eitaa logo
༺✼ منجے ✼༻
82 دنبال‌کننده
420 عکس
176 ویدیو
8 فایل
﷽ اللّهم عجّل لولیک الـفـرج پَنـٰاهِ‌‌هَردلِ‌تَنهـٰا‌چـِرا‌نِمـٖے‌آیٖی..؛💔 ارتباط با ما : @SeyedRezaSajjad کانال های ما : @oramiralmumininhaidar @madahysara @Mahdi_monji
مشاهده در ایتا
دانلود
چنـٰان‌زندگۍ‌ڪن‌؛ ڪه‌کسانۍڪه‌تـورامۍشنـٰاسندو خدارـٰانمۍشنـٰاسند، بواسـطه‌آشنـٰایۍبـٰاتـو بـٰا‌خـداآشنـٰاشونـد! ‹شھیـد‌مصـطفۍ‌چمـراݧ..🕊..›😍
عاشـــق، از گـــــناه لذت نمی‌برد، زهـــــرمارش می‌شود؛ ولی چه کند که زورش به نفـــس و شــــــیطان نمی‌رسد. نمی‌خــــــواهد، ولی زمــــــین می‌خورد و شرمــــــنده می‌شود. روزی هــــفتاد بار می‌میرد و زنده می‌شود؛ با خــــــطا می‌میرد و با شـــــرمندگی زنده می‌شود! | عاشــــــق باش 💖 https://eitaa.com/Mahdi_monji
در مجـــلس گناه، در وســــط جهنم، در مــــیان اهــل معصیت، در کشاکـش وســـوسه‌ها و تمایلات، در معــــرکهٔ خلوت و غفلت، آنجا که دیگر کاری از دســتت بر نمی‌آید، حتی آنجا که زمــــین خوردی و همه‌چیز تمام شده، فــــــریاد بزن: خدایا؛ دوســـــتت دارم! او، خـــــــیلی این فریاد را دوست دارد... | عاشق محبوب باش ❣️ https://eitaa.com/Mahdi_monji
4_5841451570360749169.mp3
12.62M
| تو که توی حرمت..   ویژه ولادت حضرت علی‌ابن‌موسی‌الرضا (علیه‌السّلام) 📍 خرداد 1402 🏷 🎊 (ع) 🎵 فایل 🎙 👌فوق زیبا 🔴 م‍دا‍ح‍ے‍س‍را •┈••✾••✨🥀✨••✾••┈• https://eitaa.com/madahysara •┈••✾••✨🥀✨••✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷ساقی امشب راحت جان می دهد هر چه خواهی از کرم آن میدهد🌷 🌷گردش چرخ فلک بر کام ماست حاجتت شاه خراسان می دهد🌷 میلاد شمس الشموس، امام علی بن موسی الرضا(ع) مبارک🎊 علیه السلام __«🎉__________ https://eitaa.com/madahysara
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥ صبح از نام تو دم زد که دمید... بهار، عطر تو را گرفت که رویاند... باران، هوای تو در سر داشت که بارید... زندگی،رخصت ازتو گرفت که جاری شد گیاه، یاد تو افتاد که رویید ... و من در انتظار توام که زنده ام ... 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤 🌷https://eitaa.com/madahysara
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ادامه رمان و آنکه دیر تر آمد
༺✼ منجے ✼༻
احمد دهانش را با آستینش پاک کرد و گفت: 《حسابی! سیر و سیراب، دست شما درد نکند》 مرد دست بر زانو گذاش
گفتم: ((عجب مردی چه ابهتی!)) احمد آه کشید و وسط دایره نشست. نمیتوانستم از مسیری که آنها رفته بودند چشم بردارم از آن احساس ضعف و بی حالی خبری نبود. حتی دیگر ترسی هم از بیابان و حیوانات نداشتم دلم آرام گرفته بود. گفتم(( قربان دستش حالمان جا آمد)) خم شدم و بر آن شیار ظریف دست کشیدم از به یاد آوردن آن دستان قوی و آن چشمهای گیرا قلبم پر از شادی شد.کنار احمد نشستم و دستم را دور شانهاش حلقه کردم و گفتم خوشحال نیستی؟ گفت ((شاید آن ،مرد آدمیزاد نباشد مثلاً از ملائکه باشد یا .... چه میدانم)) گفتم (بعید هم نیست با آن صورت مثل ماه آن دستان قوی و آن بوی بسیار خوش ... شانه هایش را دیدی؟ اگر شانه من و تو را کنار هم بگذارند باز هم از او باریک تر هستیم). خندیدم و گفتم (با آن حنظل خوردنمان!) .خندید سر حال آمده بود.گفت يا شايد فرستاده رسول الله بود. با شرمندگی از احمد پرسیدم《 احمد تو نماز را کامل بلدی؟ 》برخلاف انتظارم تعجب نکرد با محبت لبخند زد و گفت: 《آب که نداریم باید تیمم کنیم》. تیمم کردیم و قامت بستیم احمد بلند میخواند و من تکرار میکردم و
اسم الله را آن طور میگفتیم که باید چون میدانستیم خدا میشنود خورشید در حال غروب بود. نورش دیگر آزاردهنده نبود تا شب یکسره از آن جوان حرف زدیم از جوانی و زیبایی و مهربانی اش وقتی حرف هایمان تمام میشد باز از نو شروع میکردیم. اصلا شب و بیابان و گرگها و حیوانات درنده را فراموش کرده بودیم؛ حتی در قید فردا و تشنگی گرسنگی و نگرانی خانواده هایمان نبودیم. آن شب با آنکه ماه بدر نبود به راحتی میتوانستیم همدیگر و دور و برمان را ببینیم رو به روی احمد نشسته بودم دستانش را دور زانوانش حلقه کرده بود و به آرامی تکان میخورد و حرف میزد که وقتی مرد را دیدیم چه بگوییم و چه کار کنیم و چه بپرسیم. چشمم به پشت سر احمد افتاد و خشکم زد به فاصله ای نه چندان ،دور اشباح سیاهی حرکت میکردند چشمهایشان میدرخشید از جا پریدم و گفتم «گرگ» احمد هم بلند شد و کنارم ایستاد ترسان گفتم:( چه کار کنیم؟) احمد گفت:( آرام باش) نمیتوانستم آرام بمانم از آن اطمینان و شجاعت خبری نبود فقط میخواستم از آن دندانهای سفید که به سرعت نزدیک میشدند فرار کنم فریاد زدم بدو احمد الان میرسند و خواستم بدوم؛ اما احمد بازویم را گرفت و مرا به زور نشاند و گفت: (از جایت تکان نخور مگر یادت رفته آن مرد چه گفت؟) دست و پا زنان داد زدم:(( ولم کن بگذار بروم. الان تکه پاره مان میکند.))