❃﷽❃ یامهدی
#سلام_امام_زمــانم
#سلام_پدر_مهربانم❤️
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
ای حاضرِ غایب از نظر وقت ظهور است
ای غـایت آمال بشــر ، وقت ظهور است
پـایـان بده بـر ظلمت شبــهای جـــدایی
ای ماه دل آرای سحر ، وقت ظهور است
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
#رقیه_سعیدی_کیمیا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
https://eitaa.com/Maddahankhomein
🌸 یا امام زمـــانم سلام 🌸
سَر شد به شوق وصل تو فصل جوانیَم
هرگز نمی شود که از این در برانیَم
یابن الحسن برای تو بیدار می شوم
صبحت بخیر ای همه ی زندگانیم
الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج
https://eitaa.com/Maddahankhomein
💎مولاجان😢
وقتی بیایی سینه را خانه تکانی می کنم
رنگ تمام پردهها را آسمانی می کنم
وقتی بیایی روز و شب چون کودکان نو سخن
با ذوق ، در دنیای تو شیرین زبانی می کنم
آنقدر خیره مانده ام بر عکسهای کهنه ات
انگار دارم قابها را هم روانی می کنم
طاقت نمی آرم کسی آیینه ات را بشکند
با قیل و قال سنگها هی مهربانی می کنم
من با تمام واژهها اتمام حجت کرده ام
شعر تو را ، شور تو را روزی جهانی میکنم
یک جای دنیا ، شعر با هم آشتیمان می دهد
آن وقت هر شب در هوایت شعر خوانی می کنم
دیگر چه فرقی می کند من پیر باشم یا جوان؟
وقتی تو باشی تا ته دنیا جوانی می کنم
#حسنا_محمد_زاده
https://eitaa.com/Maddahankhomein
موعود خدا، مرد خطر میخواهد
آری سفر عشق، جگر میخواهد
ای جامعهی میلیونی عصر ظهور!
او سیصد و سیزده نفر میخواهد!
#محمدحسین_ملکیان
#یا_مهدی_عج
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#یاصاحب-الزمان_ادرکنی
ذوالفقاری که در آغوش نیام است هنوز
چشم هایی که به دنبالِ امام است هنوز!
قطره قطره ستم و سایه به سایه تزویر!
این زمین تشنه ی دریای قیام است هنوز
ای خدا منتظر دولتِ خاصانِ توئیم
عالمِ ماست که در دست عوام است هنوز!
به شرابِ شکرینی نرسیدیم چه حیف
مِی در این عالمِ بیگانه حرام است هنوز
توبه کن تا بگراییم به عشقِ قائم!
آیه ی عشق که بر روح قوام است هنوز
قصه ی عشق من و آن گلِ غایب تلخست
وصلتی نیست و این قصه درام است هنوز..
تو چه نزدیکی و من دور،ز تو ادرکنی..
شور تو بر غزلم حسن ختام است هنوز..
✍محمد ثاقبی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
روضه در یک کلام وای از شام ....
روضه در یک کلام وای از شام
دردِ بی التیام وای از شام
کاش مادر مرا نمی زائید
ناله های مدام وای از شام
ناسزاهای بد به ما گفتند
همه جایِ سلام وای از شام
آن دیاریِ که کرده بازی با
آبروی امام وای از شام
قافله تا غروب گیر افتاد
کوچه ها ناتمام وای از شام
دخترِ فاطمه اذیت شد
از نگاهِ حرام وای از شام
گذر از کوچه هایِ تنگِ یهود
آتشِ رویِ بام وای از شام
جایِ حیدر زگیسویِ دختر
می گرفت انتقام وای از شام
در میان ِ چهار هزار رقاص
گریه در ازدحام وای از شام
سر و تشت و پیاله های شراب
چوبِ بی احترام وای از شام
لعنتی در کنارِ سر میریخت
میِ باقیِ جام وای از شام
سرخ موئی اشاره کرد و یزید
گفت : گفتی کدام؟؟وای از شام
من چهل سال گریه میکردم
با همین یک کلام وای از شام
#روضه
#ورودبه_شام
#اول_صفر
به قلم #قاسم_نعمتی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
(بسم رب الحسین)
#آغاز_ماه_صفر
#اسارت_حضرت_زینب_علیهاسلام
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
همیشه ماه محـــرم شروع یک سفر است
سفر به مقصد شام و به غربت صفر است
سفـــر به بغــض نهــان ستـــاره ها سرِ نِی
سفر به خیمــهٔ باران به چشمهای تر است
صفــر نگـــاه پر از دردِ یک علمـــدار است
به خواهـــری که ز بزم شراب،خونجگر است
صفر اشــارهٔ سنگیـــن دست زجـــر بر آن
کبوتری که به سنگ جفا شکسته پر است
صفـــر جواب غریبی ست در میان طبـق
به دختــری که شبانه در انتظار سر است
سری که گاه به نیزه ست و گاه در دل تشت
سری که با لب خونین مقابل نظـر است
سری که گاه تنــوری، شکفـــته از نورش
سری که راهبی از آن دلش پر از شرر است
سری که سنگ جفا از یهودیان خورده ست
سری که بر سر بازارِ شام در گذر است
سفر به این همه غـــربت چقدر سنگین است
کمان قامت زینب نشان از این سفر است
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علیک یا ام المصائب یازینب کبری
دروازه ی ساعات بود و هتکِ حرمت ها
حیران شد اینجا عمه ی سادات ، ساعت ها
ساعاتِ این دروازه بی اندازه غم دارد
دروازه ای که شد سر آغازِ مصیبت ها
یک مرتبه دیدند شهر شام شد روشن
یک قافله از نور آمد بینِ ظلمَت ها
شد کاروان اینجا معطّل بینِ جمعیت
وای از شلوغی ها و ای وای از اهانت ها
دروازه با آوازِ رقّاصان دلش لرزید
زینب دلش خون شد میان این جسارت ها
بازار شام و ازدحام و زینبِ کبری
گشتند روی نی ، پریشان کوهِ غیرت ها
با سنگ استقبال سرها آمدند اینجا
بازار گم شد بینِ آزار و اذیّت ها
زینت به زین العابدین گشته غل و زنجیر
خون شد به قلبِ مرد محراب و عبادت ها
عباس روی نیزه شرمنده شد از زینب
چون دید خواهر را اسیرِ بی مُروّت ها
با خطبه های آتشین ، آتش به دشمن زد
روشنگری کرد و عیان شد واقعیت ها
در شام گویا یک علی با ذوالفقار آمد
تنها بر آید از علی این گونه صحبت ها
هرگز نمی گویم چگونه ساکتش کردند
زشت است آید بر زبان بعضی عبارت ها!!
بر روی نیزه، خواندن آیات حکمت داشت
قرآن تلاوت شد برای رفعِ تهمت ها
هر بار زینب دیده اش بر یار می افتاد
تجدید می شد بین آنها عهد و بیعت ها
#رضا_یزدی_اصل
#دروازه_ساعات
#ورود_اسرا_به_شام
http://eitaa.com/Maddahankhomein
نوحه شور زمینه
حضرت رقیه س
🎋▪️🎋▪️🎋▪️🎋
دختری در گوشه ی در گوشه ی
خرابه ای ویرون
ناله زد بابا می خوام بابا می خوام
با چشمای گریون
دختری که پدر نداره
سایه ای روی سر نداره
منتظر می نشینه با اشک
چاره ی دیگری نداره
مگه یادم میره که راسشو در بر گرفته
مگه یادم میره که دستشو بر سر گرفته
مگه یادم میره که نالشو از سر گرفته
عزیز فاطمه جانم حسین سالار زینب۲
🎋▪️🎋▪️🎋▪️🎋
ای پدر خوش آمدی خوش آمدی بدیدنم بابا
روشن از روی تو شد روی توشد ویران سرای ما
تو بیابانها می دویدم
طعنه ها رو من می شنیدم
خورده ام بس که تازیانه
تا به این ویرونِ رسیدم
مگه یادم میره راس تو را به نیزه دیدم
مگه یادم میره از غم تو قامت خمیدم
مگه یادم میره من روی خار ها می دویدم
عزیز فاطمه جانم حسین سالار زینب۲
🎋▪️🎋▪️🎋▪️🎋
بابا جون کی راس تو کی راس تو بریده از کینه
بر لبت چوب جفا چوب جفا
کشیده از کینه
مثل مادر مویم سپیده
قامتم از غم شدخمیده
"ایتمنی صغر سنی"
من به طفلی شدم شهیده
مگه یادم میره از روی ناقه اوفتادم
مگه یادم میره گفتم بابا برس بدادم
مگه یادم میره که عمه زینب بد مرادم
عزیز فاطمه جانم حسین سالار زینب۲
🎋▪️🎋▪️🎋▪️🎋
یا حسین در راه تو دراه تو
دل بیقراریم ما
ماهمه آماده ایم آماده ایم
تا جان سپاریم ما
زتده ایم زنده با ولایت
رهرو راه کربلایت
چون شهیدان وادی عشق
رهسپاریم ما تا شهادت
مگه یادم میره اون پاره پاره پیکرا رو
مگه یادم میره اون سرهای از تنِ جدا رو
مگه یادم میره اون تیغو تیر و دشنه ها رو
عزیز فاطمه مولاحسین سالار زینب۲
🎋▪️🎋▪️🎋▪️🎋
غلامرضا محمودنژاد (ناطق) قم صلوات
https://eitaa.com/Maddahankhomein
حضرت رقیه س
🎋▪️🎋▪️🎋▪️🎋
من سه ساله حسین
بر حسینم نور عین
گوشه این - خرابه هستم
در غم با بایم نشستم
عمه جان زینب بابا ندارم
از غم هجرش دل بی قرارم - گلعذارم
ابتا یاحسین بابای مظلوم ۴
🎋▪️🎋▪️🎋▪️🎋
شد خرابه نورانی
از سرش گل افشانی
کرده ام من - با راس بابا
در خرابه - من درد دلها
"ایتمنی علی صغر سنی"
"یا ابتا سلام علیک منی" - ای پدر جان
ابتا یاحسین بابای مظلوم ۴
🎋▪️🎋▪️🎋▪️🎋
آمدی بابا جانم
ای تو روح و ریحانم
کنج ویران - من بی معینم
دختر تو - زار و حزینم
آمدی بابا جانم فدایت
من سه ساله ام سوزم برایت - در فراقت
ابتا یاحسین بابای مظلوم ۴
🎋▪️🎋▪️🎋▪️🎋
زجر دون با من چه کرد
کعب نی بر من می زد
من ز روی - ناقه فتادم
ناله ام بود - برس بدادم
فاطمه آمد تا در بر من
روی دامن بگرفته سر من - مادر من
ابتا یاحسین بابای مظلوم ۴
🎋▪️🎋▪️🎋▪️🎋
کی سرت را بریده
خون ز لب هات چکیده
خیزران کی - زد بر لب تو
خون جگر شد - چون زینب تو
دختری را که بابا نداره
سایه مهرش بر سر نداره - پس چی داره
ابتا یاحسین بابای مظلوم ۴
🎋▪️🎋▪️🎋▪️🎋
غلامرضامحمودنژاد (ناطق) قم
صلوات