شهید : چقدر جالب شد !
تا حالا اینطور عمامه نپیچیده بودم
یکی از رفقا : بهش میگن سبک نجفی
شهید : خیلی تشریفاتی شد
(با خنده جلوی آیینه )
حالا فعلا با همین میرم
و رفت ...
پ ن : چیزهایی که از مجید ماند
یک عدد عمامه و چفیه خونین
و یک راه ناتمام !
#روحانی_مدافع_حرم
#شهید_مجید_سلمانیان
#طنز_جبهه😂😂😂🌸
🔹⇐ماموریت ما تمام شد، همه آمده بودند جز «بخشی»، بچه خیلی #شوخی بود، همه پکر بودیم، اگر بود همه مان را الان می خنداند.😔
🔸 دیدیم دو نفر یه #برانکارد دست گرفته و دارن میان، یک #غواص روی برانکارد آه و ناله میکرد، شک نکردیم که خودش است.
تا به ما رسیدند، بخشی سرِ #امدادگر داد زد: «نگه دار!»
🔹⇐بعد جلوی #چشمان بهت زده ی دو امدادگر پرید پایین و گفت:«قربون دستتون! چقدر میشه؟!!» و زد زیر #خنده و دوید بین بچه ها گم شد.😂
به زحمت،امدادگرها رو #راضی کردیم که بروند!!😂
میخواستند بزننش...
#لبخند_بزن_بسیجی😁
.
|• #دلبـرانهـ 🌸🌿
مهدیازشناساییڪه آمد
نیمهشب بودوخوابید.بچههاڪه
براینمازِشب بیدار شدهبودنداونو
صدانڪردنچونمیدانستند
حسابیخستهاست .
اماصبحڪه برای نماز بیدار شد
باناراحتیگفت:مگـہنگفته بودم
منو برای نماز شببیدارڪنید ؟
دلیلش را گفتند،
آهـِ سردیڪشید وگفت :
افسوسشبآخر عمرم،
نماز شبم قضا شد ۰۰۰
فردا شب مهدی هم
بهخیل شهیدان پیوست .
😭😭
|• همقدگلولهتـوپبود . . .
+گـفتم: چهجوریاومدیاینجا؟
-گـفت:باالتماس!
+گـفتم: چهجوریگلولهروبلند
میڪنیمیاری؟
-گفـت: باالتماس!
+بہشوخیگفتم:میـدونیآدمچه جوریشهیدمیشه؟
-لبخندیزدوگفت:باالتـماس!
تڪههایبدنشروڪهجمعمیکردم فهمیــدمچقدرالتماسڪرده . . .
#شهیـدمرحمتبالازاده
نفردوم در سـتون:))✨
#اینجاهمهمجــنوناند |•♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا