eitaa logo
•مَــہدے‌فــٰاطِـمـہ•
1.6هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
2.7هزار ویدیو
34 فایل
••بـسم‌ࢪبِّ‌مھد؎‌فـٰاطمہ•• مَرا‌باتو‌وِصآل‌اِی‌جآن‌مُیَسَّرڪِی‌شَوَد؟هَرگِز..🌿 ڪه‌مَن‌اَزخود‌رَوَم‌آن‌دَم‌ڪه‌گویَندَم‌تو‌مے‌آیی..♥️ ‌(ڪُپے) = عرف فوروارد🔥 ارتباط‌بامدیرکانال: @Mahed_iro
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حجت‌الاسلام والمسلمین ماندگاری: نمی‌شود ابوموسی اشعری را انتخاب کرد و انتظار داشت حضرت علی(ع) پاسخگو باشد 🎬 برای بیداری وجدانها👇 @Bidari_Media
1.02M
🟠حضورحداکثری 🟢توصیه به اصلح 🟡مدل مرحوم پرورش 🟣ذکرتوسل به امام زمان 🔴 👇 @bidariymelat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 بعداز ده دقیقه اومدم بیرون. یه لباس مناسب جاده پوشیدم که دیدم مامان داره با خشم نگام میکنه‌ +دیر شد کی میخای حاضر شی؟؟ با این حرفش یه روسری گره زدمو چادرم رو سرم کردم. رفتم تو حیاط و نشستم تو ماشین. قیافه منتظر بابا رو که دیدم عذرخواهی کردم که حرکت کرد و از حیاط رفت بیرون. مامان پشت سرش درو بست قفلش کردو دزدگیر و روشن کرد. نشست تو ماشین که بابا پاش رو گذاشت رو پدال و راهی تهران شدیم. من هم گوشیم رو از تو جیبم در اوردم و مشغولش شدم ____ تقریبا نزدیکای اذان مغرب بود. همه خونه ی خاله جمع بودن. مامان و بقیه خاله ها و دخترخاله ها رفته بودن آرایشگاه. من و بابا و بقیه آقایون خونه خاله جون موندیم. دستگاه بابلیسم رو در اوردم و در اتاق سارا رو قفل کردم که کسی نیاد تو. موهام رو باز کردم و شونه کشیدم. موهام تقریبا تا روی بازوم بود دستگاه رو زدم به برق تا داغ شه. ____ آخرین دسته از موهام رو پیچیدم دورش تا حالت بگیره‌ روشو با تافت فیکس کردم یه چادر انداختم روم و رفتم سمت دستشویی. دوباره برگشتم تو اتاق . یه لاک سبز آبی در آوردم و با دقت مشغول شدم. خشک که شد آرایش صورتم رو شروع کردم که تلفنم زنگ خورد‌. رفتم سمتش تا جواب بدم که دیدم ریحانست. با ذوق جواب دادم و گفتم: _ ریحون جون آخوند خودم سلام علیکم و رحمه الله و برکاه خوبی ؟ خوشی؟ سلامتی؟ +سلام فاطمه جون صدای گرفتش باعث شد نگران شم‌ که یک دفعه صدای گریش فرصت حرف زدن رو ازش گرفت. _ریحانه چیشده؟ چیزی نگفت _باتوام ها حرف بزن ببینم چی شده؟ +از داداشم یه هفته است هیچ خبری ندارم.به دوستاش هم زنگ میزنم چیزی نمیگن .از دلشوره آروم و قرار ندارم فاطمه _کدوم داداش؟یعنی چی خبر نداری.کجا بود؟ +محمد صدای هق هقش بلند شد استرسش به منم منتقل شده بود با عصبانیت گفتم: _ریحانهه حرف بزنن.سکته کردم +رفته بود مرز ماموریت. یهو دلم ریخت ،یعنی...! +یه ماه پیش اعزام شده بود قرار بود این هفته برگرده ولی هیچ خبری ازش نیست.فاطمهه من دیگه تحمل مصیبت ندارم.