#امام_رضا_علیهالسلام
#غزل_مثنوی
🔹جادۀ توحید🔹
کنار پنجرهفولاد، گریه مغتنم است
در این حریم برای تو گریه محترم است
جهان سادۀ من: گریۀ وصال و فراق
تمامی دو جهان، گوشۀ همین حرم است
شروع مرگ، زمان جدا شدن از تو
به پایِ عشق تو مردن، حیاتِ دم به دم است
چه دورم از تو... خدایا چه دیر فهمیدم!
تو در کنار من و سرنوشت من عدم است
تو را در آینههایم نشد نشان بدهم
چقدر ساحت این شعر کوچک است و کم است
برای جستن دُرّ حدیث سلسلهتان
زمان به حال رکوع است و پشت عرش، خم است
حدیث گفتی، حقا چه اتفاق افتاد
به حکم «اِلّا»یت، پرده از نفاق افتاد..
نفاق و کفر به حکم تو راهشان سد شد
مسیر کوی ولا غرق رفت و آمد شد
سرودی «اَشهَدُ اَن لا اِلهَ اِلّا الله»
ولایت تو نشان داد راه را از چاه
به«لا اله»، اذان را دوباره جان دادی
برائت از همۀ کفر را نشان دادی
«بشرطها»ی شما راه را به ما فهماند
حضور منتشر ماه را به ما فهماند
به«لا اله» رسیدیم و نفی غیر شما
به بارگاه ولا، حصن محکم «الا»
به حصن محکم خود راه دادهای ما را
به زیر پرچم خود راه دادهای ما را
حدیث گفتی و از حکمتت جهان پر شد
کنار دریایت، هرصدف پر از دُر شد
حدیث سلسله، تفسیر ناب توحید است
تجلیات ولایت به قاب خورشید است
به سمت جادۀ توحید میبرد ما را
به سوی خانۀ خورشید میبرد ما را
کلیموار به طور تبسم آمدهایم
به شوق «و رضیالله عنهم» آمدهایم
زیارت تو شبیه عروج تا عرش است
حریم تو ملکوت است؟ فرش یا عرش است؟
عروج عرشنشینان، هبوط در حرمت
مقام سلطانی، خوشهچینی از کرمت
به لطف نور تو هر ظلمتی سحر گردد
گناهکار بیاید فرشته برگردد
به اشتیاق نگاه تو زائرت شدهام
همین بسم که بگویی که شاعرت شدهام
تو قول دادهای ای مهربان- که همنفسی-
سهجا به داد دل شیعیان خود برسی
سهجا؟ نه در همهجا لطف تو کنار من است
تو آن امام رئوفی که بیقرار من است...
#سیدمهدی_حسینی_رکنآبادی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#پایان_محرم_و_صفر
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
اگرچه گریه نمودم دو ماه با غمتان
مرا ببخش نمردم پس از محرمتان
لباس مشکی من یادگاری زهراست
چگونه دل کنم از آن؟ چگونه از غمتان؟
بگیر امانتیات را، خودت نگه دارش
که چند وقت دگر میشویم محرمتان
برای سال دگر نه برای فاطمیه
برای روضهی مادر برای ماتمتان
هزار شکر که از لطف پنجره فولاد
میان حلقهی ماتم شدیم همدمتان
بیا دوباره بخوان روضههای یابن شبیب
که من دوباره بسوزم دوباره با دمتان
چه شامها که زدی سر به گریهام اما
مرا ببخش نمردم به پای مقدمتان ...
✍ #حسن_لطفی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#مناجات_شهادت_حضرت_رضا_علیه_السلام
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
ماه صفر گذشت بدون شما چرا؟
در پشت ابر، مانده ای ای ماه ما چرا؟
شاه جهان که ساکن صحرا نمی شود!
هستی همیشه در به در ِذی طُویٰ چرا؟
دشمن که جای خود، چه توقّع از آن ولی
از یاد برده است تو را آشنا چرا؟
غیر از دعا برای ظهورت که چاره نیست
اما نمی رسد به اجابت دعا چرا؟
هستی کجای مجلس ما،صاحب ِعزا؟
حاضر شوی به مجلس ما در خفا چرا؟
روضه برای حضرت سلطان گرفته ایم
کشته شده ست جدّ رئوفت رضا چرا؟
ای منتقم بگیر دگر انتقام ِاو
اجر امامتش شده زهر جفا چرا؟
در بین قصر و حجره ی خود خورده بر زمین
انداخته به روی سرش یک عبا چرا؟
حالا که روی خاک، سرش را گذاشته
جدّش حسین را زده دائم صدا چرا؟
گوید: حسین از چه تو را تشنه کشته اند
موی سپید تو شده با خون حنا چرا؟
وقتی که پیش عمّه، سرت را بریده اند
دیگر جدا شده سر تو از قفا چرا؟
در زیر نعل تازه ی ده مرکب عدو
شد عضوعضو پیکر تو جابجا چرا؟
جسمی که جای بوسه ندارد سه روز و شب
شد روی خاک گودی مقتل رها چرا؟
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#مناجات_شهادت_حضرت_رضا_علیه_السلام1
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
از پشت ابر ، ای مه تابان ِ احمدی
جانها به لب رسیده و بیرون نیامدی
مانده هنوز روی لب شیعه بی امان
عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان
هر روز ما گذشته چرا با نبودنت
مانده همیشه در دل ما شوق دیدنت
در پای منبر تو نشد سینه زن شویم
با تو نشد که ثانیه ای هم سخن شویم
قسمت نشد که گریه کند پا به پای تو
این دیده، بین روضه ی صبح و مسای تو
روز عزای حضرت سلطان طوس شد
برپا دوباره هیئت شمس الشموس شد
روی کتیبه ضامن آهو نوشته ای
یک (یا رئوف)گوشه ی هر سو نوشته ای
قربان شال مشکی و اشک عزای تو
در زیر خیمه زمزمه ی یا رضای تو
این روزها تو زائر سلطان مشهدی
دل را به بحر صحن و سرای رضا زدی
داری برای غربت او گریه می کنی
بر آن عبا و محنت او گریه می کنی
در زیر آن عبا که به رأسش کشیده است
در بین قصر و حجره قد او خمیده است
خورده زمین و پا شده با زحمت زیاد
از دست زهر و دوری فرزند خود جواد
جوری به خاک حجره سرش را نهاده است
گویا به صورت از روی مرکب فتاده است
افتاده باز یاد تن غرق خاک و خون
داغ عظیم،اشک حرم ،زین واژگون
یاد تنی که گوشه ی صحرا رها شده
با نیزه عضوعضو تنش جابه جا شده
دارد هزار و نهصد و پنجاه زخم کین
جسمش بدون غسل و کفن مانده بر زمین
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل مدح امام رضا علیه السلام
خورشیدی اَمّا سایهات رویِ سرِ دنیاست
صحنوسرایِ تو رضاجان جَنَّةُالاعلاست
تنها خراسان جیرهخوارِ نانِ خوانَت نیست
عالَم گدایِ سفرهدارِ کشورِ دلهاست
بالاترین مَنصب در این عالَم برایِ ما
فَرّاشیِ صحنِ علیِ عالیِ اَعلاست
در کفشداریِ حرم جِبریٖلْ مشغول است
از بهرِ اِسرافیل نقّاره زدن رویاست
مثلِ کبوترهایِ مشهد رِزق و روزیام
بر سفرهیِ شاهِ رئوفِ خانهیِ زهراست
سلطانعلیموسیَالرّضا ما از غلامانیم
روزِ قیامت پرچمِ خُدّامِ تو بالاست
اِذنِ زیارت میدهی دلتنگ و بیتابیم
مشهد نجف مکّه مدینه کربلایِ ماست
بیچارهیِ شبهایِ زیبایِ حرم هستیم
از زائرانِ دائمیِ مشهدت آقاست
#حسین_ایمانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
مدح شهادت امام رضا علیه السلام
شهر خراسان ز چه غوغا شده
دیده ی شیعیان چو دریا شده
جان رضا به راه دین شد فدا
