مطالعه مرا در خلوت خود تسلی می بخشد.
مرا از سنگینی بطالت اندوهبار آزاد میکند و در
هر زمانی میتواند مرا از مصاحبتهای کسالتبار
خلاص کند. هر زمان که درد خیلی کُشنده و شدید
باشد، مطالعه چاقوی درد را کُند میکند.
برای منحرف کردن ذهنم از افکار مأیوس کننده،
صرفاً نیاز دارم به کتابها پناه ببرم.
-آلن دوباتن
-𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡-
هدایت شده از یه جایی اون پشتا
𝐜𝐞𝐥𝐞𝐛𝐫𝐢𝐭𝐲: بندیکت کامبربچ
𝐘𝐨𝐮 : اژدها
𝐁𝐨𝐨𝐤: جنایت و مکافات از فئودور داستایفسکی
~~~
𝐅𝐨𝐫 : https://eitaa.com/joinchat/3973841352C2d7faf109e
𝐌𝐞: @daijubo
مایلم به دوردست ها ؛
به آنجا که تو را می توان یافت .
یک جا ثابت و ساکن،نگاهم را به نگاهت گره بزنم . چون درختی سرو که محکوم به ایستادن است و سر خود به پایین نمی آورد .
دوری را غمی می شمارد،
به گستردگی کهکشانِ شبِ صحرا .
راه ها را با سه شاخه ی سبز در سر،
با همراهی یادها هزاران کیلومتر پرواز می کند و مانند من فقط می خواهد یک چیز ببیند !
گردشِ گل های گِرانی که در چشم نهفته ای ..
-𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡-
منبخوانم تو سرتکان بدهی،تو بخوانی دلمتکان بخورد
آخرِ شعر از خودم بروم، تو بمانی صدای من باشی.
-𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡-
چیزها وقتی گمشدهاند، شیرینترند. این را میدانم، زیرا زمانی چیزی میخواستم و بدستش آوردم. تنها چیزی بود به شدت میخواستمش؛ و وقتی بدستش آوردم، در دستانم تبدیل به خاکستر شد.
-کتاب زیبا و ملعون
-𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡-
چیدن لفظ هنر نیست، همه میدانند
جمله وقتی که به چشمِ تو بیاید شعر است .
-𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡-
و شب مرا در خود می بلعد !
به خود میپیچم و صدایم را خفه می شود .
مثلِ نهنگِ پنجاه و دو هرتز شده ام از دور صدایی می آید ، انگار او هم با اقیانوس دست به یقه شده است من به خود می پیچم و نهنگ فریاد می کشد ، اقیانوسِ بی رحم محکم دهانش را می فشارد .
شب مرا لال کرده است ..
او تقلا میکند و من تقلا می کنم .
شب و اقیانوس می خواهند به هر دویمان بفهمانند اینکه هر دو در جنگِ بیهوده ای تلف می شویم !
او میخواهد تنهاییش را بپذیرد و من نمی خواهم مردمِ شهرم را کر و کور ببینم ..
-𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡-
به دل نگیر اگر این روزها کمی دو دلم
دلی کلافه که جای تو هست و جای تو نیست!
-𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡-
هرگاه از کسی دلگیر شدید کافی ست به یاد آورید که :
اگر گذشته ی او، گذشته ی تو و درد او، درد تو و سطح آگاهی او، سطح آگاهی تو بود؛ درست مانند او فکر و رفتار می کردی !
_اکهارت تول
-𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡-
𝘐𝘵 𝘪𝘴 𝘸𝘪𝘯𝘵𝘦𝘳 𝘢𝘯𝘥
𝘈𝘭𝘭𝘦𝘺 𝘦𝘺𝘦𝘴 𝘢𝘳𝘦 𝘸𝘢𝘪𝘵𝘪𝘯𝘨 𝘧𝘰𝘳 𝘺𝘰𝘶 !
𝘋𝘰𝘯'𝘵 𝘸𝘰𝘳𝘳𝘺 𝘢𝘣𝘰𝘶𝘵 𝘵𝘩𝘦 𝘤𝘰𝘭𝘥;
𝘏𝘦𝘳𝘦 𝘐 𝘭𝘪𝘵 𝘢 𝘧𝘪𝘳𝘦 𝘧𝘰𝘳 𝘺𝘰𝘶 𝘧𝘳𝘰𝘮 𝘵𝘩𝘦
𝘸𝘰𝘰𝘥 𝘰𝘧 𝘮𝘺 𝘩𝘦𝘢𝘳𝘵 !
#letter
کلافه
مثل آدمی که حافظشاش را از دست داده
و حالا دلش برای یک نفر که نمیدانست
کیست تنگ شده ..
-𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡-
همه ی ما به غم اعتبار و اهمیت بیشتری میدهیم تا به شادی؛ برای غمی که تمام گذشته و وزن و عمقش را به رخ ما میکشد؛ درحالیکه شادی هیچ گذشته، وزن و عمقی ندارد. همان لحظه که متولد میشود، در حال پرواز است.
-کتاب فراتر از بودن
-𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡-