی" گفته با آوای شیوا کرده رجز خوانی میان قوم کافر کُشته عدو را چون علی ساقی کوثر از ضرب کینه پیکرش نقش زمین شد در زیر سم ها پیکر آن مه جبین شد در زیر سم مرکبان گفتا عمو جان اکنون به فریادم برس ای جان جانان آمد عموی مهربان با حال خسته اندر کنار پیکر پاکش نشسته گفتا عمو بادا فدای پیکر تو جان عمو من آمدم اندر بر تو سوزم ز داغت یادگار مجتبایم الگوی نسل نوجوان در کربلایم "ناطق" دگر بس کن تو این هنگامه ات را بشکن از این بار مصیبت خامه ات را غلامرضامحمودنژاد ناطق قمی http://eitaa.com/Maddahankhomein
به باغ سوره چشم آیه حَسَن داری کلام نور در آئینه سخن داری تو شاه دُّر یتیم برادرم حسنی تو تازه سرو جوان بهار این چمنی تو یادگار عزیز برادرم هستی به باغ حُسن حَسَن دیگر اکبرم هستی اگر چه باور احلی من العسل داری شراب شور به پیمانه از ازل داری اگر چه شیر نر آل هاشمی قاسم کرم تبار و مسمی به قاسمی قاسم اگر چه همچو حَسَن مرد روز میدانی برای اهل زیان سیل موج طوفانی اگر چه زاده فرزند مرتضی هستی حسن تبارترین نام کربلا هستی نمی توانمت ای سرو، اذن میدان را پس از تو چشم تر مادری پریشان را نمی توانمت ای ماه سیزده ساله نمی توانمت ای گونه باغ آلاله نمی توانمت ای سرو سرفراز بلند نمی توانمت ای صبح، بعد تو لبخند چرا مدام بر این جان خسته می تازی بگو چگونه کنم قلب خویش را راضی خزان چگونه ببیند بهار باغت را بگو چگونه ببیند حسین داغت را توئی که هست به قامت قیامتت قاسم توئی که نیست زره حد قامتت قاسم بگو چگونه ببیند بلا چشیدن تو ز ضرب سُم ستم، موج قد کشیدن تو بلا کشیده ترین سرو کربلائی تو شکسته آینه ی کرب والبلائی تو @Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علیک یا قاسم بن الحسن علیهماالسلام سردار بی زره، حسن کربلا برو آهسته از کنار من و عمّه ها برو خالی نبود جای حسن وقت بودنت حالا دوباره بی حسنم کرده رفتنت قاسم اگر که پشت سرت گریه می کنم بر غربت تو و پدرت گریه می کنم تو یک تنه به سمت سپاهی روان شدی مثل پدر اسیر جفا، بی امان شدی بابای تو امام بدون سپاه بود مسموم زهر کینه بدون گناه بود ظلم و جفای همسر او داغ من شده باران تیر و پیکر او داغ من شده حالا تو می روی وسط بغض لشکری ای یاس من چگونه ببینم که پرپری ای قدکشیده زیر سُم مرکب عدو کم دست و پا بزن جلوی دیده ی عمو زخم هلالی تن تو می کشد مرا در خون تپیده، دیدن تو می کشد مرا فهمیدم از جراحت لب های خونی ات شد سنگ، پاسخ دم ِ (اِن تَنکُرونی )ات از نعل تازه پیکر تو چنگ خورده است در جوی خون تمام تنت رنگ خورده است اعضای پیکرت شده قاسم چه زیر و رو در پهلوی تو مانده چرا نیزه ی عدو در هرکجا نشان ز تن بی گناه توست گویا تمام کرب و بلا قتلگاه توست هم قدّ تو کشیده شده زیر دست و پا هم قدّ من خمیده از این محنت و بلا ای تو ورق ورق شده قرآن مجتبی' حالا چگونه من ببرم تا حرم تو را قبل از رسیدن لب ِخنجر به حنجرم کشته شدم ز داغ تو و داغ اکبرم ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم عجل لولیک الفرج (244).mp3
1.05M
دوباره وقت ماتم شد             بیا صاحب عزای ما کجای مجلسی آقا           بخوان روضه برای ما فدای اشک خونینت             وَ آن قلب صبور تو میان روضه ها داریم                دعا بهر ظهور تو به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... 🌸🌸🌸🌸🌸 بیا آقا رسیده باز عزای حضرت قاسم بمیرم که شدی آقا انیس روضه ها دائم بیا قاسم تو را خوانده با ناله زیر دست و پا ظهورت از خدا خواهد به حقّ زینب کبری به حق حضرت زینب بده اذن فرج یارب... 🌸🌸🌸🌸🌸 چرا ای تازه دامادم حنا با خون، شده مویت نشان از نعل مرکب هاست به ماه ِ روی دلجویت تنت غرق جراجت شد شدی اینجا تو سنگ باران قد من خم شده، دیدم کشیدی قد در این میدان تو را سمت حرم بردم با چشمان ترم بردم غریب قاسم.... 🌸🌸🌸🌸🌸 بمیرم ای زبیده جان عروسیت عزا گشته ببین که مقتل قاسم تمام کربلا گشته صبوری کن که پیش تو سرش از تن جدا گردد چهل منزل ببینی که مه ِسرنیزه ها گردد شوی در شام، تو رو به رو با رقص نیزه دار او غریب قاسم....  ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
💠 تلمیح صدایت را در این صحرا طنین‌انداز خواهی کرد تو موسایی و در گهواره هم اعجاز خواهی کرد! سپیدی گلوی توست این یا که ید بَیضا؟ تو چشم کورها را بر حقیقت باز خواهی کرد کدامین راز خلقت را تو در این طور می‌بینی که جانت را فدای گفتن آن راز خواهی کرد چه زیبا دل به دریا می‌زند مادر، چه زیباتر، عروجت را از آغوش پدر آغاز خواهی کرد بگو که باز می‌گردی به آغوشش غریبانه بگو با خون سرخت تا خدا پرواز خواهی کرد :: اسیر سِحر دنیاییم... محتاج نگاه تو تو موسایی و در گهواره هم اعجاز خواهی کرد 📝 https://eitaa.com/Maddahankhomein