eitaa logo
•مَــہدے‌فــٰاطِـمـہ•
1.6هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
2.7هزار ویدیو
34 فایل
••بـسم‌ࢪبِّ‌مھد؎‌فـٰاطمہ•• مَرا‌باتو‌وِصآل‌اِی‌جآن‌مُیَسَّرڪِی‌شَوَد؟هَرگِز..🌿 ڪه‌مَن‌اَزخود‌رَوَم‌آن‌دَم‌ڪه‌گویَندَم‌تو‌مے‌آیی..♥️ ‌(ڪُپے) = عرف فوروارد🔥 ارتباط‌بامدیرکانال: @Mahed_iro
مشاهده در ایتا
دانلود
سُبْحانَكَ يَامُقَدِّمُ، تَعالَيْتَ يَا مُؤَخِّرُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَا أَوَّلُ، تَعالَيْتَ يَا آخِرُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَا ظَاهِرُ، تَعالَيْتَ يَا بَاطِنُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَامُجِيرُ سُبْحانَكَ يَا رَجَاءُ، تَعالَيْتَ يَا مُرْتَجىٰ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَاذَا الْمَنِّ، تَعالَيْتَ يَا ذَا الطَّوْلِ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَاحَىُّ، تَعالَيْتَ يَا قَيُّومُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَا واحِدُ، تَعالَيْتَ يَا أَحَدُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَا سَيِّدُ، تَعالَيْتَ يَا صَمَدُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَامُجِيرُ سُبْحانَكَ يَا قَدِيرُ، تَعالَيْتَ يَا كَبِيرُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَا وَالِى، تَعالَيْتَ يا مُتَعَالِى، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَا عَلِىُّ، تَعالَيْتَ يَا أَعْلىٰ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَا وَلِىُّ، تَعالَيْتَ يَا مَوْلىٰ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَا ذارِئُ، تَعالَيْتَ يَا بَارِئُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَامُجِيرُ سُبْحانَكَ يَا خَافِضُ، تَعالَيْتَ يَا رَافِعُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَا مُقْسِطُ، تَعالَيْتَ يَا جَامِعُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَامُعِزُّ، تَعالَيْتَ يَا مُذِلُّ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَا حَافِظُ، تَعالَيْتَ يَا حَفِيظُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَا قادِرُ، تَعالَيْتَ يَا مُقْتَدِرُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَا عَلِيمُ، تَعالَيْتَ يَا حَلِيمُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَا حَكَمُ، تَعالَيْتَ يَا حَكِيمُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَامُعْطِى، تَعالَيْتَ يَا مانِعُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَا ضَارُّ، تَعالَيْتَ يَا نَافِعُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَا مُجِيبُ، تَعالَيْتَ يَا حَسِيبُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَا عادِلُ، تَعالَيْتَ يَا فاصِلُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَامُجِيرُ سُبْحانَكَ يَا لَطِيفُ، تَعالَيْتَ يَا شَرِيفُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَا رَبُّ، تَعالَيْتَ يَا حَقُّ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَا مَاجِدُ، تَعالَيْتَ يَا وَاحِدُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَا عَفُوُّ، تَعالَيْتَ يَا مُنْتَقِمُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَا واسِعُ، تَعالَيْتَ يَا مُوَسِّعُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَا رَؤُوفُ، تَعالَيْتَ يَا عَطُوفُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَا فَرْدُ، تَعالَيْتَ يَا وِتْرُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَا مُقِيتُ، تَعالَيْتَ يَا مُحِيطُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ گ سُبْحانَكَ يَا وَكِيلُ، تَعالَيْتَ يَاعَدْلُ، أَجِرْنا مِنَ النّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَا مُبِينُ، تَعالَيْتَ يَا مَتِينُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَا بَرُّ، تَعالَيْتَ يَا وَدُودُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَا رَشِيدُ، تَعالَيْتَ يَا مُرْشِدُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَانُورُ، تَعالَيْتَ يَا مُنَوِّرُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَا نَصِيرُ، تَعالَيْتَ يَا نَاصِرُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَا صَبُورُ، تَعالَيْتَ يَا صَابِرُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَا مُحْصِى، تَعالَيْتَ يَا مُنْشِئُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَامُجِيرُ سُبْحَانَكَ يَا سُبْحَانُ، تَعالَيْتَ يَا دَيَّانُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَا مُغِيثُ، تَعالَيْتَ يَا غِياثُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَافَاطِرُ، تَعالَيْتَ يَا حَاضِرُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ سُبْحانَكَ يَا ذَا الْعِزِّ وَالْجَمَالِ، تَبارَكْتَ يَا ذَا الْجَبَرُوتِ وَالْجَلَالِ، سُبْحانَكَ لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ، سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذٰلِكَ نُنْجِى الْمُؤْمِنِينَ،وَصَلَّى اللّٰهُ عَلىٰ سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ أَجْمَعِينَ، وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعالَمِينَ، وَحَسْبُنا اللّٰهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلّا بِاللّٰهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ.
1_1483813040.mp3
8.36M
🌸دعــــــــــاۍ‌عــــــــــــــــــــــھد🌸 صبحٺ بخیر آقاۍ مݩ آقاۍ دݪتنگۍ💔 صبحٺ بخیر آقاۍ مݩ آقاۍ تنهایۍ💔 قرار‌صبحگاھے‌موݩ💕:) العجݪ‌‌العجݪ‌یآ‌صاحب‌الزماݩ 🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما را نشانده‌اند سر سفرهٔ کریم یکباره خوانده‌اند سر سفرهٔ کریم از عرش هم تمام ملائک یکی یکی گیسو فشانده‌اند سر سفرهٔ کریم از بس کریم بود که انگشت بر دهن یک عده مانده‌اند سر سفرهٔ کریم حاتم که هیچ، طایفهٔ حاتمان همه خود را رسانده‌اند سر سفرهٔ کریم مهمانِ خوانده هست ولی باز بیشتر خیل نخوانده‌اند سر سفرهٔ کریم اصلاً بهشت را به پشیزی نمی‌خرند آن‌ها که مانده‌اند سر سفرهٔ کریم
•مَــہدے‌فــٰاطِـمـہ•
روز محشر که همه خلقِ خدا سرگشته‌اند؛ ای خوشا برحال ما دورِ حسن گردیده‌ها ..💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎬 من ناریه دختر اخری ابوعمید از عشیره ی بنی ساعد بودم,مادرم زن دوم ابوعمید بود,پدرم علاقه ای زیادی به مادرم داشت ومن چون ازلحاظ صورت وسیرت به مادرم شبیه بودم ودختر اخری ،گل سرسبد ابوعمیدبودم ,پدرم ازدل وجان مرادوست داشت وگاهی اوقات این محبت باعث رشک وحسادت دیگرخواهرانم وحتی زن دیگر پدرم میشد. من ۱۹سال داشتم ودر دل خاطرخواه جبران پسرعمویم شده بودم ومیدانستم که این علاقه دوطرفه است اما هیچ کس,حتی پدرومادرم ازاین علاقه بویی نبرده بود. عشیره ی بنی ساعد از گذشته های خیلی دور ,دشمنی خیلی شدیدی با عشیره ی بنی عمران داشت,میدانی که اعراب خصوصا اعراب عربستان,دشمنی هایشان خیلی کینه توزانه وبسیارخونبار است،سالی نبود که خونی از مانریزند ودرعوضش خونی ازانها میریختیم ،تااینکه بزرگان نجد(منطقه ای که ما زندگی میکردیم)دور هم جمع شدند وخواستند,چاره ای بیاندیشند برای این دشمنی دیرینه وخونبار...از بخت بد من که انگار گلیم بخت من را با خون بافته باشند،تصمیمی اتخاذ شد که آینده مرا تباه کرد وارزوی همسری جبران را بر دلم نهاد بعداز ان ,صدبار درعمرم ارزو کردم کاش من دختر دردانه ابوعمید نبودم.... ‎‌‌ بزرگان نجد تصمیم گرفتند که ازدواج من با پسر,ابوعدنان(بزرگ عشیره بنی عمران)وجهه المصالحه قرار دهند ودراین قرارداد قید شد اگر گزندی به جان هریک ازما وارد شود،طرف مقابل رامقصر قلمداد میکردند وانوقت دوباره روز ازنو وروزی ازنو ,خون درمقابل خون,جان درمقابل جان... هرچه که به پدرم التماس کردم,راضی نشد,انگار سنگ شده بود درمقابل دختر عزیزکرده اش,فقط توصیه میکرد درست رفتارکنم وبارفتارم باعث دوستی بین دوعشیره شوم . وقتی گریه میکردم وزارمیزدم باچشم خودم خنده خواهران دیگر ونگاه پیروزمندانه ی زن پدرم رامیدیدم،تنها کسی که ازجان ودل درغمم شریک بود, فقط مادربیچاره ام بودکه کاری هم جز گریه از دستش برنمیامد... بالاخره هم کارخودشان را کردند وناریه دختردردانه ی ابوعمید شد عروس خاندان بنی عمران،روز عروسی نگاه عشیره ی بنی عمران به من ,نگاه به عروس نورسیده نبود,انگار قاتل تمام کسانی راکه از گذشته تا حال ازدست داده بودند،میدیدند...روز عروسی عمق بدبختی خود را دیدم اما از ان بدتر زمانی بود که با عدنان(ابوفیصل)تنها شدم... .. ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ ‎‌💦⛈💦⛈💦⛈
🎬 تازه متوجه شدم که من هم عروس اجباری خانه ی عدنان بودم وعدنان هم هیچ علاقه ای به ازدواج بامن نداشت وازسراجبار این تصمیم راپذیرفته بود.زندگی کسالت بار من شروع شده بود که اخباری از دولت اسلامی عراق وشام به گوشمان خورد،چون از زندگی خودم دلسرد بودم ودنبال راه فراری ازاین مخصمه میگشتم,اخبار داعش را دنبال میکردم,درابتدا سخنانشان واهدافشان بسیار زیبا ورویایی وآرمانی بود،حرف از تاسیس حکومت اسلامی بامحوریت عراق وشام بود وتبلیغ ورواج این دولت به تمام دنیا...دولتی که دم از اسلام ورسول اخرین خدا حضرت محمدص میزد,دم از عدالت واحکام فراموش شده ی اسلام میزد,دولتی که این دنیا را به مثابه ی بهشت میکرد ومجاهدان این دولت مانند فرشتگانی که مامور رحمت خدا به بندگانش بودند. خلاصه,انقدر حرفهای قشنگ قشنگ میزدند که من باتمام وجود عدنان را ترغیب میکردم که به داعش بپیوندیم وبیشترتلاشم برای این بود که از ان محیط خفقان اور وحشت انگیز فرارکنم.. عدنان هم شروع به جمع اوری اطلاعات راجب داعش کرد وبعداز یکهفته ,خودعدنان پیشنهادداد که به داعش بپیوندیم،عدنان درنوع خودش نخبه بود مدرک پزشکی داشت وقراربود برای گرفتن تخصص امتحان دهد اما باتبلیغات اتشینی که برای دولت اسلامی عراق وشام کرده بودند ,عدنان سرازپانشناخته حاضرشد درسش را ترک کند وراهی شام برای پیوستن به داعش شویم. به صورت اینترنتی ما ثبت نام شدیم که ای کاش نمیشدیم ,ای کاش دربین عشیره ی بنی عمران کنیزی میکردم اما روزگارم چنین نمیشد. ناریه بااین حرف ,اشکهایش راپاک کردوگفت:برای امشب کافی ست,بهتراست بخوابیم که فردا خیلی کارداریم. ‎‌ با فکر به سرنوشت ناریه به خواب رفتم,نزدیکیهای اذان صبح بود که باگریه ی عماد ازخواب بیدارشدم,لرزشی تشنج مانند کل بدنش راگرفته بود, چندجرعه اب به خوردش دادم ومحکم به بغلم چسپاندمش وموهایش را نوازش کردم ,میدانستم که احتمالا به خاطرصحنه های وحشتناکی ست که دیده,انقدر نازونوازشش کردم تا ارام گرفت ,ناریه بیدارشده بود واماده میشد به مسجد برود وفیصل با چشمان باز دراز کشیده بود وبه مادرش گفت:سلام مادر,من امروز نمیام مسجد ،پیش خاله سلما میمونم.ناریه لبخندی زد وگفت:مراقب خودتون باشین ,تا مراسم جهادی بخوادشروع بشه,منم خودم رامیرسانم,میخوام امروز,اوج جهاد زنان رانشانت بدهم سلماجان.... بعداز رفتن ناریه بلند شدم ووضوگرفتم,فیصل هم خواب افتاده بود ومن باخیال راحت مثل یک شیعه نمازم راخواندم وقران راگشودم وشروع به خواندن کردم..... وقتی قران میخواندم از دور واطرافم بیخبر میشدم ومحو معنای زیبایش,به ایاتی رسیده بودم که از قدرومنزلت زنان حرف میزد ,حتی برای زنی که ازشوهرش جدا میشد,چهارماه عده مشخص کرده بود ودراین چهارماه هیچ مردی حق تعرض به حریم این زن رانداشت,حتی نفقه زن دراین دوران برعهده شوهرسابقش بود واین اوج احترام به شخصیت یک زن است,چه زیباست کلام خداوچه زیباتر احکام دین رابیان کرده.... با صدای عماد که ازخواب بیدارشده بود ودنبال اغوشم بود از دنیای قران بیرون امدم,قران رابوسیدم داخل کوله ام گذاشتم.عماد را دراغوشم کشیدم,باید اینقدر احساس امنیت میکرد,شاید کابوسهای شبانه اش کمترمیشد,همینجور که عمادرا دربغل گرفته بودم به حرف ناریه فکرمیکردم...مراسم جهادزنان؟؟؟این دیگرچه مراسمیست؟؟خیلی دلم میخواست زودتر بفهمم این حیوانات کثیف چه عمل قبیحی را به اسم جهادزنان,نخشخوارکرده وبه خورد این زنان ازهمه جا بیخبر میدهند. .. 💦⛈💦⛈💦⛈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هرچه داریم ز آقای کریمان داریم . .💚
1402043111.mp3
2.59M
بهترین ذکر دنیا را بنویسید به نام حَسَنْ..!🌱
کار رسانه را جدی بگیرید؛ جنگ امروز جنگ نرم است...!👐🏻 -آیت‌الله‌خامنه‌ای-
📣 🕊اولین شهید راه قدس در سال ۱۴۰۳ شهادت یکی از مستشاران نظامی ایران 💐شهید القدس شب گذشته بر اثر حملات ارتش تروریستی آمریکا به مواضع محور مقاومت در استان دیرالزور سوریه به فیض عظیم شهادت نائل آمد 🔸اطلاعات تکمیلی و مراسمات وداع متعاقبا اعلام خواهد شد.
اگر خوب نگاه کنی مرا در مرزها میابی مرا در قلب آتش جنگ با دشمن خودم و خودت میبینی مرا میان درختان یا زیر زمین، یا بالای کوهی خواهی یافت در کمین عدو مرا خواهی دید که در حال حرکت نماز میخوانم و در همان حال خرمایی در دهان افطار میکنم مرا در گرما و در سرما خواهی یافت بدون آنکه آتش دلتنگی عزیزانم مرا سرد کند از جهاد مرا میبینی که جمجمه‌ام را به خدا سپرده‌ام و در دل ذره‌ای شک ندارم و منتظر هیچکس نیستم تو عبادت کن و صورتت را خیس از اشک سحر و دعایم کن که خودت جا نمانی اگر خوب نگاه کنی مرا غرق در خون خودم خواهی دید و در آغوش مولایم يا عابد الحرمين لو أبصرتنا ‏لعلمت أنك في العبادة تلعب ‏من كان يخضب خده بدموعه ‏فنحورنا بدمائنا تتخضّب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| . -اسم تو نمکِ سفره پدری -ای کریم دوعالم سید ابن کریم💚 -حسن‌جانم-
Ziyarat-Ashura-ali-fani-232665.mp3
8.41M
صوت زیارت عاشورا🌿♥️ 🎙با صدای علی فانی ••🗓پانزدهمین‌روز‌از‌چله‌زیارت‌عاشورا•• التماس دعا 🕊 مثل حُر منو بخر امام حسین...🌱
•مَــہدے‌فــٰاطِـمـہ•
•آنچِھ‌گُذَشتـ|♥️ •شَبِتون‌شُـهَدایـے|🌿 •عِشقِتون‌زَهࢪایـے|🕊️ •نَفَسِتون‌حِیدَࢪۍ|🤍 •اِلتمـٰاس‌دُعـٰا|🌒 •یـٰاعلـے|✨🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
-دعایِ‌روز‌شانزدهم‌ماه‌مبارک‌رمضآن🌙♥️
1_1483813040.mp3
8.36M
🌸دعــــــــــاۍ‌عــــــــــــــــــــــھد🌸 صبحٺ بخیر آقاۍ مݩ آقاۍ دݪتنگۍ💔 صبحٺ بخیر آقاۍ مݩ آقاۍ تنهایۍ💔 قرار‌صبحگاھے‌موݩ💕:) العجݪ‌‌العجݪ‌یآ‌صاحب‌الزماݩ 🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا