eitaa logo
مسجد مهدیه میدان آیت الله سعیدی
225 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
37 فایل
این کانال صرفا جهت اطلاع رسانی برنامه های مسجد می باشد. جهت انتقادات وپیشنهادات خود به آیدی ذیل مراجعه کنید. 🆔 @Msafahani
مشاهده در ایتا
دانلود
وداع با تو تولد یک بغض ابدی سخت در قلب ماست ‌
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📢 حضور نمایندگان رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم تشییع شهید سید حسن نصرالله و شهید سید هاشم صفی الدین / قرائت پیام حضرت آیت‌الله خامنه‌ای توسط حجت‌الاسلام سیدمجتبی حسینی در این مراسم 🔹️هیئتی چهارنفره با حضور حجج اسلام و المسلمین محمدحسن اختری، سیدمجتبی حسینی، محسن قمی و سید رضا تقوی به نمایندگی از رهبر معظم انقلاب اسلامی برای شرکت در مراسم تشییع شهید سید حسن نصرالله و شهید سید هاشم صفی الدین وارد بیروت شدند. 🔹️همچنین پیام کتبی رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم تشییع شهیدسیدحسن نصرالله و شهید صفی‌الدین، توسط حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمجتبی حسینی نماینده رهبر انقلاب اسلامی در عراق و عضو هیئت اعزامی قرائت خواهد شد. 🔹️متن پیام و دستخط حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همزمان با این مراسم در رسانه KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد. ✊ | 💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
✊ رهبر انقلاب اسلامی: حضرت سیدحسن نصرالله اکنون در اوج عزت است / روح و راه نصرالله، سرافرازانه راهنمای رهروان است / مقاومت تا رسیدن به سرمنزل مقصود ادامه دارد 📣 پیام حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به مناسبت مراسم تشییع مجاهد کبیر شهید سیدحسن نصرالله و شهید سیدهاشم صفی‌الدین 🔹️ رهبر انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت برگزاری مراسم تشییع و تدفین مجاهد کبیر شهید سیدحسن نصرالله و همچنین سیدهاشم صفیّ الدّین با تجلیل از این دو شهید بزرگ مقاومت، تاکید کردند: دشمن بداند که مقاومت در برابر غصب و ظلم و استکبار، تمام‌شدنی نیست و تا رسیدن به سرمنزل مقصود ادامه خواهد یافت. ✍ متن این پیام که امروز در این مراسم توسط حجت‌الاسلام‌المسلمین سیدمجتبی حسینی نماینده معظم‌له در عراق و عضو هیأت نمایندگان رهبری اعزامی به لبنان قرائت شد، به این شرح است: ✏️بسم الله الرّحمن الرّحیم ✏️قال الله عزّ و جل: وَ لِلّٰهِ العِزَّةُ وَ لِرَسولِهِ وَ لِلمُؤمِنینَ وَ لٰکِنَّ المُنافِقینَ لا یَعلَمون. مجاهد کبیر و زعیم پیشتاز مقاومت در منطقه، حضرت سیّدحسن نصرالله (اعلی الله مقامه)، اکنون در اوج عزّت است. بدن پاک او در سرزمین جهاد فی‌سبیل‌الله به خاک سپرده میشود، ولی روح و راه او هر روز سرافرازتر از پیش جلوه خواهد کرد ان‌شاءالله، و راه را به رهروان نشان خواهد داد. ✏️دشمن بداند که مقاومت در برابر غصب و ظلم و استکبار، تمام‌شدنی نیست و تا رسیدن به سرمنزل مقصود ادامه خواهد یافت باذن‌الله. ✏️نام نیک و چهره‌ی نورانی جناب سیّدهاشم صفیّ‌الدّین (رضوان الله علیه) نیز ستاره‌ی درخشان تاریخ این منطقه است. او یاور نزدیک و جزء جدانشدنی رهبری مقاومت در لبنان بود. ✏️سلام خدا و بندگان صالحش بر این دو مجاهد سرافراز و بر دیگر مبارزان شجاع و فداکار که در برهه‌ی اخیر به شهادت رسیدند، و بر همه‌ی شهدای اسلام. و سلام ویژه‌ی من به شما فرزندان عزیزم، جوانان سلحشور لبنان. ✍سیّدعلی خامنه‌ای ۱۴۰۳/۱۲/۳ ✊ | 💻 Farsi.Khamenei.ir
