➖وقتى به بازار مى رويم زیاد ذکر بگوییم
أكثِرُوا ذِكرَ اللّه ِ عزّوجلّ إذا دَخَلتُمُ الأسواقَ عِندَ اشتِغالِ الناسِ، فإنّهُ كَفّارةٌ لِلذُّنوبِ و زِيادَةٌ في الحَسَناتِ، ولاتُكتَبُوا في الغافِلينَ.
امیرالمؤمنین على "عليه السلام "فرمودند:
وقتى به بازار مى رويد و مردم سرگرم كارند خداوند عز و جل را بسيار ياد كنيد ؛ زيرا اين كار گناهان را مى زدايد و بر حسنات مى افزايد و در زمره غافلان نوشته نمى شويد.
📚 الخصال ص ٦١٤
قابل توجه خواهران بزرگوار ؛
سلام علیکم
بدینوسیله به اطلاع می رساند؛ در قسمت فوقانی مسجد ( قسمت خواهران) وسایل مجهول المالک یا غیر قابل استفاده قرار گرفته است.
إن شاء الله تا آخر روز پنجشنبه در آنجا نگهداری شده و سپس به خیریه ( موارد قابل استفاده)یا زباله دانی( موارد غیر قابل استفاده) منتقل می شود.
لطفاً اگر وسیلهای در مسجد داشتید به آنجا مراجعه کرده و بردارید ، در غیر اینصورت از مسجد خارج خواهد شد.
🔴جنایات رضاشاه
🔹جنایات وحشیانه افسران رضاخان بر ضد مردم لرستان شاید در تاریخ بشریت بیسابقه .باشد. ویلیام.او داگلاس آمریکایی از زبان یک پیرمرد لرستانی مینویسد: پیرمرد به سخنان خود چنین ادامه داد: سرهنگ چندین نفر از جوانان ما را که اسیر کرده بود جمع کرد و بلافاصله دستور داد با زغال آتش روشن کنند من فوراً متوجه شدم در حال تدارک چه جنایت فجیعی است. او دستور داد یک طاوه آهنی بزرگ آماده کنند و طاوه را روی آتش بگذارند تا خوب تفته و قرمز رنگ بشود. آنگاه داد یکی از جوانان لر را بیاورند دو نفر سرباز دستهای جوان را محکم گرفتند و سومی هم با یک شمشیر تیز در عقب او ایستاد؛ سپس با اشاره، سرهنگ سرباز جلاد با شمشیر سر جوان را قطع کرد؛ هنگامی که سر از بدن جدا شد و به کناری افتاد؛ سرهنگ فریاد کشید، بدو بدو و همزمان یکی از افراد طاوه سرخ شده را روی گردن بریده چسباند. جسد بی سر از جا بلند شد و یکی دو قدم دوید و بعد افتاد.
🔹سرهنگ مثل اینکه از این عمل شنیع خود رضایت حاصل نکرده باشد فریاد کشید آن جوان بلند قد را بیاورید؛ فکر میکنم که او بهتر از اینها بدود. خلاصه آن بیچاره را هم آوردند و این بار با دقت بیشتری سر او را بریدند و طاوه آهنی را روی گردن بریده محکوم قرار دادند، به طوری که این بار جسد بی سر توانست یکی دو قدم بیشتر بدود. خلاصه این عمل سبعانه ادامه پیدا کرد تا اینکه یکبار سرهنگ خودش شخصاً در این عمل شرکت کرد و اینبار خود مسئولیت گذاشتن طاوه آهنی تفته را روی گردن محکوم قبول نمود؛ ولی چون او به موقع نتوانست طاوه را روی گردن بریده قرار دهد لذا وقتی جلاد سر محکوم را از تن جدا کرد خون از گردن محکوم در حدود یک متر فواره زد و سر و روی او و همه اطرافیان را خونی کرد. پس از این که چند نفری از جوانان با این وضع فجیع کشته شدند. فکر تازهای در مغز دیوانه سرهنگ خطور کرد تا بر سر بی سر شرطبندی کنند و بر سر تعداد قدمهایی که اجساد میتوانند بدوند برد و باخت راه بیندازند.
🔹خلاصه این جنایت بارها و بارها تکرار شد تا آنجا که بالاخره اجساد و سرهای همه محکومین هر کدام یک طرف روی زمین تلنبار شد. گفتنی است که هر بار که این عمل وحشیانه انجام میشد خود سرهنگ و افسران و درجهداران و سایر افراد مثل تماشاچیان مسابقه فوتبال با دست زدن و هورا کشیدن و هلهله دوندگان بی سر را تشویق میکردند که قبل از افتادن هرچه بیشتر بدوند. پیرمرد که از فرط خشم و غضب صورتش به زردی گراییده بود مکثی کرد و من از این فرصت استفاده کردم و پرسیدم خب بالاخره در این مسابقه دو اجساد برنده چه کسی بود؟ او چند دقیقهای سکوت کرد. سپس گفت: سرهنگ در اغلب شرطبندیها برنده شد. فکر میکنم او فقط در یکی از شرطبندیها که جسد توانست پانزده قدم بدود هزار ریال برنده شد.
📚سرزمین شگفتانگیز و مردمی مهربان و دوست داشتنی، ویلیام.او داگلاس، ص175
✅کانال تاریخ پهلوی👇
https://eitaa.com/joinchat/4153737506C363110af5c
#حدیث
📌حالات دل در انجام واجبات و مستحبّات
🔰امیرالمومنین على عليه السلام:
إنَّ لِلقُلوبِ إقبالاً و إدبارا ،
فإذا أقبَلَت فَاحمِلُوها علَى النَّوافِلِ ،
و إذا أدبَرَتْ فَاقتَصِرُوا بها علَى الفَرائضِ.
🔰همانا دلها را روى آوردنى است و روى گرداندنى.
پس هر گاه روى آورند، آنها را به انجام #مستحبّات وا داريد
و هر گاه پشت كردند، به انجام #واجبات بسنده كنيد.
📗نهج البلاغه حکمت۳۱۲.