eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
395 ویدیو
233 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
سبک: مولانا یا مهدی یا قاسم بن الحسن ماه زیبای انجمن قربون تو برم آقا ای پسر شاهم حسن یا قاسم بن الحسن شده ذکر هر سینه زن فدای تو ایل و تبارم ای پسر شاهم حسن ای دلبر و دلدار نوه ی حیدر کرار ای دلبر و دلدار ای شاگرد علمدار ای دلبر و دلدار با دست کریمانت درد و غما رو از روی قلب نوکراتون بردار صاحب نسب هستی خیلی با ادب هستی تو کربلا دیدن همه که قتال العرب هستی 🔹 https://eitaa.com/Maddahankhomein
ماه پوشیده کفن در دل طوفان می رفت آه فرزند حسن داشت به میدان می رفت همه دیدند عمو در بغلش غش کرده چون به میدان بلا داشت دل و جان می رفت دانش آموخته ی مکتب ثاراللهی بی زره در نفس سایه ی قرآن می رفت او که حتی نرسیده است دو پایش به رکاب در دل لشکر طاغوت رجز خوان می رفت مرگ از طعم عسل در نظرش شیرین تر داشت با عشق ،به قربانی سلطان می رفت گرچه فرزند حسن بود ولی عشق حسین داشت آئینه ای از لولوء و مرجان می رفت رقص شمشیر و رجز خوانی او بر دل کفر داغ می زد پی هم تا خط پایان می رفت عاقبت بوسه ی شمشیر به فرق سر او خبر آورد به مهمانی رحمان می رفت همه دیدند در آغوش عمو جان می داد ماه را حضرت خورشید به قربان می رفت @Maddahankhomein
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِالله ، یا حُسَین ---------- عشق تو ما را درین وادی کِشاند از خرابه سوی آبادی کِشاند عشق تو صید جگرها می کند عشق تو دل را به صیّادی کِشاند عشق تو آمد سراغِ قلب ها از قفس ما را به آزادی کِشاند راست قامت گشته ایم ، این عشق پاک قامت ما را به شمشادی کِشاند بس که شیرین است کار عاشقی عشق تو ما را به فرهادی کِشاند ما شهید عشق می گردیم و ، عشق بر گلو این تیغ فولادی کِشاند جان ما را کرده پابندِ خودش گر کِشاند این عشق ، بنیادی کِشاند گفت «یاسر» با نسیم کربلا عشق تو ما را درین وادی کِشاند محمود تاری «یاسر» @Maddahankhomein
چه بلائی سرت ای نورِ دو عین آمده است تیربارانِ حسن یاد حسین آمده است قرعه ی قائله انگار به اسمت زده اند سنگ، کم آمده از بسکه به جسمت زده اند سرِ لِه کردنِ جسم تو چه بلوا کردند عقده ها از پدرت را سرِ تو وا کردند سینه اَت خُرد شده، بسکه لگدمال شدی زیرِ این نیزه و شمشیر و سنان، چال شدی سیزده ساله ی بشکسته تنم، صبر نما ای شده کشته بجای حسنم، صبر نما بدن هیچ کسی اینهمه پر چین نشده هیچکس مثل تو، چون فاطمه گلچین نشده چو غزالی، گلوی نازکِ تو نحر شده صحن این دشتِ غم، از خونِ تو یک بحر شده چه بلوغی قد و بالای تو دارد، گُلِ من غارتِ گیسوی خونریزِ تو شد قاتلِ من بس مرا خوانده ای، از آهِ تو بیتاب شدم تشنه لب مانده ای، از شرمِ لبت آب شدم ناله ی آخری اَت، لحظه ی افتادنِ تو پیشَت آورد مرا، در دمِ جان دادنِ تو بغلت میکنم اما ز بغل می‌ریزی چقدَر از دهن ای مست، عسل می‌ریزی سوی معراج شدی، در برِ چشمِ ترِ من جای تو هست همان پیشِ علی اکبرِ من حاج محمودژولیده @Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم   روضه جناب حضرت قاسم سلام الله یا نداری جان، لبی بگشایی و آهی کشی یا عسل چسبانده قاسم‌جان لبانت را  به هم ای یتیم خانه‌ام رحمی به حال نجمه کن ریختی در خیمه‌ام گریه کنانت را به هم ناله‌ات می آمد اما پایکوبی داشتند ناله کردم که نریزید این امانت را به هم نذر کردم بین اَبرویت ببوسم بازهم حیف نعلی ریخت اَبروی کمانت را به هم شیر شد لشکر همین که دید قد و قامتت دوخت بر این خاک جسم خون چکانت را به هم عمه‌ات دارد می‌آید اینقدر پا را مکش با تقلایت نریزی عمه‌جانت را به هم کاش می‌شد که بگویم با حسن: حالا نیا آخ پاشیده است تیغی نوجوانت را به هم دشنه‌ای خوردی صدایت را به سینه قطع کرد نیزه‌ای نامرد پیچانده دهانت را به هم در میان سینه‌ات شن ریزه می‌بینم چرا وای ساییدند شن‌ها استخوانت را به هم (حسن لطفی ۴۰۳/۰۴/۲۰) @Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجمع الذاکرین خمین🎤
۲۱ تیر، روز عفاف و حجاب گرامی باد.
بسم الله الرحمن الرحیم انتخاب چون بود انتخاب تو احلی من العسل شد مرگ در حساب تو احلی من العسل پرسید: از شهادت؟ و گفتی که: ای عمو مرگ است در رکاب تو احلی من العسل ای صاحب رساله مستی، نوشته در هر صفحه از کتاب تو احلی من العسل می خواستی که شاعر کرب‌وبلا شوی این‌گونه شد خطاب تو احلی من العسل با دیدن تو طعم دهان‌ها عوض شده است پس روی در نقاب تو احلی من العسل ما نیز مست جام تو هستیم تا ابد ای مزه‌ی شراب تو احلی من العسل روزی اگر بقیع شود صاحب حرم خواهد شد اسم باب تو احلی من العسل در پاسخ سوال تو شد مرگ روسیاه وقتی که شد جواب تو احلی من العسل. @Maddahankhomein
زبان حال ابا عبدالله الحسین علیه السلام خطاب به قاسم بن الحسن علیه السلام ماه امشب نشده ماه تر از ماه شما دلبری می کنی و معرکه دلخواه شما گرم ، شمشیر شده در اثر آه شما زرهی جور نشد بر قد کوتاه شما ترسم از رفتن تو قافله بر هم ریزد آسمان از غم این قائله بر هم ریزد گشته شیرین دهنم از اثر شهد لبت شده احلی غم امروز من از حرف شبت چقدر نخل حسد برده به طعم رطبت چه شبیه است به حیدر سخن و تاب و تبت شانه بر مو زنی و سلسله بر هم ریزد از کمان ابروی تو حرمله برهم ریزد بس که لبهای تو داغ است سرم می سوزد خم شدم موقع بوسه کمرم می سوزد بیشتر از همه بر تو جگرم می سوزد همچنان قلب حسن قلب حرم می سوزد نجمه از دیدن این ولوله بر هم ریزد خیمه دشمن از این زلزله برهم ریزد عمه پروانه صفت دور سرت می چرخد چون پدر کوچه فقط در نظرت می چرخد زرهی هست که دور کمرت می چرخد زیر سم ها همه ی دور و برت می چرخد کاش یک نعره زنی تا گله بر هم ریزد بین من با تو صف فاصله بر هم ریزد رو شده با تو همه نیمه پنهان حسن قاف سین میم شده سوره قرآن حسن شاعرت هم شده مهمان سر خوان حسن گوشه چشمی به جوانان بنما جان حسن حرف بسیار ولی حوصله بر هم ریزد شاعرت نیز در این مرحله برهم ریزد زینت کریمی نیا http://eitaa.com/Maddahankhomein
زمینه و نوحه و روضه من قاسمم پور امام مجتبایم جانبر کف شاه شهید کربلایم "احلی من العسل"بود بهرم شهادت با خون حمایت میکنم من از ولایت جان عمو جان عمو اذنم بفرما تا جان بقربانت کنم فرزند زهرا از داغ اکبر طاقت من طاق گشته بهر شهادت این دلم مشتاق گشته بابای من گفته تو را من یار باشم سر باز جان بر کف چو در پیکار باشم این بازوی من بهر بازو بند بابا این جان ناقابل فقط اذنم بفرما درس شهادت میدهم بر نوجوانان اندر دفاع از مکتب شاه شهیدان آن نوجوان شد عازم میدان هیجا "ان تنکرونی" گفته با آوای شیوا کرده رجز خوانی میان قوم کافر کُشته عدو را چون علی ساقی کوثر از ضرب کینه پیکرش نقش زمین شد در زیر سم ها پیکر آن مه جبین شد در زیر سم مرکبان گفتا عمو جان اکنون به فریادم برس ای جان جانان آمد عموی مهربان با حال خسته اندر کنار پیکر پاکش نشسته گفتا عمو بادا فدای پیکر تو جان عمو من آمدم اندر بر تو سوزم ز داغت یادگار مجتبایم الگوی نسل نوجوان در کربلایم "ناطق" دگر بس کن تو این هنگامه ات را بشکن از این بار مصیبت خامه ات را غلامرضامحمودنژاد ناطق قمی http://eitaa.com/Maddahankhomein
به باغ سوره چشم آیه حَسَن داری کلام نور در آئینه سخن داری تو شاه دُّر یتیم برادرم حسنی تو تازه سرو جوان بهار این چمنی تو یادگار عزیز برادرم هستی به باغ حُسن حَسَن دیگر اکبرم هستی اگر چه باور احلی من العسل داری شراب شور به پیمانه از ازل داری اگر چه شیر نر آل هاشمی قاسم کرم تبار و مسمی به قاسمی قاسم اگر چه همچو حَسَن مرد روز میدانی برای اهل زیان سیل موج طوفانی اگر چه زاده فرزند مرتضی هستی حسن تبارترین نام کربلا هستی نمی توانمت ای سرو، اذن میدان را پس از تو چشم تر مادری پریشان را نمی توانمت ای ماه سیزده ساله نمی توانمت ای گونه باغ آلاله نمی توانمت ای سرو سرفراز بلند نمی توانمت ای صبح، بعد تو لبخند چرا مدام بر این جان خسته می تازی بگو چگونه کنم قلب خویش را راضی خزان چگونه ببیند بهار باغت را بگو چگونه ببیند حسین داغت را توئی که هست به قامت قیامتت قاسم توئی که نیست زره حد قامتت قاسم بگو چگونه ببیند بلا چشیدن تو ز ضرب سُم ستم، موج قد کشیدن تو بلا کشیده ترین سرو کربلائی تو شکسته آینه ی کرب والبلائی تو @Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا