یاعلۍحبشمآشیرهۍایمانمناست
سیرهوسنتتومعنۍقرآنمناسټ
منگدایۍزگدایانتوهستمآقا!
خاڪنعلینشماسرمهۍچشماےمناست!'
#عید_غدیر!
شهادت به خون و تیر و ترکش نیست ، آن روز که خدا را با همه چیز و در همه جا دیدیم و نشان دادیم ، شهید شده ایم🖐🏻💔
#رفیقݜهیدم
#شہیدبابڪنورے
#مدافعحرم
✨﷽✨
#داستان_مذهبی ♥️
#رمان_عاشقانه_دو_مدافع🚶♀️♥️
#پارت29
تولد امام رضا نزدیک بود🎊🎉 و قرار بود عقدمونو تو حرم بخونݧ و همونجا هم ثبتش کنیم📝
لحظہ شمارے میکردم براے اوݧ روز
حلقہهامونو💍 یہ شکل سفارش دادیم علے انگشتر عقیق خیلے دوست داشت اما بخاطر مـݧ چیزے نگفت😐
مراسم اردلاݧ تموم شد و از هموݧ بعد عقد دنبال کارهاے عروسے بودݧ.درس زهرا کہ تموم شده بود اردلاݧ بخاطر تحصیلاتش راحت تو سپاه استخدام شد و مشکلے نداشتند.😊
اما مـݧ و علے بخاطر درسموݧ مجبور بودیم عروسیموݧ و عقب بندازیم
بلیط قطار🚞 واسہ ۸صبح بود
مشغول آماده کردݧ ساک لباساموݧ بودم
علے یہ گوشہ نشستہ بود با لبخند😊 نگاهم میکرد
علے جاݧ چیہ باز اونطورے نگاه میکنے؟؟باز چہ نقشہاے تو سرتہ، ها❓
از جاش بلند شد و همونطور کہ میومد سمتم با خنده😁 گفت هیچے یاد این شعره افتادم:
"دوست دارم خندهات را
چادرت را بیشتر
هست زیبا سادگی
از هرچه زیبا بیشتر
ما دوتا-ماه عسل-مشهد-حرم
صحن عتیق
عشق میچسبد همیشه
پیش آقا بیشتر"
خندیدم و گفتم حالا بزار ما عقدکنیم💞 ماه عسل پیشکش بعدشم اخمے کردم و گفتم:نکنہ میخواے ایـݧ سفر و ماه عسل و یکے کنے؟؟آره علے؟؟
نه خانومم .ماه عسل جاے خود مـݧ از الاݧ ب اوݧ روزها فکر میکنم.🤔
لبخندے از روے رضایت زدم و بہ کارم ادامہ دادم😊
اسماء؟؟
جانم علے؟؟
یعنے فردا میشے مال خود خودم؟؟
مـݧ الانم مال خود خودتم.حالا هم برو استراحت کـݧ از سرکار اومدے خستہ اے.😞
کمک نمیخواے؟؟
ݧه دیگہ تموم شد منم ساک رو ببندم میخوابم😴
کارهام و تموم کردم اما خوابم نبرد بہ فردا فکر میکردم، بہ روزهایے کہ خیلے زود گذشت و روزهایے کہ قرار بود در کنار علے بگذره ولے اے کاش نمیگذشت.
وقتے پیشش بودم دلم❤️ میخواست زمان متوقف بشہ و زمیـݧ از حرکت بایستہ
هیییییی...
تو حال هواے خودم بودم کہ یکے دستشو گذاشت روشونم
برگشتم علے بود
إ بیدار شدے؟؟😊
آره دیگہ اذانہ🍃 خانوم تو نخوابیدے نه؟؟
نه داشتم فکر میکردم🤔
بہ چے؟؟
بہ تو
علے همیشہ پیشم میمونے؟؟😳
معلومہ کہ میمونم .دستش و گذاشت رو قلبش❤️ گفت و تو صاحب قلب علے هستے مگہ میتونم بدوݧ قلبم نفس بکشم؟؟
حالا هم پاشو نمازموݧ قضا میشہها.🍃
سجاده هامونو پهݧ کردم و چادر نمازم سرم کردم.
آقا شما شروع کنم مݧ بہ شما اقتدا کنم
با لبخند نگاهم کرد و گفت :آخ چہ حالے بده ایݧ نماز🍃✨
اللہ و اکبر...
واقا هم چہ نمازے شد اوݧ نماز
انگار همہے فرشتہها🍃✨ از آسموݧ براے تماشاے ما اومده بودݧ .
"السلام و علیکم و رحمہ اللہ برکاتُ"
بعد از تموم شدݧ نمازش دستشو آورد بالا و با صداے تقریبا بلندے دعا کرد
خدایا شکرت کہ یہ فرشتہ ے مهربوݧ و نصیبم کردے🙏
قند تو دلم💖 آب شد .صاحب قلب مردے بودم کہ قلبم رو بہ تسخیر درآورده بود.
سوار قطار🚞 شدیم
پدر مادروها تو یہ کوپہ نشستـݧ
مـݧ و علے و اردلاݧ و زهرا هم تو یہ کوپہ فاطمہ هم بخاطر امتحاناتش نیومد
تقریبا ساعت ۸شب بود کہ رسیدیم از داخل کوپہ گنبد طلا معلوم بود 🕌
دستم و گذاشتم روسینمو زیر لب زمزمہ کردم
"السلام و علیک یا علے بن موسے الرضا"
بغضم گرفت .موبہ تنم سیخ شد و یہ قطره اشک از گوشہ ے چشمم روے گونہ هام چکید 😢
علے دستش رو گذاشت رو سینشو با بغضے کہ داشت شروع کرد بہ خوندݧ.واے کہ چہ صدایے.دل آدمو بہ آتیش🔥 میکشوند.
"آمده ام آمدم اے شاه پناهم بده"
خدایا🍃 صداے مرد مݧ، حرم آقا مگہ میشہ بهتر از ایـݧ دیگہ چے میخوام از ایـݧ دنیا؟
بغض همموݧ ترکید و اشکاموݧ جارے شد😭😭
قطار🚞 از حرکت وایساد
بابا رضا اومد داخل کوپہ ما
إ چیشده چرا گریہ کردید😳😭
بہ احترامش بلند شدیم
هیچے بابا رضا پسرتوݧ دلامونو هوایے کرد
إ کہ اینطور.فقط براے خانومش از ایـݧ کارا میکنہ ها...
خجالت کشیدم و سرمو انداختم پایین ..😔
📝 #ادامـــــهدارد ...
#بهقلمخانمعلیآبـــــادی ✍
✨﷽✨
#داستان_مذهبی ♥️
#رمان_عاشقانه_دو_مدافع🚶♀️♥️
#پارت30
نزدیک داروالعجابه نشستہ بودم
و منتظر حاج آقایے کہ قرار بود عقدمون💞 و بخونہ بودیم.
کلے عروس داماد👰🤵 مثل ما اونجا بودݧ.
همشوݧ دوست داشتݧ عقدشون و تو حرم اونم تو همچیݧ روزے بخونݧ.
نسیم خنکے دروݧ محوطہ میوزید و بوے خوشے رو تو فضا پخش کرده بود.
همہ جاے حرم و واسہ تولد آقا چراغونے کرده بودند🎊🎉
علے دستمو محکم گرفتہ بود. حاج آقا اومدݧ خطبہ رو خوندݧ
ایـݧ خطبہ کجا، خطبہاے کہ تو محضر خوندیم کجا.😳
حالا دستم تو دست علے، تو حرم آقا باید بلہ رو میدادم.
ایـݧ بلہ کجا و اوݧ کجا
آقا مهمونموݧ بودݧ یعنے برعکس ما مهموݧ آقا بودیم😊
بعد از خطبہ چوݧ حاج آقا آشنا بودݧ رفتیم خارج از حرم و ثبتش کردیم
حالا دیگہ هم رسما هم شرعا همسر علے شده بودم.
