دائما این را به خودم یادآوری می کردم . چون همانطور که دنیایی که در آن زندگی می کنیم درحال تغییر است ، قلب و مغزمان نیز تغییر می کند . چیزهایی که امروز مهم هستند ، فردا مهم نخواهند بود و چیزهایی که امروز مهم نیستند ، فردا فوق العاده مهم می شوند . این در مورد همه صدق میکند .
-𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡-
اما ما بیت آشفتهایم در غزلی ناموزون
میل دارم که ردیفی بدهد پایانم...
-𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡-
چه می گویند اینها ؟
صحبت یک فنجان و دو فنجان که نیست
یک مزرعه چای خسته ام !
-𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡-
انسان ها همیشه تمایل دارند از هم جلو
بزنند، حتی وقتی وانمود میکنند به هم علاقهمندند .
-𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡-
˹ ᴍᴀᴅʜᴏᴏꜱʜ ˼
-
ثانیه هایم بی تابانه می خواهندت ؛
تو که نمی دانی ؛
و من بعد از این،از سکوت سرشار خواهم گشت !
-𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡-
حرف قلبم را به تو با شعر میگویم ببخش
هر کجا را هم نفهمیدی دگر تقصیر توست .
-𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡-
قصه گو ، آرام گوی ، توصیف غم های دلم
زخم و تخریب دلم ، تو عمق یک زبانه کن .
-𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡-
ما اسلحه ها را ساخته ایم
ما سینه هارا دریده ایم
به واژه ها تهمت نزنیم ،
[جنگ] شاید دلش میخواست نام ِگلی باشد !
-𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡-
حوصله ات که سر می رود ،
با دلم و دوست داشتنم بازی نکن ،
من در بی حوصلگی هایم با تو زندگی کرده ام !
-𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡-
˹ ᴍᴀᴅʜᴏᴏꜱʜ ˼
-
گشتم ، نبود ، نیست ، تو هم بیشتر نگرد !
غیر از خودت که با غزلم همزبان نبود .
-𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡-