منتظران •مَــہدےفــٰاطِـمـہ•
گفتم: حاجی چیشد شیمیایی شدی؟
خندید گفت:سه نفر بودیم دوتا ماسک*:)
منتظران •مَــہدےفــٰاطِـمـہ•
آغوشیامن
نگاهِباصلابت
گامِاستوار
هدفِمشخص🤞🏿 . . .
"حاجقاسمرامیگویم"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منتظران •مَــہدےفــٰاطِـمـہ•
#خاطرات_شهدا
شهید روح اللّٰه عجمیان یه لباس رزمی رو خیلی دوست داشت و به من گفت: بریم باهم بخریم.
داشتیم میرفتیم برای خریدِ اون لباس، که یک دفعه شهید عجمیان گفت: استاد، نگهدار.
من ترمز کردم و او سریع پیاده شد؛ دیدم به سرعت به سمت خانمی رفت که داشت جا نوشابهها رو جمع میکرد.
شهیدِ عزیز، پولی رو که برای تهیه لباس آماده کرده بود، به اون خانم داد و وقتی برگشت گفت: استاد این واجبتر بود.🪴
منتظران •مَــہدےفــٰاطِـمـہ•
دنیانیازداشتبه
یکسرپناهاَمن؛
اینگونهبودکه
کربوبلا
آفریدهشد:)!
#عزیزمحسین♥️
منتظران •مَــہدےفــٰاطِـمـہ•
شھادتآمدنینیست
رسیدنیاست!
بایدآنقدربدویتابهآنبرسی...
اگربنشینیتابیایدهمهالسابقـونمیشوند، میروندوتوجامیمانی:)...💔!'
حاجحسینیکتا