پادشاهی درویشی رابه زندان انداخت،نیمه شب خواب دیدکه بیگناه است، پس اوراآزاد کرد،،پادشاه گفت حاجتی بخواه !درویش گفت :وقتی خدایی دارم که نیمه شب تورابیدارمیکندتامراازبند رها کنی،، نامردیست که ازدیگری حاجت بخواهم
خواستند یوسف را بکشند، یوسف نمرد...
خواستند آثارش را از بین ببرند، ارزشش بالاتر رفت...
خواستند او رابفروشند که برده شود،پادشاه شد...
خواستند محبتش از دل پدرخارج شود، محبتش بیشتر شد...
از نقشه های بشر نباید دلهره داشت...
چرا که اراده ی خداوند بالاتراز هر اراده ای است...
یوسف میدانست، تمام درها بسته هستند، اما به خاطر خدا ؛حتی به سوی درهای بسته هم دوید...
و تمام درهای بسته برایش باز شد...
اگر تمام درهای دنیا هم به رویت بسته شد،به دنبال درهاي بسته برو
چون خدای "تو"و "یوسف" یکی ست.......
از پاهايی که نمی توانند تو را به ادای نماز ببرند، انتظار نداشته باش که تو را به بهشت ببرند..
قبرها، پر است از جوانانى که میخواستند در پیری توبه کنند...
#قدرت_خدا
#تلنگرانه💥
___
j๑ïท➺ @Maghsad🌱