🔸️ایام زیارت مخصوص
🔸️رزق گریهی محرم
🔸️با امام رضاست
من آمدم ز خاک درت کیمیا شوم
مسبودهام زلطفتوشایدطلا شوم
با کولهباری از همه عصیان و سرکشی
من آمدم که موجب لطف خدا شوم
در زیر بار منت تو تا ابد منم
لطفی نما که ساکن کرببلا شوم
ماه زیارتی تو احرام بستهام
آیا شود ز دست تو حاجت روا شوم
حج منی و سعیوصفایی و مروهای
میقات و مشعری و منا.....من فدا شوم؟
ماهمُحّرمِ من از اینجا شروع شدست
کاری نما که من هم از اهل بکا شوم
هر دم میان سینه زنی ناله بر لبم
بیچارهی حسینم و مجنون زینبم
#مرتضی_محمودپور
@Maddahankhomein
#مناجات_شهادت_حضرت_رضا_علیه_السلام1
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
از پشت ابر ، ای مه تابان ِ احمدی
جانها به لب رسیده و بیرون نیامدی
مانده هنوز روی لب شیعه بی امان
عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان
هر روز ما گذشته چرا با نبودنت
مانده همیشه در دل ما شوق دیدنت
در پای منبر تو نشد سینه زن شویم
با تو نشد که ثانیه ای هم سخن شویم
قسمت نشد که گریه کند پا به پای تو
این دیده، بین روضه ی صبح و مسای تو
روز عزای حضرت سلطان طوس شد
برپا دوباره هیئت شمس الشموس شد
روی کتیبه ضامن آهو نوشته ای
یک (یا رئوف)گوشه ی هر سو نوشته ای
قربان شال مشکی و اشک عزای تو
در زیر خیمه زمزمه ی یا رضای تو
این روزها تو زائر سلطان مشهدی
دل را به بحر صحن و سرای رضا زدی
داری برای غربت او گریه می کنی
بر آن عبا و محنت او گریه می کنی
در زیر آن عبا که به رأسش کشیده است
در بین قصر و حجره قد او خمیده است
خورده زمین و پا شده با زحمت زیاد
از دست زهر و دوری فرزند خود جواد
جوری به خاک حجره سرش را نهاده است
گویا به صورت از روی مرکب فتاده است
افتاده باز یاد تن غرق خاک و خون
داغ عظیم،اشک حرم ،زین واژگون
یاد تنی که گوشه ی صحرا رها شده
با نیزه عضوعضو تنش جابه جا شده
دارد هزار و نهصد و پنجاه زخم کین
جسمش بدون غسل و کفن مانده بر زمین
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
کوی حسین
شد باز پنج شنبه دلم یاد کربلاست
از دل حدیث عشق بدینگونه بر ملاست
پر میکشد برای سفر سوی کوی دوست
گویا که از عراق به سمت دلم صلاست
مهمان اشک می شودش چشمها اگر
خوانند نام دوست به هر کس که با ولاست
در راه دوست هر چه که آید مبارک است
ناصح چه گفت؟ راه پر از محنت و بلاست؟
ای کاش عسکری که نصیبم شود بلا
این است اگر بلا که برایم سر از طلاست
#سید_عسکر_رئیس_السادات
@Maddahankhomein
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#مسمط
بخوان هشتمین جلوۀ ربّنا را
امام قَدَر را، امیر قضا را
تبسم تبسم رضای خدا را
علی بن موسی الرضا المرتضی را
امام رئوفی که سلطان طوس است
که سلطان طوس و انیس النفوس است
انیس النفوس است و شمس الشموس است
ببین لطف والشمس را، والضحی را
چه اذن دخولی! یَرَوْنَ مَقَامِی
بخوان زیر لب: یَسْمَعُونَ کَلامِی
اگر بیقرار جواب سلامی
به آهی بلرزان دل مبتلا را
