🔻بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ🔻
🔻#متن_اصلی_و_ترجمه_خطبه_متقین🔻
🔻#معروف_به_خطبه_همام🔻
#قسمت_1_از_4
⚡️وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَيْهِ السّلامُ
از خطبه هاى آن حضرت است💯
🌩رُوِىَ اَنَّ صاحِباً لاَِميرِالْمُوْمِنينَ عَلَيْهِ السَّلامُ يُقالُ لَهُ هَمّامٌ، كانَ رَجُلاً عابِداً،
روايت شده:
يكى از ياران اميرالمؤمنين عليه السّلام كه او را همّام مى گفتند و مردى عابد بود
⚡️فَقالَ لَهُ: يا اَميرَ الْمُوْمِنينَ صِفْ لِىَ الْمُتَّقينَ حَتّى كَاَنّى اَنْظُرُ اِلَيْهِمْ. فَتَثاقَلَ عَلَيْهِ السَّلامُ
به حضرت عرضه داشت:
اهل تقوا را چنانكه گويى آنان را مى بينم براى من وصف كن.
🌤 امام در پاسخ
عَنْ جَوابِهِ ثُمَّ قالَ: يا هَمّامُ: اِتَّقِ اللّهَ وَ اَحْسِنْ فـَ «اِنَّ اللّهَ مَعَ الَّذينَ اتَّقَوْا
او درنگ كرد، سپس فرمود:
اى همّام، تقواى الهى پيشه كن و كار نيك انجام ده، زيرا خداوند با اهل تقوا
⚡️وَالَّذينَ هُمْ مُحْسِنُونَ». فَلَمْ يَقْنَعْ هَمّامٌ بِهذَا الْقَوْلِ حَتّى عَزَمَ عَلَيْهِ. فَحَمِدَ اللّهَ
و اهل كار نيك است. همّام به اين مقدار سخن قناعت نكرد و حضرت را قسم داد. حضرت خدا را سپاس
💫وَ اَثْنى عَلَيْهِ وَ صَلّى عَلَى النَّبِىِّ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ ثُمَّ قالَ:[
و ثنا گفت و بر پيامبر ـ كه درود خدا بر او و آلش باد ـ درود فرستاد و سپس فرمود:
⚜اَمّا بَعْدُ، فَاِنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ وَ تَعالى خَلَقَ الْخَلْقَ حينَ خَلَقَهُمْ غَنِيّاً
اما بعد، خداوند پاك و برتر مخلوقات را آفريد در حالى كه از اطاعتشان
🍃عَنْ طاعَتِهِمْ، آمِناً مِنْ مَعْصِيَتِهِمْ، لاَِنَّهُ لاتَضُرُّهُ مَعْصِيَةُ مَنْ عَصاهُ،
بى نياز، و از گناهشان ايمن بود، زيرا عصيان عاصيان به او زيان نمى رساند،
🌹وَ لاتَنْفَعُهُ طاعَةُ مَنْ اَطاعَهُ. فَقَسَمَ بَيْنَهُمْ مَعايِشَهُمْ، وَ وَضَعَهُمْ مِنَ
و طاعت مطيعان او را سود نمى دهد. پس روزى آنان را در ميانشان تقسيم كرد، و هر كس را در دنيا
⚡️الدُّنْيا مَواضِعَهُمْ. فَالْمُتَّقُونَ فيها هُمْ اَهْلُ الْفَضائِلِ، مَنْطِقُهُمُ
در جايى كه سزاوار بود قرار داد. پرهيزكاران در اين دنيا اهل فضائلند، گفتارشان
🍃الصَّوابُ، وَ مَلْبَسُهُمُ الاِْقْتِصادُ، وَ مَشْيُهُمُ التَّواضُعُ. غَضُّوا
صواب، پوشاكشان اقتصادى، و رفتارشان افتادگى است. از آنچه
🌸اَبْصارَهُمْ عَمّا حَرَّمَ اللّهُ عَلَيْهِمْ، وَ وَقَفُوا اَسْماعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النّافِعِ
خدا بر آنان حرام كرده چشم پوشيده، و گوشهاى خود را وقف دانش بامنفعت
⚜لَهُمْ. نُزِّلَتْ اَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِى الْبَلاءِ كَالَّتى نُزِّلَتْ فِى الرَّخاءِ، وَ لَوْلاَ
نموده اند. آنان را در بلا و سختى و آسايش و راحت حالتى يكسان است.ْ
#ادامه_دارد...
نهج البلاغه کلام امیر 👇
@MaeMaein3
☀️التماس دعای فرج
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ☀️
ೋღ ❤ ღೋ
🔻بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ🔻
🔻#متن_اصلی_و_ترجمه_خطبه_متقین🔻
🔻#معروف_به_خطبه_همام🔻
#قسمت_2_از_4
⚡️وَ لَوْلاَ الاَْجَلُ الَّذى كَتَبَ اللّهُ عَلَيْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ اَرْواحُهُمْ فى اَجْسادِهِمْ
واگر خداوند براى اقامتشان در د نيا زمان معينى را مقرر نكرده بود از شوق به ثواب و بيم از عذاب
🌸طَرْفَةَ عَيْن، شَوْقاً اِلَى الثَّوابِ، وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقابِ.
به انـدازه چشـم به هم زدنى روحشـان در بدنشان قـرار نمى گرفت.
🍃عَظُمَ الْخالِقُ فى اَنْفُسِهِمْ، فَصَغُرَ ما دُونَهُ فى اَعْيُنِهِمْ. فَهُمْ
خداوند در باطنشان بزرگ، و غير او در ديدگانشان كوچك است. آنان
⚜وَالْجَنَّةُ كَمَنْ قَدْ رَآها فَهُمْ فيها مُنَعَّمُونَ، وَ هُمْ وَالنّارُ كَمَنْ قَدْ رَآها
با بهشت چنانند كه گويى آن را ديده و در فضايش غرق نعمتند، و با عذاب جهنم چنانند كه گويى
🌸فَهُمْ فيها مُعَذَّبُونَ. قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَةٌ، وَ شُرُورُهُمْ مَأْمُونَةٌ،
آن را مشاهده نموده و در آن معذبند. دلهايشان محزون، همگان از آزارشان در امان،
🍃وَاَجْسادُهُمْ نَحيفَةٌ، وَ حاجاتُهُمْ خَفيفَةٌ، وَ اَنْفُسُهُمْ عَفيفَةٌ. صَبَرُوا
بدنهايشان لاغر، نيازهايشان سبك، و نفوسشان با عفّت است. روزىچند را در راه حق صبر كردند
⚡️اَيّاماً قَصيرَةً اَعْقَبَتْهُمْ راحَةً طَويلَةً، تِجارَةٌ مُرْبِحَةٌ يَسَّرَها لَهُمْ رَبُّهُمْ.
كه براى آنان راحتى جاويد به دنبال آورد، اين است تجارتى سودآور كه خداوند براى آنان مهيّا نمود.
🌹اَرادَتْهُمُ الدُّنْيا فَلَمْ يُريدُوها، وَ اَسَرَتْهُمْ فَفَدَوْا اَنْفُسَهُمْ مِنْها.
دنيا آنان را خواست و آنان آن را نخواستند، به اسارتشان كشيد و آنان با پرداخت جانشان خود را آزاد كردند.
🌸اَمَّا اللَّيْلُ فَصافُّونَ اَقْدامَهُمْ تالينَ لاَِجْزاءِ الْقُرْآنِ يُرَتِّلُونَهُ تَرْتيلاً،
به هنگام شب براى عبادت برپايند، در حالى كه اجزاى قرآن را شمرده و سنجيده تلاوت كنند،
⚜يُحَزِّنُونَ بِهِ اَنْفُسَهُمْ، وَ يَسْتَثيرُونَ بِهِ دَواءَ دائِهِمْ. فَاِذا مَرُّوا بِآيَة فيها
خود را به آيات قرآن اندوهگين ساخته، و داروى دردشان را از آن برگيرند. و چون به آيه اى
تَشْويقٌ رَكَنُوا اِلَيْها طَمَعاً، وَ تَطَلَّعَتْ نُفُوسُهُمْ اِلَيْها شَوْقاً، وَ ظَنُّوا
بشارت دهنده بگذرند به مورد بشارت طمع كنند، و روحشان از روى شوق به آن خيره گردد، و گمان
⚡️اَنَّها نُصْبَ اَعْيُنِهِمْ. وَ اِذا مَرُّوا بِآيَة فيها تَخْويفٌ اَصْغَوْا اِلَيْها
برند كه مورد بشارت در برابر آنهاست. و چون به آيه اى بگذرند كه در آن بيم داده شده
مَسامِعَ قُلُوبِهِمْ، وَ ظَنُّوا اَنَّ زَفيرَ جَهَنَّمَ وَ شَهيقَها فى اُصُولِ آذانِهِمْ.
گوش دل به آن دهند، و گمان برند شيون و فرياد عذاب بيخ گوش آنان است.
🌹فَهُمْ حانُونَ عَلى اَوْساطِهِمْ، مُفْتَرِشُونَ لِجِباهِهِمْ وَ اَكُفِّهِمْ وَ رُكَبِهِمْ
قامت به ركوع خم كرده اند، به وقت سجده پيشانى و دست و زانو و انگشتان پا
وَ اَطْرافِ اَقْدامِهِمْ، يَطْلُبُونَ اِلَى اللّهِ تَعالى فى فِكاكِ رِقابِهِمْ. وَ اَمَّا
بر زمين مى گذارند، و از خداوند آزادى خود را از عذاب مى طلبند، اما به هنگام
⚡️النَّهارُ فَحُلَماءُ عُلَماءُ، اَبْرارٌ اَتْقِياءُ. قَدْ بَراهُمُ الْخَوْفُ بَرْىَ الْقِداح ِ،
روز، بردباران و دانشمندان و نيكوكاران و پرهيزكارانند. بيم از حق جسمشان را چون تيرِ تراشيده لاغر كرده،
يَنْظُرُ اِلَيْهِمُ النّاظِرُ فَيَحْسَبُهُمْ مَرْضى، وَ ما بِالْقَوْمِ مِنْ مَرَض،
مردم آنان را مى بينند به تصور اينكه بيمارند، ولى بيمار نيستند،
🌸وَ يَقُولُ: لَقَدْ خُولِطوا، وَ لَقَدْ خالَطَهُمْ اَمْرٌ عَظيمٌ.
و مى گويند ديوانه اند، در حالى كه امرى عظيم آنان را بدين حـال درآورده .
لايَرْضَوْنَ مِنْ اَعْمالِهِمُ الْقَليلَ، وَلايَسْتَكْثِرُونَ الْكَثيرَ. فَهُمْ
به طاعت اندك خشنود نمى شوند، و طاعت زياد را زياد ندانند. بنابراين
⚡️لاَِنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ. وَ مِنْ اَعْمالِهِمْ مُشْفِقُونَ. اِذا زُكِّىَ اَحَدٌ مِنْهُمْ خافَ
خود را به كوتاهى در بندگى متّهم كنند، و از عبادت خود در وحشتند. هرگاه يكى از آنان را تمجيد كنند
مِمّا يُقالُ لَهُ فَيَقُولُ: اَنَا اَعْلَمُ بِنَفْسى مِنْ غَيْرى، وَ رَبّى اَعْلَمُ بىمِنّى
از آن تمجيد بيم نموده و گويد: من از ديگران به خود آگاه ترم، و پروردگارم از خودم به من
⚜بِنَفْسى; اللّهُمَّ لاتُؤاخِذْنى بِما يَقُولُونَ، وَاجْعَلْنى اَفْضَلَ مِمّا
داناتر است; خداوندا، مرا به آنچه درباره ام گويند مگير، و از آنچه مى پندارند
يَظُنُّـونَ، وَ اغْفِرْ لى ما لايَعْلَمُـونَ.
بهتر گردان، و زشتى هايى را كه از من خبر ندارند بر من ببخش.
#ادامه_دارد...
نهج البلاغه کلام امیر 👇
@MaeMaein3
☀️ التماس دعای فرج ☀️
🔻بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ🔻
🔻#متن_اصلی_و_ترجمه_خطبه_متقین🔻
🔻#معروف_به_خطبه_همام🔻
#قسمت_3_از_4
⚡️فَمِنْ عَلامَةِ اَحَدِهِمْ اَنَّكَ تَرى لَهُ قُوَّةً فى دين، وَ حَزْماً فى لين،
از نشانه هاى ديگرشان آن است كه هر كدام را داراى نيرومندى در دين، دورانديشى با نرمى،
⚜وَ ايماناً فى يَقين، وَ حِرْصاً فى عِلْم، وَ عِلْماً فى حِلْم، وَ قَصْداً فى
ايمان همراه با يقين، حرص در دانش ، علم با بردبارى ، ميانه روى در
🌸غِنًى، وَ خُشُوعاً فى عِبادَة، وَ تَجَمُّلاً فى فاقَة، وَ صَبْراً فى شِدَّة،
توانگرى، فروتنى در عبادت، آراستگى در تهيدستى، بردبارى در سختى،
⚡️وَ طَلَباً فى حَلال، وَ نَشاطاً فى هُدًى، وَ تَحَرُّجاً عَنْ طَمَع . يَعْمَلُ
جويايى حلال، نشاط در هدايت، و دورى از طمع بينى. در عين به جا آوردن
الاَْعْمالَ الصّالِحَةَ وَ هُوَ عَلى وَجَل. يُمْسى وَ هَمُّهُ الشُّكْرُ، وَ يُصْبِحُ
اعمال شايسته ترسان است. شب مى كند در انديشه شكر، و روز مى كند
🌸وَ هَمُّهُ الذِّكْرُ. يَبيتُ حَذِراً، وَ يُصْبِحُ فَرِحاً: حَذِراً لِما حُذِّرَ مِنَ
در انديشه ذكر. شب را به سر مى برد با خوف، و ر وز مى نمايد دلشاد: خوف از غفلتى كه او را از آن
🍃الْغَفْلَةِ، وَ فَرِحاً بِما اَصابَ مِنَ الْفَضْلِ وَالرَّحْمَةِ. اِنِ اسْتَصْعَبَتْ
برحذر داشته اند، و دلشاد از فضل و رحمت حق كه به دست آورده. اگر نفس او را در آنچه
عَلَيْهِ نَفْسُهُ فيما تَكْرَهُ لَمْ يُعْطِها سُؤْلَها فيما تُحِبُّ.
بر او سنگين است از او پيروى نكند او نيز آنچه را كه نفس به آن رغبت دارد به او نمى دهد.
🌹قُرَّةُ عَيْنِهِ فيما لايَزُولُ، وَ زَهادَتُهُ فيما لايَبْقى.
روشنى چشمش در آن چيزى است كه جاويد است، و بى رغبتى اش در آن است كه فانى شدنى است.
⚡️يَمْزُجُ الْحِلْمَ بِالْعِلْمِ، وَ الْقَوْلَ بِالْعَمَلِ. تَراهُ قَريباً اَمَلُهُ، قَليلاً زَلَلُهُ،
بردبارى را با دانش، و گفتار را با عمل آميخته مى كند. آرزويش كم و كوتاه، لغزشش اندك،
خاشِعاً قَلْبُهُ، قانِعَةً نَفْسُهُ، مَنْزُوراً اَكْلُهُ، سَهْلاً اَمْرُهُ، حَريزاً دينُهُ،
دلش فروتن، نفسش قانع، خوراكش اندك، زندگيش آسان، دينش محفوظ،
🍃مَيِّتَةً شَهْوَتُهُ، مَكْظُوماً غَيْظُهُ. اَلْخَيْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ، وَالشَّرُّ مِنْهُ مَاْمُونٌ.
شهوتش مرده، و خشمش فروخورده است. خيرش را متوقّع، و از شرّش در امانند.
اِنْ كانَ فِى الْغافِلينَ كُتِبَ فِى الذّاكِرينَ، وَ اِنْ كانَ فِى الذّاكِرينَ
اگر در ميان غافلان باشد از ذاكرانش به حساب آرند، و اگر در ميان ذاكران باشد
لَمْ يُكْتَبْ مِنَ الْغافِلينَ. يَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَهُ، وَ يُعْطى مَنْ حَرَمَهُ،
در شمار غافلانش نيارند. از آن كه بر او ستم كرده بگذرد، به آن كه او را محروم نموده عطا كند،
🌸وَ يَصِلُ مَنْ قَطَعَهُ. بَعيداً فُحْشُهُ، لَيِّناً قَوْلُهُ، غائِباً مُنْكَرُهُ،
و با كسى كه با او قطع رحم نموده صله رحم نمايد. زبان دشنام ندارد، گفتارش نرم است، زشتيش پنهان،
⚜حاضِراً مَعْرُوفُهُ، مُقْبِلاً خَيْرُهُ، مُدْبِراً شَرُّهُ، فِى الزَّلازِلِ وَقُورٌ،
و خوبيش آشكار است، نيكى اش روى آورده، و شرّش روى گردانده، در حوادث آرام،
⚡️وَ فِى الْمَكارِهِ صَبُورٌ، وَ فِى الرَّخاءِ شَكُورٌ. لايَحيفُ عَلى مَنْ يُبْغِضُ،
در ناخوشيها شكيبا، و در خوشيها شاكر است. بر دشمن ستم نمى كند
،
🌸وَ لايَأْثَمُ فيمَنْ يُحِبُّ. يَعْتَرِفُ بِالْحَقِّ قَبْلَ اَنْ يُشْهَدَ عَلَيْهِ.
و به خاطرمحبوبش مرتكب گناه نمى شود. پيش ازحاضر كردن شاهد، خود اقرار به حق مى نمايد.
🍃لا یضیع مَا اسْتُحْفِظَ، وَ لايَنْسى ما ذُكِّرَ، وَ لايُنابِزُ بِالاَْلْقابِ،
را تباه نمى كند، و آنچه را به يادش آرند به فراموشى نمى سپارد، احدى را با لقب زشت صدا نمى كند،
🍃وَ لايُضارُّ بِالْجارِ، وَ لايَشْمَتُ بِالْمَصائِبِ، وَ لايَدْخُلُ فِى الْباطِلِ،
به همسايه زيان نمى زند، به بلاهايى كه به سر مردم مى آيد شادى نمى نمايد، در باطل وارد نمى شود،
⚜وَ لايَخْرُجُ مِنَ الْحَقِّ. اِنْ صَمَتَ لَمْ يَغُمَّهُ صَمْتُهُ،
و از حق خارج نمى گردد. اگر سكوت كند سكوتش غمگينش نكند،
#ادامه_دارد ...
نهج البلاغه کلام امیر 👇
@MaeMaein3
🌤اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ☀️
ೋღ ❤ ღೋ
✨﷽✨
#شرح_حکمت_1
قسمت1/2
#روش_در_فتنه_ها:
🌤امام(علیه السلام) در این حکمت پرمعنا مى فرماید: «در فتنه ها همچون شتر کم سن و سال باش; نه پشت او قوى شده که سوارش شوند نه پستانى دارد که بدوشند»; (قَالَ(علیه السلام): کُنْ فِی الْفِتْنَةِ کَابْنِ اللَّبُونِ، لاَ ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ، وَلاَ ضَرْعٌ فَیُحْلَبَ).
💥براى روشن شدن محتواى این کلام بسیار پرمعنا لازم است قبلاً دو واژه «فتنه» و «ابن لبون» تفسیر شود:
فتنه، از ماده «فتن» (بر وزن متن) در اصل به معناى قرار دادن طلا در کوره است تا خالص از ناخالص جدا شود سپس به معناى هرگونه آزمایش و امتحان و بلا و عذاب و حتى شرک و بت پرستى و آشوب هاى اجتماعى آمده است و در اینجا منظور همان آشوب هاى اجتماعى است.
لبون، به شترى گفته مى شود که به جهت زائیدن مکرر پیوسته در پستانش شیر است (لبون به معناى شیر دار است از ماده لبن) و ابن لبون به بچه چنین شترى گفته مى شود که دو سال آن تمام شده و وارد سال سوم شده است; نه قوت و قدرت چندانى دارد که بتوان بر پشت او سوار شد و نه پستان پر شیرى (زیرا هم کم سن و سال است و هم نر) و به این ترتیب هیچ گونه استفاده اى از آن در آن سن و سال نمى توان کرد.
🔰از اینجا روشن مى شود که هدف امام این است که انسان به هنگام شورش هاى اهل باطل و فتنه هاى ناشى از خصومت آنها با یکدیگر نباید آلت دست این و آن شود; باید خود را دور نگه دارد و به هیچ یک از دو طرف که هر دو اهل باطل اند کمک نکند.
در این گونه موارد معمولاً هر کدام از طرفین به سراغ افراد بانفوذ و باشخصیت مى آیند تا از نفوذ و قدرت آنها براى کوبیدن حریف استفاده کنند. در این هنگام باید این افراد بلکه تمام افراد، خواه ضعیف باشند یا قوى نهایت مراقبت را به خرج دهند که در دام فتنه گران و غوغاسالاران نیفتند مبادا دین و یا دنیاى آنها آسیب ببیند و همان گونه که در بالا آمد در بعضى از روایات جمله «ولا وَبَر فَیُسْلَب» نیز به آن افزوده شده است یعنى شتر دو ساله پشمى هم ندارد که آن را بچینند و از آن استفاده کنند.
⭕️نمونه این فتنه ها در صدر اسلام و قرون نخستین فراوان بود که امامان اهل بیت و یارانشان همواره از آن کناره گیرى مى کردند حتى داستان قیام ابو مسلم بر ضد بنى امیه گرچه در ظاهر براى کوبیدن باطلى بود ولى در باطن براى تبدیل باطلى به باطل دیگر و حکومت بنى عباس به جاى بنى امیه بود.
به همین دلیل هنگامى که ابو مسلم به وسیله نامه اى پیشنهاد حکومت و خلافت را به امام صادق(علیه السلام) کرد امام آن را نپذیرفت زیرا مى دانست در پشت پرده این قیام چه اشخاصى کمین کرده اند و به تعبیر دیگر امام مى دانست این یک فتنه است که دو گروه باطل به جان هم افتاده اند و نباید به هیچ کدام امتیازى داد.
⚡️روایاتى که از ائمه هدى(علیهم السلام) درباره فضیلت عزلت و گوشه گیرى به ما رسیده است غالباً ناظر به این گونه شرایط است.
✳️ از جمله امام امیرالمؤمنین(علیه السلام) طبق آنچه در غررالحکم آمده مى فرماید: «الْعُزْلَةُ أَفْضَلُ شِیَمِ الاَْکْیَاسِ; گوشه گیرى برترین خصلت افراد باهوش و زیرک است».(1) و در حدیث دیگرى از آن حضرت مى خوانیم: «سَلاَمَةُ الدِّینِ فِی إعْتِزَالِ النَاسِ; سلامت دین انسان درکناره گیرى از مردم است».(2)
✳️ در حدیث گویا و روشنى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم هنگامى از آن حضرت سؤال کردند: چرا گوشه گیرى را انتخاب کرده اید؟ فرمود: «فَسَدَ الزَّمَانُ وَتَغَیَّرَ الاِْخْوَانُ فَرَأَیْتُ الاِنْفِرَادَ أَسْکَنَ لِلْفُؤَاد; زمانه فاسد شده و برادران تغییر روش داده اند به همین دلیل، آرامش دل را در تنهایى یافتم».(3)
💯 قرآن مجید نیز اشاراتى به این معنا دارد از جمله درباره حضرت ابراهیم مى خوانیم که او گروه بت پرستان را مخاطب قرار داد و گفت: «(وَأَعْتَزِلُکُمْ وَما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ وَأَدْعُوا رَبِّی); از شما و آنچه غیر از خدا مى خوانید و مى پرستید کناره گیرى مى کنم و (تنها) پروردگارم را مى خوانم».(4)
در داستان اصحاب کهف نیز در آیه 16 سوره «کهف» اشاره به گوشه گیرى آنها از گروه فاسد و مفسد شده است.
از آنچه گفته شد به خوبى روشن مى شود که هرگز منظور امام(علیه السلام)این نبوده است که اگر گروهى باطل بر ضد مؤمنان و طرفداران حق برخیزند نباید به حمایت مؤمنان حق جو برخاست; این سخن بر خلاف صریح قرآن است که مى فرماید: «(فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الاُْخْرى فَقاتِلُوا الَّتى تَبْغى حَتّى تَفىءَ إِلى أَمْرِ اللّه); اگر گروهى از مسلمانان بر گروه دیگرى ظلم و ستم روا داشتند (و اصلاح در میان آن دو از طریق مسالمت آمیز امکان پذیر نشد) با جمعیت ستمگر پیکار کنید تا به سوى حق باز گردند».
#ادامه_دارد...
☀️التماس دعای فرج ☀️
@MaeMaein3
✹﷽✹
ೋღ❤ღೋ
🔶🔸🔶💠 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ 💠🔶🔸🔶
#نهج_البلاغه
#کلام_امیر🍁🍁
#در_نکوهش_طمع_و_آز
#اخلاقی
#شرح_حکمت 2
قسمت 1/2
از این کارها بپرهیز:
امام(علیه السلام) در این کلام نورانى اش به پیامدها و آثار سوء سه رذیله اخلاقى در عباراتى کوتاه و فشرده اشاره فرموده است.
نخست مى فرماید: «هر کس طمع را پیشه کند خود را حقیر ساخته است».
(أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ).
واژه «طمع» به معناى بیش از حق خود طالب بودن و گرفتن مواهب زندگى از دست دیگران است و تعبیر به «استشعر» که به معناى پوشیدن لباس زیرین است اشاره به این است که طمع را به خود چسبانده و از آن جدا نمى شود; بدیهى است که افراد طماع براى رسیدن به مقصود خود باید تن به هر ذلتى بدهند و دست سؤال به سوى هرکس دراز کنند و شخصیت خود را براى نیل به اهداف طمعکارانه خود بشکنند.
در سخنان رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ لَهُ طَمَعٌ یَقُودُهُ إِلَى طَبَع;
در حدیث دیگرى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) درباره خطر این صفت مذموم مخصوصاً براى علما وارد شده است که فرمود:
«إن الصّفاة الزّلال الذی لا تَثْبُتُ عَلَیْهِ أقْدامُ و عجیب این که هنگامى که طمع فزونى یابد کارهایى از انسان سر مى زند که کاملاً احمقانه است; شبیه آنچه درباره طماع معروف عرب به نام «اشعب» نقل شده که بسیارى از اوقات هنگامى که راه مى رفت دامن خود را به دست مى گرفت و آن را در برابر آسمان باز نگه مى داشت و مى گفت: شنیده ام بعضى از پرندگان در حال پرواز تخم مى گذارند شاید تخم آن پرنده در دامن من بیفتد.
و یا نقل مى کنند هنگامى که گروهى از کودکان او را در کوچه و بازار آزار مى دادند براى پراکنده ساختن آنها گفت: شنیده ام در فلان خانه حلوا پخش مى کنند بچه ها به سوى آن خانه دویدند ناگهان دیدند خود اشعب نیز به سوى آن خانه مى دود گفتند: تو چرا؟ گفت: شاید حرف من درست باشد.
این داستان ها خواه واقعیت داشته باشد یا نه اشاره به کارهاى ننگ آورى است که انسان به جهت طمع انجام مى دهد.
نقطه مقابل طمع قناعت است که سبب عزت آدمى مى شود همان گونه که امیرمؤمنان فرمود: «عَزَّ مَنْ قَنَعَ; آن کس که قناعت پیشه کند عزیز خواهد بود».
#ادامه_دارد...
📚📚📚
@MaeMaein3
📚آرشیو نهج البلاغه☝️
به جمع عاشقان امیرالمومنین علی (ع) بپیوندید.
☀️اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج☀️
🚩گروه ماءمعین🚩
⭕💠⭕💠⭕💠⭕
ೋღ❤ღೋ
✹﷽✹
ೋღ❤ღೋ
🔶🔸🔶💠 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ 💠🔶🔸🔶
#نهج_البلاغه
#کلام_امیر🍁🍁
#نکوهش_بخل_و_ترس
#شرح_حکمت 3 قسمت 1/2
#اخلاقی
چهار نقطه ضعف
حضرت علی علیه السلام در این حکمت والا به چهار نقطه ضعف اخلاقى و اجتماعى انسان اشاره مى کند و آثار سوء هر یک را بر مى شمرد تا همگان از آنها فاصله بگیرند.
نخست مى فرماید:
«بخل ننگ است»; (الْبُخْلُ عَارٌ).
بخل آن است که انسان حاضر نباشد چیزى از مواهب خداداد را در اختیار دیگران بگذارد، هرچند امکانات او بسیار بیش از نیازهاى او باشد و نقطه مقابل آن سخاوت و کرم است که گاه سبب مى شود انسان حتى وسائل مورد نیاز خود را به دیگران ببخشد و خود به کمترین مواهب حیات قناعت کند.
عار بودن بخل و افتخار بودن کرم و سخاوت بر کسى پوشیده نیست، زیرا
اولاً بخل سبب نفرت مردم از بخیل مى شود و افراد نزدیک و دور از او فاصله مى گیرند و ثانیا بخل سبب سنگدلى و قساوت است، زیرا بخیل ناله مستمندان را مى شنود و چهره رقت بار آنها را مى بیند و در عین حال به آنها کمکى نمى کند و این مایه قساوت است.
ثالثا بخل سبب مى شود که بسیارى از منابع اقتصادى از گردش تجارى سالم خارج شود و به صورت کنز و اندوخته در آید در حالى که گروه هایى در جامعه ممکن است به آن نیاز داشته باشند. رابعاً افراد بخیل گاه به زن و فرزند خود نیز تنگ و سخت مى گیرند به اندازه اى که مرگ او را آرزو مى کنند و این عار و ننگ دیگرى است.
خامسا افراد بخیل به سبب دلبستگى فوق العاده غیر منطقى به مال و ثروتشان از نظر تفکر اجتماعى بسیار ضعیف و ناتوانند و این هم ننگ و عار دیگرى است، لذا امام(علیه السلام) در عهدنامه معروف مالک اشتر به او توصیه مى کند که هرگز بخیل را در مشورت خود دخالت ندهد که او را به ترک حق دعوت مى کند و از تهى دستى و فقر مى ترساند; (لاَ تُدْخِلَنَّ فِی مَشُورَتِکَ بَخِیلاً یَعْدِلُ بِکَ عَنِ الْفَضْلِ وَیَعِدُکَ الْفَقْر).
داستان هایى که از بخیلان و سخاوتمندان در تاریخ مانده دلیل روشنى بر گفتار امام(علیه السلام) است، هرچند گاهى این داستان ها مبالغه آمیز است; از جمله درباره «محمد بن یحیى» که بر خلاف باقى برامکه فوق العاده بخیل بود نوشته اند که پدرش به یکى از خواص او گفت: تو چگونه از دوستان نزدیک «محمد بن یحیى» هستى در حالى که لباست پاره شده؟ گفت: سوزنى که پارگى لباس را با آن بدوزم ندارم و اگر «محمد بن یحیى» خانه اى داشته باشد به وسعت فاصله میان بغداد و نوبه(1) مملو از سوزن سپس جبرئیل و میکائیل نزد او آیند و یعقوب نبى را به عنوان ضامن حاضر کنند و از او بخواهند سوزنى به عنوان عاریت دهد تا پیراهن پاره شده یوسف را بدوزند او هرگز چنین کارى نخواهد کرد.(2)
امام(علیه السلام) در یکى دیگر از این کلمات قصار (حکمت 378) سخن بسیار جامعى درباره بخل فرمود آنجا که مى فرماید: «الْبُخْلُ جَامِعٌ لِمَسَاوِئِ الْعُیُوبِ وَهُوَ زِمَامٌ یُقَادُ بِهِ إِلَى کُلِّ سُوء; بخل تمام عیوب را در بر دارد و انسان را به سوى هر بدى و زشتى مى کشاند».
در حدیث دیگرى از امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) مى خوانیم: «الْبُخْلُ یُمَزِّقُ الْعِرْض; بخل آبروى انسان را بر باد مى دهد».(3)
به همین دلیل در کلام بعضى از بزرگان آمده است: «أبْخَلُ النّاسِ بِمالِهِ أجْوَدُهُمْ بِعِرْضِهِ; بخیل ترین مردم در مورد مال خود سخاوتمندترین آنها در مورد آبروى خویش است».(4)
آنگاه امام به رذیله دوم اخلاقى اشاره کرده مى فرماید: «ترس مایه نقصان مى شود»; (وَالْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ).
افراد ترسو هرگز نمى توانند از قابلیت ها، شایستگى ها و استعدادهاى خود استفاده کنند و نتیجه آن عقب ماندگى در زندگى است. به علاوه هنگامى که دین و جان و ناموس و کشور آنها به خطر بیفتد از جهاد ابا دارند و به جاى این که در صف مجاهدان باشند در صف قاعدان و بیماران و از کار افتادگان و کودکان قرار مى گیرند. هرگز هیچ آدم ترسویى به مقامى نرسیده; نه کشف مهمى کرده نه پیروزى چشمگیرى به دست آورده و نه به قله هاى کمال رسیده است.
#ادامه_دارد...
📚📚📚📚
@MaeMaein3
📚آرشیو نهج البلاغه☝️
به جمع عاشقان امیرالمومنین علی (ع) بپیوندید.
☀️اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج☀️
🚩گروه ماءمعین🚩
⭕💠⭕💠⭕💠⭕
ೋღ❤ღೋ
نهج البلاغه*کلام امیر (ع) *ماء معین
✹﷽✹ ೋღ❤ღೋ 🔶🔸🔶💠 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ 💠🔶🔸🔶 #نهج_الب
✹﷽✹
ೋღ❤ღೋ
🔶🔸🔶💠 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ 💠🔶🔸🔶
#نهج_البلاغه
#کلام_امیر🍁🍁
#راضی_بودن
#شرح_حکمت 4
#اخلاقی_تربیتی
امام در چهارمین کلمه از کلمات قصارش به پنج وصف از اوصاف انسانى اشاره مى کند که یکى منفى و چهار وصف از آن مثبت است و آثار هر کدام را در جمله بسیار کوتاهى بر مى شمارد.
نخست مى فرماید: «عجز و ناتوانى آفت است»; (الْعَجْزُ آفَةٌ).
عجز مفهوم وسیعى دارد که هرگونه ناتوانى علمى، جسمى، اقتصادى و فکرى را شامل مى شود و به یقین اینها بزرگ ترین آفات زندگى انسان است; انسان عاجز، ذلیل و خوار عقب مانده و شکست خورده و بى ارزش و بى مقدار است به همین دلیل اسلام مى گوید: بکوشید و هرگونه عجز را از خود دور سازید و با قدرت و قوت به اهداف مالى و معنوى خود برسید. البته گاه مى شود که عجز و ناتوانى بدون اختیار دامان انسان را مى گیرد، ولى غالباً چنین نیست، بلکه نتیجه کوتاهى ها و بى برنامگى هاست. همان گونه که در حدیث جالبى که کلینى در کافى از امیر مؤمنان على(علیه السلام) نقل کرد مى خوانیم: «إِنَّ الاَْشْیَاءَ لَمَّا ازْدَوَجَتْ ازْدَوَجَ الْکَسَلُ وَالْعَجْزُ فَنُتِجَا بَیْنَهُمَا الْفَقْرَ; هنگامى که اشیاء با یکدیگر ازدواج کردند تنبلى و ناتوانى نیز به هم پیوستند و فرزند آنها فقر بود».(1)
سپس در دومین نکته اشاره به آثار مثبت صبر و شکیبایى کرده مى فرماید: «صبر شجاعت است»; (وَالصَّبْرُ شَجَاعَةٌ).
بدیهى است صبر چه در مقابل عوامل معصیت باشد، چه در مسیر اطاعت پروردگار چه در برابر مصائب روزگار انجام گیرد، نوعى شجاعت محسوب مى شود و تنها شجاعانند که از عهده شکیبایى در این مراحل سه گانه بر مى آیند.
نمونه کامل این سخن همان چیزى است که امیر مؤمنان على(علیه السلام) در صدر اسلام از پیغمبر و یاران باوفایش تجربه کرده بود که در برابر انواع مشکلاتى که از سوى دشمنان اسلام هر روز به شکلى انجام مى شد صبر و استقامت کرده بودند و با شجاعت تمام آنها را پشت سر گذاشتند و اگر این شکیبایى شجاعانه مسلمانان صدر اول در دوران محاصره شعب ابى طالب و هجرت به حبشه و سپس هجرت به سوى مدینه و بعد از آن حضور در میدان هاى جنگ بدر، خیبر، خندق و حنین نبود امروز آیینى به نام اسلام بر بخش عظیمى از جهان سایه نیفکنده بود.
در واقع مسلمانان هم در برابر خواسته هاى دل استقامت و صبر نشان دادند، هم در مسیر اطاعت پروردگار و هم در مقابل مصائب و مشکلات پى در پى.
همان گونه که در حدیثى در جلد دوم کافى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که مى فرماید: «الصَّبْرُ ثَلاَثَةٌ صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصِیبَةِ وَصَبْرٌ عَلَى الطَّاعَةِ وَصَبْرٌ عَنِ الْمَعْصِیَة».(2)
در کلمات بزرگان نیز تعبیرات جالبى درباره صبر آمده است از جمله این که گفته اند: «الصَّبْرُ مُرٌّ لا یَتَجَرَّعُهُ إلاّ حُرٌّ; صبر تلخ است ولى جز آزادگان این شربت ناگوار را نمى نوشند».
نیز گفته اند «إنَّ لِلاْزْمانِ الْمَحْمُودَةِ وَالْمَذْمُومَةِ أعْماراً وَآجالاً کَأَعْمارِ النّاسِ وَآجالِهِمْ فَاصْبِرُوا لِزَمانِ السُّوءِ حَتّى یَفْنى عُمْرُهُ وَیَأتی أجَلُهُ; دوران هاى خوب و بد عمر و اجلى دارند مانند عمر و اجل انسان ها; به هنگامى که دوران سختى پیش آید صبر کنید تا عمرش پایان گیرد و اجلش فرا رسد».
نیز گفته اند: «إذا تَضَیَّفَتْکَ نازِلَةٌ فَأقْرِهَا الصَّبْرُ عَلَیْها وَأکْرِمْ مَثْواها لَدَیْکَ بِالتَّوَکُّلِ وَالاْحْتِسابِ لِتُرِحِّلَ عَنْکَ وَقَدْ أبْقَتْ عَلَیْکَ أکْثَرَ مِمّا سَلَبَتْ مِنْکَ; هنگامى که حادثه سختى به میهمانى تو آمد با صبر و شکیبایى از آن پذیرایى کن و جایگاه آن را با توکل بر خدا و حساب عند الله گرامى بدار تا زمانى که این میهمان از نزد تو برود در حالى که بیش از آنچه از تو گرفته است براى تو باقى خواهد گذارد».(3)
آن گاه در سومین جمله مى فرماید: «زهد ثروت است»; (وَالزُّهْدُ ثَرْوَةٌ).
اشاره به اینکه انسان از ثروت آیا چیزى جز بى نیازى مى خواهد و آدم زاهدِ قانع، از همه خلق بى نیاز است و چه بسا ثروتمندانى که جزء نیازمندان هستند.
زهد همان بى اعتنایى به زرق و برق دنیا و مال و منال و شهرت و آوازه است. زاهد کسى نیست که فاقد این امور باشد بلکه زاهد کسى است که دلبسته و وابسته به این امور نباشد; خواه آن را داشته باشد یا نه! بلکه مى توان گفت: زاهدان از ثروتمندان غنى ترند، چرا که ثروتمندان از یک سو باید پیوسته ثروت خود را حساب و کتاب کنند و از سوى دیگر مراقب باشند سارق و دشمنى آن را از دست آنها نگیرد در حالى که زاهدان از همه اینها بى نیازند.
#ادامه_دارد...
📚📚📚
@MaeMaein3
📚آرشیو نهج البلاغه☝️
به جمع عاشقان امیرالمومنین علی (ع) بپیوندید.
☀️اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج☀️
🚩گروه ماءمعین
ೋღ❤ღೋ
✹﷽✹
🔶🔸🔶💠 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ 💠🔶🔸🔶
#نهج_البلاغه
#کلام_امیر🍁🍁
#دانش
#شرح_حکمت 5
#اخلاقی_سیاسی_اجتماعی
قسمت 1/2
#علم_و_ادب_و_تفکر
امام در این بخش از کلمات قصار اشاره به سه نکته مهم مى کند نخست مى فرماید:
«علم و دانش میراث گرانبهایى است»; (الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ کَرِیمَةٌ).
اشاره به این که گرانبهاترین میراثى که انسان از خود به یادگار مى گذارد علم و دانش است و به ارث گذاشتن مواهب مادى افتخارى است.
این سخن شبیه روایتى است که از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده که مى فرماید:
«إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الاَْنْبِیَاءِ إِنَّ الاَْنْبِیَاءَ لَمْ یُوَرِّثُوا دِینَاراً وَلاَ دِرْهَماً وَلَکِنْ وَرَّثُوا الْعِلْمَ فَمَنْ أَخَذَ مِنْهُ أَخَذَ بِحَظّ وَافِر; دانشمندان وارثان انبیا هستند چرا که انبیا دینار و درهمى از خود به یادگار نگذاشتند، بلکه علم و دانش به ارث گذاشتند پس هر کس از آن بهره اى بگیرد بهره فراوانى برده است».(1)
نیز شبیه آن چیزى است که در حکمت 147 خواهد آمد.
بعضى از شارحان ارث را در اینجا طور دیگرى تفسیر کرده اند و گفته اند:
ارث درآمدى است که بى زحمت حاصل مى آید دانشى را نیز که انسان از استاد فرا مى گیرد شبیه ارث است; ولى تفسیر اول مناسب تر به نظر مى رسد.
در دومین جمله مى فرماید: «آداب (انسانى)، لباس زیبا و کهنگى ناپذیر است»;
(وَالاْدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ).
منظور از «آداب» فضایل اخلاقى مخصوصاً چیزهایى است که مربوط به روابط اجتماعى است مانند: تواضع، امانت، صداقت، محبت، خوشرفتارى، فصاحت و بلاغت در بیان.
«حُلَل» جمع «حُلَّه» به معناى لباس زینتى است.
«مُجَدَّدَة» به معناى چیزى است که پیوسته تجدید و نو مى شود و هرگز کهنه نخواهد شد.
بر این پایه، مفهوم کلام امام(علیه السلام) چنین است که این صفات برجسته انسانى همچون لباس هاى زیبایى است که آدمى در تن مى کند و هرگز فرسوده نمى شود بر خلاف لباس هاى ظاهرى که هم کهنه مى شود و هم ممکن است دست سارقان به آن دراز شود و هم جنبه ظاهرى دارد و در اعماق وجود انسان تأثیر گذار است.
در روایات اسلامى براى «أدب» تفسیرهاى گوناگونى ذکر شده که در واقع هر کدام اشاره به مصداقى از آن است:
در حدیثى از امام امیر مؤمنان(علیه السلام) مى خوانیم: «کَفاکَ أدَباً لِنَفْسِکَ اجْتِنابُ ما تَکْرَهُهُ مِنْ غَیْرِک; براى این که ادب داشته باشى همین بس که از آنچه براى دیگران نمى پسندى دورى کنى».(2)
در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که فرمود:
«أدّبْنى أبى(علیه السلام)بِثَلاث…; پدرم من را به سه چیز ادب کرد» فرمود: «مَنْ یَصْحَب صاحِبَ السُوء لا یَسْلَم ومَن لا یُقَیَّد اَلفاظَه یَنْدَم، ومَن یَدْخُل مَداخل السُّوء یُتَّهَم; فرزندم کسى که با رفیق بد همنشین شود از آفات در امان نخواهد بود و کسى که سخنان خود را مهار نکند پشیمان مى شود و کسى که در محل هاى آلوده وارد گردد متهم و بدنام خواهد شد».(3)
امام صادق(علیه السلام) به یکى از دوستان خود سفارش کرد که پیام او را به همه شیعیان و علاقه مندانش برساند و فرمود: من شما را به تقواى الهى و ورع و تلاش براى خدا و راستگویى و اداى امانت… و خوشرفتارى با سایر مسلمانان دعوت مى کنم و هرگاه کسى از شما در دینش ورع داشته باشد، راست بگوید، اداى امانت کند و با مردم خوش اخلاق باشد مى گویند: «هذا جَعْفَرىٌّ فَیَسُرُّنی… »
و نیز مى گویند: «هذا أَدَبُ جَعْفَر; این جعفرى است و این سبب سرور و خوشحالى من مى شود کار اینها ادب جعفر بن محمد است».(4)
#ادامه_دارد...
📚📚📚
@MaeMaein3
📚آرشیو نهج البلاغه☝️
☀️اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج☀️
🚩گروه ماءمعین
ೋღ❤ღೋ
✹﷽✹
ೋღ❤ღೋ
🔶🔸🔶💠 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ 💠🔶🔸🔶
#نهج_البلاغه
#کلام_امیر🍁🍁
#ارزش_راز_داری_و_خوشرویی
#شرح_حکمت 6
قسمت 1/3
#اخلاقی_سیاسی_اجتماعی
صُنْدُوقُ سِرِّهِ، وَالْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ،
وَالاِْحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُیُوبِ.
امام(علیه السلام) فرمود:
سینه عاقل گنجینه اسرار اوست، خوشرویى و بشاشت، دام محبت است و تحمل ناراحتى ها گور عیب هاست.(1)
مرحوم سیّد رضى به دنبال این سه جمله حکمت آمیز اضافه مى کند که در روایت دیگرى از امام تعبیر دیگرى در این باره دیده مى شود که فرمود: «مسالمت جویى وسیله پوشاندن عیب هاست و آن کس که از خود راضى باشد افراد خشمگین بر او بسیار خواهند بود»; (وَرُوِیَ أَنَّهُ قَالَ فِی الْعِبَارَةِ عَنْ هَذَا الْمَعْنَى أَیْضاً: الْمَسْأَلَةُ خِبَاءُ الْعُیُوبِ، وَمَنْ رَضِیَ عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ السَّاخِطُ عَلَیْهِ).
#شرح_و_تفسیر
حفظ اسرار و حُسن رفتار:
امام(علیه السلام) در این عبارات نورانى و آنچه در ذیل آن آمده بر چهار مطلب تأکید مى کند: نخست مى فرماید: «سینه عاقل گنجینه اسرار اوست»;
یعنى همان گونه که صاحبان ثروت اشیاء قیمتى را در صندوق هاى محکم نگاه دارى مى کنند، انسان عاقل نیز باید اسرارش را در دل خود پنهان دارد، چرا که اسرار او اگر به دست دوست بیفتد گاه سبب ناراحتى اوست و اگر به دست دشمن بیفتد ممکن است سبب آبروریزى او شود. به علاوه بعضى از اسرار ممکن است با سرنوشت ملتى ارتباط داشته باشد که اگر بى موقع فاش شود سبب خسارت عظیمى براى جامعه گردد.
به همین دلیل در حالات پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده است: هنگامى که تصمیم بر غزوه و پیکارى با دشمن مى گرفت کاملاً آن را پنهان مى داشت. به عنوان نمونه مسئله فتح مکه بود که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) حد اکثر پنهان کارى را در آن به خرج داد که اگر این کار را نمى کرد و خبر به اهل مکه مى رسید آنها بسیج مى شدند و خون هاى زیادى در حرم امن خدا ریخته مى شد; ولى پرده پوشى پیغمبر(صلى الله علیه وآله) بر این سرّ سبب شد که مکه بدون هیچ گونه مقاومت و خون ریزى تسخیر شود و فصل تازه اى در پیشرفت اسلام و بازگشت مخالفان به سوى حق گشوده گردد.
مرحوم مغنیه در شرح نهج البلاغه خود به اینجا که مى رسد نکوهش شدیدى از وضع دنیاى امروز مى کند که انواع اسباب و وسایل براى تجسس و کشف اسرار افراد اختراع شده و به طرز وحشتناکى اسرار همگان فاش مى گردد.
زمانى مرحوم مغنیه چنین سخنى را گفت که هنوز مسائل امروزى اختراع نشده بود. شرایط امروز چنان است که از طریق شنودها، ماهواره ها، دوربین ها و وسایلى که مخفیانه در همه جا ممکن است به کار گذاشته شود تقریبا همه اسرار مردم را مى توان فاش کرد و این ناامنى عجیبى است براى دنیاى امروز و برخلاف آنچه شعار داده مى شود آزادى انسان ها را سخت تهدید مى کند.
در حدیثى که در غررالحکم از امام(علیه السلام) نقل شده مى خوانیم: «سِرُّکَ أسیرُکَ وَ إنْ أفْشَیْتَهُ صِرْتَ أسیرَهُ; سرّ تو اسیر توست و هنگامى که آن را افشا کنى تو اسیر آن خواهى شد».(1)
در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «إِظْهَارُ الشَّیْءِ قَبْلَ أَنْ یُسْتَحْکَمَ مَفْسَدَةٌ لَهُ; آشکار کردن چیزى پیش از استوار شدن آن سبب تباهى آن مى گردد».(2)
بعضى افراد هستند که مى گویند ما سرّ خود را فقط به دوستان صمیمى مى گوییم غافل از این که آن دوستان صمیمى نیز دوستان صمیمى دیگرى دارند و به گفته سعدى: رازى که نهان خواهى با کس در میان منه; گرچه دوست مخلص باشد که مر آن دوست را نیز دوستان مخلص باشند همچنین مسلسل:
خامشى به که ضمیر دل خویش
با کسى گفتن و گفتن که مگوى
اى سلیم! آب ز سر چشمه ببند
که چو پر شد نتوان بستن جوى
سپس امام در دومین جمله مى فرماید: «خوشرویى و بشاشت، دام محبت است»; (وَالْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ).
بدون شک افراد خوشرو و خوش برخورد که با چهره گشاده و لب هاى پرتبسم با دیگران برخورد مى کنند، دوستان زیادى خواهند داشت و به عکس، افرادى که با قیافه در هم کشیده و عبوس و خشم آلود با دیگران روبه رو مى شوند مردم از آنها متنفر مى گردند.
از آنجا که جلب محبت باعث اتحاد صفوف و وحدت کلمه مى شود، در روایات اسلامى ثواب هاى زیادى براى خوشرویى و بشاشت نقل شده است; از جمله در حدیثى از امیر مؤمنان على(علیه السلام) در بحارالانوار مى خوانیم که فرمود: «إِذَا لَقِیتُمْ إِخْوَانَکُمْ فَتَصَافَحُوا وَأَظْهِرُوا لَهُمُ الْبَشَاشَةَ وَالْبِشْرَ تَفَرَّقُوا وَمَا عَلَیْکُمْ مِنَ الاَْوْزَارِ قَدْ ذَهَبَ; هنگامى که برادران دینى خود را ملاقات مى کنید با هم مصافحه کنید و بشاشت و مسرت را در برابر آنها اظهار کنید و در نتیجه هنگامى که از هم جدا مى شوید گناهان شما بخشوده خواهد شد».(3)
#ادامه_دارد...
@MaeMaein3
✹﷽✹
ೋღ❤ღೋ
🔶🔸🔶💠 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ 💠🔶🔸🔶
#نهج_البلاغه
#کلام_امیر🍁🍁
#ارزش_راز_داری_و_خوشرویی
#شرح_حکمت 6
قسمت 2/3
#اخلاقی_سیاسی_اجتماعی
در روایت معروفى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمده است که فرمود: «یَا بَنِی عَبْدِالْمُطَّلِبِ إِنَّکُمْ لَنْ تَسَعُوا النَّاسَ بِأَمْوَالِکُمْ فَالْقَوْهُمْ بِطَلاَقَةِ الْوَجْهِ وَحُسْنِ الْبِشْرِ; شما نمى توانید همه مردم را با اموال خود راضى کنید (چرا که نیازها بسیار زیاد و اموال کم است) بنابراین آنها را با چهره گشاده و خوشرویى ملاقات کنید (که سرمایه اى فنا ناپذیر و مایه خوشنودى مردم است)».(4)
تعبیر به «حبالة» (دام) اشاره به این است که حتى افرادى که از انسان گریزانند با اظهار محبت و خوشرویى به سوى وى مى آیند و کینه ها از سینه ها شسته مى شود.
در بعضى از کلمات حکما آمده است که سه چیز است که محبت را در دل برادران دینى آشکار مى سازد: با چهره گشاده با آنها روبه رو شدن و پیش دستى در سلام و جاى مناسب را در مجالس براى آنها مهیا ساختن.(5)
در سومین جمله مى فرماید: «تحمل ناراحتى ها گور عیب هاست»; (وَالاِْحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُیُوبِ).
اشاره به این که بسیار مى شود انسان از رفتار بعضى از دوستان و آشنایان و یا حتى افراد عادى ناراحت مى گردد و یا مشکلات و مسائلى در زندگى پیش مى آید که انسان را نگران مى سازد. کسانى که این گونه ناملایمات را تحمل کنند به فضیلت بزرگى دست یافته اند که عیوب انسان را مى پوشاند و به عکس، افراد ناصبور و بى حوصله داد و فریاد بر مى آورند و به سخنان یا کارهایى آلوده مى شوند که سر تا پا عیب است.
این احتمال در تفسیر این جمله نیز هست که بسیارى از بى تابى هاى انسان بر اثر شکست هایى است که در زندگى براى او پیش آمده که اگر بى تابى نکند دیگران از این شکست ها که بر اثر ندانم کارى ها به وجود آمده باخبر نمى شوند و به این ترتیب عیوب او پوشانیده خواهد شد. در غیر این صورت همه از نقطه هاى ضعف او باخبر مى گردند.
مرحوم سیّد رضى به دنبال این سه جمله حکمت آمیز اضافه مى کند که در روایتى از امام(علیه السلام) تعبیر دیگرى در این باره دیده مى شود که فرمود: «مسالمت جویى وسیله پوشاندن عیب هاست»; (وَرُوِیَ أَنَّهُ قَالَ فِی الْعِبَارَةِ عَنْ هَذَا الْمَعْنَى أَیْضاً: «الْمُسالِمَةُ خِبَاءُ الْعُیُوبِ»).(6)
«خباء» به معناى خیمه است و محلى که چیزى را در آن مى توان پیدا کرد.
گرچه تعبیر به «مسالمت» با «احتمال» تفاوت زیادى ندارد ولى «احتمال» اشاره به خویشتن دارى و «مسالمت» اشاره به خوش رفتارى با مردم است. در واقع «احتمال» مفهومى در رابطه با خویشتن دارد و «مسالمت» در رابطه با دیگران.
سپس امام(علیه السلام) در چهارمین و آخرین نکته مى فرماید: «آن کس که از خود راضى باشد افراد خشمگین بر او بسیار خواهند بود»; (وَ مَنْ رَضِیَ عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ السَّاخِطُ عَلَیْهِ).
دلیل آن روشن است، زیرا فرد از خود راضى انتظار دارد دیگران براى او احترام فراوان قائل شوند، همه به او سلام کنند، در مجالس، صدر مجلس را به او اختصاص دهند، روى حرف او سخنى نگویند و پیوسته زبان به مدح و ثنایش بگشایند. هنگامى که این گونه احترامات را نمى بیند و مردم او را در جایگاه اصلى اش مى شناسند نه آنچه خودش ادعا دارد نسبت به مردم بدبین مى شود و زبان به بدگویى مى گشاید و بى اعتنایى پیشه مى کند و همین امر مردم را به او خشمگین مى سازد. به دیگر سخن، این صفت زشت هم او را نسبت به مردم خشمگین مى سازد که به گمانش حق او را ادا نمى کنند و قدر او را نمى شناسند و هم مردم را نسبت به او.
به عکس، کسانى که خود را در جایگاه نقد و انتقاد قرار مى دهند متواضعانه با مردم برخورد مى کنند، هرگز خود را طلبکار نمى دانند و پیوسته براى دیگران احترام قائلند و این امر دوستان فراوانى براى آنها جلب مى کند.
در نامه مالک اشتر خواندیم که فرمود: «إِیَّاکَ وَالاِْعْجَابَ بِنَفْسِکَ وَالثِّقَةَ بِمَا یُعْجِبُکَ مِنْهَا وَحُبَّ الاِْطْرَاءِ فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ أَوْثَقِ فُرَصِ الشَّیْطَانِ فِی نَفْسِهِ لِیَمْحَقَ(7) مَا یَکُونُ مِنْ إِحْسَانِ الْمُحْسِنِینَ; از خودپسندى و تکیه بر نقاط قوت خویش و علاقه به مبالغه در ستایش (ستایش گویان) شدیداً بپرهیز، زیرا این صفات از مطمئن ترین فرصت هاى شیطان است تا کارهاى نیک نیکوکاران را محو
و نابود کند».
در غررالحکم نیز از امیر مؤمنان(علیه السلام) نقل شده که فرمود: «ثَمَرَةُ الْعُجْبِ الْبَغْضاءُ; میوه درخت خودپسندى عداوت و دشمنى است».(8)
#ادامه_دارد...
نهج البلاغه کلام امیر👇
@MaeMaein3
☀️اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج☀️
ೋღ❤ღೋ
✹﷽✹
ೋღ❤ღೋ
🔶🔸🔶💠 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ 💠🔶🔸🔶
#نهج_البلاغه
#کلام_امیر🍁🍁
#شگفتی_های_تن_آدمی
#شرح_حکمت 8
قسمت 1/3
✅شگفتى هاى انسان:
☀️امام(علیه السلام) در این بخش از سخنان حکمت آمیز خود اشارات لطیفى به عظمت آفرینش انسان و تدبیر عظیم خالق بشر مى کند و مخصوصاً بر این معنا تکیه دارد که یکى از ویژگى هاى خلقت خداوند قادر توانا این بوده که با وسایل کوچکى مسائل مهمى را ایجاد کرده و مى کند.
🔰در اینجا به چهار قسمت از این شگفتى هاى آفرینش اشاره مى کند، نخست مى فرماید: «از این انسان تعجب کنید که با یک قطعه پیه مى بیند»; (اعْجَبُوا لِهَذَا الاِْنْسَانِ یَنْظُرُ بِشَحْم).
🍃مى دانیم بافت هاى بدن انسان عمدتا از گوشت تشکیل شده;گوشتى که استخوان ها آن را برپا مى دارد;
ولى چشم👁 در واقع یک قطعه پیه شفاف است که ساختمان بسیار عجیب و دقیقى دارد; از هفت طبقه که روى هم قرار گرفته اند و سه ماده سیال و شفّاف که در میان آنها قرار دارند تشکیل شده و یک دنیا نظم و حساب بر آن حاکم است. دقیق ترین وسایل فیلم بردارى هرگز قدرت چشم را ندارد، زیرا بدون این که نیاز به این داشته باشد که فیلمى در آن بنهند گاه هفتاد یا هشتاد سال کار فیلم بردارى خود را انجام مى دهد و تمام فیلم هاى او سه بعدى است و در آن واحد مى تواند خود را بر دور و نزدیک منطبق کند و در جهات چهارگانه با سرعت حرکت مى کند بى آنکه نیاز به تنظیم کردن داشته باشد.
👁از عجایب چشم این که به طور خودکار خود را براى عکس بردارى از صحنه هاى مختلف آماده مى کند; در جایى که نور زیاد باشد مردمک چشم به سرعت تنگ مى شود تا نور کمترى وارد شود نه چشم آسیب ببیند و نه عکس بردارى خراب شود و در جایى که کم باشد مردمک چشم بسیار فراخ مى شود تا نور بیشترى را وارد چشم کند.
📷 به هنگام عکس بردارى از صحنه هاى دور و نزدیک عدسى چشم به وسیله عضلات بسیار ظریفى که در اطراف آن قرار دارد گاه کشیده مى شود تا صحنه هاى دور را کاملاً تصویربردارى کند و گاه رها مى شود تا عدسى قطور گشته براى صحنه هاى نزدیک آماده باشد.
بسیار شده است که ناگهان در شب تاریک چراغ ها خاموش مى شود، وقتى به اطراف نگاه مى کنیم هیچ چیز را نمى بینیم; ولى پس از چند لحظه چشم خود را بر آن تطبیق مى کند و کم کم اشیاى اطراف خود را مى بینیم و راه رفت و آمد خود را پیدا مى کنیم.
🔰از شگفتى هاى دیگر این که همه ذرات چشم موجود زنده اى هستند و باید تغذیه شوند و تغذیه از طریق خون صورت مى گیرد و اگر خون به همان شکلى که وارد اعضا مى شود وارد چشم بشود همه جا در نظر ما تاریک مى گردد ولى آفریدگار جهان پیش از آنکه خون وارد یاخته هاى چشم شود آن را چنان تصفیه و زلال مى سازد که کمترین رنگى از خود نشان نمى دهد.
از دیگر عجایب چشم 👁 این است که دائماً به وسیله چشمه هاى بسیار کوچک اشک و حرکت پلک ها نرم و مرطوب نگهدارى مى شود که اگر نباشد چشم مى خشکد و کارآیى خود را از دست مى دهد چشمه هاى اشک این آب زلال را تدریجاً روى چشم مى فرستد و از مجراى دیگرى که به منزله فاضلاب است عبور مى کند و به داخل حلق مى ریزد و به هنگام گریه فعالیت این چشمه ها به صورت خودکار فزونى مى یابد.
💧اشک چشم از بیش از بیست ماده ترکیب شده که براى تغذیه چشم و شست و شو و ضد عفونى کردن آن کاملاً مؤثر است و اگر بشر بتواند ماده اى مانند اشک چشم بسازد به گفته بعضى یک غذاى کامل مقوى خواهد بود و اشک هاى مصنوعى که امروز ساخته اند هیچ کدام به پاى اشک چشم نمى رسند.
💯شگفتى هاى ساختمان چشم بیش از آن است که در یک کتاب بگنجد و از اینجا به عظمت کلام مولى مى توان پى برد که مى فرماید: «انسان با یک قطعه چربى کوچک مى تواند این همه صحنه ها را ببیند».
⚡️قرآن مجید نیز به آفرینش چشم ها در مسئله خداشناسى اشاره کرده و مى فرماید: «
(أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ); آیا براى انسان دو چشم نیافریدیم؟».(1)
👌این نکته نیز شایان توجه است که در مورد چگونگى بینایى فلاسفه قدیم معتقد بودند که شعاعى از درون چشم انسان بیرون مى آید و با جسم برخورد مى کند و انسان آن را مى بیند در حالى که امروز عکس آن مسلم است درست همان گونه که نور از بیرون به دستگاه هاى عکس بردارى مى تابد تا عکس اشیاء را منتقل کند چشم انسان نیز از نور بیرونى براى عکس بردارى بهره مى گیرد.
#ادامه_دارد...
نهج البلاغه کلام امیر 👇
@MaeMaein3
☀️اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج☀️
ೋღ❤ღೋ
✹﷽✹
ೋღ❤ღೋ
🔶🔸🔶💠 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ 💠🔶🔸🔶
#نهج_البلاغه
#کلام_امیر🍁🍁
#شگفتی_های_تن_آدمی
#شرح_حکمت 8
قسمت 2/3
🌹مرحوم مغنیه در شرح #نهج_البلاغه خود به نکته قابل ملاحظه اى در اینجا اشاره کرده که با ذکر آن سخن را درباره چشم پایان مى دهیم او مى گوید:
👁چشم دو کار مهم مى کند نخست این که صحنه هاى خارج را به درون دل منتقل مى سازد و انسان را از آنچه در اطرافش مى گذرد آگاه مى کند و دیگر این که آنچه در درون قلب است از محبت و عداوت و هوشیارى و بلاهت و خیر و شر به چشم منتقل مى سازد و چشم مى تواند آیینه اسرار درون انسان باشد.
🍃آن گاه امام دومین شگفتى وجود انسان را بیان مى فرماید که: «و (تعجب کنید که انسان) با قطعه گوشتى سخن مى گوید»; (وَیَتَکَلَّمُ بِلَحْم).
با این که سخن گفتن براى ما کار بسیار ساده اى به نظر مى رسد که حتى از کودکى با آن آشنا بوده ایم ولى اگر درست بیند یشیم کار بسیار پیچیده اى است.
🗣 به هنگام اداى یک جمله زبان باید با سرعت روى مخارج متعدد حروف بچرخد و مخرج لازم را مثلا براى حرف «ز» انتخاب کند و بلافاصله به سراغ حرف «ب» برود و آنگاه آرام بگیرد و اجازه دهد حرف «الف» از فضاى دهان پخش شود بلافاصله روى مخرج «نون» قرار گیرد تا واژه زبان تلفظ شود. حال فکر کنید وراى خواندن یک مقاله یا بیان سخنرانى این زبان چه جوالانى باید در درون دهان داشته باشد که مسلسلوار جاى خود را تغییر دهد که اگر دیر بجنبد کلمه غلطى بر زبان جارى مى شود و جالب این است که چنان این جابجایى عادت انسان مى شود که گویى به صورت خودکار در آمده است و انسان مى تواند همه حوادث عالم هستى را با همین قطعه گوشت بسیار ساده ادا کند و این نکته نیز قابل توجه است که صدها یا هزاران زبان براى تکلم در دنیا وجود دارد و همگى با حرکات زبانشان مى توانند مقاصد خود را بیان کنند.
❣از آنجا که اگر این زبان دائماً تر و تازه نباشد نمى تواند چنین حرکات سریعى از خود نشان بدهد خداوند چشمه هایى جوشان در زیر زبان و دهان انسان قرار داده است که مرتباً بزاق از آن تراوش مى کند و زبان را نرم و فعال نگه مى دارد و دیده ایم به هنگام تشنگى شدید و کم شدن آب دهان انسان بسیار به زحمت سخن مى گوید.
👌نکته مهم در مسئله سخن گفتن این است که مطالبى را که انسان مى خواهد براى دیگران بیان کند نخست به صورت کلى در روح و مغزش حاضر مى شود و بعد کلمات را براى اداى آن انتخاب مى کند سپس به زبان فرمان مى دهد که با استفاده از مخارج حروف، کلمات را تنظیم کند و سپس جمله ها را آماده سازد تا دیگران از مقاصد دورنى او آگاه شوند.
👦حال فکر کنید یک کودک پنج ساله شیرین زبان هنگامى که مى خواهد سخن بگوید تمام این مراحل پیچیده و بسیار حساس را طى مى کند تا مقصود خود را به دیگران برساند. بزرگ است خدایى که چنین قدرتى به انسان و مخصوصاً به یک قطعه گوشت ساده در دهان او داده است.
آن گاه امام در سومین جمله از حس شنوایى انسان سخن مى گوید و مى فرماید: «(این مایه تعجب است که) انسان با استخوانى مى شنود»; (وَیَسْمَعُ بِعَظْم).
⚡️در تفسیر «عظم» (استخوان) بسیارى از شارحان نهج البلاغه به واسطه عدم آشنایى با تشریح بدن انسان و یا عدم پیشرفت این علم در زمان آنها گرفتار مشکلات زیادى شده اند در حالى که امروز که این علم پیشرفته است ما به خوبى مى فهمیم که منظور امام(علیه السلام)چیست.
👂امواج صوتى از مجارى گوش وارد مى شود و در آن پیچ و خم تعدیل مى یابد سپس به پرده گوش مى رسد. در پشت این پرده دو استخوان ظریف به نام استخوان هاى چکشى و سندانى وجود دارد که بى شباهت به چکش و سندان نیست. دسته استخوان چکشى به پرده صماخ متکى است و از ارتعاش آن به حرکت در مى آید.
(دانشمندان مى گویند: علاوه بر دو استخوان چکشى و سندانى، استخوان دیگرى به نام استخوان رکابى نیز هست که آن نیز نقش مؤثرى در شنوایى دارد.) این دو استخوان به حرکت درمى آیند و عصبى که در پشت آنهاست از این حرکت متأثر شده پیام را به مغز منتقل مى کند و انسان کلمات و حروفى را که دریافته با آنچه قبلاً آموخته است تطبیق مى دهد و مفاهیم سخنان را درمى یابد و گاه زیر و بم ارتعاش صوتى و شدت و ضعف آن پیام هاى خاصى با خود همراه دارد که آن را نیز درک مى کند مثلاً پیامى که یک ناله ممتد و یا یک فریاد بلند یا نفس هاى سریع و پى در پى با خود دارد همه از طریق این مجرا و این استخوان به درون روح و جان انسان منتقل مى شود.
👌این نکته نیز حائز اهمّیّت است که بخش مهمى از تعادل بدن به هنگام ایستادن و راه رفتن به وسیله گوش تأمین مى شود، لذا بعضى از بیمارى هاى گوش سبب مى شود که انسان حالت سرگیجه به خود بگیرد و قدرت بر حفظ تعادل خویش نداشته باشد.
#ادامه_دارد...
☀️اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج☀️
ೋღ❤ღೋ