eitaa logo
- مَـــأوا -
345 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
791 ویدیو
37 فایل
- هوالغفار . - بنویسید به هرسطر ِ کتاب یک روز بر سر ِ اعتقاد خود میمیریم ! - کُپی؟ حلالِ حلالِ مؤمن . - برایِ تعجیل در ظھور خیلی دعا کن رفیق (: - مایل به فرستادن ِ ی صلوات محمدی ؟ - وقفِ حضرتِ ۱۱۸ .
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹گرامیباد سالروز شهادت شهیدمحراب،آیت الله شیخ محمد صدوقی ♦️رهبرمعظم انقلاب:ایشان یار دیرین امام، زبان حق گوی اسلام و شخصیت ممتاز نظام بود؛ شهادت ایشان خباثت دشمن را به اثبات رساند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•『🤓』 ‌• کشاورزێ‌مشغول‌پاشیدن‌بذر‌بود،‌ ثروٺمندمغرورێ‌بہ‌او‌رسید‌و‌باٺکبرگفٺ: بکارکہ‌ازٺوکاشٺن‌اسٺ‌و‌از‌ما‌خوردن! کشاورزنگاه‌‌معنادارێ‌بہ‌او‌انداخٺ‌و‌گفٺ: دارم‌یونجہ‌مےکارم! 😃😂 -----------°•[🌿☁]•°-------------
سلام سلام 🙈 دوستان عزیز اگه دویست تا بشیم😍 پی دی اف رمان زیبای جانم میرود رو تقدیم نگاه زیباتون میکنم ☺️☺️
- مَـــأوا -
سلام سلام 🙈 دوستان عزیز اگه دویست تا بشیم😍 پی دی اف رمان زیبای جانم میرود رو تقدیم نگاه
دست دست نکنید کانال مارو به دوستانتون معرفی کنید🌱☺️☺️😍😍❤️❤️
آقاجـآن . . . گِدآنمیـخوآھی! دُخـتَربی‌وَفآ‌نمیـخوآھی! ڪآش‌میشُد‌زِمَـن‌سوال ڪنے، دُخـترم‌ڪربلآ‌نمیـخوآھی...؟! ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طرف مسئول کاروان شهدا بود می‌گفت: پیکر شهدا رو واسه تشییع می‌بردن؛ نزدیک خرم‌آباد دیدم جلو یکی از تریلی‌ها شلوغ شده، اومدم جلو دیدم یه دختر 14 ،15 ساله جلو تریلی دراز کشیده گفتم: چی شده؟ گفتن: هیچی این دختره اسم باباشو ک این تابوت ها دیده گفته تا بابامو نبینم نمیذارم رد شید بهش گفتم : صبر کن دو روز دیگه می‌رسه تهران معراج شهدا، برمی‌گردوننشون گفت: نه من حالیم نمیشه، من به دنیا نیومده بودم بابام شهید شده، باید بابامو ببینم تابوت‌ها رو گذاشتم زمین پرچمو باز کردم یه کفن کوچولو درآوردم سه چهارتا تیکه استخوان دادم؛ هی می‌مالید به چشماش، هی می‌گفت بابا، بابا...😭😭😭😭 دیدم این دختر داره جون میده گفتم: دیگه بسه عزیزم بذار برسونیم گفت: تو رو خدا بذار یه خواهش بکنم؟😭 گفتم: بگو گفت: حالا که می‌خواید ببرید به من بگید استخوان دست بابام کدومه؟ همه مات و مبهوت مونده بودن که میخواد چیکار کنه این دختر اما... کاری کرد که زمین و زمانو به لرزه درآورد... استخوان دست باباشو دادم دستش؛ تا گرفت گذاشت رو سرش و گفت: "آرزو داشتم یه روز بابام دست بکشه رو سرم"💔.. . 🥀چقدر ما به شهدا مدیونیم..
🌱 همیشہ‌شنیدیم‌‌میگن، این‌حسین‌ڪیسٺ‌ڪه‌عاݪم‌همہ‌ دیوانہ‌ے‌اوسٺ؟♥️ حاݪابیاین‌فڪر‌ڪنیم‌ببینیم، این‌خدا‌ڪیسٺ‌‌ڪه‌ارباٻ‌هم‌ آوارهـ‌ےاوست؟!💚:)
♦️همه برن سجده..!! 🔸شب سیزده رجب بود. حدود 2000 بسیجی لشکر ثارالله در نمازخانه لشکر جمع شده بودند. ✨بعد از نماز محمد حسین پشت تریبون رفت و گفت امشب شب بسیار عزیزی است و ذکری دارد که ثواب بسیار دارد و در حالت سجده باید گفته شود. تعجب کردم! همچین ذکری یادم نمی آمد! خلاصه تمام این جمعیت به سجده رفتند که محمد حسین این ذکر را بگوید و بقیه تکرار کنند. هر چه صبر کردیم خبری نشد. کم کم بعضی از افراد سرشان را بلند کردند و در کمال ناباوری دیدند که پشت تریبون خالی است و او یک جمعیت 2000نفری را سر کار گذاشته است. 🤭 😂بچه ها منفجر شدند از خنده و مسئولان به خاطر شاد کردن بچه ها به محمد حسین یک رادیو هدیه دادند!