eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
378 ویدیو
228 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام سر چشمه ی عرفان مولانا علی ای حب تو ایمان مولانا علی ای بر یتیمان تو بابای رحیم کابوس بر عدوان مولانا علی ای نزد آگاهان ایمان را محک ای شیر هر میدان مولانا علی ای چشم و دست حق کرار وفا ای دشمن شیطان مولانا علی ای یار درویشان ای شاه نجف ای مفخر انسان مولانا علی ای ساقی کوثر ای قطب رکین بر عرصه امکان مولانا علی ای افضل و اصلح در دین خدا بر عسکری جانان مولانا علی @Maddahankhomein
فقط حیدرامیرالمومنین است این افتخار ماست که مولایمان علی است ما تشنه ایم آب گوارایمان علی است جز راه او که هست همان راه مصطفی راهی نمی رویم که عنقایمان علی است پرورده اند بر سر خوان علیمان غافل نمی شویم که بابایمان علی است ما دل نمی دهیم به زرهای ماسوا ما عاشقیم اوج تمنایمان علی است هرگز نمی کنیم رها مصحف شرف در این مهم مفسر والایمان علی است بر او اگر چه پیرو خوبی نبوده ایم ای عسکری ضمانت فردایمان علی است @Maddahankhomein
مدح مولای بی همتا "علی" نفس نفیس احمد مرسل فقط مولا علی است منظور حق از ذکر لم تفعل فقط مولا علی است تنها صراط المستقیم او سزد بر نمسکه آنکس که باشد راه او اقبل فقط مولا علی است باشد هزاران راه اگر سوی خدای مهربان آنکس که باشد راه او اسهل فقط مولا علی است آنکه برادر بر نبی ، از جمله ی آل عباست دین خدا گردد به او اکمل فقط مولا علی است در جبهه آن فحلی که باشد ضربت شمشیر او از هر چه جن و انس کرد افضل فقط مولا علی است آنکس که چون احمد شود آیه به آیه فضل او مذکور در آن مصحف منزل فقط مولا علی است آنکس به من یشری رود تا مرز مرضات خدا بحرش به جانبازی بود اطول فقط مولا علی است آنکس که در حین رکوع احسان به مسکین می کند مصحف اولی الامریش را خود دَل فقط مولا علی است آنکس که رحمت می کند بر دشمن خود هم علی است با آنکه در بین یلان هم یل فقط مولا علی است آنکس که بیت المال را با عدل قسمت می کند بر دزد بیت المال او اهول فقط مولا علی است آنکس که با نان و رطب شبها بگردد کو به کو ایتام را سیمای او اجمل فقط مولا علی است آنکس که تنها بر نبی و حکم حق تمکین کند حکمی نشد در عهد او مهمل فقط مولا علی است چون بر خلافت تکیه زد آنکس که شد درویش تر صد پینه زد آن شه که بر صندل فقط مولا علی است آنکس که نامش عسکری آرامش قلب من است دل یابد از سودای او صیقل فقط مولا علی است @Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غدیر ، روز بیعت است با تمام خیر ها غدیر ، کآید از دلش بُریر ها زهیر ها غدیر ، برکه ای برای شستشو ز غیر ها غدیر ، روز وحدتِ مساجد است و دِیر ها به هر طریق ، رفته در غدیر گفته یا علی قومِ رسیده به ظفر آینه ی غدیر شد یافته گر نورِ نظر آینه ی غدیر شد تحت ولای دادگر آینه ی غدیر شد هر که به عشق ، راهبر آینه ی غدیر شد همیشه سربلند ، کشوری که هست با علی جامعه ای که امر حق ، اولِ انتخاب اوست جامعه ی غدیری است و با خدا حساب اوست اگر چه نا عدالتی و فقر ، اضطراب اوست رو به کمال می رود لطف خدا شتاب اوست شهیدپرور و صبور مثل مرتضی علی «حسین رئوفی» @Maddahankhomein
