eitaa logo
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
565 دنبال‌کننده
446 عکس
89 ویدیو
10 فایل
‹﷽› سوگند به قلم¹ و آنچه مینویسد. می‌نویسم از گفته‌های‌نگفته‌ و شنیده ‌های نشنیده؛ در‌ پیِ‌وصال می‌گردیم و مأموریم‌به وظیفه. . . -کپیِ نوشته‌های خودم با نامِ ‹ #زینبِ‌بهار › و #ماهك؛ و مطالبِ دیگر با ذکر‌صلوات برای فرجِ‌مهدیِ‌فاطمه:).
مشاهده در ایتا
دانلود
کجاست بارشی از ابر مهربان صدایت؟ که تشنه مانده دلم در هوای زمزمه‌هایت
به قصّه تو هم امشب، درون بستر سینه هوای خواب ندارد دلی که کرده هوایت
تهی است دستم اگر نه برای هدیه به عشقت چه جای جسم و جوانی که جان من به فدایت
چگونه می‌طلبی هوشیاری از من سرمست که رفته‌ایم ز خود پیش چشم هوشربایت
هزار عاشق دیوانه در من است که هرگز به هیچ بند و فسونی نمی‌کنند رهایت
دل است جای تو تنها و جز خیال تو کس نیست اگر هر آینه‌، غیر از تویی نشست به جایت :))
هنوز دوست نمی‌دارمت مگر به تمامی؟ که عشق را همه جان دادن است اوج و نهایت
در آفتاب نهانم که هر غروب و طلوعی نهم جبین وداع و سر سلام به پایت ..
•حسین‌منزوی !!
__ ﷽ __ نشسته ام به عاقبت بشر فکر می‌کنم. دیدم که خود کوچک‌ترین ذره‌ی هستی‌ام. مرا چه به عاقبت اندیشی بشر؟ اصلا مگر آدم جز برای فکر کردن به خودش، فرصت دیگری هم دارد؟ آدم رنجور است. آدم ضعیف است. آدم، عمرش‌کوتاه است. آدم کوچک و غریب است. شاید عاقبت بشر همین چند جمله است. به دنبال چه می‌گردم؟ عاقبت بشر در همین اتفاقات ناپیداست. [ | یک نانوشته، جمعه ۱۲ آبان ۱۴۰۲ ]
هدایت شده از ‹ طلوع ›
در جوار حرمَش هرکه دعاگوست ، بگو جای ما در وسط صحن فقط گریه کند . . :)!
به خودم حسودیم میشه؛ که اینقدر تورو دوست داره آقای امام رضا :)