وقتے به ایران بر میگشت، نمیتوانست تهران را تحمل کند. انگار گمشدهاے داشت که میخواست سریع به او برسد.
دیگر در تهران مثل یک غریبه بود. حتے حضور درمسجد و بین بچهها و رفقاے قدیمے او را سیر نمیکرد.
این وابستگے را وقتی بیشتر حس کردم که میگفت: حتے وقتے به کربلا میروم و از حضور در آنجا لذت میبرم، دلم براے نجف تنگ میشود. میخواهم زودتر به کنار مولا امیرالمومنین برگردم.
هادی میگفت: من خیلے به اینجا وابسته شده ام، نجف تمام وجود ما را گرفته است، هیچ مکانے جای نجف را براے من نمیگیرد.
#شهیدهادیذوالفقاری