فاطمه اگه محمد چیزیش شده باشه من چیکار کنم؟ با اینکه خودم ازترس رو به هلاکت بودم گفتم:آروم باش ریحانه آروم باش عزیزم . من...من چیکار میتونم بکنم ؟؟ +گفتی تهرانی اره؟ _آره تهرانم +میتونی بری سپاه ازش خبر بگیری؟ من دارم دق میکنم تورو خدا کمکم کن.به خدا جبران میکنم _این چه حرفیه؟بگو آدرس بده فردا میرم. از ریحانه آدرس رو گرفتم ویخورده باهاش حرف زدم تا حالش بهتر شه تماس رو قطع کردم دلشوره مثه خوره افتاده بود به جونم. نکنه واسش اتفاقی افتاده باشه؟ اون شب عروسی زهرمارم شد هیچی نفهمیدم فکرم خیلی مشغول شده بود بعد از عروسی به مامانم گفتم که چه اتفاقی افتاده و راضی شد همراهم بیاد فردا بخاطر ولادت پیامبر تعطیل بود قرار شد تا فرداش بمونیم تهران. شب رو به سختی گذروندم ____ آدرس رو به مامان دادم و رسیدیم به جایی که ریحانه گفته بود ماشین رو پارک کرد و رفتیم داخل چندتا سرباز کنار در بودن سرگردون به اطرفمون نگاه میکردیم که راهنماییمون کردن به طبقه بالا داشتم پله هارو بالا میرفتم که چشمم خورد به محسن که داشت تو راهرو با یکی حرف میزد بیشتر آقایون لباس سبز پاسداری پوشیده بودن محسن هم همون لباس تنش بود به مامانم گفتم: _عه مامان این پسره رفیق محمده. رفتیم سمتش با دیدن من حرفش رو قطع کرد چند ثانیه مات موند که گفتم: _سلام +علیکم السلام .بفرمایید؟ _میخواستم از آقای دهقان فرد خبر بگیرم.شما نمیدونین کجان؟ حالشون چطوره؟ محسن با تعجب بهم نگاه میکرد. اخم کرد و گفت : +شما نسبتتون با ایشون چیه که اومدین اینجا خبر بگیرین؟ مثل خودش اخم کردم با لحن محکم جواب دادم: خواهرشون دوست صمیمیه بندست.ازم خواهش کردن از برادرشون براش خبر بگیرم از نگرانی جونش به لب رسید.چرا چیزی نمگید بهش؟ +خود محمد اجازه نداد چیزی بگیم. _الان ایشون کجان؟چیشده؟ مردد نگاهم کرد و بعد از چند ثانیه گفت: +بیمارستان وحشت زده پرسیدم: +بیمارستان چرا؟ +تیر خورده.لطفا فعلا چیزی نگید به ریحانه خانوم .محمد بفهمه دلخور میشه.گفت خودش زنگ میزنه بهشون حس کردم بهم شوک وارد شد نتونستم چیزی بگم مامان که تا اون لحظه شاهد حرف زدن من و محسن بود گفت : +کدوم بیمارستان؟ +بیمارستان سپاه. دیگه توجه ای به حرف هاشون نداشتم فقط از خدا میخواستم محمد حالش خوب باشه مامانم دستم رو گرفت همراهش رفتم نشستیم تو ماشین. پشت ماشین محسن حرکت کردیم به بیمارستان ک رسیدیم پیاده شدیم قدم هام جون نداشت و به نوعی مادرم منو باخودش میکشید پله هارو گذروندیم. محسن رفت تو یه اتاق کنار در ایستادیم دور تخت چندنفر ایستاده بود و میخندیدن قیافه کسی که رو تخت بود از دیدم خارج بود. فقط یه سری صدا میشنیدم: +حاجی تا ۵ سانتی شهادت رفتی و برگشتیی اگه گلوله یخورده پایین تر میخورد شهید میشدیا.
🌱 هم یه حلوایی میخوردیم هم رفیق شهیدداشتیم شفاعتمون کنه. دفعه بعدی دقت کن درست تیر بخوری. +خوبه دیگه آقا محمد با ملک الموتم یه ملاقات چند دیقه ای داشتی. یادت نیست چه شکلی بود؟ میگفتن و میخندیدن از جایی که ایستاده بودم هیچ دیدی نداشتم محسن بعد از چنددقیقه اومدوگفت: +بفرمایید آب دهنم رو به زور قورت دادم ودستامو مشت کردم با صدای محسن صداها کم شده بود و همه برگشتن طرف ما دو نفر که جوون تر بقیه به نظر میرسیدن بادیدن من یه نگاه به محمد انداختن و زدن زیر خنده که صدای کم جون محمد رو شنیدم: _چه خبرتونه؟ با تشر محمدساکت شدن شنیدن صداش بهم انرژی داد. لبخندی که دوست داشت رو صورتم بشینه رو مهار کردم یکی یکی رفتن بوسیدنش و براش آرزوی سلامتی کردن وقتی جمعیت کمتر شد تونستم قیافه محمد رو ببینم آخرین نفر هم بهش دست داد و همراه محسن بیرون رفت رنگ به چهره نداشت خودشو بالاتر کشید تو لباس گشاد بیمارستان مظلوم تر از همیشه شده بود از کتفش تا پایین دستش کاملا بانداژ شده بود و روی تخت افتاده بود. مامانم رفت نزدیک تختش سلام وعلیک کردن که مامانم گفت:+بازهم که خواهر بیچارت رو نگران کردی آقا محمد؟چرا بهش نگفتی بیمارستانی؟ محمد: +تا چندروز پیش که نمیتونستم زنگ بزنم بهش.میفهمید یه چیزیم شده خیلی نگران میشد الانم که دیگه نزدیکای مرخص شدنمه نمیخواستم کاری کنم اذیت شن وبخاطر من اینهمه راه رو بیان. رفتم جلو تر وگفتم: _ولی اینطوری بیشتر نگران شد با تعجب نگام کرد که سرم رو انداختم پایین وبا لحن آروم تری گفتم: _سلام محمد نگاهش رو برنداشت و گفت: +سلام مکث کرد و گفت: + به ریحانه که نگفتید؟ _نگفتم ولی میخوام بگم +میشه لطف کنیدنگیدبهش؟خواهش میکنم!شوهرش هم درس داره هم کار میکنه.بخاطر من کلی تو زحمت میافتن. برادرم هم نمیتونه خانم و بچه هاش رو ول کنه بیاد اینجا. من هم الان کاملا خوبم از اینکه زمان گفتن این جمله ها نگاهش رو ازم برنداشته بود غرق ذوق شده بودم. حس قشنگی بود که من رومخاطب حرف هاش قرار داده بود دلم میخواست این گفت وگو ادامه پیدا کنه برای همین گفتم: _ببخشیدمنو ولی نمیتونم نگم بهش.ریحانه خیلی به شما وابسته است. مطمئن باشین اگه نگم خودش پامیشه میاد تهران محمد سرش رو انداخت پایین و چیزی نگفت فهمیدم قبول کرده حرفم رو سرش رو اورد بالا و با شرمندگی رو به مامان گفت: +من شرمنده ام واقعا باعث زحمت شماهم شدم نگاهش رو چرخوندسمت من نگاهش که به من میافتاد قلبم خیلی تند تر میزد گفت: +ممنونم از لطفی که به خواهرم دارین.ریحانه خیلی زحمت میده به شما حس میکردم از ذوق میتونم پرواز کنم من رو شماخطاب کرده بود شیرین ترین حسی بود که تجربه کرده بودم فقط تونستم لبخند بزنم که ازچشم های مامانم دور نموند نگاه محمد میخندید میدونستم رفتارم خیلی ضایع است ولی واقعا نمیتونستم عادی باشم وقتی چند ثانیه گذشت و چیزی نگفتم منتظر جواب نموند و گفت: +میتونم یه خواهشی ازتون کنم؟ سرم پایین بود و نگاهم به کف زمین داشتم سعی میکردم لبخندی که از ذوق از لبم کنارنمیرفت رو جمع کنم چون احساس کردم مخاطب حرفش مادرمه واکنشی نشون ندادم و توهمون حالت موندم که با صدای مامان سرم روبلند کردم و گیج بهش نگاه کردم مامان: +فاطمه جون آقا محمد با شماست حس کردم دیگه نمیتونم بایستم هیجانی که داشتم و حتی وقتی سوار ترن هوایی شدم هم تجربه نکرده بودم نگاهم رو برگردوندم سمت محمد که ایندفعه علاوه برچشم هاش لباشم میخندید این بار سعی نکرد خندش و پنهون کنه. گفت: +حداقل وقتی بهش گفتید اینم بگید که من حالم خوبه و دو روز دیگه مرخص میشم.به هیچ وجه نیاد تهران.مطمئنا شما میتونید راضیش کنید آروم گفتم: _چشم که دوباره لبخندزد قندتودلم آب شد مامانم راجب داروهایی که بهش میدادن سوال کرد از فرصت پیش اومده استفاده کردم و رفتم کنار پنجره چندتا نفس عمیق کشیدم تا آروم شم گوشیم زنگ خورد ریحانه بود بهش گفتم: _ریحانه جون داداشت حالش خوبه بعدا بهت زنگ میزنم میگم همچیو چون نمیتونستم حرف بزنم تماس رو قطع کردم. به محمد نگاه کردم که متوجه نگاهش به خودم‌شدم سریع نگاهش رو برداشت دوباره قلبم افتاده بود به جون قفسه سینم دستام رو توهم گره کردم که نگاهم افتاد به لاک ناخنام. همه ی حس خوبم کنار رفت و جاش رو به اضطراب داد دلم نمیخواست رفتار محمد با من دوباره مثه قبل شه. تفاوت رفتارش با قبل کاملا مشهود بود.قبلا یه نگاهم بهم نمینداخت. اصلا وجود من رو حس نمیکرد. اما الان حرف زد باهام و بهم گفت شما آستین چادرم رو پایین کشیدم و دستام رو پنهون کردم مامان گفت: +ما نمیدونستیم قراره تو بیمارستان شمارو ملاقات کنیم وگرنه دست خالی نمیومدیم دیگه ببخشید. از یخچال ابمیوه برداشت و براش تو لیوان ریخت ادامه داد: +نباید اینجوری بشینی بالشش رو پشت سرش درست کرد و گفت: +اها درست شدحالا تکیه بده. محمد مظلوم سکوت کرده بود و به حرفاش گوش میکرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تحلیل گوگل ترند و افزایش چشمگیر و رو به افزایش لحظه به لحظه آرای 🔻 یکی از راه های نزدیک به واقع، کشف خواست و نظر مردم بررسی گوگل ترند @andishehghalam
⭕️فوری| اعلام نظر ستاد انتخاباتی دکتر قاضی زاده هاشمی درباره دکتر سعید جلیلی 🔹محمدرضا میرشمسی رئیس ستاد انتخاباتی دکتر قاضی زاده هاشمی در توئیتی موضع این ستاد را پیرامون دکتر جلیلی اعلام کرد. 🇮🇷 به جلیلی پسندها بپیوندید 🔆 @jalilipasand
هدایت شده از مُحـــ¹¹⁰ـــب-
مثلا چندنفر بیاد کنارمون ریزش جبران بشه؟! |تگ میزارم|
سلام بر جلیلی . | درود بر قالیباف .
•مَــہدے‌فــٰاطِـمـہ•
_
چهل روز گذشت .. وقتی بودی قدرتو ندونستیم💔؛ حالا فانوس به دست دنبال کسی مثل تو میگردیم !🚶‍♂
27.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایاما‌را‌به‌مُحرم‌برسان‌یا‌ابا‌عبدالله(:💔 [ هنرِ‌صائب ] _ فور کنید ؛ تگ میزارم .