چه دوری دل من، چه دیری دل من
ز خوف و رجا ناگزیری دل من
فقیری، یتیمی، اسیری دل من
بخوان هل أتی، هل أتی، هل أتی را
سَلَٰمٌ عَلَىٰٓ آلِ يَاسِين بخوان و
دو رکعت از آن شور شیرین بخوان و
دعا در شبستان آمین بخوان و
بخوان زیر لب یا سریع الرضا را
که شبهای شور و شعف روزیات باد
سحرهای نور و شرف روزیات باد
و پرواز مشهد-نجف روزیات باد
زیارت کنی بعد از آن کربلا را
گواهی تو ای شعر روز قیامت
که سید محمد جواد شرافت
سروده به شوق شفا و شفاعت
نگاه علی بن موسی الرضا را
✍ #سیدمحمدجواد_شرافت
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
قبل از قدم برداشتن در راه هجرانش
بايد رفاقت کرد با خار بيابانش
هجران کشيدن به اميد وصل میارزد
گر اولش تلخ است، شيرين است پايانش
هر کس که عاشق نيست پس اصلاً چرا زندهست
يا چه جوابى میدهد فردا به وجدانش
خاکستر پروانهاى را ديدم و گفتم
هر کس که عاشق میشود اين است تاوانش
آن کوچهاى که يار ما از آن گذر کردهست
عُشاق منت میکشند از سنگ طفلانش
منکه چهل سال است روى خاک میخوابم
حيف است نگذارم سرم را روى دامانش
اين شمعها که بر تن پروانه میگِريند
زنده نمیمانند تا شام غريبانش
اشک جوانى بهترين سرمايهی پيرىست
خوب است باشد آدمى فکر زمستانش
در وقت مردن روبه قبله میشود هرکس
من وقت مرگم میشوم رو به خيابانش
در اصل بنده بودنش را جار خواهد زد
عبدى که سجده میکند اول به ايوانش
باران که آمد بعد از آن خيرات میبارد
خير کسى را خواستى اول بگريانش
سنگينى زنجير بر گردن نمیگيرد
از گريه هر که خيس میگردد گريبانش
من سالها در گيسوى تو سِير ميکردم
سِيرى که خيل عارفان خواندند عرفانش
وقتى دلم را دست چشمان تو میدادم
باور نمیکردم بيندازى به زندانش
يک شب در آغوشت نباشم خشک خواهم شد
پژمرده میگردد گلى که نيست گلدانش
آنکه لبش را از ضريحت برنمیدارد
صدها گره وا میکند از کار، دندانش
گفتم همه هستند شايد جاى من هم هست
من هم يکى از اين کبوترهاى مهمانش
شکر خدا اينجا کريمان سلطنت دارند
دنيا به ايران نازد و ايران به سلطانش
سيرش دو چندان و سلوکش هم دو چندان است
هر کس که از قم میرود سمت خراسانش
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
کاش بنویسی مرا هم جزو این دلدادهها
با شفقها، با مؤیدها و اکبرزادهها
هر کسی بیادعاتر بود، بالاتر نشست
آبرومندند در درگاه تو، افتادهها
آب سقاخانه و عطر ضریح و گَرد صحن
مست کردی شاعرانت را تو با این بادهها
این غزلها، این نفسها، پر شد از عطر حسین
بی رگِ غیرت نمیخوانند شعر، آزادهها
با قلمها، با علمها، رو به میدان میروند
همدل یاران مهدی، در صف آمادهها
راه قم - مشهد، پس از آن: راه مشهد - کربلا
با نگاه تو غزل هستند، حتی جادهها
کاش بنویسی رضا جان! اسم ما را هم به لطف
با شفقها، با مؤیدها و اکبرزادهها
✍ #قاسم_صرافان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
جنگ ونفرت را یهودیها به هم تا دوختند
بی تفاوت های دنیا شعله را افروختند
ای وزیر بی پناهان فلسطین بعد تو
در رفح آوارگان در چادر خود سوختند
✅ #رحمان_جعفری
🇮🇷📝
https://eitaa.com/Maddahankhomein
◾تقدیم به امام رضا(ع)
◾در زیارت مخصوص
دست از پا شستهام سویتوسلطان آمدم
بهر دیدار تو آقای خراسان آمدم
ناامید از هردری گشتم امید من تویی
حال بر دولتسرای جان جانان آمدم
شمع بودم آب گشته پیکر رنجیدهام
تا به سمت نور یزدان مهر تابان آمدم
گفتهبودم ضامن آهو شود ضامن مرا
با امید رافت دُّرِ درخشان آمدم
زادهی بابالحوائج ارث از بابا برد
چونکهفهمیدم...دراینجابادلوجانآمدم
صحن گوهرشاد و ایوان طلا و لطف شاه
از در بابالجواد افتان و خیزان آمدم
روضهخواندمچندبیتیمنز عمان از وداع
محتشم را دوره کردم تا ز تهران آمدم
هر گره با روضههایش زودتر وا میشود
روضه را کردم مرور و اشکریزان آمدم
نذر کردم چند بیتی از لب عطشان شاه
زین سبب در این حرم با کام عطشان آمدم
تیر آمد بر گلوی شیرخواره تا نشست
شاه گفتا قد کمان از سوی میدان آمدم
خیمهآشوباستگفتا زینب خونین جگر
زودتر من از حسینم سوی طفلان آمدم
یک عبا خرج علی اکبر شد اما این عبا
روی طفل شیرخواره بود و پنهان آمدم
روضهخوان شیرخواره شد سکینه در حرم
مُردم و زنده شدم تا مرثیهخوان آمدم
#مرتضی_محمودپور
@Maddahankhomein
#امام_رضا علیه السلام
#شهادت_امام_رضا علیه السلام
زانویِ خسته اش تکان میخورد
پیکرش را کشان کشان میبُرد
چند باری میانِ راه،افتاد
گفت یا فاطمه به راه افتاد
هردو دستش به پهلویش دارد
عرقِ سرد بر رویش دارد
تا که لرزه به پیکرش افتاد
وای،عمامه از سرش افتاد
تار می دید دیدگان ترش
گوئیا ریخته بهم جگرش
با لبِ آستین چنان زهرا
پاک میکرد خونِ لبها را
برزمین میکشید پایش را
جمع میکرد هِی عبایش را
یک نگاهی به دور وبر انداخت
اشکی از دیدگانِ تر انداخت
تا که بر آستانِ حجره رسید
جگرش پاره بود ناله کشید
کاسة صبرِ عالمین شکست
همه درهایِ حجره را تا بست
زیر لب گفت : آه «أین جواد»
سرِ پا بود یک دفه افتاد
فرش ها را یکی یکی تا زد
تا گلویش لباس بالا زد
سینه اش را به خاکِ سرد گذاشت
یک مزاحم به رویِ سینه نداشت
گردوخاکی بپاست در حجره
صحنة کربلاست در حجره
دست وپا میزد وکنار ِ تنش
نیزه جا وانکرد در دهنش
کربلا جَدِ او چه بد جان داد
وسط نیزه دارها افتاد
یک نفر زد لگد به پهلویش
یک نفر پا گذاشت بر رویش
یک نفر آستین خود تا زد
گوشه هایِ رداش بالازد
رویِ کُرسیِ عرش زانو زد
پنجه اول میانِ گیسو زد
خنجرش را گذاشت زیرِ گلو
وحده لااله الاهو
این گلو جایِ بوسة نبی است
حرز آن اشکهایِ زینبی است
هرچه خنجرکشید و باز کشید
جایِ لبهایِ خواهرش نبُرید
روضه را تا کنار عرش کشاند
وای ،جسمِ حسین برگرداند
گیسویِ مادری بهم می ریخت
حالتِ حنجری بهم می ریخت
کار بالاگرفت ای مردم
وای از ضربة دوازدهم
شکل رگها که نامرتب شد
این سخن دلخوریِ زینب شد
کاش در بین تان مسلمان بود
ذبح ِ از پشتِ سر حلال نبود
#قاسم_نعمتی
@Maddahankhomein
#امام_رضا_علیه_السلام
#شهادت_امام_رضا_علیه_السلام
تلاش کرد نَیُفتَد ولی ز پا افتاد
شبیه ِ مادر خود بین کوچه ها افتاد
چه خوب شد که مسیرِ عبور ،خلوت بود
کسی ندید که آقایِ ما کجا افتاد
شبیهِ چادرِ خاکی،عبا شده خاکی
به پایِ خویش نیفتاد، بی هوا افتاد
عبایِ رویِ سرش دورِ زانویش پیچید
براش روضه ی کوچه چه خوب جا افتاد
میانِ حجرة در بسته دست و پا میزد
چه آتشی به دلِ حضرتِ رضا افتاد
کسی مزاحمِ جان دادنِ امام نشد
به یادِ چکمه و گودالِ کربلا افتاد
میانِ آن همه قاتل ، یکی جلو آمد
به ضربِ نیزه ی او شاه ،ازصدا افتاد
کنارِ گودیِ گودال مادرش می دید
محاسنِ پسرش دستِ بی حیا افتاد
به اسبها همگی نعل تازه کوبیدند
به این دلیل بدن بینِ بوریا افتاد
میانِ کوچه و بازار بسکه رقصیدند
سرِ بریده ی آقا ز نیزه ها افتاد
#قاسم_نعمتی
@Maddahankhomein
#ایام_زیارت_مخصوص
#مناجات_امام_رضا_علیه_السلام
ای رئوف همیشه خوب ، سلام
پیش تو میشود دلم آرام
شد زیارت همیشه نیمه تمام
هرکه رویت ندید،شد ناکام
کاش قلب مرا تکان بدهی
دیگر این بار رخ نشان بدهی
از همه غیر تو بُریدم من
خویش را تا حرم کشیدم من
گرچه رویِ تورا ندیدم من
طعم آغوشِ تو چشیدم من
آبرو رفته را خریدی تو
دست،رویِ سرم کشیدی تو
این رئوفی که میشناسم من
رَد نکرده ز خانه اش دشمن
پسرِ فاطمه است پس حتما
به قسم نیست احتیاج اصلا
دردهامان دواشود اینجا
گِرِهِ کور واشود اینجا
تو گنهکار را عوض کردی
دلِ بیمار را عوض کردی
هر گرفتار را عوض کردی
آخرِ کار را عوض کردی
راهم از حادثه به تو افتاد
عوضم کن تورا بجان جواد
شاهِ گنبد طلا،امام رضا
جلوه های خدا ، امام رضا
بقیع و سامرا، امام رضا
نجف وکربلا ، امام رضا
صاحبِ سرزمین ایرانی
تو برای همیشه سلطانی
قبلة نور حضرت خورشید
نورِ حیدر زصحنِ تو تابید
هر شب از گنبد تو بی تردید
میشود جلوة نجف را دید
در حریمِ تو زائرِ نجفم
با سلامی مسافرِ نجفم
صحن هایت بهشت این دنیاست
چون حریم تو جنت الزهراست
کُنجِ باب الجواد،عرشِ خداست
چون نسیمش نسیمِ کرببلاست
درحرم هرغروب ،بی تابم
یادِ صحن و سرایِ اربابم
تاکشیدی عبا به روی سرت
نظر انداختی به دور وبرت
یک نفس پاره پاره شد جگرت
جمع کردی زکوچه بال وپرت
سرِ پا بودی وزمین خوردی
ناگهان نامِ مادرت بُردی
همه درهایِ حجره را بستی
روی پهلو گرفته ای دستی
یادِ گودالِ کربلا هستی
کِی گرفتار عده ای مستی
بین یک دسته گرگ ، شیر افتاد
جایِ تنگی حسین گیر افتاد
لبش از تشنگی تکان میخورد
نیزه او را به هرطرف میبُرد
گُل لبهاش با لگد پژمُرد
نیزه داری گلویِ او آزُرد
عده ای صبر ِ خواهرش بُردند
دورِلب تشنه آب می خوردند
تابدن پایمال مرکب شد
وقت دیدار، نیمة شب شد
از حسینی که نامرتب شد
حنجری پاره سهم زینب شد
چه حسینی مرمل بدماء
چه حسینی مقطع الاعضاء
در کنار تنی که شد بی سر
نیمه شب خواهرآمد و مادر
دوزنِ مو سپید ویک پیکر
وانمودند تا زسر معجر
ناگهان ساربان زراه آمد
بهرِ غارت به قتلگاه آمد
#قاسم_نعمتی
@Maddahankhomein