شهر خراسان شده چون کربلا
هشتم امام ما رضای مظلوم
از ستم و کینه بگشته مسموم
رضا عزیز مصطفی شد شهید
قامت عالم ز غم او خمید
شهید راه دین بگشته رضا
بزم عزا از غم او شد به پا
قصر عدو بهر رضا قتلگاه
ناله زند به حجره با اشک وآه
گوشه ی حجرهاش رضا فتاده
سرش به روی خاک غم نهاده
در گوشه حجره چه بیقرار است
فتاده در حجره در انتظار است
رضا که شد مسموم ظلم و عناد
چشمش به در، در انتظار جواد
کنار جسمش پسرش آمده
جواد نور بصرش آمده
رضا شهید ظلم مأمون شده
دل جواد ابن رضا خون شده
آن که بود شافع روز شمار
کنار پیکرش شده بیقرار
زهر ستم بر پدرش کرد اثر
ابن الرضا از غم او دیدهتر
قامت عالم ز غم او خم است
صبر جوادش ز غم او کم است
ز داغ او جواد شد دیدهتر
کنار پیکر پدر خون جگر
جواد او ز داغ او در محن
نموده پیکر پدر را کفن
رضا شده از ستم زمانه
به سوی رضوان خدا روانه
(رضایم) و عبد و غلام توام
امید من عاشق نام توام
شب شهادت توام عزادار
کن نظری بر این دل بیقرار
#رضا_یعقوبیان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسماللهالرحمنالرحیم
#شهادت_حضرت_علی_ابن_موسی_الرضا_علیهالسلام
روضه امام رضا علیهالسلام
از بس به خاکِ بی کسیاش پا کشیدهاست
سر را به رویِ دامن زهرا کشیدهاست
در را ببند اباصلت ، نشنوند
دادی که مادر از غم آقا کشیدهاست
انگورِ زهردار چه کرده است ، واضح است
آتش تمامیِ جگرش را کشیدهاست
آه ای جوادِ شهر کمی زودتر بیا
کارش خدای من به تقلا کشیدهاست
خواهر ندارد اینکه چنین میزند نفَس
خود را به حُجرهاش تک و تنها کشیدهاست
معصومه خوب شد که ندیدهاست حالِ او
این دست و پا زدن به درازا کشیدهاست
این گوشه قتلگاه حسین است ، نه رضا
از سینه بسکه وای حُسینا کشیدهاست
زینب اگرچه بود ولی کاشکی نبود
گودال هست و کار به دعوا کشیدهاست
سهمش میانِ اینهمه غم ، تازیانه است
سهمش میان غارت و بلوا کشیدهاست
نگذاشت تا حسین بگوید برو حرم...
بی غیرتی که روی لبش پا کشیدهاست
دَرهَم شدهاست خونِ دو دستش به خونِ او
از بسکه تیغ از تَنِ آقا کشیده است....
حسن لطفی #یاشبیر
https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_علی_ابن_موسی_الرضا_علیهالسلام
عبا به روی سر خود کشید و هِی اُفتاد
همینکه زهر جگر را درید و هِی اُفتاد
سرِ مبارک و چشمان تار و سنگِ مسیر
میانِ راه زمین را ندید و هِی اُفتاد
چه کرده با جگرش زهر مادرش میدید
چگونه تا درِ حجره رسید و هِی اُفتاد
گرفته بود اباصلت از بغلهایش
نشست و پاشُد و آهی کشید و هِی اُفتاد
برای زهر نه در کوچه یادِ مادر بود
صدای نالهی زهرا شنید و هِی اُفتاد
گذاشت دست به در ، میخِ شعلهور را دید
گذاشت دست به پهلو خمید و هِی اُفتاد
رضا نبود حسن بود و پارههای جگر
به خاک ، خون زِ لبانش چکید هِی اُفتاد
به یادِ روضهی یابن الشبیب و یادِ سر و
لباس کهنه و آنکه برید و ... هِی اُفتاد
زِ خیمه تا به بلندی ، زِ تل سویِ گودال
چقدر عمهی ما هِی دوید و هِی اُفتاد
نکرد رحم حرامی به طفلِ بی بابا
که پابرهنه دوید و بُرید و هِی اُفتاد
به من دهید که سر را برایتان ببَرم
شما که هِی نوکِ نیزه زدید و هِی اُفتاد
حسن لطفی #یاشبیر
https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_علی_ابن_موسی_الرضا_علیهالسلام
زِ درد بال و پری زد ولی پرش اُفتاد
میان کوچه عبایِ مطهرش اُفتاد
دوباره کوچهی باریک و سنگهایِ زمین
مواظب است نیاُفتد که آخرش اُفتاد
نهاده است به دیوار شانه هایش را
اگر چه تکیه زده باز پیکرش اُفتاد
بلند شد به سرِ زانویَش ، زمین نخورَد
چه کرده زَهر که اینبار با سرش اُفتاد
نشد صدا بزند یک نَفَس جوادش را
که کارِ او به نَفَسهایِ آخرش اُفتاد
رسید یک طرفِ حجره و زمین غلطید
دُرست مادرِ او سمتِ دیگرش اُفتاد
نبود طَشت به پیشش ولی یقین دارم
که تِکههایِ جگر در برابرش اُفتاد
گِریست دامنش از پارهی جگر پُر شد
که یادِ خاطرهی گریه آورش اُفتاد
تمامِ حُجره پُر از روضههای محسن بود
همینکه خانه پُر از شعله شد دَرَش اُفتاد
شکسته شد در و یک ضربه میخ را هول داد
همینکه محسنش اُفتاد مادرش اُفتاد
* * *
رسید کاسهیِ آبی حسین گفت حسین
دوباره لرزه به لبهای مضطرش اُفتاد
حرامزادهای آمد به سینهاش پا زد
در آن طرف سرِ گودال خواهرش اُفتاد
چه سخت شد ، اثر بوسه از گلو نگذاشت
که شمر از نَفَس اُفتاد ، خنجرش اُفتاد
یکی دو تا... نه خدایا دوازده ضربه
میان پنجه سری ماند و حنجرش اُفتاد
حسن لطفی #یاشبیر
https://eitaa.com/Maddahankhomein
سائلت نشسته زیر باران_1_1.mp3
3.46M
زمزمه یا شور سینه زنی
امام رضا علیه السلام
از حسین رئوفی
سائلت نشسته زیر باران
زائرت رسیده رو مگردان
اشک و آه من چه کرده توفان
آمدم رضا جان ۲
بر گدایتان راه چاره بسته است
میهمان تان زار و دل شکسته است
آمد است و از هر که جز تو خسته است
یا امام رضا یا امام رضا مدد ۳
اشک شرم من چو شمع سوزان
می دود به گونه ام شتابان
خوانده ای مرا ز جود و احسان
آمدم رضا جان ۲
رزق عمر من در اشاره ی شماست
چشمتان ز کار جهان گره گشاست
رو سیاه شد هر که از شما جداست
یا امام رضا یا امام رضا مدد ۳
با دلت چه کرده زهر سوزان
بهر غربتت شه خراسان
مثل اهل عرش ، دیده گریان
آمدم رضا جان ۲
روی سر کشیدی به کوچه ها عبا
مثل مادرت خورده ای زمین چرا
پهلو تو گرفتی میان کوچه ها
یا امام رضا یا امام رضا مدد ۳
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_رضا_ع
#امامنامه
من نه سلطان، نه پادشاه، فقط گفته ام دائما امام به تو
تو امامی برای ما و چقدر، خوب می آید این مقام به تو
تو نه آن پادشاه جباری که من از جبر نوکرش باشم
تو امام منی و از سر مهر، می کنم دائم احترام به تو
در علیک السلام تو آقا چه نهفته مگر که اینگونه
هر کسی آمده به دیدارت گفته با گریه السلام به تو
گوشه ی آسمان تو هر شب، دست بر سینه "یا رضا" برلب
تا که بر گرد گنبدت باشد ، رو زده ماه ناتمام به تو
تا که نام تو را شنیده ام و ...عشق پاک تو برگزیده ام و ...
من که از این و آن بریده ام و ...کرده ام اقتدا مدام به تو
با تو هر چند رو به راهم من، بی تو یک شهر بی پناهم من
پس بگو از شما چه خواهم من، غیر از عشقی علی الدوام به تو
گر چه از روزگار خونخواری بر جگر زخم شوکران داری
در حریم تو می دهد آری ..حال خوب من التیام به تو
من خداحافظی نخواهم کرد با تو تنها سلام باید گفت
من جواب سلام میشنوم قبل از آنکه دهم سلام به تو
#
ای که در غصه ها گرفتاری! یا که بد کرده ای، خطا کاری
هم سوی شاه و هم امام برو، رحم دارد ببین کدام به تو
#حسن_زرنقی
https://eitaa.com/Maddahankhomein