#پدرانہ
اے دیدنت بھانہ ترین خواهش دݪم
فڪرے بڪن براے من و آتش دݪم💔
دست ادب بہ سینہ ے بیتاب میزنم
ظھرت بخیر حضرت آرامش دݪم✨
#رفیقݜهیدم
#شہید شاهرخ ضرغام
دلم گرفته….
هوای شهر سنگین است!!
دیگر بوی #شهدا نمیدهد شهر ما!!
از اسم #شهید فقط اسم حک شد
در اول کوچه ها مانده…
مگر نه اینکه برای حفظ
ناموس، وطن، حجاب و عفاف
شهید دادیم!!؟
#رز_فیروزه_ای ✨
#پدرانہ
اے دیدنت بھانہ ترین خواهش دݪم
فڪرے بڪن براے من و آتش دݪم💔
دست ادب بہ سینہ ے بیتاب میزنم
ظھرت بخیر حضرت آرامش دݪم✨
#رفیقݜهیدم
#شہید شاهرخ ضرغام
✍️ #نامزد_شهادت
#قسمت_هفتم
💠 نمی دانستم چه بلایی سرش آمده تا داخل دفتر شدم و ردّ #خون را روی زمین دیدم. وقتی مقابلش رسیدم تازه گوشه سمت راست پیشانی و چشمش را دیدم که از خون پر شده و باریکه ای از خون تا روی پیراهن سپیدش جاری بود که وحشتزده صدایش زدم.
تا آن لحظه حضورم را حس نکرده بود که تازه چشمانش را باز کرد و نگاهم کرد، دلخوری نگاهش از پشت پرده خون هم به خوبی پیدا بود! انگار می خواست با همین نگاه خونین به رخم بکشد که جراحت هایی که بر جانش زدم از زخمی که پیشانی اش را شکسته، بیشتر آتشش زده است که اینطور دلشکسته نگاهم می کرد.
💠 هنوز از تب و تاب درگیری با بچه ها، نفس نفس می زد و دیگر حرفی با من نداشت که حتی نگاهش را از چشمانم پس گرفت، دستش را از روی میز برداشت و با قامتی شکسته از دفتر بیرون رفت...
▫️▪️▫️
💠 آن نفس نفس زدن ها، آخرین حرارتی بود که از احساسش در آن سالها به خاطرم مانده بود تا امشب که باز کنار پیکر غرق خونش، نجوای نفس هایش را شنیدم. تمام آن لحظات سخت ده سال پیش، به فاصله یک نفس سختی که با خِس خِس از میان حنجره خونینش بالا می آمد، از دلم گذشت و دوباره جگرم را خون کرد.
انگار من هم جانی به تنم نمانده بود که با چشمانی خیس و خمار از عشقش تنها نگاهش می کردم. چهره اش همیشه زیبا و دیدنی بود، اما در تاریکی این شب و در آخرین لحظه های حضورش در این عالَم، آیینه صورتش زیر حریری از خون طوری می درخشید که دلم نمی آمد لحظه ای از تماشایش دست بردارم.
💠 ده سال پیش بر سر بازی کثیفی که عده از #سیاسیون کشورم با عروسک گردانی ما دانشجوها به راه انداختند، عشقم را از دست دادم و امشب با نقشه شوم دیگری، عشقم را کشتند.
در میان همهمه مردمی که مدام با اورژانس تماس می گرفتند و کسی جرأت نداشت او را به بیمارستان برساند، من سرم را کنار سرش به دیوار نهاده و همچنان حسرت احساس پاکش را می خوردم که از دستم رفت.
💠 مثل دیگران تقلّایی نمی کردم چون کنار شیشه ماشین خودم به قدری با قمه او را زده بودند که می دانستم این نفس های آخرش خواهد بود و همین هم شد. زیرلب زمزمه ای کرد که نفهمیدم و مثل گُلی که از ساقه شکسته باشد، روی زمین افتاد.
اینبار هم او را غریب گیر آوردند و مظلومانه زدند، مثل ده سال پیش در دانشکده، مثل همه #بسیجی ها و بچه مذهبی هایی که ده سال پیش در جریانات #اغتشاشات88 ، غریبانه و مظلومانه #شهید شدند.
💠 آن سال من وقتی به خود آمدم و فهمیدم بازی خورده ام که دیگر دیر شده بود، که دیگر عشقم رهایم کرده بود و امشب هم وقتی او را شناختم که دیگر از نفس افتاده بود. من باز هم دیر فهمیدم، باز هم دیر رسیدم و باز عشق پاکم از میان دستانم پر کشید و رفت...
▫️▪️▫️
💠 حالا بیش از سه ماه از آن شب می گذرد و #انتخابات دیگری در پیش است. در این ده سال گذشته از آشوب های #خرداد88 و در این سه ماه گذشته از اغتشاشات بنزینی #آبان98 ، نمی دانم چند مَهدی مثل مَهدی من به خاک افتادند تا با خون پاک شان، نقش نحس و نجس #خائنین را از دامن کشورم پاک کنند، اما حداقل میدانم که تنها چهل روز از شهادت مردی گذشته که عشق این ملت بود.
فاصله #شهادت مظلومانه مَهدی پیش چشمانم تا داغ رفتن #حاج_قاسم، دو ماه هم نشد و همین مُهر داغ هایی که پی در پی بر پیشانی قلبم نشسته برایم بس است تا دیگر #بازی نخورم.
💠 بگذار بگویند انتخابات #تشریفات است، بگذار مدام با واژه های #جمهوریت و #اسلامیت بازی کنند و به خیال شان #مردم را در برابر #حاکمیت قرار دهند؛ انگار پس از شهادت #سردار، به راستی بیشه را خالی ز شیران دیده اند که دوباره هوایی #فتنه شده اند!
امروز وقتی می بینم #سرلیست انتخاباتی شان #مجید_انصاری همانی است که سال 88 صحنه گردان اغتشاشات بود، وقتی می بینم هنوز از تَکرار #خاتمی خط می گیرند که آن روزها و هنوز ارباب فتنه است، وقتی می بینم همچنان لقلقه زبان #رئیس_جمهور منتخب شان سلام بر خاتمی، حمله به #شورای_نگهبان و سیستم انتخابات کشور و مخالفت صریح با نصّ #رهبری است، چرا باور نکنم که دوباره آتش بیار معرکه ای دیگر شده اند و اگر کار به دست این ها باشد، باز هم باید مَهدی های زیادی را به پای فتنه های شان فدا کنیم تا #ایران باقی بماند؟
💠 هنوز دلم از درد دوری مَهدی در همه این سال ها می سوزد! هنوز از آن شبی که در پهلویم غریبانه جان داد، آتشی به جانم افتاده که آرامش ندارد! به خدا همچنان از داغ فراق حاج قاسم پَرپَر می زنم و از آن روزی که پس از شهادت سردار، #ظریف باز هم حرف از #مذاکره با #آمریکا زد، پیر شدم!
پس به خدا دیگر به این جماعت #رأی نخواهم داد، انگشت من نه از جوهر که از خون شهیدانم سرخ است و این انگشت را جز به نام #نمایندگانی که پاسدار #پایداری ایران باشند، بر برگه رأی نخواهم زد.
#پایان
#انتخابات
#آبان98
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
<⛅️🐚>
#شهیداݩہ
حاج حسین یکتا:
مےگفت در عالم رویا؛
بہ #شهید گفتم!
چرا براۍ ما دعا نمےکنید
کہ شهید بشیم...!؟ 💔
مےگفت ما دعا مےکنیم
براتون #شهادت مینویسن... 🥀
ولے گناه مےکنید...
پاک میشہ... 😔
#اللهم_عجل_ولیک_الفرج🤲🏻
┈••✾•🍃💎🍃•✾••┈┈
ݩـــ|𝑡ℎ𝑒 𝑙𝑖𝑔ℎ𝑡|ــوࢪ :)
@Mahdiabrekni
تا حالا فک کردی داستان کدوم شهید جذاب تره یا آدم رو بیشتر متحول میکنه؟؟؟🤔
بد نیست یه دور لیست پایین رو ببینی
گاهی واقعا انتخاب سخته
مگه نه....؟
💔شهیدی که با اذانش عراقی ها را هدایت کرد.
#شهید_ابراهیم_هادی🕊
💔شهیدی که نشانی قبر خود را داد.
#شهید_حمید_عرب_نژاد🕊
💔شهیدی که قرضهای یک نفر را داد.
#شهید_سیدمرتضی_دادگر🕊
💔شهیدی که بدنش با اسید هم از بین نرفت و پس از ۱۶ سال با پیکر سالم به میهن بازگشت.
#شهید_محمدرضا_شفیعی_۱۴ساله🕊
💔شهیدی که از بهشت برای فرزندش نامه نوشت.
#شهید_محمودرضا_ساعتیان🕊
💔شهیدی که در قبر خندید...
#شهید_محمدرضا_حقیقی🕊
💔شهیدی که عراقی ها برایش ختم گرفتند...
#شهید_عباس_صابری🕊
💔شهیدی که روز تولدش شهید شد...
#شهید_سیدمجتبی_علمدار🕊
💔شهیدی که هر هفته مادرش را سر قبر صدا میزد...
#شهید_مستجاب_الدعوه
#شهید_سیدمهدی_غزالی🕊
💔شهیدی که لحظه خاکسپاریش خندید
#شهید_علیرضا_حقیقت🕊
💔شهیدی که غرور آمریکایی ها را شکست...
#شهید_نادر_مهدوی🕊
💔دو شهیدی که پیکرشان هنگام نبش قبر سالم بود...
#شهید_بهنام_محمدی از دوران دفاع مقدس و #شهید_رخشانی از شهدای قبل از انقلاب که توسط ساواک شهید شد.
💔شهیدی که سیدحسن نصرالله سخنرانی خود را با نام او نامگذاری کرد.
#شهید_احمدعلی_یحیی🕊
💔شهیدمدافع حرمی که روز و ساعت شهادتش رو میدونست
#شهید مصطفی_صدرزاده🕊
💔شهیدی که قبرش بوی گلاب میدهد
#شهید_سیداحمد_پلارک🕊
💔شهیدی که پیکرش را کسی تحویل نگرفت.
#شهید_رجبعلی_غلامی🕊
💔شهیدی که سر بی تنش سخن گفت...
#شهید_علی_اکبر_دهقان🕊
┈••✾•🕯🖤🕯•✾••┈┈
ݩـــ|𝑡ℎ𝑒 𝑙𝑖𝑔ℎ𝑡|ــوࢪ :)
@Mahdiabrekni
◇💙🧢◇
یہآقایےبودبھاسمآقاحسینڪه
توےآخرینمداحیشگفت:
یعنےقسمتمیشه
منمشهیدبشمتوسوریه؟
دقیقابعدازاونمداحے
رفتسوریهو #شهید شد💔
همینقدرقشنگˇˇ:)
🦋⃟ 📘¦⇢ #شهیدحسینمعزغلامے
🦋⃟ 📘¦⇢ #شهدانه
ⓙⓞⓘⓝ↯
🕊|→@Mahdiabrekni
1.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شھادت مبارڪ خواھر!
مراسم وداع با بانوی شهیده 🥺💔
کجان اونا که میگفتن فقط مردا
میتونن #شهید شن؟!
#عند_ربهم _یرزقون
!-@Mahdiabrekni (:
#شهیدانھِ
روایتۍازشھیدهادۍ🗞-!-
رفتمپیشِابراهیم،هنوزمتوجھ
حضورِمننشدهبود!
باتعجبدیدمهرچندلحظھسوزنۍ رابھپشتِپلکچشمشمیزند!😧
گفتم؛چیکارمیکنۍداشابرام؟
تامتوجھِمنشد،ازجاپریدوگفت:
هیچۍ،چیزۍنیست!🚶🏻♂️♂
گفتم:بایدبگۍبرایچۍسوزن
زدۍتوصورتت😕!!
مکثۍکردوخیلۍآهستھگفت:
سزاۍچشمۍکھبهنامحرم بیفتههمینھ...!💔
-ابراهیمبهنامحرمآلرژۍداشت!
حتۍبراۍِصحبتبابستگانِنامحرمشان همسرشرابالانمیگرفت...!
#چقدرمثلشهداییم؟...⁉️
#شهید ابراهیم ها
#بانوی_محجبه
↬🖤@Mahdiabrekni
′ !🇵🇸𝐅𝐫𝐚𝐠𝐡|فـرآق -
_
◇💙🧢◇
یہآقایےبودبھاسمآقاحسینڪه
توےآخرینمداحیشگفت:
یعنےقسمتمیشه
منمشهیدبشمتوسوریه؟
دقیقابعدازاونمداحے
رفتسوریهو #شهید شد💔
همینقدرقشنگˇˇ:)
🦋⃟ 📘¦⇢ #شهیدحسینمعزغلامے
🦋⃟ 📘¦⇢ #شهیدانه
ⓙⓞⓘⓝ↯
🕊|→@Mahdiabrekni›
¦↵#مجݩوݩاݪحسیݩ..^^!
گاهۍاوقاتآرزوۍ #شـهادتما،
عرشخداروبهخندهدرمیاره🚶🏿♂️!!
راحت #غیبت میڪنیمبعدشممیگیم
حالابعداازدلشدرمیارم؟!
حالابالفرضاونمبخشیدت،سابقہۍ
خودتوپیش #خدا خرابنڪن🌿!'
راحتدلهمومیشڪونیم...
قبلااگہیه #شبنمازشب نمۍخوندیم
زمینوزمانوبههممیدوختیم.!
الانیادموننیستاخرینبارۍ
ڪهنمازشبخوندیمڪۍبوده👊🏼:)!
بنـظرت #شہید میشیم؟😶
ارهبشینتاشہیدشۍ!
➺|@Mahdiabrekni
همه چیز برای یه جشن دو نفره
توی اولین سالگرد ازدواجشون آمادهاس!
فقط دانیالِ این دختر ۱۹ساله نیست!💔
#شهید
#امام_زمان
#حجاب
➺|@Mahdiabrekni