از کرامات خداوند قدیر آمده ای عاشقان عید غدیر مرتضی گردیده بر عالم امیر باشد او بر شیعیان خیر کثیر آیه ای از سوی حق نازل شده بر همه لطف خدا شامل شده کفر و الحاد و ستم باطل شده با ولایت، دین حق کامل شده آمده روی زمین روح الامین بهر پیغام به ختم المرسلین این بود فرمان خلاق مبین مرتضی باشد امیرالمومنین کاروان‌ها اندر آن دشت کویر از شباب استاده تا شیخ کبیر ازدحام آورده آن جمع کثیر منتظر بر گفتگوی آن بشیر از جهاز اشتران یک منبر است روی منبر حضرت پیغمبر است آنکه از خلق دوعالم برتر است باعث خلقت ،شفیع محشر است در کویری هر که در بالا و پست پای منبر بهر پیغمبر نشست از علی مرتضی بگرفت دست با همه اهل زمین پیمان ببست از سوی درگاه خلاق مجید می دهد بر خلق عالم این نوید بعد من حیدر بود نور امید شیعه ی اودر دو عالم رو سفید جان و هستیِ پیمبر؛ حیدر است اهل دل ،ساقی کوثر حیدر است یاور دین، ذوالفقارِ حیدر است بعد من مولا و رهبر حیدر است عاشقان امروز روز همدلی است اینکه دستش دست من باشد علی است بعد من او بر همه عالم ولی است هر دلی با مِهر حیدر منجلی است شور و غوغا شد در آن دارالشرف مرد و زن چون روز محشر بسته صف ذات یکتا خلق را داده تحف شد امیرالمومنین شاه نجف صحن و ایوانش حریم کبریاست عطرو بوی آن حرم چون کربلاست دردمندان، مرقدش دارالشفاست هر که آید سوی او حاجت رواست من شدم شرمنده ی احسان تو تو کرم کردی، شدم مهمان تو گشته ام من ریزه خوارِ خوان تو دردمندم، دستِ من دامان تو بر درت هستم گدایی روسیاه مهرو حُبت داده بر من عز و جاه مهربانا بر تو آوردم پناه بر من مسکین ز رحمت کن نگاه نور قلب مردم روشن ضمیر در سپهر دین تویی ماه‌ منیر ای که هستی بر همه عالم امیر یا امیرالمومنین دستم بگیر من (رضا )عبدی فقیرم یا علی بر تو و عشقت اسیرم یا علی در دو عالم، تو امیرم یاعلی کن دعا بویت بگیرم یا علی https://eitaa.com/Maddahankhomein
با خاك پايت گاه گاهي همنشين هستي يعني اگر چه آفتابي ذره بين هستي فرقي نكردي،كودكي ات هم بزرگي بود از اول اين بودي و تا آخر همين هستي آغاز و پاياني نداري ،ما كه مي دانيم از نقطه چين بودي تو و تا نقطه چين هستي هم آفرين بر آنكه مولا آفرين بوده هم آفرين بر تو كه انسان آفرين هستي هرشب چهل منزل تو را ديدند اما نه هرشب تو در آغوش رب العالمين هستي "مؤمن"خودش را خوانده درقرآن خدا از چيست؟! فرموده تنها تو"اميرالمؤمنين"هستي ايمان تو كفر مرا ديگر درآورده است از مرگ تلخ طلحه هم اندوهگين هستي دار و ندارش را امين مكه دستت داد از بس امين الله في ارضه،امين هستي سر در تنور خانه ی بيوه زن كوفه گرم حديث نفس هستي شرمگين هستي سر در تنور خانه ی بيوه زن كوفه ياد سري مجروح و خاكستر نشين هستي محسن عرب خالقی https://eitaa.com/Maddahankhomein
شده وقت علی گفتن، سرِ دیوانه آوردم لبم را سوی این باده چه بی‌صبرانه آوردم اگر میزان علی باشد، عمل هرگز ندارم من فقط بارِ محبت را به روی شانه آوردم دمی که معصیت کردم ز مستیِ محبت بود شبیه آن بلایی که سرِ پیمانه آوردم خراب‌آبادِ این سینه مبدَّل بر گلستان شد ازل که حب حیدر را در این ویرانه آوردم همین که صاحب دل شد، همین که شمع محفل شد برای بیعت با او پرِ پروانه آوردم گدا هر قدر هم آمد، غضنفر شهریارش کرد فقیرم.‌.. ظرفِ خالی را ولی شاهانه آوردم به هر کس می‌رسم می‌گویم از اعجاز چشمانش تمام اهل بیتم را درِ این خانه آوردم برای بردن نامش لبم برّان‌تر از تیغ است همیشه نامِ مولا را فقط مردانه آوردم علی اول، علی آخر، علی حق است و حق حیدر بنوش از باده‌ی کوثر، دمِ رندانه آوردم سرم بر روی زانو و دلم تنگ نجف گشته به یاد عشقِ سوغاتی که از میخانه آوردم نجف رفتم دلم را زیر ایوان دست او دادم دلِ سالم به او دادم، دل دیوانه آوردم‌ "علی‌گفتن" خودش شیرین‌تر از شعر و غزل باشد چنان مستم که نامش را هنرمندانه آوردم محمدجواد شیرازی https://eitaa.com/Maddahankhomein
❣﷽❣ 🌺🌸🌺ا🌸🌺🌸🌺 مهر تو سرشته حق در آب و گل من جا کرده چو جان در آب و گل من از مهر علی و مهر اولاد علی محصول دو عالم من و حاصل من (ملامحسن فیض کاشانی) 🌺🌸🌺🌸ا🌺🌸🌺 امروز گلی شگفته در عالم شد کز مقدم پاک او جنان خرم شد در پیش علی دم از مسیحا کم زن عیسی زدم علی مسیحا دم شد (شاعر: قاسم رسا) 🌺🌸🌺🌸ا🌺🌸🌺 ای شاه نجف فدای لطف و کرمت جانم به فدای چارگوش حرمت کی می شود از لطف بگویی یک بار بعد از نجفم کربوبلا می برمت (سروده کمال مومنی) 🌺🌸🌺🌸ا🌺🌸🌺 تادرتن ‏خسته ‏ام ‏بود تاب وتوان جزنام على مرانيايد به زبان از آتش دوزخم نباشدباكى چون مهرعلى بود مرادر دل‏وجان 🌺🌸🌺🌸ا🌺🌸🌺 در سيزده رجب على اعلا در خانه ى كعبه شد چو نورى پيدا جز ذات خداوندومحمد»آيت«! نشناخت كسى قدر على را به خدا 🌺🌸🌺🌸ا🌺🌸🌺 در بحر عشق گوهر رخشانم آرزوست يعنى ولاى آن شه مردانم آرزوست در اقتدا به حجت‏ والاى حق على همچون صفاى ميثم تمارم آرزوست 🌺🌸🌺🌸ا🌺🌸🌺 آنكه پيداهست و ناپيدا، على است هم على و عالى و اعلى،على است چون على در صلب عالم دم بزد قصد حق از »علّم الاسما«على است 🌺🌸🌺ا🌸🌺🌸🌺 روزى كه خدا اراده ى خلقت كرد توحيد نمودو جلوه در وحدت كرد آيينه صفت به حكم رودر رويى در خانه ى خويش باعلى خلوت كرد 🌺🌸🌺ا🌸🌺🌸🌺 در وادى عشق يكه تاز است على روشنگر راه اهل راز است على بى حب على عباتى نيست قبول چون روح دعا و هم نماز است على 🌺🌸🌺🌸ا🌺🌸🌺 قربان دلی که مهر مولاست در آن مهر علی عالی اعلاست در آن بیچاره دلی که خالی از مهر علیست بدبخت دلی که مهر اعداست درآن [ مصطفی محمدزاده ] 🌺🌸🌺🌸ا🌺🌸🌺 ای شیعه مکن وحشت قبرو سکرات تا حضرت مرتضی است کشتی نجات در وقترسوالشان بگو با دو ملک من شیعهٔ حیدرم، بعدخیدر صلوات 🌺🌸🌺🌸ا🌺🌸🌺 سادات که میوه های باغ فدکند زیبا و قشنگ و خوشگل و با نمکند هستند ستاره سماوات علی هر جند زیادند و لی باز کم اند 🌺🌸🌺🌸ا🌺🌸🌺 از امر خدا و احمد نیک سرشت بر سر در باغ خود جبریل نوشت بر خصم علی ورود اکیداً ممنوع چون ویژه شیعه علی هست بهشت 🌺🌸🌺🌸ا🌺🌸🌺 ذکر من تسبیح من، ورد زبان من علیست جان من جانان من، روح و روان من علیست تا علی دارم ندارم کار با غیر کسی شکر للله حاصل عمر گران من علیست 🌺🌸🌺🌸ا🌺🌸🌺 نیستم بیگانه هستم آشنایت یا علی از ازل دل داده بر مهر و ولایت یا علی تا جمال خویش را در کعبه حق ظاهر کند پرده گیرد از جمال دلربایت یا علی 🌺🌸🌺🌸ا🌺🌸🌺 مشهد الرضا عجب صفایی دارد بهره عاشقان حال و هوای دارد اما خود حضرت رضا می گوید ایوان نجف عجب صفایی دارد 🌺🌸🌺🌸ا🌺🌸🌺 هر کس به سر کوی تو جای دارد هر کس که تو را خواست خدایی دارد از کعبه شنیدم که به عشاقش گفت ایوان نجف عجب صفایی دارد 🌺🌸🌺🌸ا🌺🌸🌺 دیوانه آنم که وفایی دارد آن یار که چشم دلربایی دارد این ذکر مرا همیشه دیوانه کند ایوان نجف عجب صفایی دارد 🌺🌸🌺🌸ا🌺🌸🌺 نیستم بیگانه هستم آشنایت یا علی از ازل دل داده بر مهر ولایت یا علی تا جمال خویش را در کعبه حق ظاهر کند پرده گیرد از جمال دلربایت یا علی 🌺🌸🌺ا🌸🌺🌸🌺 ایوان نجف اوج تمنای من است هر دم به طواف دل شیدای من است از علت این عشق اگر می‌پرسید شش دانگ دلم به نام مولای من است 🌺🌸🌺🌸ا🌺🌸🌺 هر که شیر پاک خورده خاک پای حیدر است عاشقُ دلداده ایلُ تبار حیدر است هر که مست از باده ساقی کوثر می‌شود روز محشر هم یقیناً برکنار حیدر است 🌺🌸🌺🌸ا🌺🌸🌺 صحن ایوان‌نجف عرش خداوند جلیلیست سند کل جنان در ید زهرا و علیست چه از این بِه که منم حاجی حیدر باشم دوره‌گرد حرم ساقی کوثر باشم 🌺🌸🌺🌸ا🌺🌸🌺 گفتم که علی گفت بگو سرُّالله گفتم که علی گفت بگو عین الله گفتم که به وصفش چه بگویم گفتا لا حول ولا قوة الا بالله 🌺🌸🌺🌸ا🌺🌸🌺 عشق به حیدر شده تزریق به رگهای تنم می دهد عطر گلستان نجف پیرُهنم تا سپردم به دستم قلم دنیا را ۱۱۰ بار نوشتم علی اعلا را 🌺🌸🌺🌸ا🌺🌸🌺 علی در عرش اعلا بی‌نظیر است علی بر عالم و آدم امیر است به عشق نام مولایم نوشتم که مولایم امیرالمومنین است 🌺🌸🌺🌸ا🌺🌸🌺 حاجی به حرم حال و هوایی دارد در وقت طواف ربنایی دارد بر گرد حرم مهدی زهرا گوید ایوان نجف عجب صفایی دارد 🌺🌸🌺🌸ا🌺🌸🌺 دائم ز ولایت علی خواهم گفت چون روح‌القدس نادعلی خواهم گفت تا دور شود غمی که بر جان من است کل همٍّ و غمٍّ سینجلی باید گفت 🌺🌸🌺🌸ا🌺🌸🌺 علی گویان همه نیکوسرشتند همه قبل از قیامت در بهشتند به وقت خلقتم جمع ملائک به قلبم یاعلی را می‌نوشتند 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 https://eitaa.com/Maddahankhomein
فقط کم کم سپیده سر زد و پایان ظلمت بود شرط عبودیَّت شروعِ کار خِلقت بود از ابتدا هم مبحث اصلی..،ولایت بود هنگامه ی تابیدن نور امامت بود دست خدا این نور را بی مُنتَهایش کرد او را امیرالمومنین..،"حیدر" صدایش کرد دنیا به دنبال شرابی بود..،ساغر داد از شربتِ جوی بهشتِ عرش بهتر داد چشمی که او را دید عقل خویش را پر داد "یا حیدر" و "یا مرتضی" و "یاعلی" سر داد در عالم ذَر هرکسی "قالوا بَلا" می گفت باید صد و ده مرتبه "یا مرتضی" می گفت شب بود..،رنگِ چهره اش صبحی سپید آورد آئینه ، نور عرش را در خطِّ دید آورد ما را به جبرِ چشم‌های خود کشید..،آورد دستی به گِل بُرد و تَشَیُّع را پدید آورد پس خِلقَت باقیِ مخلوقات کار اوست سُکّانِ "انسان‌ساختن" در اختیار اوست نور تَعقُّل،عقلِ کُل را پای کار آورد طوبای جنَّت میوه ی رحمت به بار آورد بِنتِ اسد شیری به میدانِ شکار آورد فریاد زد جبریل: صاحب‌ذوالفقار آورد با خِلقتش بر رِجسِ شیطان آب پاکی زد کعبه برایش سینه ی خود را چه چاکی زد اسطوره یِ رَبّانیِ بی باک ها حیدر آقایِ فرزندانِ صُلبِ‌پاک ها حیدر خاکی ترین بابایِ اهلِ خاک ها حیدر سِرِّ نهانِ خلقتِ افلاک ها حیدر غیرِ خدا ، تنها نبی از راز آگاه است... سیبِ شب معراج در دست یدالله است بالِ ملائک منبرِ روز اَلَستش شد نون و قلم را خواند..،لوح نور مستش شد لب را که وا کرد آسمان ها پای‌بستش شد بت خانه ها مخروبه ی ضربات دستش شد با یک نظر از خاک تا عرشِ مُعَلّی رفت دوش نبی را هرکه بالا رفت..،بالا رفت هنگامه ی پیکار چشمش برق‌ها می زد در معرکه ها بی محابا تیغ را می زد دُلدُل‌سوارانه به میدان بلا می زد وقتی فلانی با فلانی داشت جا می زد جز او کسی آماده ی خفتن به بستر نیست غیر علی وقت خطر یار پیمبر نیست در "یا علی" مُهر وقار "یا صمد" خورده بر لوحِ غیرت ذکرِ "یا حیدر مدد" خورده سیلیِ بعد از صبرِ او را عَبدُوَد خورده دروازه ی خیبر به نام او سند خورده وقتی به روی شانه ی هایش درب بالا ماند لب ها ی قلعه از تعجب تا ابد وا ماند شهرِ تَفَکُّر "احمد" و "حیدر" درِ آن است این تیغِ با تدبیرِ دین در جنگ ، بُرّان است با ذوالفقارش در دلِ میدان رجزخوان است شاگرد رزم بی محابایش "حسن جان" است فرزندِ خود را در شجاعت بی نظیرش کرد شیرجمل را شیرِ آل الله شیرش کرد حُبِّ علی آغازِ قانون اساسی شد هرجا ولایت بود از او اقتباسی شد مشقِ "ولی" زیباترین درسِ‌کلاسی شد یک "مرتضی" راه است تا "حیدرشناسی‌‌" شد شاءن مقامِ او نمی گنجد در این دفتر "حیدر که جایِ خود،وَ ما اَدراکَ ما قنبر" نوحِ نبی در مکتبش طفل دبستان است پای جِهالت از کلام او گریزان است بی نقطه خطبه خوانی اش آغاز جریان است "نهج البلاغه" انشعاب نورِ "قرآن" است نَصِّ "خدا" را لفظِ "حیدر" می کِشد بالا نامِ "برادر" را "برادر" می کشد بالا عشقِ علی قلبِ تمام خَلق را اَفشُرد ابلیس را حتی ز سلک نحس خود آزرد هرکس به جایی راه بُرد از کویِ مولا بُرد سلمان مسلمان شد اگر..، نان علی را خورد قطعاً تو "مِنّا اهلِ بیت"ِ این ولی باشی وقتی نمک‌پرورده ی دستِ علی باشی دارد نمک ذکر شب او وُ شِکَر روزَش شوقِ عبادات سحرگاهیِ در روزش پوشیده رختی از لباس نور بر روزش این ردِّ الشمسَش بوده سرگرمیِ هر روزش وقتی دو دستِ ربَّناخوانش به کار افتاد خورشید عالم‌تاب از دورِ مدار افتاد حیدر نشانِ بی نشان ها را بلد بوده طِیِّ طریقِ لامکان ها را بلد بوده پیچ و خم رنگین کمان ها را بلد بوده حتّی زبانِ بی زبان ها را بلد بوده او کُنهِ لفظِ هر صدا را درک می کرده تنها "علی" ناقوس ها را درک می کرده در آسمانَش ماه و اختر می شود پیدا بالای بامِ پلکِ او پَر می شود پیدا از خاک نعلِینش ابوذر می شود پیدا بین حریمش ظَرف ساغر می شود پیدا مستان به انگور ضریحش اقتدا کردند بین حرم مستیِ خود را برملا کردند دیوانه‌ها اغلب ز دست زندگی سیرند عُشّاق تا لب تر کند معشوق..،می میرند آنان که با سجّاده و محراب درگیرند ایوان طلای مرتضی را قبله می گیرند باید به عشق یار از اغیار رو گرداند سمت علی باید نماز عاشقی را خواند یا مرتضی ! تو پادشاهِ مُلکِ ایمانی در اوج عزَّت همنشینِ با گدایانی تو بانیِ لبخندِ شب های یتیمانی دارم به تو رو میزنم..،رو برنگردانی! حالِ مرا این روزها قدری رعایت کن خیلی نجف‌لازم شدم..،آقا عنایت کن وضع مرا هنگام شب درهم کُنی بد نیست بندِ عبادات مرا مُحکم کنی بد نیست قدِّ مرا وقتِ گدایی خَم کنی بد نیست بین رکوعت گوشه‌چشمی هم کُنی بد نیست من مَنصَبی جز منصبِ "نوکر" نمی خواهم من بارها گفتم که انگشتر نمی خواهم بیمارم و دربه‌درِ مِهرِ پرستارم از بَرده های پاپتیِ بین بازارم نازِ نگاهَت را به هر قیمت خریدارم من سالها از فرط عشقَت تشنه ی دارَم با تیغ چشمانت مرا مَذبوحِ عِشقَم کن تَمّارگونه نخل دارم را فراهم کن عیسی توسل کرد بر ذکرت..،مسیحا شد 🔰ادامه🔰
موسی به طور تو پناه آورد..،موسی شد هرکس که گُم شد در شبِ قدرِ تو..،پیدا شد باید که "کوثر" بود تا هم کُفوِ "دریا" شد کشفِ "ولیُّ‌الله" از ما برنمی آید این کار جز از دست "زهرا" برنمی آید شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
✨🍃🍀ا✨🍃🍀✨ اتّفاقی نبود می دانم، اتّفاقی که در غدیر افتاد دست مولا به سمت بالا رفت، سرِ نامردها به زیر افتاد همه دیدند عشق در کار است، دست بالای دست بسیار است همه دیدند اشک را وقتی سر زد از گونه امیر افتاد چه قدر ردّ پا که رفتند و باز از نیمه راه برگشتند بس که رفتند و بس که برگشتند چین به پیشانی کویر افتاد از بیابان گذشت لبّیکی که به طرزی عجیب کوفی بود آن قدر آشنا که در کوفه، لرزه بر کاسه های شیر افتاد دست خود را گذاشت بر زانو روی پایش بلند شد برکه عاقبت دستِ دست گیر علی توی دست غدیر گیر افتاد مهدی رحیمی https://eitaa.com/Maddahankhomein