eitaa logo
« مهارت افزایی طلاب ناب»
1.7هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
9.9هزار ویدیو
1.8هزار فایل
کانال پشتیبان گروه نخبگان (طلاب ناب)استان اصفهان 📪ارتباط با خادم کانال 👈👈 📩 📨 @Shahideh_kanize_Hazrate_Yas —------------------------------------ کانال معنویت افزایی طلاب ناب👇👇 https://eitaa.com/TollabeNabe_EmameZaman
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از پژوهش یار
موانع نویسندگی و راه‌های برون‌رفت از آن: ج.كمبود اطلاعات و معلومات: از لوازم نوشتن درباره هر پدیده و موضوعی، برخورداری از دانش و اطلاعات لازم است. ذات نایافته از هستی بخش كی تواند كه شود هستی‌بخش؟ وقتی كسی درباره موضوعی دانش و اطلاعات كافی ندارد، چگونه می‌تواند آن را به دیگران بشناساند؟ مثلاً چاكو، دشت وسیع و كم‌جمعیتی در امریكای جنوبی است كه از غرب پاراگوئه تا شرق بولیوی امتداد دارد و مساحت آن ۷۲۵۰۰۰ كیلومتر مربع است. اگر كسی این اطلاعات را نداشته باشد، چگونه می‌تواند چیزی بنویسد. برعكس اگر به شخصی بگویند درباره شهر یا منزل خود ده سطر بنویسد، چون اطلاعات كافی و شناخت نسبی دارد، می‌تواند بنویسد. پس مطالعه و كسب آگاهی، مقدمه نوشتن است. باید دانست تا كسی خواننده خوبی نباشد، نمی‌تواند نویسنده خوبی باشد. همه ما باید بدانیم كه «از كوزه همان برون تراود كه در اوست»؛ د.ایجاد مشكل برای زیبانویسی: گاهی آگاهی و اطلاعات لازم هست، اما در زیبانویسی مشكل وجود دارد. مثلاً اگر به ما بگویند درباره خودكار زیبانویسی كنید، كمتر كسانی هستند كه بتوانند بنویسند: «خودكار من هنگام استراحت، كلاهش را روی دهانش می‌گذارد و آرام و بی‌حركت در گوشه‌ای به خواب می‌رود، اما اگر تكیه‌گاهی داشته باشد، می‌تواند به صورت ایستاده هم بخوابد. زمانی كه نوبت حركت او فرا می‌رسد، كلاهش را روی سرش می‌نهد و چون پا ندارد، بر انگشتان نویسنده‌اش سوار می‌شود. پوست و گوشت خودكارم به حدّی شفاف است كه رنگ خون در كالبدش دیده می‌شود. البته خودكارم یك چشم هم دارد كه در میانه بدنش قرار دارد. حتی از راه آن تنفس هم می‌كند و دهان آن بسیار گرد و كوچك است. البته با هر كلمه‌ای كه می‌نویسد، مقداری از خون و عمر او كم می‌شود. جالب این است كه برخلاف انسان‌ها، می‌توان با نگاه كردن به خودكار، عمر باقی‌مانده‌اش را حدس زد». این‌گونه نگارش در ابتدای نویسندگی بسیار دشوار است و ممكن است آدمی را ناتوان جلوه دهد. از این رو، در آغاز نویسندگی باید از ساده‌نویسی شروع كرد و در پی به كارگیری آرایه‌های ادبی و منابع لطفی و معنوی و استفاده از زیبایی‌های بیانی و زبانی آن نبود. به تدریج می‌توان از ساده‌نویسی به سوی زیبانویسی گام برداشت. ه‍) آغاز كار با گسترده‌نویسی: كسی كه می‌خواهد ورزش كند، نخست باید به نرمش بپردازد. ورزشكار باید ابتدا از ورزش‌های سبك آغاز كند تا به تدریج ورزیده شود و به ورزش‌‌های حرفه‌ای روی‌ آورد. نویسندگی هم نوعی ورزش است و باید از تمرین‌های ساده آغاز شود. نویسنده‌ای كه نوقلم است و می‌خواهد از روز اول گسترده‌نویسی كند و اثر صد صفحه‌ای تولید كند، مثل وزنه‌برداری است كه می‌خواهد همان روز اول وزنه سنگین بردارد كه چیزی جز شكست، پشیمانی و انصراف در پی ندارد. كوزه‌گری را باید با ساختِ كوزه‌های كوچك آغاز كرد و كودك با شیر زندگی را آغاز می‌كند، نه با غذاهای خشك و دیر هضم. در نویسندگی هم باید به این رویه پسندیده، توجه كرد. 📚اسرار نویسندگی(نگارش کتاب، مقاله و گزارش تحقیقی) سید حسین اسحاقی ــــــــــــــــــــ کانال پژوهش‌یار؛ @Pajouheshyar با کانال،در ثواب فعالیت‌های آن باشید.
هدایت شده از پژوهش یار
موانع نویسندگی و راه‌های برون‌رفت از آن: و) نگارش تحقیقی و تحلیلی: تحقیق و تحلیل و استدلال كردن درباره هر پدیده و موضوعی و اثبات آن برای مخاطب، كاری آسان نیست و به دانش عمیق، معلومات گسترده، مطالب و فیش‌های زیاد و آگاهی پژوهشگر از شیوه‌های تحقیق و تحلیل و استدلال نیاز دارد. با این حال، اگر بخواهد همان موضوع را برای مخاطب فقط وصف و توصیف كند، به چنین كاری نیاز ندارد. پس نو قَلمان باید به نوشته‌های توصیفی روی آورند و به سوی نوشته‌های تحلیلی و تحقیقی بروند و یك‌باره وارد عرصه نوشتن، آن هم آثار تحقیقی و تحلیلی نشوند. ــــــــــ ز) نگارش مفاهیم عقلی و موضوعات ذهنی: معمولاً انسان‌ها با امور و پدیده‌های حسی و عینی و ملموس، بهتر می‌توانند ارتباط برقرار كنند و از آن سخن بگویند و درباره آن‌ها قلم بزنند. مثلاً فردی كه می‌خواهد درباره طلوع خورشید متنی بنویسد، راحت‌تر می‌تواند این كار را انجام دهد تا درباره آغاز خلقت. بنابراین، برای علاقه‌مندان به نگارش و نویسندگی، و است كه راه نوشتن در مورد موضوعات حسی و عینی و پدیده‌های طبیعی و ملموس بنویسند نه مفاهیم عقلی و ذهنی؛ ــــــــــ ح) نگارش ابتكاری و نوآورانه در آغاز نویسندگی: ابتكار و نوآوری در نوشتن، امری پسندیده است، اما برای كسانی كه به درجاتی از دانش و مهارت در نگارش رسیده و مراتبی از ذوق و تجربه را به دست آورده باشند، نه برای نوقلمان. آنان باید از ابتدا، خوبی باشند و این تقلید را ناشایست نشمارند؛ زیرا این تقلید، پلی است برای رسیدن به ابتكار و نوآوری در نویسندگی، نه در جا زدن و مقلّد همیشگی ماندن. علاقه‌مندان به نگارش، باید ، نوع نگارش و سبك نویسندگی یكی از نویسندگان موفق و بزرگ را الگوی خویش قرار دهند و با آن ارتباط حسی و قلمی برقرار كنند و از رمز و رازهای نویسندگی او باخبر شوند. سپس در مراحل بعدی از آثار نویسندگان دیگر و سبك‌های تازه‌تری بهره‌مند شوند تا خود به نویسنده‌ای مبتكر و چیره‌دست بدل گردند و با آزمودن سبك‌های مختلف، سبكی جدید را برگزینند یا بهترین سبك انتخابی خود را از میان همان سبك‌ها، دنبال كنند. 📚اسرار نویسندگی(نگارش کتاب، مقاله و گزارش تحقیقی) سید حسین اسحاقی ــــــــــــــــــــ کانال پژوهش‌یار؛ @Pajouheshyar با کانال،در ثواب فعالیت‌های آن باشید.
هدایت شده از پژوهش یار
موانع نویسندگی و راه‌های برون‌رفت از آن: ط) ترس از انتقاد: بسیاری از انسان‌ها دوست دارند دیگران تصویر مثبتی از آنان در ذهنشان داشته باشند.به همین دلیل، دوست ندارند از آنان انتقاد شود. گاهی برخی چنانچه متن یا مطلبی را بنگارند، با نقادی آن مطلب، تصویر مثبت آنها، خدشه‌دار می‌شود و ـ ادبی آنان بر باد می‌رود. این در حالی است كه باید بدانند اگر آثارشان از ـ ادبی بی‌بهره بماند، هیچ‌گاه نویسنده خوبی نخواهند شد. در واقع، این انتقادات، برای نوشتن بهتر و بیشترشان در آینده به شمار خواهد آمد و به گفته سعدی: «متكلم را تا كسی عیب نگیرد، سخنش صلاح نپذیرد.» پس نباید از انتقادات، هراسی به دل راه داد، بلكه آن را باید نیكو برای رشد و ترقی به حساب آورد. ــــــــــ ی)یادآوری تلخی‌های گذشته: چنانچه كسی در موردی خاص، شكست خورده باشد یا از خود دارد، هر وقت بخواهد كاری انجام دهد، این خاطره تلخ، تداعی می‌شود و قلب و ذهنش را می‌آزارد. چون بعضی از علاقه‌مندان به نگارش و نویسندگی در دوران خردسالی یا نوجوانی یا هنگام انشا خواندن بی‌مهری‌هایی دیده‌اند، اینك از نوشتن می‌گریزند. اینان باید بدانند كه گذشته، دیگر گذشته است و باید به فراموشی سپرده شود. اینك زمان حال است و آن را غنیمت باید دانست وگرنه همین حالا تا دقایقی دیگر، به گذشته‌ها می‌پیوندد. بی‌تردید، آنان از توانایی، خلاقیت و ابتكار بهتری برخوردارند و انسان كم‌اطلاع قبلی نیستند. پس باید قلم به دست گیرند و نوشتن را آغاز كنند و به قول سهراب سپهری، «چشم‌ها را باید بست و جور دیگر باید دید». (برگرفته از سایت‌های اینترنتی با تغییر و تصرف فراوان) پس از آشنایی اجمالی با موانع نویسندگی، شایسته است با از این موانع آشنا شویم. از این رو، این موارد را در پی می‌گیریم. 📚اسرار نویسندگی(نگارش کتاب، مقاله و گزارش تحقیقی) سید حسین اسحاقی ــــــــــــــــــــ کانال پژوهش‌یار؛ @Pajouheshyar با کانال،در ثواب فعالیت‌های آن باشید.
هدایت شده از پژوهش یار
نوقلمان باید هر روز یك یا چند نمونه از تجربه‌های روح‌بخش گذشته خود را به گونه‌ای ساده و روان بنویسند و به این شیوه نوشتن آن قدر ادامه دهند تا بتوانند آنچه را در ذهن و دل خود دارند، به صورتی رسا و شیوا به قلم بیاورند. همچنین توجه داشته باشند كه بهره‌مندی هوشمندانه از جنبه‌های مثبت نقدهای عالمانه، پیشرفت سریع هر نوآغازنده‌ای در نویسندگی است. فرض و تصور ما این است كه خواننده هوشمند و كوشا با انگیزه‌های درونی و سرشار خود، نویسندگی را آغاز كند و در پرتو آفتاب دانش و گرمای بینش خویش، موانع آغازین نویسندگی را یكی بعد از دیگری برطرف سازد. افرادی که تازه به نویسندگی روی می‌آورند و آن را می‌آغازند، دو رویکرد ناهمگون به ادامه نویسندگی دارند: رویکرد نافرجامِ «مشکل گرا»؛ رویکردِ موفقیت آمیزِ «راه حل گرا». ۱.رویکرد مشکل گرا فرد مشکل گرا، ویژگی‌هایی دارد که بارزترین آن‌ها، هدف نداشتن و بی برنامگی در زندگی است. ، کانون جاذبه نیرومندی است که به انسان هدفدار، «انگیزه» حرکت در «مسیری روشن» «به سوی هدف» می دهد که این، خود، اراده عبور از موانع را در جانِ آدمی پایدار و مستحکم می سازد؛ به گونه ای که تا انتهای راه به هدف خود، متعهّد می‌ماند و هر روز گامی شوقمندانه به سمت آن برمی‌دارد. 📚اسرار نویسندگی(نگارش کتاب، مقاله و گزارش تحقیقی) سید حسین اسحاقی ــــــــــــــــــــ کانال پژوهش‌یار؛ @Pajouheshyar با کانال،در ثواب فعالیت‌های آن باشید.
هدایت شده از پژوهش یار
2⃣رویکرد راه حل گرا: از نظر روان شناسی، وقتی ما چیزی را مانع تصوّر می کنیم، در واقع انتخاب می کنیم که مانع بودنِ آن چیز را بپذیریم و به رسمیت بشناسیم. نتیجه طبیعی این انتخاب، آن می شود که آن چیز واقعا مانع می شود و ما در هنگام رویارویی با آن، خلع سلاح می شویم و می ایستیم؛ این یعنی افتادن در دامِ واقعی ای که با نحوه تفکّرمان برای خود پهن کرده ایم. امّا اگر آنچه را که در گفتمانِ غالب مردم «مانع» و «مشکل» می‌گویند، مانع و مشکل تلقّی نکنیم؛ «مسئله و مسائلی» بدانیم که باید به دنبال راهِ حلشان بگردیم، آن گاه این انتخابِ ، ما را از ابتلا به بسیاری از نگرانی‌ها و دلواپسی‌های بیهوده عمومی، مصون می دارد و آنچه آنان را بر می آشوبد، نسیمی از آرامش و شادی برای ما به ارمغان می آوَرد که پشتوانه احساسی و فکریِ هیجان انگیزی برای حلِّ پیروزمندانه آن مسائل می گردد. فردِ راهِ حل گرا این گونه می‌اندیشد؛ در مسیر نویسندگی را طبیعی و بلکه می‌داند و بر این باور است که با موهبتِ حلّ مسائل است که می‌تواند در نویسندگی پیشرفت نماید. او با این نگرشِ با روحیه ای شاد و ذهنی آزاد و جدیّتی قابل اعتماد به نویسندگی ادامه می دهد. 📚اسرار نویسندگی(نگارش کتاب، مقاله و گزارش تحقیقی) سید حسین اسحاقی ــــــــــــــــــــ کانال پژوهش‌یار؛ @Pajouheshyar با کانال،در ثواب فعالیت‌های آن باشید.
هدایت شده از پژوهش یار
◼️◼️◼️◼️◼️ 2⃣رویکرد راه حل گرا: از دیگر سو، چنین فردِ آشنا با مدیریتِ روحیه، در زندگی دارد و برای رسیدن به هدفِ متعالی و نیرومند خود برنامه دارد. هدف به او حرکت در مسیری روشن به سمت هدف می دهد و عبور از موانع را در جان او پویا و پایا می سازد به گونه‌ای که تا به آن هدف نرسیده، از پای نمی ایستد و با اشتیاقی سوزان هر روز گام بلندی به سوی هدف بر می دارد. او هر مشکلی را در مسیر نویسندگی حاوی پیشبرنده می‌بیند که او را به نتیجه بهتر و راهِ حلّ صحیح تر رهنمون می سازد. او از مسائل و مشکل‌ها، سکّوی تجربه‌ای ارتقا بخشنده می‌سازد؛ چرا که او با تمرکز بر راه‌حل‌ها به کشفِ راه‌های نرفته نایل می شود و پاسخ‌های نو، صید می کند و راهِ نویافته و شوق انگیز خود را تا رسیدن به قلّه موفقیت در نویسندگی ادامه می دهد اگر تعداد زیادی از انسانهای علاقه مند نتوانسته یا نمی توانند به حد مطلوبی از نویسندگی برسند، به این علت نیست که رسیدن به آن حد، ممکن نیست؛ به این دلیل است که برای رسیدن به آن نقطه از کامیابی، کمیاب است. : تاکتیک‌ها و تکنیک‌های راه حل گرایانه 📚اسرار نویسندگی(نگارش کتاب، مقاله و گزارش تحقیقی) سید حسین اسحاقی ــــــــــــــــــــ کانال پژوهش‌یار؛ @Pajouheshyar با کانال،در ثواب فعالیت‌های آن باشید.
هدایت شده از پژوهش یار
(‌شماره5⃣1⃣ ) مهارت‌های بندچینی مهارت شروع بند ۱.شایسته است که مهم‌ترین جمله را اول هر بند بیاوریم. به جمله‌های اصلی یک بند، سرفراز، سرآمد یا جمله گویا گفته می‌شود. در بقیه بند به تأیید، رد، مستدلسازی، شرح و ... در مورد همان هسته بپردازیم. بقیه بند را بدنه یا وابسته به هسته می‌نامند. ــــــــــ ۲.در ابتدای بند،"و" و "که" و مانند آن‌ها نیاورید. این حروف بر عدم استقلال لفظی دلالت می‌کند. هر بند از لحاظ لفظی، مستقل است. با این حال، هر بند به منزلة یک قطعه پیام از یک پیام بزرگتر است. ــــــــــ ۳.پیشنهاد می‌شود حتی وقتی که به صورت دست‌نوشته مقاله می‌نویسید، اولین سطر بند را با فاصله انداختن از حاشیه راست، از بقیه سطرها، عقب‌تر بنویسید. ــــــــــ چند مثال برای بندچینی به روش از انگیزه به انگیخته: مدت‌هاست که به غلط‌نویسی بسیاری از دانش‌پژوهان پی بردم و در فکر این بودم که برای آن‌ها کاری انجام دهم. طبیعی است که یک مربی نمی‌تواند پاسخگوی همه آن‌ها باشد. از این رو، تصمیم گرفتم یک جزوه کاربردی آماده کنم تا آنها با مطالعه آن بتوانند قلم خود را به سرعت ارتقا دهند. اکنون این جزوه آماده است و اکنون نوبت آنهاست که با همت کافی آن را مطالعه و تمرین را شروع کنند. به‌روش از روند پرسش- روش–پاسخ: چگونه می‌توانیم قلم خود را تقویت کنیم. برای دستیابی به راهکار مناسب، ابتدا باید بینیم قلم ما چه وضعیتی دارد. برای این کار باید یک آزمایش قلم بنویسیم و به اهل فن نشان دهیم. سپس، اگر به خطاهای قلمی مبتلا باشیم، قبل از هر چیز باید خطاها را شناسایی و در اسرع وقت، رفع کنیم. بعد از این مرحله، می‌توانیم با مطالعه آثار خوب و قلم‌های روان، چشم و ذهن خود را به زیبانویسی عادت دهیم. ــــــــــــــ 📚برگرفته از جزوه روش تحقیق حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن اسلام‌پور کریمی ــــــــــــــــــــ کانال پژوهش‌یار؛ @Pajouheshyar با کانال،در ثواب فعالیت‌های آن باشید.
هدایت شده از کانال حسین دارابی
تا کجا؟ یکسال پیش در چنین روزهایی بود که فلسطین طغیان کرد. امروز که این کلمات را می نویسم ساعاتی از شهادت یحیی سنوار گذشته، محمد ضیف سرنوشت نامعلومی دارد، سید حسن نصر الله ترور شده، فواد شکر، ابراهیم عقیل و بزرگانی از حزب الله شهید شده اند، اسماعیل هنیه و فرزندانش ترور شده اند. رییسی و امیر عبداللهیان جایشان را به پزشکیان و ظریف داده اند، جریان عادیسازی اسراییل از سعودی و ترکیه حتی تا تهران بی پرده شده، 42000 انسان جلوی چشم دنیا کشته شدند، چند میلیون نفر آواره شده اند، غزه با خاک یکسان شده و تصاویر زنده زنده سوختن آدمها هیچ قیامتی نمی سازد. ما به اسراییل حمله مستقیم کردیم، آن هم نه یکبار بلکه دوبار، رسما پایگاه های تل آویو را هدف قرار دادیم، گنبد آهنین و فلاخن داود را افسانه کردیم، شمال اسراییل یکسال تخلیه شده است، ارتش اسراییل در مرز لبنان زمینگیر شده، زدن پهپاد آمریکایی کار روزمره یمن شده، انصار الله به راحتی به اسراییل موشک میزند، مسیر دریایی اسراییل از سمت یمن قطع شده، حزب الله با حمله پهپادی عملا از نیروی هوایی اش رونمایی کرده، اسراییل یکسال وجب به وجب غزه را گشته اما هنوز بیش از 100 اسیر را پیدا نکرده، شهادت یحیی سنوار نه با ترور بلکه به صورت اتفاقی رخ میدهد آن هم نه زیر زمین بلکه وسط خیابان با لباس نظامی و در حال جنگ بعد از یکسال! چه کسی باور میکند همه اینها فقط در عرض 365 روز اتفاق افتاده باشد؟! چنان باورنکردنی که حتی بعضی به شهید سنوار اتهام جاسوسی زدند که "چرا" این همه هزینه ساخت؟ چرا زندگی "عادی" ما را به هم زد؟ کمی به عقب تر برگردیم. وقتی نتانیاهو به عمان رفت و کلید تطبیع (عادیسازی) زده شد. با سودان توافق کرد، و چند ماه بعد با امارات چنان برادر شد که فقط در فیلم هندی امکان داشت.حالا از مسیر دهلی و عمان و دبی فقط یک سعودی مانده بود. اما بالاخره مدعی پرچم عرب و اسلام که نمی شود یکباره به تخت خواب یهود بپرد. پس اول دخترش بحرین را هدیه کرد تا واکنش ها را بسنجد. عادیسازی سعودی آخرین میخ به تابوت فلسطین بود. حتی در تهران هم زمزمه هایی از توسعه بن سلمان و لزوم "پذیرش نظم جدید" میدادند. 7 اکتبر فقط چند روز بعد از سخنرانی نتانیاهو در سازمان ملل رخ داد که علنا اعلام کرد: ما "عادی" شده ایم و فلسطین تمام. غزه شهر از یاد رفته، غزه شهر شکنجه شده، غزه شهر معامله شده به پا خواست. زندانیان تاریکخانه بشریت همه توانشان را جمع کردند تا یک بار شورش کنند. اینجا بود که فریادی از عمق چاه غزه بلند شد که ما هنوز زنده ایم حرامزاده ها! اتفاقا آنها که 7 اکتبر را دسیسه می دانند، درست میگویند. آن طوفان تمام صحنه را غیرعادی کرد. انگار پرده نمایش افتاد. برای چه شورش کردند؟ برای عادی نشدن. برای واقعیت.یعنی اگر سهم فلسطین مرگ است و سهم اسراییل زندگی، مقداری از سهمم را به شما می بخشم و مقداری از سهم شما را گرو میگیرم. خودتان را که دیگر نمی توانید نبینید. اگر بناست در سکوت بمیرم، با فریاد جلو گلوله میروم. فکر میکنید سنوار و ضیف شب قبل از هفت اکتبر نمی دانستند تصمیم شان چه عواقبی دارد؟ می دانستند. این حدس و تحلیل نیست. بیانیه شان را بخوانید، می دانستند غزه نابود میشود، می دانستند تک تکشان آواره میشوند. می دانستند ماه ها و شاید سالها باید بجنگند. (و تا امروز نشان دادند که آماده بودند) میدانستند باید مرگ تک تک عزیزانشان را ببینند. می‌دانستند بیمارستان ها میسوزد، مسجد و کلیسا صاف میشوند، شلیک های فسفری و خوشه ای و اورانیومی را می دانستند، قتل عام را می دانستند، ولی تا کجا؟ سوال اصلی این قضیه «تا کجا؟» است نه "چرا؟". تا کجا میشود ادامه داد؟ سوالی که ضیف و سنوار جوابش را میدانستند، پس آخرین تصمیم را گرفتند و تمام "عادیسازی" را به باد دادند. به قیمت نابودی شان. و این راز عظمت 7 اکتبر است. 👇