🔹 *روایت حمید داوودآبادی نویسنده دفاع مقدس از دیدار روز گذشته با رهبر انقلاب همزمان با تشییع شهید سیدحسن نصرالله* روز یکشنبه حمید داودآبادی از نویسندگان دفاع مقدسی دیداری با رهبر انقلاب داشته‌ که آن را روایت کرده است: داغون بودم،‌ خسته و کلافه ... ششم مهر ۱۴۰۳ که خبر شهادت سیدحسن نصرالله را شنیدم، همه احوال داغونم، صد برابر شد. هیچ‌وقت حتی در خواب هم باور نمی‌کردم خبر شهادت سید را بشنوم. ۵ ماه بُغض، داغ، سوز و ... زبانم بند آمده بود. فقط به تصاویر سیدخندان و خوش‌سیما می نگریستم و با خود می‌گفتم: خدا کند دروغ باشد و همه خبرها و شایعه‌هایی که می‌گویند سید زنده است، راست باشد! ولی دنیا به کام من ‌نچرخید. قرار شد سید را ۵ اسفند ماه تشییع کنند. یعنی دیگر همه امید زنده بودن سید، تمام شد. چند روز پیش گفتند: روز یک‌شنبه ۵ اسفند، تو و مسعود ده‌نمکی، بیایید برای نماز خدمت حضرت آقا. خدا را شکر. خیلی خوشحال شدم. می‌توانستم بغضم را با کسی تقسیم کنم. هرشب، در خواب و رویای خودخواسته، خویش را در آغوش آقا می‌دیدم‌ که می‌گریم و بغض چندماهه می‌گشایم! صبح یک‌شنبه، باران عالم و آدم را طراوت و زیبایی بخشده بود که مسعود که آمد دنبالم، نیم ساعت قبل از اذان ظهر وارد اتاقی شدیم که قرار بود آقا بیاید. (درست ۲۶ سال پیش، در همین اتاق، غروب بعد عیدفطر، در جمعی شش-هفت نفره، نماز مغرب‌وعشا را به امامت آقا خواندیم و نشستیم ساعتی به گفت‌وگو با آقا و لذت دنیا و آخرت بردن!) جمعی شاید حدود صدنفر که خانواده‌هایی هم بودند، صفوف نماز را تشکیل دادند که چندین بچه کوچک، شاد و بی‌توجه به همه،‌ میان صفوف می‌دوبدند و محافظین برایشان بیسکوئیت و سرگرمی می‌آوردند. اذان که دادند، آقا تشریف آوردند و نماز به امامت ایشان اقامه شد.‌ همه‌ش با خودم می‌گفتم: - حتما الان امروز که تشییع سیدعزیز است، آقا مثل من، بدجوری حالش گرفته است، خسته است و عزادار. نماز که به پایان رسید، برخلاف تصور من، آقا صحبت نکرد و آمد به حال‌واحوال با حاضرین. به ما که رسید، با تبسمی زیبا با مسعود صحبت کرد که مسعود درباره کتاب‌های اخیرش که منتظر انتشار هستند، صحبت کرد که آقا فرمودند نمونه‌هایی را که فرستادی، دیدم. آقا، نگاهی محبت‌آمیز به من انداخت ‌و با لبخندی زیبا فرمود: - باز که چاق شدی ... و زدیم زیر خنده. مانده‌ام با این شکم ورقُلُمبیده چی‌کار کنم. کاشکی می‌شد قبل از دیدار، پیچ‌هایش را باز کنم و گوشه‌ای پنهان کنم‌ که هربار مورد لطف آقا قرار نگیرد و شرمنده‌ نشوم! رو در رو که شدم با آقا،‌ چشم درچشم، نگاه انداختیم و خندیدیم. وقتی فرمودند: - شما چطورید؟ چیکار می‌کنید؟ همان اول، کتاب "راز احمد" آخرین سفر بی‌بازگشت حاج احمد متوسلیان، چاپ نشر یازهرا (س) را به آقا هدیه دادم، توضیح کوتاهی دادم و خواستم تورق کنند. سر دلم باز شد. بغضم داشت می‌ترکید. شروع کردم به نالیدن: - آقا، خسته‌ام، حالم خوب نیست، دارم کم‌ میارم ... آقا چشمانش را در نگاهم دوخت و با تعحب گفت: - چیزی نشده که، شما دیگه چرا کم میارید، خبری نیست، الحمدلله همه چیز خوب است ... نالیدم: آقا، سید رفت، بغض دارم، دعا کنید خدا این‌ آرامش قلب شما را به من هم بدهد ... - همه چیز خوبه و همه ‌کارها به روال خودش دارد پیش می‌رود. امیدت به خدا باشد ... می‌خندید و می‌خندیدم. وقتی از امید گفت، قربانش رفتم ‌و ناخواسته می‌گفتم: ای جانم ... جانم ... خدا همین امید و اطمینان قلبی شما را‌ به من هم عطا کند ... واقعا از آرامش و اطمینان قلبی ایشان، همه ناامیدی و خستگی‌ام به یکباره فرو ریخت و بر فنا رفت و همه آن اطمینان قلب که همواره از خدا طلب می‌کردم،‌ همچون‌خورشیدی بر قلبم تابیدن گرفت و آرامم کرد. دقیقا دنبال همین بودم که امروز با یاد سیدعزیز که بر دوش آزادگان جهان بدرقه شد تا آغوش خدا، بر دستان حضرت آقا بوسه زدم و خدا را شکر کردم‌ که این ‌نعمت الهی بر سرمان‌ می‌تابد. یکشنبه ۵ اسفند ۱۴۰۳ |