مـݧ وعلے دوتایے برگشتیم حرم و بقیہ براے استراحت رفتݧ هتل🏬
همہ جا شلوغ بود جاے سوزݧ انداختݧ نبود
بخاطر همیݧ نتونستیم بریم داخل براے زیارت
تہ حیاط روبروے گنبد نشتہ بودیم
سرمو گذاشتم رو شونہے علے
علے؟؟؟
جاݧ علے؟؟؟
یہ چیزے بخوݧ
چشم
🍃"خادما گریہ کنوݧ صحنتو جارو میزنݧ همہ نقارهے یا ضامݧ آهو میزنـݧ
یکے بیـݧ ازدحام میگہ کربلا میخوام
یکے میبنده دخیل بچم مریضہ بخدا
برام عزیزه بخدا
دلاموݧ همہ آباد رسیده شام میلاد
بازم خیلے شلوغہ پاے پنجره فولاد"🍃
باز دلمو برد با صداش یہ قطره اشک از چشمم😢 رها شد و افتاد رو دستش
سرشو برگردوند سمتم و اشکامو پاک کرد.
چرا دارے گریہ میکنے ؟؟
آخہ صدات خیلے غم داره صدات خیلے خوبہ علے مثل خودت بهم آرامش میده
إ حالا کہ اینطوره همیشہ برات میخونم🗣
اسماء چند وقتہ میخوام یہ چیزے بهت بگم بنظرم الاݧ بهتریݧ فرصتہ
سرم و از شونش برداشتم و صاف روبروش نشستم
با تسبیحش📿 بازے میکرد و سرشو انداختہ بود پاییݧ😔
چطورے بگم..إم..إم
علے چطورے نداره بگو دیگہ دارے نگرانم میکنے ها
چند وقت پیش اردلاݧ راجب یہ موضوعے باهام صحبت کرد و ازم خواست بہ تو بگم کہ با پدر مادرت صحبت کنے.😳
چہ موضوعے؟؟؟
اردلاݧ در حال حاضر تو سپاه براے اعزام بہ سوریہ داره دوره میبینہ و چند ماه دیگہ یعنے بعد از عروسے میخواد بره
باتعجب پرسیدم .چے؟؟؟سوریہ؟؟زهرا میدونہ؟؟؟؟
آرہ
قبول کرده؟؟؟
سرشو بہ نشونہے تایید تکوݧ داد
علے یعنے چے اول زندگیشوݧ کجا میخواد بره اگہ خدایے نکرده یہ اتفاقے...ادامہےحرفمو خوردم
خوب حالا از مݧ میخواد بہ مامانینا بگم ؟؟؟
هم بگے هم راضیشوݧ کنے چوݧ بدوݧ رضایت اونا نمیره😳
آهےکشیدم و گفتم باشہ
خوشبحالش
خوشبحال کے علے؟؟؟
اردلاݧ
چیزے نگفتم😐 ،میدونستم اگہ ادامہ بدم بہ رفتݧ خودش میرسیم
بارها دیده بودم با شنیدݧ مداحے در مورد مدافعاݧ حرم اشک تو چشماش جمع میشہ😢
همیشہ تو مراسم تشییع شهداے مدافع🌷 شرکت میکرد و...
براے شام برگشتیم هتل🏬
تو رستوراݧ هتل نشستیم چند دیقہ بعد زهرا و اردلاݧ هم اومدݧ
بہ بہ عروس دوماد👰🤵 روتونو ببینیم .بابا کجایید شما؟؟
چپ چپ بهش نگاه کردم و گفتم :علیک السلام آقا اردلاݧ
إ وا ببخشید سلام
علے با ایما اشاره بہ اردلاݧ گفت کہ بہ مݧ گفتہ
اومد کنارم نشست و گفت: خوب خواهر جاݧ ببینم چیکار میکنے دیگہ
زدم بہ بازوش وگفتم و چرا همہے کارهاے تورو مݧ باید انجام بدم⁉️
خندید و گفت: چوݧ بلدے
برگشتم سمت زهرا و گفتم: زهرا تو راضے اردلاݧ بره
سرشو بہ نشونہے تایید تکوݧ داد
دستم گرفتم جلوے دهنمو گفتم :جلل الخالق😳
باشہ مݧ با مامانینا میگم ولے عمرا قبول نمیکنݧ❌
مامانینا وارد سالݧ شدݧ
اردلاݧ تکونم دادو گفت :هیس مامانینا اومدݧ فعلا چیزے نگیا...
خیلہ خب
موقع برگشتݧ بہ تهراݧ شده بود نمیتونستیم دل بکنیم از حرم خیلے سخت بود اما چارهاے نبود😔
بعد از یک هفتہ قضیہے رفتݧ اردلاݧ و بہ مامانینا گفتم
ماماݧ از حرفم شوکہ شده بود زهرا روصدا کرد
زهرا؟؟؟؟تو قبول کردے اردلاݧ بره؟؟؟؟
زهرا سرشو انداخت پاییݧ و گفت بلہ ماماݧ جاݧ
یعنے چے کہ بلہ واے خدایا ایݧ جا چہ خبره؟؟؟حتما تنها کسے کہ مخالفہ منم در هر صورت مݧ راضے نیستم بہ اردلاݧ بگو اگہ رضایت مݧ براش مهم نیست میتونہ بره بعدشم شروع کرد بہ گریہ کردݧ😭😭
دستشو گرفتم و گفتم:ماماݧ جاݧ چرا خودتو اذیت میکنے حالا فعلا کہ نمیخواد بره اووووو کو تا دوماه دیگہ.
چہ فرقے میکنہ⁉️
بره یه بلایے سرش بیاد مݧ چہ خاکے بریزم تو سرم الاݧ وضعیت ایݧ پسر فرق میکنہ زݧ داره ،اول زندگیشہ.
مادر مݧ، اولا کہ کے گفتہ قراره بلایے سرش بیاد دوماً هم خودش راضے هم زنش جاے بدے هم کہ نمیخواد بره😳
📝 #ادامـــــهدارد ...
✍ #بهقلمخانمعلیآبادے
•┄❁ #قـرآࢪ_روزآنھ❁┄•
فِࢪسَتٰادنِپَنج#صَلواتِ🌙
بِہنَیتِسَلآمتےِوتَعجیلِ🍃
دَࢪ#فَࢪجِآقااِمٰامِزَمـٰانِ«؏َـجِ»♥️
هِدیہِبہِࢪوِحمُطهࢪِ✨
#شَھِـید_مُصطَفۍٰ_صَدࢪزآدھِ💛⃟ 🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[🤩🌱°]
الحَمدُللّٰھالَّذےجَعَلَنامِنَالمُتِمَسِّکین
بِوِلایتِاَمیرَالمُؤمِنینْ :)🌼✨
°•<🌙☁>•°
•|آنقدرچادرقشنگتکردھ
•|کھبیاختیار
•|ازتمامبۍحجابۍها
•| دلمبیزارشد...!シ
#ریحانھ🌱
خواهشاخواهشاتویجشنهاتون
بهاینچندنکتهدقتکنید...
۱.صدایباندهاوبلندگوهاروزیادنکنید
۲.کمبودبرقهست،ازاستفادهبیرویه
وسایلروشناییوخنککنندهخوداریکنید
۳.اخلاقوصبرداشتهباشید
۴.ازاسرافجلوگیریکنید
تویاینوضعیتفکریوعقیدتےمردم
نبایدکاریکنیمکهازبچهمذهبیا،
بچهمسجدیها،بچههیئتیهاو...
ناراحتوعصبانےبشن...
جشنگرفتنخوبهولیاذیتمردمحرام!
وخیلےجاهاممکنهباعثحقالناسبشه
خواهشامراقبباشید...
دعایادتوننره🙂🌿🦋
مهدی جان ، آقای خوبم
آلودگی هوا که سهل است
آلودگی دل هایمان نیز از حد هشدار گذشته
نفس هایمان به شماره افتاده. سال هاست زندگی مان تعطیل رسمی است...
هوآی باریدن نداری مولا؟
اللهم عجل لولیک الفرج
#صحبتدرِگوشـی‼️
میگمیہوقتزشتنباشھ
اسمهمہبازیگـراو فوتبالیستاوشخصیٺهاێسیاسـےروبلدیم؛👀🤭
ولۍ#شهدارونه!🌱
اصلانمحواسموننیست🥀
یهکمبهخودمونبیایمبچهـا♥️
ازالانبهبعدتامیتونیداطلاعاتدربارهشهداجمع کنید...🚶🏻♂
{📓}کتابایزندگینامهشونروبخونید
{🔎}توگوگلدربارهشونسرچکنید...
و...
جورێڪهتاعکسشوݩرودیدیدبگیدعہ
مناینشہیدرومیشناسم...😍
بـهبـه👏🏻
📒⃟🧡¦⇢#شہیدانھ