سلام و عرض تبریک خدمت رفقا و همکاران بزرگوار🌹 فردا یک اتفاق بزرگ در سطح کشور و در سطح منطقه خواهد افتاد؛ دین و دنیای میلیون ها انسان، متأثر از انتخابِ فرداست. امشب شب جمعه است، خالصانه دعا کنیم فردا آن شخصی که حضرت ولیعصر علیه السلام می‌پسندند که زمامِ کار میلیون ها نفر از محبین شان را در دست بگیرد، انتخاب شود.🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از خبر فوری
⭕️ انتخابات به دور دوم کشیده می‌شود! 📊 پیش‌بینی احتمالی دیتاک از نتایج انتخابات ۱۴۰۳: بر مبنای کلان‌داده شبکه‌های اجتماعی 👈 بر اساس تحلیل کلان‌داده، احتمال بالایی وجود دارد که انتخابات به دور دوم کشیده شود. در این شرایط، و به دور دوم راه خواهند یافت. 👈 دیتاک در انتخابات‌های ۱۳۹۶ و ۱۴۰۰ نیز پیش‌بینی‌هایی با دقت ۹۸٪ ارائه داده و میزان مشارکت و آراء رئیس‌جمهور را به درستی پیش‌بینی کرده بود. 🔈 @dataakcom
🔻چرا به جلیلی رای میدهم؟ محمدرضا شهبازی مجری برنامه پاورقی: 🔹 ۱. جلیلی نه خود فاسد است و نه در اطرافش فساد وجود دارد. حتی مخالفانش هم به پاکدستی او معترف‌اند. دشمنانش هم هرچه می‌گردند حتی یک شبهه یا شایعه نمی‌توانند درباره او درست کنند. 🔹 ۲. جلیلی اهل «تعامل» است ولی اهل «معامله» نیست! او از افراد و ظرفیتهای مختلف کشور استفاده می‌کند اما به آنها باج نمی‌دهد. 🔹 ۳. جلیلی برای بخشهای مختلف و مسائل گوناگون برنامه دارد اما این کافی نیست. او ویژگی‌ای دارد که امید به اجرای این برنامه و راه‌حل‌ها را بیشتر می‌کند. 🔹 جلیلی بدهکار هیچ باند و قبیله‌ای نیست. او با فشار و رانت و پول پدرخوانده‌های سیاسی بالا نیامده است. بنابراین مجبور نیست سود و رضایت آنها را در اولویت قرار دهد. او فقط مدیون و وام‌دار مردم و مستضعفین است. 🔹 ۴. به ماجراهای همین ۲۴ ساعت گذشته نگاه کنید. دروغ تماس سیدحسن نصرلله برای انصراف جلیلی و... نشان می‌دهد جریان مقابل برای رای نیاوردن او از هیچ بی‌اخلاقی‌ای دریغ نمی‌کند اما جلیلی جواب نمی‌دهد و بی‌اخلاقی نمی‌کند. 🔹 ۵. جلیلی کار را از کف و بعنوان کارشناس شروع کرده و بعد پله‌پله رشد کرده و تا معاونت وزیر و بعد دبیری شورای عالی امنیت ملی رسیده است. بنابراین معایب و ظرفیتهای ساختارهای اداری و دولتی را می‌شناسد. 🔹 ۶. جلیلی وعده الکی نمی‌دهد. با اینکه انتخابات عرصه وعده‌های پوچ مانند دادن زمین و پول و طلا و وام و... است، اما جلیلی حاضر نیست برای رای‌آوری هر وعده‌ای بدهد. او افق را نشان می‌دهد. 🔹 ۷. افق دید جلیلی محدود و در حد امور روزمره نیست. او اگرچه برای همه چیز مانند یارانه و مسکن و حتی سفر و تفریحات حانواده‌ها هم برنامه دارد اما افق دیدش بلند و تمدنی است. او از فرصتهای جهانی برای جهش ایران صحبت می‌کند و برنامه می‌دهد. 🔹 ۸. جلیلی را بدون سابقه مدیریت اجرایی می‌دانند در حالی که شورای عالی امنیت ملی بعد از هییت دولت بزرگترین مجموعه اجرایی کشور است. این شورا فقط مختص به امور بین‌المللی و خارجی نیست بلکه مهمترین موضوعات مرتبط با امنیت ملی مثل مسائل اقتصادی و بانک‌ها، مواد غذایی و امنیت خوراک مردم، دارو و امنیت سلامت کشور و... نیز در آنجا مورد بحث و تصمیم‌گیری است 🔹برای مثال دوره‌ای که وجود داروهای قاچاق و ناسالم در داروخانه‌ها باعث ایجاد تلفات در کشور شده بود او در شورای امنیت ملی طرح ایجاد سامانه‌ای سراسری برای این موضوع را پیگیری و به اجرا رساند که این مشکل را بالکل از چرخه داروخانه‌ها حذف کرد. 🔹 ۹. جلیلی در طول ده سال گذشته بیش از صدها سفر به شهرها و روستاهای دورافتاده داشته و کشور را مثل کف دستش می‌شناسد. او در واقع سفرهای استانی‌اش را از سالها قبل شروع کرده. مسائل و مشکلات و ظرفیتها و توانمندی‌های کشور را از نزدیک دیده و شناخته. 🔹 ۱۰. جلیلی در ده سال گذشته بیش از هزار جلسه با متخصصان مختلف داشته. در حالی که سخنگوی غالب ستادهای انتخاباتی افرادی سیاسی هستند، سخنگوی ستاد او دکتر یزدانی یک متخصص و دارنده مدال طلای المپیاد ریاضی و چهره ماندگار کشور و... است. 🔹 ۱۱. جلیلی در دفاع از انقلاب صریح است. او در مقاطع حساس اهل عافیت طلبی نیست. نه ساکت فتنه است و نه کاسب فتنه. از ۸۸ تا همین شورش زن زندگی آزادی وسط میدان بوده و از حضور در میان جوانان و گفتگو با مخالفان نترسیده و دانشگاه به دانشگاه و شهر به شهر جلسات پرسش و پاسخ بعضا هفت ساعته داشته است. 🔹 ۱۲. جلیلی تناقض ندارد. مواضع او را که در این سالها مرور می‌کنیم، تناقضی نمی‌بینیم. برای مثال او مثل برخی چهره‌های ارزشی یک روز برجام را حاصل خون شهدا ندانسته و به ظریف تبریک نگفته و بعد از چند سال به ظریف و برجام فحش نداده است. 🔹 ۱۳. واقعا برای جلیلی هیچ چیز جز مردم و کشور مهم نیست. او حتی در دوران روحانی هم از کمک به دولت دریغ نمی‌کرد. می‌گفت اگر اتفاق خوبی می‌تواند برای زندگی مردم بیفتد چه فرقی می‌کند در کدام دولت و توسط چه کسی بیفتد! 🔹 ۱۴. و در آخر اینکه جلیلی بیش از ده سال در دولت سایه (که ساز و کاری جاافتاده و رایج در خیلی از کشورهاست) ریاست‌جمهوری را تمرین کرده. به این معنی که مشکلات را شناسایی کرده، با متخصصان برایش چاره‌ اندیشیده و ساز و کارهای اجرایی را در تعامل با دولت‌ها آزمایش کرده است. 🔹 و حالا زمان مناسبی است که کشور طعم جهش را بچشد ✅ @Rajanews_com
https://daigo.ir/secret/3213602189 سلام رفقا کسی هست یکم حرف بزنیم:))🚶‍♂💔
🚨موج انتشار اخبار و نظرسنجی های جعلی بر علیه سعید جلیلی! از ساعات گذشته موج سنگین خبرسازی برعلیه سعید جلیلی آغاز شده که دو محور دارد. 🔺محور اول نظرسنجی های فیک که دکتر جلیلی را بازنده اعلام کرده و هدف این محور انحراف بخشی از آرای جلیلی به سبد یک کاندیدای دیگر را دنبال می کند. 🔺 محور دوم خبر انصراف جلیلی که همزمان توسط رسانه ها و وابسته های دو رقیب اصلی سعید جلیلی منتشر می شود. این اخبارسازی به قدری وسیع و زننده بوده که هم مراکز نظرسنجی که نتایج نظرسنجی و عنوان آنها جعل شده و هم ستاد جلیلی اعلام کرده اند که از رسانه های دزوغ پرداز شکایت خواهند کرد. طبق نظرسنجی های معتبر سعید جلیلی تا این لحظه پیشتاز اقبال مردمی است.اتفاقی که به مذاق رقبای درون و بیرون حزبی او خوش نیامده است. گفتنی است طبق نظر کارشناسان رسانه ای ایجاد چنین موجی هزینه ای بالغ بر ۵۰ تا ۷۰ میلیارد تومان هزینه دارد که خود محل سوال است. @farsitweets
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا