السلام علیک یا سفیرالحسین
یا مسلم بن عقیل علیه السلام
دیگر به سمت کوفه میا ای پسرعمو
در کوفه است قحط وفا ای پسرعمو
هر کس نوشته نامه ی دعوت برای تو
دارد خیال رأس تو را ای پسرعمو
هرکس که از محبّت تو دم زده شده
از دشمنان آل عبا ای پسر عمو
در کوچه های شهر منم غرق بی کسی
حقّم چگونه گشته ادا ای پسرعمو
یک پیرزن فقط به سفیرت پناه داد
کارم ببین رسیده کجا ای پسرعمو
مولا ببین که بر سر قتلم رقابت است
با وعده های پول و طلا ای پسر عمو
یک شهر دشمنند و منم بینشان اسیر
هستم اسیر قوم ریا ای پسرعمو
بنگر به بام ِ کینه ی دارالعماره ام
دلشوره دارم ، اشک و نوا ای پسرعمو
من هم چشیده ام عطش وقت مرگ را
تشنه لبم شبیه شما ای پسرعمو
من تشنه روی بام دهم جان،تو تشنه لب
پیش فرات ِ کرب وبلا ای پسرعمو
پیشانی ام شکسته ولی درد من شده
سرها و سنگ شام بلا ای پسر عمو
وقتی که پاره شد لب من ناله ام شده
بزم شراب و چوب جفا ای پسر عمو
رأسم اگر جدا شده با بغض دشمنم
بر آن نمانده زخم عصا ای پسرعمو
دیگر تن ِ بدون سر ِ من نمی شود
در زیر نعل تازه رها ای پسر عمو
با خون حنجری که بریده نوشته ام
دیگر به سوی کوفه میا ای پسرعمو
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#مناجات_مهدوی
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
ای آشناترین که غریب زمانه ای
هستی ِشیعیان تو چرا بی نشانه ای
جای تو نیست کوه و بیابان بیا به شهر
طاووس جنّت از چه تو بی آشیانه ای
هر روزه با گناه، دلت را شکسته ام
دارم همیشه وقت شکستن بهانه ای
حاجات من شنیده ای اما تمام عمر
نشنیده ای ز من سخن عاشقانه ای
گفتم بیا همیشه ولیکن نساختم
در سینه ام برای حضور تو خانه ای
صاحب عزا، دوباره دل تو شکسته است
سمت کدام مجلس روضه روانه ای
شاه غریب، فکر غریبی ِمسلمی
یاد جفای کوفه و اشک شبانه ای
بالای بام،ناله زده ای حسین نیا
تا که رقیّه ات نخورَد تازیانه ای
با خون حنجرم بنویسم میا حسین
ای آشناترین که غریب زمانه ای
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#مناجات_مهدوی
#حضرت_مسلم_علیه_السلام ۱
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
مولای ما که اشک نگاهت مداوم است
بر قلب تو همیشه غم ِشیعه حاکم است
بنگر که ما اسیر هزاران بلا شدیم
بهر نجات شیعه ظهور تو لازم است
پایان بده به غیبت خود صاحب الزّمان
دیگر بیا که غیبت تو، درد دایم است
داری به تن، لباس عزا ای غریب عصر
در سینه ی تو داغ شرربار مسلم است
داری برای غربت او گریه می کنی
او بی پناه در وسط قوم ظالم است
نامه نوشته کوفی ملعون ولی کنون
تنها به فکر رأس حسین و غنائم است
نامه نوشته کوفی و با اهل خود حسین
سمت دیار مردم بد عهد،عازم است
حالا به روی بام به وقت شهادتش
از نامه ی نوشته به ارباب ، نادم است
گردد به روی بام، سر از پیکرش جدا
زیرا برای عشق ِبه ارباب، مجرم است
صدشکر،دخترش سر او را ندیده است
ناموس او احاطه میان ِ محارم است
انگشترش نرفته به غارت به وقت مرگ
رأسش بریده گشته و انگشت سالم است
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#با_کاروان_حسینی
#خروج_کاروان_از_مکه
#غزل
🔸کعبۀ جان🔸
جان بر لب ما آمد و جان از بر ما رفت
برخیز! ببین کعبۀ جان، سوی منا رفت
«دور از رخ او، دمبهدم از دیدۀ زمزم
سیلاب سرشک آمد و طوفان بلا رفت»
با روح الامین از غم آن ماه بگویید
نور جبلالنور، بگو روح حرا رفت
با حِجر بگویید ز سوز غم هجران
از درد بمیریم که از دست دوا رفت
«احرام چه بندیم چو آن قبله نه اینجاست
در سعی چه کوشیم چو از مروه صفا رفت»
در جامۀ احرام مگر تیغ نبستند؟
گفتند ز چه «آبروی مکه، کجا رفت؟»
میرفت که ره گم نشود - رهروِ عاشق! -
میپرسی اگر کعبۀ عشاق چرا رفت
از «کرب» و «بلا» در ره جانان چه هراسیست؟
او کعبۀ جان بود و سوی «کربوبلا» رفت
هر کس که نشد همسفرش در سفر عشق
یکعمر خطا رفت، خطا رفت، خطا رفت
«گفتی که وصالش به دعا باز توان یافت
برخیز که عمرت همه در کار دعا رفت»
برخیز که امسال ز حج باز نمانی
برخیز ببین کعبۀ جان سوی منا رفت
✍🏻 #یوسف_رحیمی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#با_کاروان_حسینی
#خروج_کاروان_از_مکه
#غزل
🔹بهار اگر برود🔹
دگر چه باغ و درختی بهار اگر برود
چه بهره از دل دیوانه یار اگر برود
حجاز، بر قدِ سروِ که تکیه خواهد کرد؟
به سوی دشت طف آن کوهسار اگر برود
مگر به معجزه، زمزم نخشکد از گریه
مُراد این همه چشم انتظار اگر برود
چگونه ماه به گِرد زمین طواف کند
دلیل گردش لیل و نهار اگر برود
بعید نیست شغالان به شهر پای نهند
امیر و شیرِ عرب، زین حصار اگر برود
به زیر تیغ ستم کار کاهلان زار است
حسین یکّه به آن کارزار اگر برود
ز غم دو چشم پیمبر به خون شود غرقه
به پای طفلی از این زمره خار اگر برود
شب جماعت کوفی سحر نخواهد شد
سرش به نیزه سوی شام تار اگر برود
پس از حسین، به خون، شیعه مشق خواهد کرد
به ظلم سر نسپارد به دار اگر برود
📝 #علیمحمد_مؤدب
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#با_کاروان_حسینی
#خروج_کاروان_از_مکه
#غزل
🔹خطبۀ شمشیر🔹
چه دنیای بدی! انگار کفران پیش رو باشد
و بیپرواترین دوران عصیان پیش رو باشد
کران تا بیکران هر سمتوسویی آسمان ابریست
گمانم قدر یک تاریخ، باران پیش رو باشد
هوا بوی جدایی میدهد در موسم دیدار
زبانم لال، شاید روز هجران پیش رو باشد
و شاید وعدهٔ ذبحی که حرفش بود در قرآن
و شاید موعد رفتن به میدان پیش رو باشد
و شاید لابهلای خون و خاکستر سر نیزه
رها در باد گیسویی پریشان پیش رو باشد
مشخص بود از غمخطبهاش در سرزمین وحی
که باید خطبهٔ شمشیر بران پیش رو باشد
کسی که نام او ناجی نوح و کشتیاش بوده
مگر بیمی از این دارد که طوفان پیش رو باشد؟
کسی که عهد ابراهیم را بر دوش خود دارد
دلش میخواهد آخر عید قربان پیش رو باشد...
📝 #فاطمه_عارفنژاد
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
قالوبلا حسین😢
ای قهرمانِ قصه یِ "قالو بلی ،،،" حسین "ع"
از کربلا زدی به دو عالم صلا حسین "ع"
پرچم سیاهِ ماتمِ تو دیده می شود
اعمالِ ما به لطفِ تو سنجیده می شود
ای بر مدارِ مکتبِ تو اهلِ کائنات
مصباحِ پُر فروغِ هُدی،کِشتیِ نجات
مائیم مفتخر به هوایِ غمت حسین "ع"
دیوانگانِ هندسه یِ پرچمت حسین "ع"
شرمنده ایم،کرببلا ما نبوده ایم
حالا به سمتِ صحن و سرا پَر گشوده ایم
ای سفره دارِ سفره یِ اِطعام در بهشت
غوغایِ عالمی شده آرام در بهشت
آری بهشت گوشه ای از سَرسرایِ توست
این اشکها که سیل شد آقا برایِ توست
ای داده هر چه بود برایِ رضایِ دوست
خونِ خدا تویی و شدی خونبهایِ دوست
ای پیکرت فتاده به صحرا چو برگِ گل
پَرپَر شده در عالمِ بالا چو برگِ گل
ای هست و بودِ حیدر "ع" و زهرا "س" سرت کجاست؟
شش ماهه یِ نشسته به خون اصغرت "س" کجاست؟
تا خواهرت پیام رسانِ قیامِ توست
تنها قیامِ عالمِ امکان به نامِ توست
"باز این چه شورش است ..." بخوان،محتشم بخوان
دلها حسینیه شده از درد و غم ... بخوان
#مصطفی_مطهری_راد
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
با کعبه وداع آخرین بود و حسین
چون اهل حرم، کعبه غمین بود و حسین
بشکوهترین لحظه، تداعی میشد
تکبیر نماز واپسین بود و حسین
✍ #محمدعلی_مجاهدی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
🕊کاروان عاشورائیان 🥀
بار بربندید آهنگ سفر دارد حسین
نیّت رفتن در آغوش خطر دارد حسین
خنجر نامردمی خوردن ز اهل کوفه را
خوب میداند که میراث از پدر دارد حسین
وای من! مابین رود دجله و رود فرات
لب ز شنهای بیابان خشکتر دارد حسین
اهلبیتش را ببین همراه خود آورده است
چونکه از پایان کار خود خبر دارد حسین
تا بگوید شرط دینداری فقط آزادگیست
روی دستش غنچهای بیبال و پر دارد حسین
بانگ بر زد پیکری بیدست «اَدرک یا اَخا!»
ناگهان دیدند دستی بر کمر دارد حسین
کوه صبر است او که هم داغ برادر دیده است
هم تک و تنهاست، هم داغ پسر دارد حسین
بر فراز نی نگاهش را به صحرا دوختهست
آه اگر از اهلبیتش چشم بردارد حسین
کاروانی نیزه و شمشیر و خنجر پیش رو
کاروانی اشک و ماتم پشت سر دارد حسین
تا که حج ناتمام خویش را کامل کند
ترک سر کردهست، احرامی دگر دارد حسین
سعید_بیابانکی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
بسم الله الرحمن الرحیم
#عرفه
یا دیده چشم خسته و بارانی مرا
یا که شنیده آه پشیمانی مرا
حال دل خراب مرا دیده هر کسی
زیر سوال برده مسلمانی مرا
با صد امید آمدم و رو به راه کرد
در پای روضه بی سر و سامانی مرا
دست مرا گرفت و گذشت و شبیه حر
بوسید و رفت شانه و پیشانی مرا
حالا بهار کرده همان آفتاب سرخ
این حال و روز سرد و زمستانی مرا
#سجاد_روانمرد
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
از مدینه تا کربلا (آغاز ماجرا)
#قسمت_اول
از جهان رفت چون معاویه
مسندش را یزید قبضه نمود
به ولید بن عتبه نامه نوشت
که بگیر از سه شخص بیعت زود
آن سه تن هم حسین ابن علی
نیز ابن زبیر و ابن عمر
سخت در این خصوص محکم باش
لحظه ای را مده دگر به هدر
چون حسین بود نزد ابن زبیر
شب به مسجد، رسید پیک ولید
در هراس آمد ابن زبیر
دعوت از خویش را به موقع ندید
گفت با او حسین، پندارم
رفته طاغوتشان از این دنیا
نظر این است تا برای یزید
بستانند بیعتی از ما
همره سی نفر ز یارانش
آن شب آمد حسین نزد ولید
گفت باشید جمله آماده
لازم آمد مرا کمک بدهید
بعد از قصه ی معاویه
خواست از او ولید بیعت را
گفت شایسته نیست مثل مرا
که بگیرند بیعتی به خفا
هر زمانی که خلق بر بیعت
حاضر آیند اگر اراده کنیم
همره سایر مسلمانان
ما بیاییم و کار ساده کنیم
بیعت در خفا نمی ارزد
تو رضایت چرا به آن داری ؟
بپذیرفت از حسین ولید
بیش از اینش نکرد اصراری
دید مروان حسین خواهد رفت
به در آورد از خود اطواری
تا به والی از آن بفهماند
باید او را به حکم واداری
که ز دستت حسین اگر برود
دیگر او را به چنگ کی آری؟
آنکه بیعت نکرد در خلوت
کی کند در عیان چنین کاری؟
بایدش پیش خود نگهداری
نگذاری ز مجلست برود
باید از او ستاند بیعت را
یا که فی الفور گردنش را زد
رو به مروان بگفت ابن علی
ابن زرقا (که حاصلی ز زنا)
که مرا می کشد؟خودت یا او؟
کذب گویی و می کنی تو خطا
گفت او یا امیر رو به ولید
اهل بیت النبوه جز ما کیست؟
معدن بر رسالتیم و ملک
خط و ربطش به غیر با ما نیست
مهبط الرحمه ی خدا ماییم
گشته آغاز راه دین با ما
تا به آخر مسیر آن با ماست
از شریعت نمی شویم جدا
آنکه خوانی مرا به بیعت او
هست مردی شراب خواره و پست
خون افراد بی گنه ریزد
حکم حق را حریم بشکسته است
بیعتش کی رواست بر چو منی؟
آنکه فسق و فجور او علنی است
باید آینده را نظر بنمود
که به بیعت ز خلق بر حق کیست؟
چون صدا شد برون ز حدود
آمدند عده ای از آن یاران
گشت خارج حسین از مجلس
بیعتش را ولید دل نگران
#سید_عسکر_رئیس_السادات
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9