#غدیریه
غدیر در دل خم برکه ای حقیر نبود
نبود چشمه و رودی اگر غدیر نبود
اگر غدیر نبود و علی امام نبود
یقین برای بشر هیچ دستگیر نبود
به چند راهی دنیا غدیر ثابت کرد
برای درک خدا جز علی مسیر نبود
مگو چرا علی و دیگران نه ...باور کن
بجز علی به پیمبر کسی نظیر نبود
اگر غدیر به ساغر می آمد از دل خم
یقین که کار خماران عشق گیر نبود
اگر به تشنگی اش از غدیر می نوشید
به جای جای زمین این همه کویر نبود
اگر زمانه علی را امیر خود می کرد
زمین به دست حقیران خود اسیر نبود
غدیر کاش که می ماند و روز عاشورا
به پیش فاطمه اسلام سر به زیر نبود
#حسن_زرنقی
@Maddahankhomein
#امام_حسین_ع
#کربلا_محرم_عاشورا
#غزه
دلم رنگ و بوی محرم گرفته ست
که با "یاحسین"ی چنین دم گرفته ست
چه گویم که در گوشه ای از وجودم
کسی در بغل زانوی غم گرفته ست
گرفتار خود کرده ای عالمی را
غم تو سراپای عالم گرفته ست
که امروز هم کربلا تو بر پاست
که عباست امروز پرچم گرفته ست
نوای تو آرامش پشت جبهه ست
و خشم تو خط مقدم گرفته ست
به هرجای عالم، ستم گردنش را
به پیش بلندای تو خم گرفته ست
ببین غزه را... هرگز از پا نیفتد
هر آنکس که دست تو محکم گرفته ست
#
من و قطره اشکی! ببخش آی دریا
اگر چشمم از آن همه، کم گرفته ست
#حسن_زرنقی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#امام_حسین_ع
#نیزه #سر 😭
این چه شوریست که برپاست چنین بر نیزه؟!
گوئیا می برد از حادثه ها سر نیزه
هم به قرانِ ورق سوخته ای، رحل شده
هم به فریاد امامی شده منبر نیزه
گوئیا می رسد از دور بهاری خونین
بسکه آذین شده با لاله ی پرپر نیزه
نه فقط قافله سالار سرش بر نیزه ست
می برد بر سر خود اکبر و اصغر نیزه
بر سر نی به برادر که می افتد نظرش
می رود بر جگر زخمی خواهر، نیزه
این چه داغی و چه دردی ست که در کرببلا
بعد خنجر بزند بوسه به حنجر، نیزه
شام را یکسره در خلوت شب خواهد رفت؟
یا که دارد به سر اندیشه دیگر نیزه؟!
کاش از کوچه و بازار نیفتد گذرش
تا نیفتد نظر سنگ دلان بر نیزه
تا سر سرور خوبان دو عالم با اوست
می رود از سر هر بام فراتر نیزه
بر سر نیزه رها می رود این سر اما
آه و صد آه از آن پیکر و از سرنیزه...
#حسن_زرنقی
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_سجاد_علیهالسلام
شهیدان غرق خون رفتند و من دردا که جا ماندم
تمام عمر خود در آرزوی کربلا ماندم
همه ایل و تبارم با قطار زخم ها رفتند
دریغ از من که با انبوهی از این زخم ها ماندم
من از آن روزهای تلخ و طاقت سوز تا امروز
ز پا افتاده ای بودم که با دست دعا ماندم
پدر، آن قله ی ایثار ما را سیلی از خون برد
از آن بشکوه من بودم که مثل رد پا ماندم
سری را زیر خنجر، روی نی،طشت طلا، دیدم
منی که خون جگر تا انتهای ماجرا ماندم
کنار کودکان با دست های بسته افتادم
کنار عمه ها منزل به منزل هم عزا ماندم
میان کوچه و بازار یا هر مجلس شومی
مرا هر لحظه عاشوراست از روزی که جا ماندم
به دوشم پرچم کرببلا بود و در این پیمان
به اشک و آه رمز آلود بی چون و چرا ماندم
#حسن_زرنقی
@Maddahankhomein
#امام_حسین_علیهالسلام
#سر #نیزه
این چه شوریست که برپاست چنین بر نیزه؟!
گوئیا می برد از حادثه ها سر نیزه
هم به قرانِ ورق سوخته ای، رحل شده
هم به فریاد امامی شده منبر نیزه
گوئیا می رسد از دور بهاری خونین
بسکه آذین شده با لاله ی پرپر نیزه
نه فقط قافله سالار سرش بر نیزه ست
می برد بر سر خود اکبر و اصغر نیزه
بر سر نی به برادر که می افتد نظرش
می رود بر جگر زخمی خواهر، نیزه
این چه داغی و چه دردی ست که در کرببلا
بعد خنجر بزند بوسه به حنجر، نیزه
شام را یکسره در خلوت شب خواهد رفت؟
یا که دارد به سر اندیشه دیگر نیزه؟!
کاش از کوچه و بازار نیفتد گذرش
تا نیفتد نظر سنگ دلان بر نیزه
تا سر سرور خوبان دو عالم با اوست
می رود از سر هر بام فراتر نیزه
بر سر نیزه رها می رود این سر اما
آه و صد آه از آن پیکر و از سرنیزه...
#حسن_زرنقی
@Maddahankhomein
#کاروان_در_شام
#غزل🔹تفسیر کربلا🔹
چه غمگین، کاروانی میرود از کربلا تا شام
گره خوردهست آیا سرنوشت کربلا با شام؟
به نیزه آفتابی میشکافد سینۀ شب را
و از گودال خون منزل به منزل میرود تا شام
به دل بغض علی، در دست سنگ و بر زبان طعنه
در استقبال آل مصطفی برخاست از جا شام
چنان سنگیندلیها با کبوترهای زخمی شد
که در شام بلا از غصه شد هر روز آنها شام
نمیدانم چه دیده حضرت سجاد در این شهر
که پرسیدند از رنج سفر، فرمود مولا: شام
ولی این کاروان همراه با خود زینبی دارد
به دست دختر شیر خدا افتاد از پا شام
اگرچه جای خنجر خیزران میدید اما باز
شبیه کربلا در چشم زینب بود زیبا شام
اسارت را ببین راز شهادت برملا کرده
چنان که مو به مو تفسیر کرده کربلا را شام
📝 #حسن_زرنقی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#غزل_زیارت_اربعین
🔹دست خالی برنگردی🔹
میروی دریا دل من! دست خالی برنگردی
از میان دردها با بیخیالی برنگردی
خاطر آشفتۀ من! میروی یادت بماند
تا سر و سامان نیابی این حوالی برنگردی
با تو نامی و نشانی از اسیران بلا نیست
از بیابانها اگر با خستهحالی برنگردی
با نسیم اشک و آهت پر بزن تا آستانش
تا نسوزد آتش عشق از تو بالی برنگردی
خانۀ ما کربلا و دوریِ از خانه تا کی!
میشود آیا به خانه چند سالی برنگردی؟
ماهی تنگ بلورم! ای دل بیتاب و تنگم
میروی و کاشکی از آن زلالی برنگردی
📝 #حسن_زرنقی
روزیتون اربعین ان شاءالله
https://eitaa.com/Maddahankhomdin
اربعین
ببین در این سیل بی قراران، امیدها را اراده ها را
که موج در موج عشقبازان، احاطه کرده ست جاده ها را
ببین به کوه و به دشت و صحرا، فراتر از مرزهای دنیا
در این مسیر به سمت دریا،
سواره ها را پیاده ها را
سفید را با سیاه دیدم گدا به همراه شاه دیدم
همه در این شاهراه دیدم به پای دل سر نهاده ها را
اگر رسیدیم تا به اینجا، گرفته عباس دست ما را
به هر قدم می کنی تماشا شکوه از پا فتاده ها را
یکی گرفته ست دست مادر، برادری در کنار خواهر
چه جذبه ای جمع کرده یکسر؟، کنار هم خانواده ها را
یکی رسیده به نان و آبش، یکی به دنجی ی جای خوابش
که اربعین است و در کتابش، سروده این صاف و ساده ها را
بگو اگر تیغ شعله بارد، به باغ لاله اثر ندارد
که هیچ آتش جگر ندارد!، بسوزد این داغ زاده ها را
ندارد این راه عشق بن بست، نمی کشیم از امام خود دست
که راه و مقصد فقط حسین است در این مسیر ایستاده ها را
#حسن_زرنقی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#پیامبر_اعظم_صلواتاللهعلیهوآله
#غزل
🔹آه از آن روز...🔹
پس از تو آسمان از دامنش خورشید کم دارد
زمین در سینهاش دریای طوفانزای غم دارد
پدر بودی جهان را، بعد تو این پیر وامانده
چنان طفل یتیمی تا ابد چشمان نم دارد
رسیده پشت در، اذن دخول انگار میخواند
که عزرائیل هم چشمی بر این بابالکرم دارد
قلم کاغذ نیاوردند آن روز، آه از آن روز
بگو بنویسد اینک هر که در دستش قلم دارد
پس از خود میسپاری دوستان و دشمنانت را
به دست مهربانمردی که شمشیر دو دم دارد
تو میخواهی پس از خود آن کسی بر منبرت باشد
که با هر خطبهاش صد تیغ بُرّان بر ستم دارد
کسی که خم نکرده لحظهای سر پیش این دنیا
ولی پیش یتیمان و فقیران پشت خم دارد
برایت جانشین باید علی باشد، علی باشد
که بی نام علی اسلاممان بسیار کم دارد
📝 #حسن_زرنقی
@Maddahankhomein
#امام_رضا_ع
#امامنامه
من نه سلطان، نه پادشاه، فقط گفته ام دائما امام به تو
تو امامی برای ما و چقدر، خوب می آید این مقام به تو
تو نه آن پادشاه جباری که من از جبر نوکرش باشم
تو امام منی و از سر مهر، می کنم دائم احترام به تو
در علیک السلام تو آقا چه نهفته مگر که اینگونه
هر کسی آمده به دیدارت گفته با گریه السلام به تو
گوشه ی آسمان تو هر شب، دست بر سینه "یا رضا" برلب
تا که بر گرد گنبدت باشد ، رو زده ماه ناتمام به تو
تا که نام تو را شنیده ام و ...عشق پاک تو برگزیده ام و ...
من که از این و آن بریده ام و ...کرده ام اقتدا مدام به تو
با تو هر چند رو به راهم من، بی تو یک شهر بی پناهم من
پس بگو از شما چه خواهم من، غیر از عشقی علی الدوام به تو
گر چه از روزگار خونخواری بر جگر زخم شوکران داری
در حریم تو می دهد آری ..حال خوب من التیام به تو
من خداحافظی نخواهم کرد با تو تنها سلام باید گفت
من جواب سلام میشنوم قبل از آنکه دهم سلام به تو
#
ای که در غصه ها گرفتاری! یا که بد کرده ای، خطا کاری
هم سوی شاه و هم امام برو، رحم دارد ببین کدام به تو
#حسن_زرنقی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
یا صاحب الزمان ادرکنی
ببین که بی تو به شبهای سرد و طوفانی
نصیبمان شده دنیایی از پریشانی
که هستی ای همه خوبی که با تماشایت
کشیده آینه ها کارشان به حیرانی
تو آفتابی و در پیشگاه تو ما را
خوشست مرتبه ی آفتابگردانی
زمین تشنه به خواهش پر از دهان شده است
که زودتر برسد روزهای بارانی
درخت دست تمنا به آسمان برده است
مگر که بگذرد عریانی زمستانی
چه می شود به نسیمی گره گشا در باغ
دوباره غنچه ی افسرده را بخندانی
مگر به لطف نگاه تو این خزان زده باغ
دوباره باز ببیند به خود گل افشانی
فسم به دست کریمت که با اشاره تو
تمام قحطی ما می شود فراوانی
شنیده ایم که سر می زنی به ما هر شب
در اوج بی خبری ، ناشناس و پنهانی
به دانه دانه ای از اشک ماست هر جمعه
مسیر آمدنت میشود چراغانی
چه گویمت که در این شهر دردهای مرا
تو ای نگاه طبیبانه خوب می دانی
تو جان محضی و کی می رسد به تو دستش
تنی که در دل پیراهن است زندانی
مگر به مرگ جدایم کنند از تو که تن...
جدا نمی شود از جان خود به آسانی
عنایتی که در این انتظار طاقت سوز
مباد جان مرا لحظه ای پشیمانی
#حسن_زرنقی
@Maddahankhomein
1_5235336926.MP3
زمان:
حجم:
17.61M
#نجوا #شب_جمعه
#امام_حسین_علیهالسلام
ای در دلم محبت تو هستونیستم
هستی تویی بدون تو من هیچ نیستم
اشک است و آه نام تو، آن را تمام عمر؛
هر صبح و شام زمزمه کردم، گریستم
آخر مگر تو هستی من نیستی حسین؟!
پس من در این زمانه بهدنبال چیستم؟!
حُرّم و یا که شمر در این کربلای نفس؟!
اصلاً خودت بگو که در این صحنه کیستم؟!
اصلاً در این مبارزهها جای من کجاست؟!
ای وای اگر که روبهروی تو بایستم
آخر شهید میشوم آری بهراه تو
در این مسیر اگر که شهیدانه زیستم
شاعر: #حسن_زرنقی
مداح: #حاج_ابوذر_بیوکافی
@Maddahankhomein