#پدرشهیدبابڪنورے
بعد شهادت بابک از قول «ایمان» دوست پسرم، شنیدم که بابک یک روز به دنبال «ایمان» میآید و از او میخواهد که هر طور شده برنامهاش را تنظیم کند تا فردا به زیارت حضرت معصومه (س) بروند. ایمان به او گفته: چرا فردا؟ برنامه زیارت را به زمان دیگری موکول کن. خلاصه از بابک اصرار و از ایمان انکار. در نهایت هر دو با هم به زیارت حضرت معصومه (س) میروند. ایمان از بابک دلیل این زیارت ناگهانی را میپرسد. بابک در جواب گفت: امشب به مهمانی دعوت شده بودیم که در آن جشن شئونات اسلامی رعایت نمیشد و احتمال گناه بسیار زیاد بود. نمیشد در آن مجلس شرکت نکنیم و اگر میرفتیم هم احتمال به گناه افتادن زیاد بود...