▫️تازه مسلمان بود، بی قرار زیارت حجّت خدا.
از کابل، بار سفر بست تا امام زمانش را بیابد.
شهر به شهر، می رفت و می گشت ابوسعید کابلی به دنبال نشانه ای از امام غایب.
در مدینه، از بزرگی شنید که:
«مولایت، در روستای صریاست».
با پای شوق، تا صریا دوید.
بالاخره آن همه جستجو و اصرار نتیجه داد؛
چشمش روشن شد به جمال حجّت الهی.
امام، صدایش زد؛ با نامی که تنها خاندانش او را به آن می شناختند.
رازهای زیادی از امامش شنید.
وقت وداع، عرض کرد که خرجی اش تمام شده، با آنکه هنوز مبلغ اندکی در کیسه داشت.
امام فرمود: خرجی ات تمام نشده، اما هرچه مانده از بین خواهد رفت، به سبب همین کلامت!
از دست امام، خرج سفرش را گرفت و مرخص شد.
خیلی زود، همان شد که امام فرموده بود.
آنچه امام عنایت کرده بود سالم ماند؛ آنچه با خود داشت، همه از بین رفت.
📚کمال الدین ج۲ ص۴۳۹.
#داستانک_مهدوی
#حامی_شیعیان
💠 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
💠 @yasahbalzaman_313
▫️به مناسبت سالروز تاسیس مسجد مقدس جمکران به امر امام عصر علیه السلام (17 رمضان)
بازسازی مسجد تازه شروع شده بود.
برای بنایی، آب را از قم می آوردند.
سخت بود.
قرار شد به حفر چاه.
رفت تهران.
با یک شرکت حفّاری صحبت کرد.
چک داد تا بیایند و چاه حفر کنند.
جایی از زمین جمکران، برای حفر چاه انتخاب شد.
قرار شد از شنبه شروع کنند.
شب جمعه، در صحن مسجد، مشغول راز و نیاز بود که دستی بر شانه اش نشست.
قاصدی بود از طرف صاحب مسجد؛
حضرت، پیغام داده بودند که:
«آنجا نه! آنجا بعدها بخشی از مسجد میشود. به آب هم نخواهد رسید!»
قاصد حجت خدا، جای دیگری را برای حفر چاه نشانش داد.
صبح شنبه شد.
از مهندسان حفاری انکار که جای تازه مناسب نیست.
از او اصرار که فقط همین جا!
تعهد داد و مسئولیت همه چیز را بر عهده گرفت.
چند روز بعد، مهندس ها آمدند سراغش؛
خوشحال و حیرت زده!
آسانتر از همیشه به آب رسیده بودند.
آب که جاری شد، ماند تامین مبلغ چک.
متوسل شد به صاحب جمکران!
روز قبل از موعد چک، اتفاقی افتاد.
صاحب شرکت حفاری و پسرش آمدند مسجد.
مشتاق اینکه بدانند کار چه کسی بوده، جانمایی تازه چاه.
از حاج آقای لطیفی نسب شنیدند که:
«این مسجد صاحب دارد.»
گفتند: پس این چاه هم هدیه ما به مسجد جمکران.
چک را پس دادند و گره،گشوده شد.
📚 راه وصال، ص119.
#حامی_شیعیان
#داستانک_مهدوی
#مسجد_مقدس_جمکران
▪️به مناسبت سالروز شهادت جناب عمّار یاسر (۹ صفر) ؛
آتش جنگ شعله میکشید.
حیدر کرار، پرچمداران کفر را یکی یکی نقش زمین کرده بود.
عمّار آمد خدمت رسول خدا صلی الله علیه وآله.
از شهامت مولایش گفت، در میدان جهاد.
از اینکه علی علیه السلام حق جهاد را ادا کرده.
شنید که:
آری! زیرا علی از من است و من از علی ام...
امامان هدایت، همگی از نسل علی اند.
مهدی امت، از همین امامان است، و از نسل علی!
عمار پرسید:
پدر و مادرم به فدایت! مهدی کیست؟!
شنید که:
خدا با من عهد کرده که نُه امام از نسل حسین خواهند آمد؛
نُهمین آنها مهدی است که غایب خواهد شد
همانطور که خدا فرموده:
«قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِين
«اگر آب در زمین فرو رود، چه کسی برایتان آبی گوارا بازخواهد آورد؟!»
مهدی، غیبتی دارد طولانی.
در آن زمان، گروهی بر مسیر هدایت پشت خواهند کرد؛
و گروهی، بر راه راست، پابرجا خواهند ماند.
سرانجام خواهد آمد و دنیا را لبریز می کند از عدل و داد....
او همنام من است، و شبیه ترین مردمان به من...
📚کفایة الاثر ج۱ ص۱۲۰.
📚 بحارالانوار ج ۳۳ ص۱۸.
#داستانک_مهدوی
▪️عرض کرد: دعا کنید برایم؛
برای آمرزش پدر و مادرم، برای تشرفم به حج، برای ادای قرضهایم؛
فرمود: چرا دو سال است روضه نگرفته ای؟
گفت: مقروضم و ندار.
فرمود: پول روضه های جدّم پای ماست؛
شما روضه بگیر پولش می رسد.
قرضت هم ادا می شود، حج هم خواهی رفت، خدا والدینت را هم می آمرزد .
خواب دیده بود، خواب آخرین حجت خدا، امام عصر علیه السلام را.
روضه گرفت با ششصد تومان هزینه،
خیلی زود داد و ستدی کرد با ششصد تومان سود.
پول دیگری هم رسید دستش، با همان حاجی شد.
قرضهایش هم به سرعت ادا شدند.
در خواب از پدرش شنید: زندانی بودم آزاد شدم!
📚جرعه ای از کرامات امام حسین علیه السلام ص25.
#صاحب_عزا
#داستانک_مهدوی
💐 #داستانک_مهدوی به مناسبت ایام ولادت امام حسن عسکری علیه السلام؛
▫️آمده بود دیدن امام،
امام از فرموده های رسول خدا صلی الله علیه وآله برایش میگفت؛
...از اینکه هرکس یتیمی را نگهداری کند خدا حافظش خواهد بود؛
از اینکه هرکس یتیمی را نوازش کند،
به تعداد موهای سر آن یتیم، قصرهای بهشتی نصیبش خواهد شد...
سپس امام عسکری علیه السلام فرمود:
اما یتیم تر از کودک پدر مرده،
کسی است که از امامش دور افتاده باشد؛
نه راهی به محضر امامش دارد،
نه احکام دینش را میداند...
هدایت چنین کسی، ثوابش مثل بر دامن نشاندن یتیم است...
کسی که او را هدایت کند،
در بهشت همنشین ما خواهد بود.
📚تفسیر امام عسکری علیه السلام، ص338.
#یاری_حضرت
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
▫️آمده بود محضر امامش.
دلش میخواست شرط روزه حقیقی را بشناسد.
سوالش را که پرسید، امام صادق علیهالسلام فرمود:
چه گمان کردهای؟!
روزه تنها ترکِ خوردن و آشامیدن نیست...
روزهی کامل، شرطهای دیگری هم دارد.
روزهداری یعنی زبانت روزه باشد از دروغ،
و چشمهایت از گناه،
باید بپرهیزی از نزاع و حسادت.
باید پشت کنی به غیبت و تهمت.
باید دور بمانی از دروغ و دشنام...
باید در انتظار ظهور و وعدههای خدا باشی! ...
اگر اینگونه باشی، روزهدار حقیقی بودهای!
و الّا به همان اندازه، از مقام روزهداری پایین آمدهای!
به راستی که چقدر کم است روزهدار حقیقی،
و چقدر زیادند آنهایی که فقط گرسنگی میکشند!
📚برگرفته از وسایل الشیعه، ج۱۰، ص۱۶۶.
👈انتظار ظهور، شرط روزهداری
#رمضان
#داستانک_مهدوی
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
▪️زائر کربلا بود.
دلش بیتاب دیدن امام غایب.
کنار ضریح ششگوشه از خدا توفیق تشرف خواست.
لحظهای بعد، سیّدی بزرگوار دید؛
ماهتر از ماه،
خورشیدتر از خورشید.
پرسید: شما؟!
شنید: مظلومترین فرد عالَم!
با خودش گفت:
«شاید اشتباه شنیدهام؛
حتماً عالِم بزرگواری است، دلآزرده از قدرنشناسی مردم».
به خودش که آمد، دیگر آن آقا را ندید.
تازه فهمید دعایی كه زیر قبه کرده بود مستجاب شده!
📚 شيفتگان حضرت مهدى علیهالسلام، ج ۳، ص۱۶۰. تشرف مرحوم سید اسماعیل شرفی.
#غربت_حضرت
#داستانک_مهدوی
ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام
@Elteja